سه شنبه, ۱۲ تیر, ۱۴۰۳ / 2 July, 2024
مجله ویستا

زوال عصبیت و غفلت تاریخ نگاران


مفهوم عصبیت در مقدمه ابن خلدون بخش اعظمی را به خود اختصاص داده است و در دیدگاه های اجتماعی و سیاسی ابن خلدون نقش اساسی دارد این اصطلاح به معنای پیوند و پیوستگی است و از عصبه به معنی اقارب آدمی از جانب پدر, مشتق شده است و مراد از آن , دفاع مردم از حریم قبیله و دولت خویش است

ابن‌ خلدون‌ یکی‌ از دانشوران‌ و فرزانگان‌ بزرگ‌ عالم‌ اسلام‌ است‌. او در سال‌ ۷۳۲ هجری‌ در یک‌ خانواده‌ اشرافی‌ که‌ به‌ مدت‌ چندین‌ قرن‌ از امتیازات‌ بزرگی‌ در رهبری‌ سیاسی‌ موریتانیای‌ اسپانیا برخوردار بودند، در شهر تونس‌ به‌ دنیا آمد.

قرآن‌، حدیث‌، فقه‌، ظرایف‌ شعر عرب‌ و ادبیات‌ عصر خویش‌ را نزد پدر و دیگر دانشمندان‌ وقت‌ آموخت‌ و سپس‌ به‌ مطالعه‌ عرفان‌ عرب‌ و فلسفه‌ ارسطویی‌ پرداخت‌. عشق‌ به‌ فراگیری‌ و دانش‌ اندوزی‌ او با رایحه‌ فضای‌ سیاسی‌ که‌ به‌ مدت‌ طولانی‌ اجدادش‌ در آن‌ تنفس‌ می‌کردند، در هم‌ آمیخت‌ و ترکیب‌ بی‌مانندی‌ از یک‌ فیلسوف‌ و دانشمند به‌ وجود آورد که‌ در ابن‌خلدون‌ عینیت‌ یافت‌ و متجلی‌ گردید. ابن‌ خلدون‌ در بیست‌ سالگی‌، وارد زندگی‌ سیاسی‌ شد و وظایف‌ طغرانویسی‌ و کاتبی‌ و حاجبی‌ سفارت‌ در دولتهای‌ گوناگون‌ افریقیه‌ و اندلس‌ را به‌ عهده‌ داشت‌. بارها به‌ سفارت‌ رفت‌ و از نزدیک‌ دگرگونی‌های‌ مختلف‌ و ظهور و سقوط‌ دولتها را مشاهده‌ کرد و با نیرو و قدرت‌ خرد و درایت‌ و فراستی‌ تحسین‌برانگیز، از مشاهدات‌ سیاسی‌ خود بهره‌برداری‌ کرد و «مقدمه‌» را که‌ از بزرگترین‌ شاهکار فلسفی‌ و تاریخی‌ عالم‌ اسلام‌ است‌ نگاشت‌. او با این‌ اثر سترگ‌ بنیان‌ فکری‌ جدیدی‌ را در علوم‌ اجتماعی‌ پی‌ریزی‌ کرد و تاریخ‌ را بر کرسی‌ علم‌ نشاند.

‌‌● ویژگی‌های‌ فکری‌ ابن‌ خلدون‌

اروپاییان‌ ابن‌ خلدون‌ را پایه‌گذار فلسفه‌ تاریخ‌ و پیشگام‌ اندیشه‌ اجتماعی‌ به‌ شیوه‌ جدید می‌دانند. اصول‌ اندیشه‌های‌ وی‌ در فلسفه‌ تاریخ‌ چنین‌ است‌:

۱. دورگرایی‌: در نظام‌ فکری‌ ابن‌ خلدون‌ جامعه‌ها اسیر پویش‌ دوری‌ هستند و در این‌ فرآیند آنها مراحل‌ گوناگونی‌ را طی‌ می‌کنند. جامعه‌ها و دولت‌ها مانند آدمیان‌، دارای‌ زندگانی‌ خاص‌ خود هستند، بزرگ‌ می‌شوند به‌ مرحله‌ نبوغ‌ و پختگی‌ می‌رسند و سپس‌ سیر نزولی‌ می‌یابند.

۲. تقدیرگرایی‌: تغییرات‌ اجتماعی‌ امری‌ مسلم‌ و بدیهی‌ است‌ و فرآیند تاریخ‌ در سیر دورانی‌ خود از مراحلی‌ می‌گذرد که‌ این‌ دورگرایی‌ را اجتناب‌ ناپذیر می‌نمایاند.

۳. قدرت‌ محوری‌: عصبیت‌ در نزد ابن‌ خلدون‌، به‌ مفهوم‌ کسب‌ قدرت‌ سیاسی‌ و رزمندگی‌است‌. در سراسر تاریخ‌، خداوندان‌ قدرت‌ که‌ با نیروی‌ عصبیت‌ بر دیگران‌ استیلا یافته‌اند، با خودکامگی‌ و غوطه‌ور شدن‌ در ناز و تنعم‌، لذت‌پرستی‌، تجمل‌گرایی‌ و اسراف‌ و تبذیر به‌ وسیله‌ دولت‌ نیرومند دیگری‌ از پای‌ درآمده‌اند.

محورهای‌ اصلی‌ و مختصات‌ پایه‌یی‌ در اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ ابن‌ خلدون‌ اندیشه‌های‌ ابن‌ خلدون‌ را می‌توان‌ در محورهای‌ زیر خلاصه‌ کرد:

۱. انسانها بطور غریزی‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ هستند.

۲. پدیده‌های‌ اجتماعی‌ قابل‌ مشاهده‌ و بررسی‌ هستند. هر یک‌ از آنها چندوجهی‌ می‌توانند باشند و هر وجه‌ موضوع‌ مورد بررسی‌ یکی‌ از رشته‌های‌ علوم‌ اجتماعی‌ به‌ شمار می‌رود.

۳. محیط‌ اجتماعی‌ تحت‌ تاثیر محیط‌ طبیعی‌ یا اقلیمی‌ قرار دارد.

۴. سازمانها و نهادهای‌ اجتماعی‌ به‌ یکدیگر وابسته‌ بوده‌ و در یکدیگر تاثیر دارند.

۵. محیط‌های‌ طبیعی‌ و اجتماعی‌ تاثیر بسیاری‌ در ساختار شخصیت‌ انسانها و افراد جامعه‌ دارند.

۶. جامعه‌ و پدیده‌های‌ اجتماعی‌ مستقل‌ از فرد نیستند ولی‌ از یک‌ سلسله‌ قوانین‌ اجتماعی‌ پیروی‌ می‌کنند.

● بررسی‌ نظریه‌ عصبیت‌ در اندیشه‌ ابن‌ خلدون‌

مفهوم‌ عصبیت‌ در مقدمه‌ ابن‌ خلدون‌ بخش‌ اعظمی‌ را به‌ خود اختصاص‌ داده‌ است‌ و در دیدگاه‌های‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ ابن‌خلدون‌ نقش‌ اساسی‌ دارد. این‌ اصطلاح‌ به‌ معنای‌ پیوند و پیوستگی‌ است‌ و از عصبه‌ به‌ معنی‌ اقارب‌ آدمی‌ از جانب‌ پدر، مشتق‌ شده‌ است‌ و مراد از آن‌، دفاع‌ مردم‌ از حریم‌ قبیله‌ و دولت‌ خویش‌ است‌. ابن‌ خلدون‌ با این‌ مفهوم‌ شاهکار خود را بیان‌ می‌کند و می‌گوید انسان‌هایی‌ که‌ در یک‌ واحد اجتماعی‌ زندگی‌ می‌کنند به‌ وسیله‌ نیروی‌ کششی‌ به‌ هم‌ پیوسته‌اند و هر نظام‌ اجتماعی‌ که‌ از این‌ کشش‌ بی‌بهره‌ باشد از بین‌ خواهد رفت‌. عصبیت‌ از دیدگاه‌ او عامل‌ تحرک‌ زندگی‌ آدمیان‌ بوده‌ و احساسی‌ است‌ که‌ فرد در پیوند با گروه‌ عصبه دارد و در حقیقت‌ عصبیت‌ همان‌ است‌ که‌ امروز در اصطلاح‌ جامعه‌شناسی‌ انسجام‌ یا همبستگی‌ معادل‌ می‌گویند.

عصبیت‌ در معنای‌ جامعه‌شناختی‌ خود به‌ جنبندگی‌ دولت‌ ، قوه‌ حیاتی‌ یک‌ قوم‌، وطن‌ پرستی‌، شعور ملی‌، حس‌ ملی‌، روح‌ عام‌، همبستگی‌ گروهی‌ و نجابت‌ در معنای‌ اشرافی‌ آمده‌ است‌. «توین‌ بی‌» عصبیت‌ را بافت‌ روحانی‌ که‌ کلیه‌ اعضای‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ از آن‌ ساخته‌ شده‌اند توصیف‌ می‌کند. «گیدنز» هماهنگی‌ و تجانس‌ را شرط‌ لازم‌ زندگی‌ اجتماعی‌ می‌انگارد و با مفهوم‌ تجانسی‌ که‌ گیدنز می‌گوید و آنچه‌ ابن‌ خلدون‌ عصبیت‌ می‌خواند، تفاوتی‌ ندارد. به‌ نظر «ایولاکوست‌» مفهوم‌ عصبیت‌ که‌ در بطن‌ نظریات‌ ابن‌ خلدون‌ قرار دارد چه‌ از لحاظ‌ طبیعت‌ و ذات‌ و چه‌ از جنبه‌ تحول‌ یک‌ پدیده‌ کاملا جدلی‌ است‌. عصبیت‌ مثل‌ هر پدیده‌ جدلی‌ از اتحاد دو عامل‌ متضاد به‌ وجود می‌آید. در اینجا از یک‌ طرف‌ برابری‌ قبیله‌یی‌ و از طرف‌ دیگر قدرت‌ ریاست‌ قبیله‌ در یکدیگر ادغام‌ و از وحدت‌ آنها عصبیت‌ نتیجه‌ شده‌ است‌.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.