یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

به مناسبت درگذشت «سرجیو چیتی» كارگردان ایتالیایی


به مناسبت درگذشت «سرجیو چیتی» كارگردان ایتالیایی

پازولینی یكی از بزرگترین چهره های فرهنگی معاصر ایتالیاست كارنامه هنری او چنان پربار است كه به آسانی نمی توان صرفاً حكم بر سینماگر بودن او داد پازولینی شاعر, پازولینی فیلمساز, پازولینی نقاش, پازولینی نمایشنامه نویس, پازولینی رمان نویس, پازولینی متفكر و چهره هایی است كه ما از او می شناسیم

سكوتی دیگر در سینمای شاعرانه

پازولینی یكی از بزرگترین چهره های فرهنگی معاصر ایتالیاست. كارنامه هنری او چنان پربار است كه به آسانی نمی توان صرفاً حكم بر سینماگر بودن او داد. پازولینی شاعر، پازولینی فیلمساز، پازولینی نقاش، پازولینی نمایشنامه نویس، پازولینی رمان نویس، پازولینی متفكر و... چهره هایی است كه ما از او می شناسیم.هنر برای او چیزی بیشتر از یك وسیله بیانی بود، او وجوه مختلف هنر را به كار می بست تا به «اندیشه ناب» برسد. به او می گفتند «فرزند زمان خویش»، چهره ای جنجالی كه بی پرده پوشی طغیان می كرد و تفكر محافظه كارانه جامعه ایتالیا و در سطحی دیگر، فرهنگ معاصر بشری را به چالش می طلبید.سرجیوچیتی نیز با شهرتی كمتر همواره در كنار پازولینی بود. می گویند پازولینی در صبح روز مرگش شب را درخانه دوست دیرینه سپری كرد. هر مطلبی درباره چیتی بدون اشاره به همكاری او با پازولینی قطعاً ناقص خواهدبود. بنابرهمین اصل در مطلب زیر كه به مناسبت مرگ چیتی نوشته شده به پازولینی هم اشاره می شود.

پازولینی و آنچه به سینمای او متعلق است، همچون مرگش با ابهام و چندگانگی عجین است و شاید این مسأله ناشی از جهان بینی جامعه وكشوری است كه پازولینی همیشه از آن گلایه داشت. اجتماع فسادزده ایتالیا، زندگی دردوران فاجعه بار پس جنگ، همگی در كنار هم دست به دست دادند تا یكی از اساتید سینما و كسی كه تأثیرگذارترین آرا را در زمینه سینما ارائه كرده است ظهور كند، هرچند رسالت اش مدت زیادی دوام نیافت.دید و بصیرت شعرگونه اش در تك تك كارهای هنری اش ملموس است. نگره «سینمای شاعرانه» او شاید مهمترین مقاله و بیانیه مطرح شده در باب سینما باشد، او معتقدبود كه سینما تصویرنیست فنی سمعی _ بصری است كه در آن كلمه و صدا به همان اندازه كه تصویر مقام دارد، اهمیت دارند. او معتقدبود كه فیلم ساختن، شاعر بودن است و می گوید: به نظر من سینما اساساً و طبیعتاً، شاعرانه است... چرا كه رؤیاوار است، چرا كه به رؤیا نزدیك است، چرا كه یك صحنه سینمایی و صحنه ای از یك خاطره یا یك رؤیا... عمیقاً شاعرانه است.» (۱)

عده ای از منتقدین آرا او بویژه ناقدان نگره «سینمای شاعرانه» وی بر این اعتقاد هستند كه خاستگاه نقطه نظر پازولینی، آرا و اندیشه های فیلسوف ایتالیایی «بندیتوكروچه» است، بخصوص وقتی پازولینی مبحث «شهود» و «بیان» و «غیرعقلانیت» و «طبیعی بودن» را مطرح می سازد.

با رجوع به فیلمهای پازولینی، می توان دریافت سیر مجادله آمیز فرآورده های عقلانیت در تاریخ، غافل از مسؤولیت خطیر ایمان و الحاد، در كالبد كنش های اجتماعی قالب ریزی شده است؛ بازتولید واقعیتی كه از منظر رنگها خود را به ما تحمیل می كنند.

او درصدد است تا معجزه را به تصویر بكشد، معجزه ای كه مخاطب را در برزخ ذهنی _ عینی وامی نهد و ازطریق دوربین _ سینمایی خود استنتاج ذهنی خود را به عنوان شاعر بر موقعیت اشیاء با برهنه سازی و گاه پنهان كاری گوهرنشانه، پیش روی ما می گذارد.كنش و تنش میان دو علقه روحی و فكری پازولینی، ماركسیسم و كاتولیك گرایی، درعمده آثارش، پاسخی پنهان را شكل داده است، نشانه هایی كه گاه خود درحال محو و پنهان شدن هستند و از مخاطب می خواهد تا آنها را چون گفت وگویی شاعرانه شهودكند.تابلوهای نقاشی ای كه پازولینی به آنها جان می دهد، تعین ناپذیری زندگی روحی انسان و احاطه انسان بر ناتمامی پرتنش واقعیت و ایجاد بازنمایی ذهنی ازاین واقعیت را پیش روی ما می نهد. او جزو معدود كارگردانان تاریخ سینماست كه نقاشی ها، اشعار، نمایشنامه ها و فیلمهایش در فضایی مشابه و در جست وجوی راهی برای آشكارسازی حقیقتی فراموش شده هستند.پازولینی از وجدان و درون مشوش قهرمانهایش، نوعی طنز و جن زدگی _ نمونه كاملاً ملموس آن نینتوداوولی ست _ پیش روی ما می گذارد. برهنگی زبانی و رفتاری، خشونتی كه در هر سكانس حضور و غیاب آنها وجوددارد، فقدان ثبات و دوام شخصیتی، كه همگی درنهایت به مجازات خود می رسند و تقبیح می شوند.پازولینی چشمی تا بدان حد متمدن دارد كه با نحوی بسیارطبیعی متفاوت ترین اعصار و سبك ها را به هم پیوند می دهد. (۲)او معتقد است كه اتفاقات و رویدادها، چه آنان كه سالها پیش رخ داده اند و چه آنها كه درحال صورت گرفتن هستند در تلاش اند تا با ما ارتباط برقرارسازند، لذا نوعی پیچیدگی در عمده سكانس های فیلمهایش به چشم می خورد.به هرصورت به قول «سوزان سونتاگ» پازولینی، بزرگترین و جسورترین كارگردان پس از جنگ جهانی دوم است.

سرجیو چیتی

سیزدهم اكتبر امسال، سرجیو چیتی، كارگردان ایتالیایی و كسی كه به رغم ساختن چندین فیلم سینمایی و تأثیر داشتن و دخیل بودن در چندین فیلم مهم تاریخ سینما، عمده شهرتش را مدیون دوستی و همكاری با پازولینی و بخصوص دستیاری در چند فیلم اوست درگذشت. سرجیو چیتی كسی است كه در اولین فیلمی كه پازولینی ساخت «باج خور» (۱۹۶۱) تا آخرین فیلمش «سالویا ۱۲۰ روز سودوم» (۱۹۷۵) همراه و مشاور او بود و حتی سی سال پس از مرگ جانكاه دوستش هیچگاه از تلاش برای آشكارسازی این جنایت (ترور پازولینی) و برملاساختن عوامل دخیل در آن دست برنداشت.در گفت وگو با «اوسوالداستك»، پازولینی می گوید: در ۱۹۵۰ حدود یك سال بعد از اینكه به اینجا (رم) آمدم سرجیو چیتی را دیدم و با هم دوستان نزدیكی شدیم. در مورد داستانهای بلندم كمكهای قابل توجهی به من كرد، برایم مثل یك فرهنگ لغات زنده بود. معمولاً در خانه به عجله یادداشت برمی داشتم و سپس به دیدنش می رفتم و یادداشتها را به او می دادم تا شوخی ها و زبان عامیانه شخصیت های رمی را بخواند و تصحیح كند، دراین زمینه خیلی ماهر بود. برادرش فرانكو را از سالها پیش می شناختم، از وقتی كه پسركوچكی بود، وقتی قرار شد بازیگر برای «باج خور» انتخاب كنم، بلافاصله به فكرش افتادم. (۳) (فرانكو چیتی برادر سرجیو كه دوسال از او كوچك تر بود، در چند فیلم مهم پازولینی كاراكتر محوری بوده است: باج خور (۱۹۶۱)، ننه رمی (۱۹۶۲)، اودیپ شهریار (۱۹۶۷)، خوك دانی(۱۹۶۹)، دی كامرون (۱۹۷۰)، داستانهای كانتربری (۱۹۷۲) و شبهای عربی (۱۹۷۴).

سرجیو چیتی ۱۹۳۳ در محله ای فقیرنشین در رم به دنیا آمد، محله «فیومیچینو» كه ساكنین آنجا عمدتاً مردم فقیر و فرودست رم بودند و از بسیاری از مزایای اجتماعی بی بهره. او شهرت خود را به واسطه همكاری و كمك به پازولینی در نگارش دیالوگها به دست آورد.البته «باج خور» اولین جایی نبود كه این دو دركنار یكدیگر قرار می گرفتند، بلكه دوستی آنها برمی گردد به زمانی كه فدریكو فلینی در دهه ۵۰ كمپانی ساخت فیلمی را می خواست تدارك ببیند كه درآن كارگردانان جوان و كسانی كه طرحی برای فیلمسازی دارند دور هم جمع شوند. پازولینی و چیتی نخستین بار یكدیگر را در آنجا ملاقات كردند. دیدار و آشنایی ای كه منجر به همكاری آنان تا زمان مرگ استاد شد. پازولینی و سرجیو چیتی با یكدیگر در نگارش دیالوگهای فیلم «شبهای كابریا» (۱۹۵۶) در كنار فلینی قرار گرفتند. او همچنین در نگارش رمانهای «پسران زندگی» (۱۹۵۵) و «یك زندگی خشن» (۱۹۵۹) به پی یر پائولو پازولینی كمك كرده بود. از دیگر همكاری آنها پیش از فیلم «باج خور» (۱۹۶۱) می توان به «شب اشرار» (۱۹۵۹) اثر مائورو بولونینی و متعاقباً «مرده یك دوست» (۱۹۶۰) به كارگردانی فرانك مرو اشاره كرد.سینمای جهان و ایتالیا در سال ،۱۹۶۱ حضور كارگردان جسور و توانایی را درك كرد كه دركمتر دوره ای به چشم خود دیده بود، استاد پی یر پائولو پازولینی با فیلم «باج خور» فضای ایتالیایی را به تصویر می كشد كه دیگر كارگردانان نئورئالیست ایتالیا به چنین كاری كمتر مبادرت ورزیده بودند، «باج خور» فیلمی است وهم انگیز و اسطوره ای، تصویری كه باج خور از دنیایش به ما می دهد اسطوره ای و همگانی است؛ كاتولیك گرایی پیش از صنعتی شدن است. از آنجا كه پازولینی اهل بولونیا بود و فیلم در رم ساخته می شد، پازولینی برای كلام و گفتار و دیالوگهای شخصیتهایش نیاز به مشاوری چون چیتی داشت، كسی كه از كودكی در این فضا و جامعه زیسته بود و بزرگ شده بود.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.