یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
مجله ویستا

بزرگ تیزهوشان کوچک


بزرگ تیزهوشان کوچک

هوش کودکان دغدغه بسیاری از پدر و مادرهاست

مادری دختر ۴ یا ۵ ساله خود را به کلینیک آورد و با غرور گفت: «کودک من خیلی باهوش است اما از این هوش استفاده نمی‌کند او استعداد خیلی زیادی در نقاشی و موسیقی و زبان انگلیسی دارد. من برای شکوفا‌کردن استعدادهایش تصمیم گرفتم او را در کلاس‌های مربوطه بگذارم؛ صبح کلاس زبان انگلیسی، پس از کمی استراحت، کلاس حرکات موزون و پس از آن معلم موسیقی به منزل می‌آید. روزهای زوج کلاس نقاشی دارد و....» او ادامه داد: «ولی مربی موسیقی می‌گوید دخترم توجه ندارد و دیروز پس از گذشت یک ساعت از شروع کلاس، دیگر به او گوش نمی‌کرده است.»

شاید برای والدین هیچ چیز مهم‌تر و جدی‌تر از پرورش فرزندی باهوش که بتواند از تمام توانایی‌های خود به‌نحواحسن استفاده کند، نباشد. به همین دلیل مدام با والدینی مواجه می‌شویم که به پزشکان، روان‌شناسان و مشاوران مراجعه می‌کنند و می‌گویند متوجه شده‌اند کودکشان خیلی باهوش است و می‌خواهند بدانند چگونه می‌توانند استعدادهای او را پرورش دهند و نگذارند توانایی‌هایش هدر برود. مکرر دیده‌ایم والدینی که کودک را با فرستادن به کلاس‌های آموزشی مختلف آنچنان خسته می‌کنند که لذت بازی‌کردن، تعامل با همسالان و فرصت تفکر و تخیل را از او می‌گیرند و پس از مدتی باوجود هوش سرشار به فردی وابسته، بدون مهارت‌های اجتماعی و ارتباطی، فاقد قدرت استدلال و تصمیم‌گیری و حل?مساله، ناتوان در مدیریت هیجان‌ها و احساس‌های مختلف و... تبدیل می‌شود، با برخی اطلاعات و دانش در ذهن که البته کاربرد آنها را نمی‌داند! اینها والدینی هستند که هم خودشان از وجود فرزندشان لذت نبرده‌اند و هم این فرصت را از فرزند خود گرفته‌اند.

● چند پرسش از والدین

آیا فکر نمی‌کنید باید فرصتی نیز به کودک بدهید تا آموخته‌هایش را در ذهن تجزیه و تحلیل و با آنها در ذهنش بازی کند؛ از آموخته‌هایش لذت ببرد و آنقدر خسته نشود که علاقه‌مندی‌هایش را از دست بدهد؟ آیا فکر نمی‌کنید زمانی را هم باید برای بازی‌ و ارتباط با همسالانش اختصاص دهد تا زندگی دوران بزرگسالی‌اش را تمرین و تجربه کند؟ آیا فکر نمی‌کنید در کنار همه کتاب‌ها و کلاس‌های آموزشی، برای داشتن کودکی باهوش و خلاق باید زمان‌هایی را در کنار او صرف لذت‌بردن، سهیم‌شدن در احساسش و دنیای کودکانه‌اش بکنید؟ همان‌طور که داشتن استعداد و هوش مهم است، ایجاد انگیزه نیز مهم است و فراموش نکنید آنچه کودک در زندگی روزمره خود در تعامل با دوستان و خانواده می‌آموزد، در هیچ کلاس و کتابی نمی‌توان یافت. مانند آنکه رانندگی را نه در دنیای واقعی و با تمرین و تجربه بلکه بخواهیم با خواندن کتاب بیاموزیم.

● هوش چیست؟

هوش، محصول میزان بهره‌هوشی و مهارت‌های تطابقی است؛ میزان بهره‌هوشی را می‌توان از طریق آزمون‌های هوشی استاندارد به دست آورد؛ هوش طبیعی عددی بین ۱۱۰-۹۰ است و کسانی که بهره‌هوشی بالای ۱۳۰ دارند، از افراد تیزهوش هستند. کسانی که بهره‌هوشی زیر ۷۰ دارند، کم‌توان ذهنی محسوب می‌شوند.

مهارت‌های تطابقی، یعنی ارزیابی عملکرد در حوزه‌های ارتباط با دیگران، فعالیت‌های روزمره، اجتماعی بودن، مهارت‌های حرکتی، مهارت‌های حرفه‌ای و شغلی، عملکرد تحصیلی و مراقبت از خود که می‌توان برای کودکان زیر ۵ سال، عملکرد انطباقی را با استفاده از یک مقیاس استاندارد شده مانند «مقیاس رفتار انطباقی واینلند» سنجید.

● فقط بهره هوشی بالا کافی نیست

معمولا در سال‌های اول، هوش کودک را می‌توان از طریق مهارت‌های زبانی و حرکتی و رشد اجتماعی او تشخیص داد. در زمان خاصی انتظار می‌رود کودک بنشیند، راه برود، حرف بزند و صحبت‌ها و دستورات والدین را بفهمد. کودکان تیزهوش سریع‌تر از سایر همسالان به توانایی‌های تکاملی می‌رسند و در حالی‌که همسالانشان «کلمه» می‌گویند آنها می‌توانند «جمله» بگویند و زمانی که بچه‌های دیگر دایره لغات محدودی دارند، دایره لغات آنها گسترده‌تر است. معمولا استنباط والدین از تیزهوشی فرزندشان درست است.

این کودکان که از نظر بهره‌هوش عمومی، استعداد درسی وسعت اطلاعات، خلاقیت، توانایی تفکر سازنده، رهبری و مدیریت، مهارت‌های زبانی، استدلال، قضاوت، تمایل به مبارزه در حل مسایل، رد و بدل‌کردن تجارب، ذوق و استعداد هنری و توانایی حرکتی برتر و فراتر از همسالان خود هستند، ۵-۳ درصد جمعیت هر جامعه‌ای را تشکیل می‌دهند.

زمانی «کودک تیزهوش» به کودکی گفته می‌شد که نسبت به کودکان همسن و سال خود توانایی عمومی بیشتری داشت و این موضوع با استفاده از آزمون‌های هوشی مانند تست هوش استنفورد، بینه یا وکسلر ثابت می‌شد. حقیقت این است که نمی‌توان مساله عملکرد کودک در زندگی روزمره، توانایی مدیریت مسایل، حل مشکلات، تصمیم‌گیری صحیح و به موقع، کنترل هیجان‌ها و احساس‌ها و مهارت‌های انطباقی فرد را نادیده گرفت زیرا در کنار بهره‌هوشی بالا، تعیین‌کننده میزان موفقیت فرد است. نمونه‌ای از پرسش?ها در آزمون هوش وکسلر برای کودکان پیش دبستانی عبارت است از:

▪ علف چه رنگی است؟

▪ چه حیوانی به ما شیر می‌دهد؟

▪ کفش را از چه می‌سازند؟

▪ قبل از پست‌کردن نامه روی آن چه می‌چسبانند؟

▪ معنی این کلمه‌ها چیست؟ کلاه؟... بنزین؟... دوختن؟... شتر...

▪ ۲ کتاب و ۳ کتاب می‌شود چند کتاب؟

▪ قند و عسل هر دو (چه) هستند؟

▪ پسرها که بزرگ شوند مرد می‌شوند، دخترها که بزرگ شوند چی؟

معمولا سن ۴ سالگی برای انجام اولین آزمون هوش و به دست آوردن اطلاعات لازم برای انتخاب مدرسه کودک کاملا مناسب است. عوامل ژنتیکی و محیطی هم در تعیین بهره‌هوشی نقش دارند. نقش عوامل ژنتیکی در هوش قابل‌توجه است ولی این به آن معنا نیست که آثار محیطی مانند یادگیری و آموزش بی‌تاثیرند.

دکتر فریبا عربگل

فوق تخصص روان‌پزشکی کودک و نوجوان، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی