دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

۹ ژانویه ۱۳۲۴ ـ سالروز درگذشت «مارکو پولو» که دوبار از ایران دیدن کرد و خدمات او به دنیای غرب با انتشار یک سفرنامه


در سال ۱۳۲۴ میلادی، نهم ژانویه - و دیروقت شب مارکو پولو ایتالیایی که سفر حقیقت یابی مهمی به چین کرده بود در زادگاه خود درگذشت. سفرنامه او عامل عمده پیشرفتهای غرب شد که ادامه دارد. …

در سال ۱۳۲۴ میلادی، نهم ژانویه - و دیروقت شب مارکو پولو ایتالیایی که سفر حقیقت یابی مهمی به چین کرده بود در زادگاه خود درگذشت. سفرنامه او عامل عمده پیشرفتهای غرب شد که ادامه دارد. در این سفرنامه که به زبانهای فرانسوی و ایتالیایی انتشار یافت وی به اقتباس از چینی ها به ملل اروپایی یاد داد که چگونه باروت بسازند و دارای اسلحه آتشین شوند، اغذ بسازند و کتاب منتشر کنند و دانش و فرهنگ خود را بالا ببرند و قطب نما بسازند تا بتوانند در دریاهای دور و عمیق کشتیرانی کنند و .... همین راهنمایی ها سبب شد که اروپائیان بر سرزمین های دوردست مسلط و تمامی قاره آمریکا را مالک شوند و ... .

«مارکو» در سال ۱۲۵۴ در «ونیز» ایتالیا در یک خانواده بازرگان به دنیا آمده بود. شش ساله بود که پدر و عمویش «مافیو» و «نیکیلو» عازم منطقه دریای سیاه شدند تا تجارت کنند که وقوع جنگ در منطقه باعث شد مسیر خود را تغییر دهند و سر از چین درآورند. آنان هنگامی به ونیز بازگشتند که مارکو ۱۵ ساله بود و بر دو زبان دیگر مسلط شده بود. دو سال بعد این دو برادر تاجر «مارکو» را که مادرش فوت شده بود در سفر تازه با خود بردند و این بار مقصد آنان چین و دربار خان بزرگ مغول بود.

اعضای این هیات پس از رسیدن به تبریز تصمیم به ادامه سفر از طریق دریا گرفتند و عازم هرمز از مسیر کرمان شدند،اما در هرمز با مشاهده وضعیت کشتی های موجود از سفر دریایی منصرف و به کرمان بازگشتند و از مسیر هرات،بلخ و بدخشان، یارقند، ختن، لوپ نور و دشت گبی خود را به چین و دربار قوبیلای خان مغول رساندند.

«مارکو» به دلیل تسلط بر چند زبان و استعداد و هوش فراوان مورد توجه خان بزرگ (خان خانان) قرار گرفت و سالها در دربار او بود و حتی از جانب وی به سفارت به مناطق دیگر آسیا اعزام شد و با دانش، فنون و هنر شرق آشنا گردید و دارای ثروت قابل توجهی هم شد و چون بیم داشت که خان سالخورده فوت شود و او نتواند این ثروت را با خود به ایتالیا منتقل کند، از خان اجازه بازگشت موقت گرفت و خان هم از فرصت استفاده کرد و از او خواست که خانزاده خانم «کوکاچین» را تا ایران بدرقه کند و او را به ارغون - ایلخان مغول ایران برساند که از وی همسر خواسته است. «مارکو» با این خانزاده خانم مغول از راه دریا به ایران آمد. دو سال در راه بود و هنگام ورود به ایران شنید که ارغون درگذشته است که غازان پسر و جانشین ارغون به جای پدرش با خانزاده خانم «کوکاچین» ازدواج کرد. خان بزرگ سکه ویژه ای به «مارکو» داده بود که به منزله «گذرنامه» او بود و با این گذرنامه موفق به رساندن خود و ثروتش به "ونیز" شد.

وی هنگامی به ونیز رسید که میان این «کشور – شهر» با کشور – شهر «جنوا» جنگ بود و مارکو فرماندهی یک کشتی جنگی را بر عهده گرفت و در جنگ شرکت جست ولی اسیر شد و به زندان «جنوا» افتاد. هم سلولی او «روستیچلو Rustichello» یک نویسنده از مردم «پیسا» بود و مارکو از این فرصت استفاده کرد و در طول یک سال خاطرات خود را از سفر ۲۴ ساله اش به شرق و شرح ثروت شرقی ها و علوم و فنون آنان و چگونگی ساختن باروت که چینی ها در جشن ها برای آتشبازی از آن استفاده می کردند، قطب نما، کاغذ و ... برای روستیچلو دیکته کرد و این سفرنامه که نخست به زبان فرانسه انتشار یافت غرب را متحول کرد و به مقام امروز رساند زیرا با استفاده از فنون چین و باروت اسلحه آتشین ساخت و با کمک قطب نما راههای دریایی دور را کشف کرد و با استفاده از کاغذ کتاب نوشت و جهان را به زیر سلطه خود کشید. مارکو پس از آزاد شدن از زندان به "ونیز" بازگشت و در ۷۰ سالگی در آنجا درگذشت