سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
عشق در نگاه اول خوب, بد, زشت

در دنیایی که هرچه بیشتر پیش میرویم لازم است چیزهایی را که از گذشته به دوش گرفتهایم زمین بگذاریم و خود را مجهز به تحولات لحظههای بعد کنیم آیا عشق نیز جایگاه خود را به مرور از دست میدهد؟عشقی که با فشار دادن دکمهای خاموش و با روشن کردن همان سیستم دوباره جریان مییابد. زندگی روباتیک در حال شکلگیری است و ما در میان این فضای ناخواسته ایستادهایم.اگرچه در کشوری زندگی میکنیم که عقاید سنتی در برابر تحولات جامعه بشری مقاومت میکند اما پیچیدگی موضوع عشق در عصر امروز مبحثی است که نیاز دارد بیشتر و بیشتر درباره آن حرف زد. در گفتوگویی درباره عشق و مصائب آن با پوریا پاکرو کارشناس و مشاور روانشناسی انجام دادیم وی از تقسیمات مختلف عشق و برگزیدن عشق سخن گفت که در ادامه میخوانید:
▪ در ابتدا میشود تعریف کلی از عشق ارایه دهید؟
- عشق در زندگی ما انسانها پدیدهای متفاوت، معجزهآسا و معجزهآفرین است.از این بابت که خمیر مایه وجود همه ما از عشق است. همه آدمها زمانی که از احساس و لذت زندگی محرومند اگر در اعماق وجودشان جستوجو کنند عشق را کم میبینند. حال این عشق ممکن است به خودشان، به دیگران یا به تمام هستی باشد. این عشق فقط مخصوص یک رابطه دونفره نیست بلکه حسی است نسبت به همه چیز و همه افراد و جالب این جاست که عشق به معناهای مختلف به زندگی ما پا میگذارد و معمولاً زندگی ما را متحول میکند. مثال عینی آن، این است که همه کسانی که عاشقانه در خدمت دیگران هستند پاسخهایی را از افراد میگیرند که زندگی آنها را تغییر میدهد. در اینجا باید تاکید کنم هر کجا که این عشق پا گذاشته معجزه آفریده و شکی نیست که اگر نگاه کمی عمیقتر بیندازیم میبینیم وقتی خداوند همه موجودات را میآفرید اگر این عشق همه آنچه که خلق کرده نبود طبیعتا زندگی ما دیگر به این شکل دیده نمیشد. این عشق بدون قید و شرط و بدون توقع است که سالم و شدنی است. در کودکی همه ما به مرور یاد میگیریم که عشقمان را با توقع ببخشیم یعنی اینکه من چیزی را میدهم و در قبالش متوقعم که چیز دیگری بگیرم و این تبدیل میشود به یک معامله اما عشق اصلا یک معامله نیست. برای احساس عشق کودکان استادان خوبی برای ما هستند به دلیل اینکه بسیار پاک و بیآلایشاند و از همان کودکی عشقشان را بیشرط و بیتوقع میبخشند. آنجایی که با همه وجودش چیزی را به کسی میدهد انتظاری ندارد که او هم این کار را انجام دهد مگر اینکه ما آدم بزرگها به آنها یاد بدهیم که اگر چیزی دادی باید چیزی هم دریافت کنی و ناخودآگاه ذهن به سمت معامله کردن عشق میرود. آدمها معمولاً این سوال را زیاد میپرسند که خوب حالا ما این عشق را بخشیدیم آیا سرمان کلاه نمیرود، آیا آدمها توقعشان زیاد نمیشود که ما باید همیشه بخشنده باشیم و پاسخی که معمولاً من برای این آمدمها دارم این است که در زندگی یک قانونی وجود دارد به نام عمل و عکسالعمل یعنی اینکه وقتی من اقدام یا عملی در این زندگی انجام میدهم پاسخش به من برمیگردد. وقتی که من عشق را به کسی که دوستش دارم اهدا میکنم آنچه دریافت میکنم در همان لحظه در درون من است ونه در بیرون من و در حقیقت عکسالعملی که من باید دریافت کنم قرار نیست چند وقت بعد خودش را نشان دهد و قرار نیست از جای دیگری بیاید یا فرد دیگری آن را برایم جبران کند بلکه در آن لحظه آن عشقی که در حال خرج کردن آن هستم مثل چشمهای که هرچقدر میبخشد عمیقتر و عمیقتر میشود و اگر من ظرف درونیام کوچک باشد و فقط به همان اندازه به دیگران ببخشم طبیعتا به همان اندازه هم از این زندگی دریافت میکنم.
▪ عشق با این تعریف چند بعد دارد؟
_ به طور کلی عشق دارای اتفاقات فیزیولوژیک واتفاقات درونی و روانی است. ما معمولاً به مرور زمان یاد میگیریم که چیزهایی را دوست داشته باشیم و چیزهایی را دوست نداشته باشیم. به طور کلی عشق چیزی است که هیچ ذهنیتی نمیشناسد. فرآیند عشق کاملا چیزی جدا از ذهنیات است و برای همین است که معمولاً جایگاه عشق را به صورت نمادین در قلب جستوجو میکنند. اما اگر بخواهیم به صورت عینیتر به زندگی آدمها نگاه کنیم این عشق شکلهای مختلفی دارد به خصوص در یک رابطه ابعادی را به خودش میگیرد.
یک عشق کلی داریم یعنی وقتی که من نسبت به همه موجودات حس خوبی دارم و مملو از وحدت و یگانگی هستم و این به آن معناست که ما از اصل وجود با هم یکی هستیم و فقط قالبهایمان با هم متفاوت است.این نگاه عمیق یک کششی ایجاد میکند که من این عشق را به صورت کلی و برای همه چیز و همه فرد تجربه کنم و این عشق کلی از جایی میآید که من خودم را دوست داشته باشم یعنی آدمها تا خودشان را دوست نداشته باشند، نمیتوانند کسی یا چیزی را دوست داشته باشند پس عشق دوم که زیربنای همه عشقهاست عشق به خود آدم است یعنی خود را با همه وجود و با همه نقاط قوت و ضعفپذیرفته باشم.
مدل سوم که معمولاً آدمها تجربه میکنند عشق به یک نفر است که این نوع از عشق مدلهای مختلفی دارد. مثلاً ما ممکن است عاشق فرزند، مادر، همسر یا یک دوست باشیم اما اگر بخواهیم به رابطه یک زوج اشاره کنیم باید به یک سری ملاکها بپردازیم.
● سه عنصر طلایی عشق
در یک رابطه عاشقانه و صمیمانه معمولاً سه عنصر اصلی یا یک مثلث طلایی باید وجود داشته باشد. صمیمیت، تعهد و میل.
ما روانشناسان معمولاً عشقی را یک عشق کامل میدانیم که این سه عنصر در آن وجود داشته باشد و اگر هریک از این سه عنصر وجود نداشته باشد این رابطه شکل درست خود را از دست میدهد. برای مثال اگر تعهد وجود نداشته باشد و فقط صمیمیت و میل وجود داشته باشد معمولاً رابطهها به سمتی میروند که خیلی جدی نیست و طرفین نسبت به همدیگر و زندگی و تصمیماتشان مسوولیت نمیپذیرند و فقط شاید یک احساس و کششی وجود داشته باشد که به مرور وقتی تعهدات خود را نشان میدهند با مشکل مواجه میشوند. ممکن است در یک رابطه تعهد وجود داشته باشد یعنی اینکه میخواهم در این ارتباط و زندگی بمانم اما صمیمیت وجود نداشته باشد و در عین حال میل و کشش هم وجود داشته باشد. نبود صمیمیت یعنی اینکه من به مرور اعتمادم نسبت به طرف مقابلم از بین رفته و طبیعتا این ارتباط یک ارتباط خشک و دوست نداشتنی است که طرفین در حال تحمل یکدیگرند و احساس خوبی نسبت به این ارتباط ندارند. ما معمولاً در ارتباط بین زوجین و حتی کسانیکه میخواهند ازدواج کنند این فاکتورها را چک میکنیم و جالب اینجاست که ثابت شده در اکثر ارتباطاتی که موفق نبوده عدم وجود یکی از این سه عنصر علت اصلی است. زوجین در ابتدای آشنایی خود همیشه سعی میکنند آن میل و کشش را در طرف مقابل ایجاد کنند مثلاً همیشه لباس تازه میپوشند، حرف تازه میزنند اما بعد از اینکه این ارتباط کهنه میشود این تازگی فراموش میشود.
▪ یک ارتباط دونفره که قرار است جدی شود چه ویژگیهایی دارد؟
_ یک رابطه دو نفره میتواند به شکلهای مختلفی اتفاق بیفتد و این دو نفر به گونههای مختلفی میتوانند همدیگر را ببینند و انتخاب کنند یکی از این راهها آشنایی به روش سنتی و خانوادگی است. مدل دیگر این است که دختر و پسر در محیطهای اجتماعی یکدیگر را میبینند. مثلاً در دانشگاه، محیط کار، فضای اینترنت، مهمانیها، خیابان و پارک. طبیعتا بر اساس آنجایی که با فرد ارتباط برقرار میکنیم و درواقع نحوه آشنایی میتواند تعیین کند که ما در آینده ممکن است موفق باشیم یا خیر. خیلی مهم است که زوجین ترجیحا کسی را برای ارتباط یا ازدواج انتخاب کنند که شبیه به خودشان و بر اساس یک سری معیارها باشد. متاسفانه بسیاری از زوجها قبل از اینکه بخواهند آن فرد را انتخاب کنند یک کششی برای آنها ایجاد میشود. مثلاً از حرف زدن آن آدم، از قیافه یا رفتارهای آن آدم خوششان میآید. لزوما اگر ما از یک آدم در نگاه اول خوشمان بیاید به آن معنی نیست که آن آدم میتواند برای ما زوج مناسبی باشد و میتواند در آینده تبعاتی داشته باشد. متاسفانه بسیاری از این ازدواجها بعد از چند ماه به جدایی منجر میشود و این به آن علت است که تازه بعد از اینکه زیر یک سقف رفتند همدیگر را میشناسند و با ابعاد پنهان یکدیگر آشنا میشوند. اکثر آدمها تکیه کلامشان در توصیه به دیگران برای ازدواج نکردن این است که وقتی میروی زیر یک سقف تازه زندگی عوض میشود. اما آیا زیر این سقف اتفاقی میافتد. حقیقت این است که بزرگترین اتفاق این است که دو من تبدیل به یک ما میشوند و ما در حال تقسیم کردن زندگی و خود هستیم و تا زمانیکه در ازدواج شناخت وجود نداشته باشد حتی زیر یک سقف مشکلات و جدایی ممکن است پیش آید. در یک رابطه قبل از اینکه صمیمیت و احساس را بیشتر کنیم باید سعی شود شناخت را بیشتر کرد که این آدم فرد مناسبی برای من هست یا خیر و این نیاز به ملاکهایی دارد که اساسیترینش این است که خود را بشناسیم اینکه مثلاً من آدم سختگیر یا راحتی هستم یا آدم اجتماعی یا برای طرف مقابلم چه انتظاری دارم. خیلی از آدمها حتی خودشان را نمیشناسند چه برسد به طرف مقابل . ما برای شناختها ملاکهای متفاوتی داریم. هفت عامل وجود دارد.
هفت ملاک برای انتخاب و شناخت کسی که به او تمایل داریم
▪ این هفت ملاک...
۱) شخصیت آن آدم است یعنی اینکه از نظر شخصیتی این آدم را میپسندم یا خیر. اینکه با شخصیت آن آدم میتوانم ۳۰، ۴۰ سال زندگی کنم یا خیر. ممکن است این فرد آدم شوخطبع یا درونگرایی باشد و خلاصه به لحاظ شخصیتی باید ارزیابی کلی داشته باشیم مثل یک تصویر روشن و دقیق که شبیه تصویر پسر و دختر رویاها نیست بلکه یک تصویر معقولانه و واقعی است.
۲) اینکه من از طرف مقابلم میخواهم چه تحصیلاتی داشته باشد اینکه او باید بیشتر از من تحصیل کرده باشد یا کمتر. چون نگاه ما در باور ماست که در زندگی ما تاثیرگذار است.
۳) آیا برای من مهم است که او چه شغلی دارد یا اصلا شغلی نداشته باشد مثلاً یک پزشک که هر لحظه ممکن است به بیمارستان برود یا یک هنرمند که کار موسیقی انجام میدهد باید دائم در استدیو یا کنسرت باشد. آیا من این را میخواهم؟
۴) اعتقادات و باورهای مذهبی. او چه باورهایی دارد و آیا آن را من او را در این زمینه میپسندم یا نه.
۵) موقعیت اجتماعی و فرهنگی خانواده کسی که میخواهم با او باشم. آیا او با ملاکهای خانوادگی ما جور است. ما معمولاً با کسانی راحت هستیم و دوستشان داریم که بیشتر شبیه به ماست. اینکه در رفتارهای خانوادگی شبیه به علایق من رفتار میکند یا خیر یا اینکه آیا ما در گفتوگو با او حرف مشترکی داریم. شباهت محیط فرهنگی دو طرف بسیار مهم است.
۶) سن. اینکه سن این فرد باید چه اندازه باشد بهتر است معمولاً برای خانمها پیشنهاد شود آقایان چند سالی بزرگتر باشند. چون سنی عقلی خانمها کمی بیشتر است و البته نه بسیار زیاد که منجر به تفاوت نسل و باور شود چراکه تفاوت نسل هم منجر به بروز مشکلاتی میشود.
۷) کشش و جذابیت. آیا من اصلا از ظاهر این آدم خوشم میآید یا نه. چون اگر این ملاک وجود نداشته باشد در اکثریت موارد افراد به سراغ آدمهایی کشش پیدا میکنند که از آنها خوششان میآید و این تعهد را دچار مشکل میکند. عکس این قضیه هم صادق است و اگر فقط به خاطر جذابیت و میل به زیبایی این آدم را انتخاب کنم این در ابتدا خوب است اما بعد از مدتی تبدیل به عادت میشود. کسانیکه ملاک جذابیت برایشان در اولویت است توجه داشته باشند که برای چند وقت بعد ملاکهای دیگر برایشان اهمیت پیدا میکند؛ اینکه اصلا من با این آدم میتوانم حرف بزنم یا مسائل مشترکی با هم داریم. متاسفانه بسیاری از ارتباطات خارج از زناشویی و خیانتها به همین دلیل است.
● ازدواجهای عجیب اما شدنی
▪ امروزه شاهد ازدواجهای جدید و در واقع عجیب و غیر منطقی هستیم مثلاً اینکه یک پسر ۲۰ ساله با دختر یا زنی که بیش از ۲۰ سال یا ۱۰ سال با او تفاوت سنی دارد ازدواج میکند یا برعکس، آیا لزوما این ازدواجها به شکست میانجامد؟
_ البته این اتفاق به چند دلیل میافتد که یکی از آنها عدم آگاهی از عواقب تفاوت سنی است یا اینکه یک دختر ۲۰ ساله یک مرد۵۰ ساله را انتخاب میکند که ممکن است این تصمیم به خاطر موقعیت اقتصادی مرد باشد یا اینکه او میخواهد این فرد را جایگزین پدرخود کند که این موضوع بارها در گروه درمانیها عنوان شده است. این موضوع به همان عشق بیتوقع و بیشرط بر میگردد که ممکن است مادر و پدر آن را از بچهشان دریغ کرده باشند.
البته همیشه این موضوع نمیتواند منجر به اختلاف باشد به خصوص اگر با یک شناخت مناسب اتفاق افتاده باشد. به طور اصولی و منطقی در یک روابط زناشویی یک پسر ۲۰ ساله با زن ۵۰ ساله شاید نتواند حرف مشترکی داشته باشند البته همیشه استثناهایی هم هست اما در ابعاد مختلف روابط زناشویی، نگاه دیگران و احساس دیگران بسیار مهمتر است ولی موارد موفق هم بوده اما ما نمیتوانیم این نوع از ازدواجها را ملاک قرار بدهیم و توصیه کنیم.
در موارد دیگری هم که دختر دو چند سال بزرگتر است باید نکاتی مورد توجه باشد اینکه اختلاف سن خیلی است یا خیر که در غیر این صورت اگر نتیجه ارزیابی ملاکهای دیگرمثبت بود از ملاک سن میتوان عبور کرد اما سن زیاد ما را به حساسیت بیشتری وا میدارد و شدیدا توصیه میشود در این موارد با مشاورین در ارتباط باشند تا به شناخت آیتمها بپردازند. چراکه زوج باید از حوادث بعدی این تصمیم آگاه باشند. اینکه آنها میخواهند دیگران از این موضوع باخبر شوند یا اینکه مثلاً دختر مایل است مرد با وجود کمی سنش او را کنترل کند.
دررابطهای که سن خانم خیلی بیشتر است و قرار است این رابطه به ازدواج بینجامد حتماً باید خانوادهها موافق باشند حتی اگر یکی از دو طرف موافق این موضوع نباشند باعث بروز مشکلات جدی میشود چراکه ما در کشوری زندگی میکنیم که افراد در ازدواج در واقع با یک قوم یا یک نسل ازدواج میکنند و نه مثل زندگیهایی به سبک اروپایی.
● عشق در نگاه اول را چگونه انتخاب کنیم
▪ یکی از زیباترین تصاویری که شاید همه افراد از عشق در خاطر خود دارند عشق اول یا عشق در نگاه اول است، آیا این عشق همیشه خوب، دوست داشتنی و برای ساختن یک زندگی مشترک شدنی است؟
- عشقی که در نگاه اول به وجود میآید واقعاً زیباست و واقعاً لذت احساس کردن چنین تجربهای را نمیتوان کتمان کرد که برای تمام آدمها حتماً این اتفاق میافتد یا در دوران جوانی یا بزرگسالی. اما واقعیت این است که اگر این عشق هم با آگاهی و شناخت همراه نباشد آسیبزاست. من میفهمم که هرکس بعد از تجربه عشق اول چنان شیفته طرف مقابل میشود که برای رسیدن به او میخواهد همه را راضی به این انتخاب کند اما اگر این فرد بتواند به این مفهوم فکر کند که قرار نیست آن دو فقط چند روز در کنار هم باشند بلکه حرف یک عمر مطرح است خیلی از مشکلات پیش نمیآید.ما هرلحظه در زندگیمان در حال انتخاب هستیم که هریک از آنها برای ما تبعاتی دارند. قبول دارم که برخی آدمها در برخورد با دیگران حتی کسی که دوستشان دارد صادق نیستند که این یک عشق نیست بلکه نیاز است. خیلی از زوجین میگویند من بدون تو میمیرم این جمله خود نشان دهنده این است که این فقط نیاز است چون عشق آزادانه است و ما نمیتوانیم به آن چنگ بزنیم یا مالک آن باشیم و آنرا برای خودمان بخواهیم بلکه باید در لانه عشق را بازبگذاریم تا هر لحظه این پرنده به پرواز درآید و این عشق نباید به خاطر ترحم و نیازباشد بلکه باید برای خود عشق باشد. من معتقدم ما یک نیمه گمشدهای در این زندگی داریم و همیشه کسی هست که این نیمه را پر میکند. زندگی مشترک هم یک پرنده با دو بال است، یک بال از سوی من و بال دیگر کسی که قرار است با او زندگی کنیم.
▪ چند درصد افراد در زندگیهای امروز خود چنین احساسی دارند و با نیمه گمشده خود زندگی میکنند؟
متاسفانه خیلی کم است شاید در نسل قدیم زندگیها خیلی پایدار بود و نه لزوما موفق اما به خاطر تعهدی که داشتند همیشه پایدار بود. البته پدربزرگها و مادربزرگهایی هم وجود داشتهاند که با عشق بیتوقع زندگی رویایی داشتهاند. اما امروز معمولاً همه به ازدواج سطحی نگاه میکنند و به نیازهای فعلی خود فکر میکنند. به دلیل اینکه آمار دقیق و مشخصی از ازدواجها موفق نداریم چراکه خیلیها در زندگی هستند اما راضی نیستند، به این دلیل شاید از هر ۱۰ زوجی که الان برای مشاوره مراجعه میکنند تنها یک زوج احساس رضایت داشته باشند که آمار خوبی نیست چون این موضوع هم برای خود تبعاتی دارد و روی بچههایی که در این زندگی به دنیا میآیند،زندگی، شغل و انتخاب آنها تاثیرگذار است چراکه ما بدو ن احساس رضایت نمیتوانیم خوب تلاش کنیم و درواقع سلامت روانی آدمها به محیطی که در آن زندگی میکنند وابسته است.
لیدا ایاز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست