پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
مجله ویستا

نگاهی به نمایش شرق شرق است


نگاهی به نمایش شرق شرق است

شرق شرق است, نمایشنامه ای نوشته ایوب خان دین, نویسنده بازیگر پاکستانی انگلیسی است که نسخه سینمایی آن نیز در سال ۱۹۹۹ به همین نام و به کارگردانی دامین اودانل ساخته شده و فیلمنامه این فیلم را نیز خود ایوب خان دین نوشته است

شرق شرق است، نمایشنامه‌ای نوشته ایوب خان دین، نویسنده-بازیگر پاکستانی-انگلیسی است که نسخه سینمایی آن نیز در سال ۱۹۹۹ به همین نام و به کارگردانی دامین اودانل ساخته شده و فیلمنامه این فیلم را نیز خود ایوب خان‌دین نوشته است. داستان فیلم ماجرای یک خانواده مسلمان پاکستانی مقیم انگلیس و جدال درونی آنها برای تطبیق با فرهنگ و اخلاقیات جامعه تازه است. پدر خانواده که با وجود ازدواج با یک زن انگلیسی و بیش از دو دهه زندگی در کشور تازه هنوز دلبسته سنت‌ها و اخلاقیات سرزمین مادری خود است، با تهدید و ارعاب و جدال و کشمکش داخلی، خانواده خود را تا مرز ویرانی پیش می‌برد. اجرای مسعود رایگان از این نمایش نیز از حیث داستان اصلی و تم، کاملا با فیلم هماهنگ است. اما در خوانش رایگان، خانواده مهاجر، آسوری ترک و مقیم سوئد هستند. این تغییر مذهب و ملیت خانواده باعث تفاوت‌ داستان‌های فرعی اجرای رایگان با فیلم شرق شرق است، شده است. با همه این تفاوت‌ها اما اجرای رایگان نیز چون نسخه سینمایی یک کمدی پرجنب و جوش با چاشنی فانتزی درباره مهاجرت، تغییر بستر زندگی و آدم‌های قرارگرفته در این شرایط تازه است.

از داستان و مضمون نمایش که بگذریم، در حوزه اجرا اما، خوانش رایگان در سطح یک کمدی سطح پایین که دست به دامن هر مستمسکی برای خنداندن مخاطب می‌شود، باقی می‌ماند. یک کمدی شلوغ که با وجود تلاش کارگردان برای استفاده از امکانات طنز موقعیت مربوط به متن یا بهره گرفتن از بدن بازیگران، تمامی بار خنده‌اش را شوخی‌های کلامی و فحاشی‌های پی‌درپی بازیگران به یکدیگر به دوش می‌کشد. فرزندان خانواده به‌خصوص پسر بزرگ‌تر و دختر خانواده در تمام طول نمایش به خود و باقی فحش می‌دهند. فحاشی‌های تکرارشونده و در بیشتر اوقات بی‌دلیلی که به نظر می‌آید تنها به دلیل عادت مخاطب ایرانی به خندیدن به فحش‌ها و اشارات جنسی نهفته در آنها در اجرا به کار گرفته شده‌اند.

در حقیقت در یک دهه گذشته و با رواج طنزهای تلویزیونی مبتنی بر کلام یا ایجاد موقعیت‌هایی که بازیگران یکدیگر را تحقیر کرده یا کتک می‌زنند، آستانه خنده مخاطب ایرانی به این شرایط خاص گره خورده و کمتر می‌توان فیلم یا تئاتر یا حتی شوی تلویزیونی طنزی یافت که از دیگر امکانات خنداندن مخاطب بهره ببرد. بازی‌ بازیگران این نمایش همه در سطحی تیپیکال باقی مانده و به غیر از رویا تیموریان و فرزین محدث، هیچ کدام از بازیگران چیزی به تیپی که عرضه می‌کنند، نمی‌افزایند و البته در مورد خاص امید روحانی در نقش پدر باید گفت که او اصلا بازی نمی‌کند. تنها در صحنه راه رفته و دیالوگ می‌گوید. به نظر می‌آید که امید روحانی به غیر از هماهنگی ظاهری و فیزیکال با نقش چیز دیگری ندارد.

بازیگری سطح پایین این نمایش با بازی لوس پگاه آهنگرانی که جز فحاشی و لگدپراکنی کار دیگری در صحنه نمی‌کند به اوج خود می‌رسد. نمایش در کلیت خود به یک کمدی لاله‌زاری شبیه است. هرچند رایگان در بعضی صحنه‌ها با شکستن منطق اصلی کمدی‌های لاله‌زاری در میزانسن و طراحی صحنه سعی می‌کند تا اجرایی متفاوت عرضه کند ولی تلاش او موفق نیست و اتفاقا همین شکست‌ها مثل صحنه‌ای که بچه‌های خانواده در سمت راست صحنه و در مغازه به تماشای گفت‌وگوی مادر و خاله در خانه نشسته‌اند، بیشتر به کار او ضربه زده و در منطق اثر جا نمی‌افتند.

از دیگر نکات مهمی که در اجرای رایگان، تا پایان نمایش مشخص نمی‌شود، منطق به کارگیری یک دکور سنگین و پرهزینه با امکاناتی است که هیچ ارتباطی به اجرا ندارند. به عنوان نمونه آقای شاه، دوست پدر خانواده در صحنه‌ای از نمایش در یک دکور سیار که جعبه‌ای بزرگ و دوطبقه است به صحنه آمده و بعد خارج می‌شود و به غیر از ارتفاع این جعبه که نشانگر فاصله طبقاتی او و پدر است هیچ منطقی برای این سازه سیار نمی‌توان یافت. سطح فوقانی صحنه پوشیده از قطعات شیشه‌ای بزرگ قرارگرفته روی چراغ‌های روشن است که چیزی شبیه به آینه می‌سازند و منطق وجودی آنها نیز تا پایان صحنه مشخص نمی‌شود.

نمایش شرق شرق است، فارغ از داستان اصلی و مضمون قوی و خوبی که در اختیار دارد، در حوزه اجرا تنها تلاشی برای سرگرم کردن مخاطب است. از شوخی‌های کلامی مبتذل و بازی‌های اسلپ استیکی نمایش که بگذریم، حتی موسیقی و رقص و دیسکو نیز در این نمایش بستری برای جلب مخاطب هستند. البته نه سرگرمی و نه جذب مخاطب، هیچ‌کدام فی‌نفسه مذموم نیستند و شاید اتفاقا در این دوران خاص که مخاطبان سینما و تئاتر هر روز کمتر از دیروز می‌شوند، ضرورتی بیش از پیش نیز یافته باشند. اما سرگرمی و جذب مخاطب به هر قیمتی، قطعا امر خوشایندی نیست.

آینا قطبی‌یعقوبی