دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
لزوم شفاف سازی مبارزات ماقبل انتخابات
سالهاست که خارج از ایران زندگی میکند. هزاران کیلومتر دورتر از ایران. در کشوری بهنام آمریکا و در شهری بهنام شیکاگو. دکتر احمد صدری استاد جامعهشناسی و صاحب کرسی گورتر (مطالعات ادیان) در دانشگاه لیکفارست شیکاگو است. وقتی از او خواستیم ستون ثابتی در صفحه اندیشه روزنامه اعتماد ملی داشته باشد، با مهربانی پذیرفت. از این پس تأملات احمد صدری را در ستون <دیار حبیب، بلاد غریب> بخوانید.این روزها که تنور انتخابات در حال گرم شدن است بسیاری در مورد کاندیداتوری رهبران نهضت اصلاحات سخن میگویند.
نوشتههایی هم از دست مقالات آقایان جلائیپور و ملکیان در دعوت از آقای خاتمی به انتخابات نگاشته شده است که ویترین بسیار گویایی از فرهنگ سیاسی این دوران را تشکیل میدهند. در این میان برخی از اصلاحطلبان هراس دارند که رقابت ماقبل انتخاباتی موجب شکستن رای شود و البته بسیاری از امکان عدم توافق نهایی و تقسیم رای نگران هستند. در مورد گروه حاکم هم شایعات زیاد است و البته شایعه چیزی است که در خلاء خبر، مثل قارچ در تاریکی، تولید مثل میکند: <میگویی احمدینژاد پرچمدار محافظهکاران خواهد بود یا قالیباف یا لاریجانی و یا احیانا کس دیگری! میگویند...> در این شرایط عدم شفافیت است که صرف <خبر داشتن> در حلقههای مماس با قدرتبهجای اینکه مقدمه واجب هرگونه تحلیل باشد، به نوعی سرمایه اجتماعی تبدیل شده است. خبر برای عموم نیست بلکه خاص خواص است و خبردار بنا بر تعریف از مابهتران است. در حال حاضر سوال این است که زعمای قوم چه کسانی را برای انتخابات نامزد خواهند کرد. حال آنکه سوال باید این باشد، مردم که را میخواهند؟
به نظر من یکی از نقایص قابل رفع مردمسالاری در ایران عدم شفافیت مبارزات ماقبل انتخاباتی است. محافظهکاران و اصلاحطلبان هر دو از اصلاح فرآیندهای پیشانتخاباتی سود خواهند برد. در حال حاضر انتخاب نامزدها به صلاحدید نخبگان و قدرتمندان و ریشسفیدان در اتاقهای دربسته واگذار شده است. مرحله پیشانتخاباتی ما درواقع بیشتر به یک الیگارشی میماند تا یک دموکراسی. آیا بهتر نیست دورهای را رسما برای انتخاب مرشحین هر طرف اختصاص دهیم تا در آن نامزدهای شرکت در انتخابات در طرفین با رای مردم انتخاب شوند؟ این فرآیند بار نظارت استصوابی را نیز از دوش نظام برخواهد داشت چه استصواب (که لازمه انتخابات است) نیز توسط مردم و حزب در چارچوب قانون اساسی انجام خواهد شد.
قبل از انتخابات طرفداران اقلیت باید تعیین کنند که کدام نامزد از میانشان بهتر میتواند عملکرد اکثریت را تحت سوال ببرد و برای موضع سیاسی خود رای بیاورد، چه کسی میتواند سخن، خوب بگوید و سخن خوب بگوید. اکثریت در قدرت هم همینطور؛ آنها هم باید به طریقی دریابند که میان همفکران خود اصلح برای دفاع از عملکرد حزب حاکم کیست.
البته اگر رئیسجمهوری در دوره اول خوب عمل کرده باشد طبعا انتخاب او از طرف حزبش بسیار آسان خواهد بود، ولی کسی که در دوره نخست ضعیف عمل کرده باشد قطعا مورد چالش درونی قرار خواهد گرفت. همینطور وقتی که شاغل پست سیاسی دو دوره را گذرانیده باشد باز تعیین جانشین او توسط حزبش مستلزم ارزیابی جدی درونحزبی خواهد بود. مبارزات قبل از انتخابات مثل اردوی ورزشی قبل از مسابقات بینالمللی، باعث آمادگی طرفین برای صحنه مبارزه واقعی نیز خواهد شد. در جریان چنین فرآیندی است که میتوان فهمید از میان واجدان شرایط کدام بیشتر مناسب ریاستجمهوری یعنی هوشمند، متعهد، معتدل و فرهمند است.
این تصحیح ساختاری میتواند یکی از مسائل سیاسی ما را هم که همان قحطالرجال باشد حل کند. هرچند من خود را از طرفداران کاندیداتوری آقای خاتمی میشمارم ولی لزومی نمیبینم که گزینه فقط بین ایشان و دو سه نفر دیگر باشد. دلیلی ندارد که در یک نظام سالم همهاش بهدنبال معمرینی که دو دوره رئیسجمهور بودهاند بدویم. کجای دنیا برای پذیرش بالاترین مقام مملکت این همه خواهش و تقاضا از یکسو و ناز و کرشمه از سوی دیگر وجود دارد؟
تعارف در صرف چای و شیرینی و عبور از در ضرری ندارد ولی جای آن در سیاست نیست. اگر ما مبارزات ماقبل انتخاباتی آزاد داشتیم شیفتگان خدمت از جوان و دنیادیده با کمال میل وارد گود میشدند و در راه کسب نامزدی حزب خود و مبارزه برای کسب قدرت و امکان خدمت پنجه در پنجه رقبا میانداختند. اگر گزینهها اندک نبودند دیگر لازم نبود که این همه به یک نفر رو بیندازیم و التماس کنیم و او را به جد اطهرش قسم بدهیم و در محظورات اخلاقی بگذاریم که ریاست را بپذیرد. این همان فیلم تکراری دوره دوم آقای خاتمی است که نتایجش را هم دیدیم. نامزد شدن یک قول است، نه یک لطف. کسی که نامزد مبارزات انتخاباتی میشود با مردم پیمان میبندد که به آرمانهای تفکرسیاسی خاصی متعهد خواهد بود و در راه اعمال آنها حداکثر سعی خود را خواهد کرد. آنچه عملکرد یک کاندید را در دوران خدمتش تعیین میکند تنها مزایای اخلاقی او نیست. نحوه نامزدی و تعهدهایی که شخصی برای رسیدن به مقام سیاسی کرده (یا نکرده) است نیز در ایفای این نقش موثرند.
خلاصه اینکه ما در ایران به یک تغییر اساسی در ساختار انتخاب نامزدها نیازمندیم و علت اصلی این نیاز هم شفافسازی فرآیند تعیین نامزدها است. اگر از من بخواهند که هدف جنبش اصلاحات در ایران را در یک کلمه خلاصه کنم، خواهم گفت که در یک کلمه نمیتوانم ولی در دو کلمه هدف اصلاحات شفافسازی است که تنها راه مبارزه با فساد است.
نورآفتاب که جهان را روشن میکند و موجب معرفت ما از دنیا است در آن واحد حیاتبخش و پاکساز هم هست. مبارزه با فساد به غروم غروم و بگیر و ببند نیست. مبارزه با فساد، یعنی شفافسازی و شفافسازی، یعنی شبزدایی و شبزدایی، یعنی اصلاحات. کما اینکه ملای روم هم میگوید: <روز خفاشک نیارستی پرید/ شب برون آمد چو دزدان و چرید> و اما جوهره شفافسازی و در واقع هر گونه اصلاح، پذیرش تغییر است.
تصحیح دائم در هر زیستوارهای نشانه زندگی آن است. در مورد ساختارهای سیاسی نیز تصلب و سختگیری و تعصب خامی است>!
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رهبر انقلاب حج آمریکا مجلس شورای اسلامی دولت شورای نگهبان حجاب دولت سیزدهم جنگ رسانه حسین امیرعبداللهیان
هواشناسی تهران شهرداری تهران قتل فضای مجازی آموزش و پرورش سیلاب سلامت شهرداری سازمان هواشناسی باران آتش سوزی
قیمت دلار ایران خودرو قیمت طلا خودرو بانک مرکزی قیمت خودرو دلار بازار خودرو حقوق بازنشستگان مسکن تورم قیمت
تئاتر محمدعلی علومی سریال تلویزیون سینمای ایران نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی دفاع مقدس صدا و سیما موسیقی سینما مهران غفوریان
مغز دانش بنیان فضا
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه حماس فلسطین جنگ غزه روسیه طوفان الاقصی نتانیاهو اوکراین نوار غزه طالبان
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر نساجی عبدالله ویسی رئال مادرید لیگ برتر ایران سپاهان جواد نکونام بازی بارسلونا
اپل مایکروسافت سامسونگ آیفون گوگل باتری پهپاد عکاسی ناسا
سازمان غذا و دارو رژیم غذایی بیمه سیگار کاهش وزن توت فرنگی دندانپزشکی فشار خون