پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
کودکان جنگ
وقتی خورشید مثل همیشه از دل شب بیرون می زند و متولد می شود. به دنبال این خورشید که نه گرم است و نه مهربان، هیچ هیچ گلی نمی روید در عوض برگ های درخت ها می خشکد و به زمین می افتد.زندگی نا مهربان و بی رحم می شود، بداخلاقی می کند و مثل یک غول عصبانی و وحشتناک زمین و زمان را روی سر من خراب می کند.چقدر گرسنه هستم.کاش مادری داشتم که به من غذای گرم و خوشمزه بدهد!چقدر سردم است!کاش خانه ای داشتم که گرم بود و پر از مهربانی های پدرم!چقدر دلم تنگ شده است.مثل این که یک نفر دلم را توی قفس کوچکی زندانی کرده است.دل من مثل یک گلدان کوچک است که آب می خواهد.
کاش یک نفر به دلم آب بپاشد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست