یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

به خورشید سلام كنیم


به خورشید سلام كنیم

همان طور كه می دانید یوگا از مصدر یوگ آمده به معنی الحاق یا ملحق شدن «هاتایوگا» كه محور فعالیت كانون را تشكیل می دهد تركیبی از دو واژه است هات به معنی ماه و تاها به معنی خورشید به عبارت دیگر ماه معرف انرژی سرد یا عواطف و احساسات درون ما است و خورشید معرف انرژی گرم یا ذهنیات ما است

مصاحبه با اولین یوگی ایرانی

مسعود مهدوی برای آنهایی كه یوگا را می شناسند، نامی آشنا است. سال ها است كه یوگا را آموزش می دهد. هر كه پای صحبت هایش می نشیند و در دوره ها و كلاس هایش شركت می كند از تاثیر شیوه های او، گفتار و رفتار اثرگذارش حرف می زند. مسعود مهدوی انسان آرامی است. در سكوت به باورهایش رنگ عمل می پوشاند. صندلی كلاس هایش پر از چهره هایی است كه رنگ تجربه های متفاوت زندگی را با خود دارند، هر كدام از نسلی متفاوت با عقاید و باورهای مختلف. اما وقتی در كنار او قرار می گیرند، مثل یك پیكر می شوند كه خود را به جریان حضوری واقعی سپرده اند. شاید راز قدرت تاثیرگذاری او بر دیگران همین نكته باشد كه خود را جدای از آن پیكره نمی بیند. با شاگردانش صمیمانه گفت وگو می كند، در غم و شادی هایشان شریك می شود، سخاوتمندانه به گفتارشان گوش می سپرد و تجربه سال های دور و نزدیكش را خالصانه با آنها سهیم می شود. این گفت وگو دریچه كوچكی است به زندگی و تجربه های او؛ به دیدگاهی كه زندگی را جریانی پرشور، ملموس و واقعی می بیند. بی شك ناگفته های بسیاری وجود دارد كه میان سئوال و جواب های این گفت وگو می توانست جای گیرد. اما حقیقت آن است كه او منبعی بی انتها از شنیدنی ها است و توانمندی من برای بازتاب افكارش محدود. امیدوارم قلب آنهایی كه به زندگی عشق می ورزند، با این گفت وگو همراه شود.

•از كجا شروع كردید؟ چطور با یوگا آشنا شدید؟ چند سال دارید...

۵۴ سال دارم. اولین باری كه به فضای یوگا معرفی شدم یا یوگی به من معرفی شد، فكر می كنم ۱۴ یا ۱۵ سال بیشتر نداشتم. سال ۴۵ یا ۴۴ در یكی از مجلات ماهیانه دانشمند، مقاله ای به قلم آقای مجید موقر نوشته شده بود با عنوان «یوگا ورزش روح». همراه مطلب تصویر مردی هندی بود كه با چشمانی بسته و ستون فقراتی صاف و چهره ای آرام به حالت خاصی نشسته بود. [بعدها فهمیدم این طریق نشستن، یكی از حركت های اصلی یوگا، جهت رفتن به مراقبه است.]

قبل از آنكه مقاله را بخوانم، مبهوت بودم، یعنی دقایقی فقط به تیتر و به تصویر آن نگاه می كردم و ارتباط خیلی نزدیكی بین این دو فضا یعنی تیتر مقاله و تصویر آن با خودم حس می كردم. از آن زمان كنجكاوی توأم با حیرتی در من به وجود آمد كه می خواستم یوگا را بشناسم. هر ماه مجله را می خریدم و با اشتیاق مقالات مربوط به این مبحث را دنبال می كردم و از اطلاعاتی كه به دست می آوردم، حس می كردم كه یوگا تكنیك های خاصی برای داشتن بدنی سالم و تولید تمركز ذهن و آرامش است.

دومین قدمی كه باز خودبه خود برداشته شد، در سن ۱۷ یا ۱۸سالگی ام بود كه اولین كتاب درباره یوگی به فارسی ترجمه شد. من همراه با خواندن مطالب آن كتاب، آساناهای یوگا را تمرین می كردم. ببخشید من از لفظ آسانا استفاده كردم. «آسانا» یك واژه سانسكریت و به معنی وضعیت ثابت بدنی یوگا است. [مكث می كند] شاید حدوداً دو سال از روی این كتاب كار می كردم كه دومین كتاب به قلم «سوامی ویشنو دواناندا» و به ترجمه آقای آزمایش چاپ شد. بعد از گذشت دو سال در سن ۲۳سالگی همراه با همسرم به هندوستان رفتم و حدود ۹ ماه در آنجا اقامت داشتم. سه ماه اول را در دهلی نو زیرنظر یك معلم خصوصی به یادگیری ابعاد درمانی یوگا (یوگاتراپی) گذراندم. بعد راهی شمال هندوستان شدم و در شهر سنتی و اسطوره ای «ریشی- كش» (مكان یوگی ها) با كسانی آشنا شدم كه یوگا را صرفاً به دلیل مفهومش یعنی «وحدت جسم و ذهن و یكی كردن این دو» دنبال می كردند. بعد از ۶ ماه یك روز استادم به من و همسرم گفت كه به كشورتان برگردید. تو می توانی آموزش و تعلیم یوگا را شروع كنی و همسرت در تالیفات و كارهای فرهنگی و نوشتاری با تو همكاری كند. همان سال یعنی سال ۱۳۵۴ به ایران بازگشتیم و از آن زمان تاكنون به تدریس یوگا مشغول هستم.

•شما اولین كسی بودید كه یوگا را در ایران معرفی كردید؟

نه! نمی توانم چنین چیزی بگویم، قبل از من هم بودند. آقای موقر نویسنده مقالات علمی دانشمند، شاید در آن دهه اولین نفری بودند كه یوگا را به ایران آوردند. حتماً قبل از ایشان هم عده ای بودند. منتها چون در جایی ثبت نمی شد و به صورت ارتباطات خصوصی بین افراد صورت می گرفت، كسی از آن باخبر نبود. اما می توانم بگویم كه من در این فضا پایدار ماندم و بیست وچند سال، بی وقفه به تحقیق و تدریس و تالیف و معرفی یوگا ادامه دادم. در دوران جنگ تحمیلی حدود دو سال روی معلولین فلج اندام تحتانی كه از جنگ بازگشته بودند در بیمارستان شفایحیائیان و مركز جنگی كهریزك، یوگادرمانی را انجام می دادم. گزارشات علمی از این فعالیت ها تهیه شد و در اختیار سازمان بهزیستی قرار گرفت، آن تجربه ها خیلی به شناخت ابعاد درمانی یوگا كمك كرد. سال ۱۳۷۴ طی نامه ای خطاب به رئیس سازمان وقت تربیت بدنی (آقای هاشمی طبا) از سابقه یوگی و مجموعه فعالیت های صورت گرفته در ایران و از تاثیرات مثبت یوگا در كشورهای مختلفی كه تجربه جنگ را داشتند نوشتم. ایشان طی دعوتی كه صورت دادند، مسئولیت هیاتی را به سرپرستی تیمسار گوران (رئیس فعلی انجمن یوگا) به عهده گرفتند. چند ماه بعد از شروع فعالیت های این هیات، اولین گروه مربیان یوگا كه سرپرستی آن به عهده من بود، فعالیت خودشان را آغاز كردند و نتیجه این فعالیت ها یوگا را از حالت زیرزمینی به شكل آشكار و رسمی به علاقه مندان معرفی كرد.

•ایده تاسیس كانون یوگا از كجا و چه زمانی در ذهن شما شكل گرفت؟

اجازه بدهید كمی به عقب برگردم. سال ۵۴ من و همسرم از شمال هندوستان به دهلی نو برگشتیم و از آنجا مسافرت زمینی خودمان را به ایران آغاز كردیم. مدتی را در پاكستان و حدود یك ماه را در افغانستان گذراندیم. اولین تجربه تدریس من بازمی گردد به همان زمان. خوب یادم هست كه زمستان بود، من و همسرم مهمان یك خانواده افغانی بودیم كه پیشتر با آنها در هندوستان آشنا شدیم. خانه قدیمی و بزرگی داشتند. یك روز همه اقوام و دوستان شان را دعوت كردند. و ما به اصطلاح معارفه ای از یوگا برگزار كردیم. از فردای آن روز یك گروه ۱۵ تا ۲۰ نفره عصرها جمع می شدند و من و همسرم، یوگا را به آنها آموزش می دادیم. دلم می خواهد این موضوع را بگویم، وقتی اولین بار استادم گفت كه می توانی یوگا را تدریس كنی، من واقعاً یكه خوردم. چون مطلقاً با انگیزه مربی شدن به هندوستان نرفته بودم. من صرفاً در هندوستان دنبال ارضا كردن تشنگی ذهنی و عاطفی خودم در ارتباط با یوگا بودم.

اما وقتی برای اولین بار جلوی آن جمع ایستادم، خودم را در آن جایگاه محكم حس می كردم. مثل آن بود كه بارها این جایگاه را تجربه كرده بودم. وقتی به ایران بازگشتم در منزل مسكونی مان به آموزش ادامه دادم. بین سال های ۵۴ تا ۵۷ در دانشگاه شهید بهشتی و همزمان در باشگاه حجاب فعلی تدریس می كردم. اولین حركت تاسیس كانون یوگا از سال ۵۸ شكل گرفت. مكانی اجاره ای در میدان سنایی، اولین مكان مختص به یوگا بود. بعد از دو سال به دوراهی یوسف آباد نقل مكان كردیم و حدود ۲۰ سال به فعالیت هایمان در زمینه آموزش و تحقیق ادامه دادیم. هم اكنون كانون یوگا در دو شعبه یكی در نیاوران و دیگری در خیابان ظفر فعال است.

•آرم یا نشان كانون یوگا دو ماهی است كه در فضایی مواج و دایره وار در حركتند. از مفهوم این دو ماهی بگویید.

همان طور كه می دانید یوگا از مصدر یوگ آمده به معنی الحاق یا ملحق شدن. «هاتایوگا» كه محور فعالیت كانون را تشكیل می دهد تركیبی از دو واژه است: هات به معنی ماه و تاها به معنی خورشید. به عبارت دیگر ماه معرف انرژی سرد یا عواطف و احساسات درون ما است و خورشید معرف انرژی گرم یا ذهنیات ما است. اگر به مشكلات انسان ۲ تا ۳ هزار سال پیش تاكنون نگاه كنیم درمی یابیم كه بیشتر مشكلات یا بهتر بگوییم تمامی مشكلات فردی انسان امروز ناشی از به توافق نرسیدن ذهن و احساسات او است. به عبارت دیگر عدم هماهنگی بین منطق و گرایشات. از این دو بعد، یوگی های باستان و عرفا و شعرا به كرات نام برده اند. تضاد هایی كه انسان امروز را به مرز بیماری های لاعلاج ذهنی و روحی می رساند و تضاد هایی كه باعث رشد انسان می شوند از فضای میان این دو بیرون می آیند. یعنی از دایره ای كه تضاد ذهن و احساسات كاملاً ملموس و مرئی است. وقتی كه ما مراحل رشد را طی می كنیم، روی خودمان كار می كنیم و هزینه هایی را در زندگی متقبل می شویم تا تغییر و تحول بنیادی در ما صورت گیرد. با جایگاه پیشین خود كه قبلاً ایستاده بودیم، خیلی فاصله داریم. این جایگاه، جایی است كه عقل و میل ما با هم آشتی می كنند. فضایی سرشار از انرژی، درست مانند فضای مابین دو سیم برق با ولتاژ فوق العاده بالا. وقتی كه در فاصله ۳۰ تا ۵۰ سانتی متری از هم قرار می گیرند قوس الكتریكی تولید می كنند و فضای ما بین خود را یونیزه می كنند. مابین عقل و احساسات ما نیز این فضای آكنده از انرژی وجود دارد و اگر در تضاد با هم باشند صاحب آن را می توانند از پای درآورند و اگر در قالب به توازن رسیدن و ایجاد هارمونی باشند، انسان را از جایی كه هست جهش فوق العاده ای خواهند داد.

•در واقع این دو ماهی بیانگر رابطه میان منطق و ذهنیات و میل و گرایشات ما هستند؟

بله، می خواهم همین را بگویم. اگر به این نشان توجه كنید دو ماهی بزرگ در یك دایره به دنبال هم در فضایی مواج در چرخشند. این دو ماهی در مراحل رشدنیافته خودشان، یعنی در همان مرحله تضادی كه گفتم مقابل هم و در حالت نزاع و جنگ بودند. در چنین حالتی هرگز آرامش پدید نمی آید. ولی وقتی این دو ماهی به دنبال هم و گرد هم می چرخند، با یكدیگر همسو می شوند و زیبا ترین سماع را با هم خلق می كنند. یعنی عقل و احساسات انسان در تعادل و تعامل هستند. انسان در این حالت از ذهنیات خود عصاره خرد و منطق و از احساسات خود عصاره نرمش و انعطاف را دارد.

•شما گفتید از شیوه هاتایوگا در كانون استفاده می كنید. چرا این روش را انتخاب كرده اید؟

چون مبنای این روش بر پایه انرژی هایی است كه در جسم نهفته است. یعنی از طریق انجام تكنیك ها و آساناهای یوگا این انرژی را به سطح احساسات و ذهنیات می آوریم، تا ذهن از آن بارور شود. در واقع ما به وسیله حركات یوگا با طبیعت درون خود ارتباط ایجاد می كنیم. روشی برای انتقال حضور، حضور ذهن. شخصی كه حركات فیزیكی یوگا را انجام می دهد اتصال به درون خود و حضور ذهن را در سطح ملموسی تجربه می كند.

•شما به عنوان كسی كه سال های عمرتان را در فضای تعلیم و آموزش گذرانده اید تاثیر دوره های تحول (یامانیاما) را در علاقه مندان چگونه می بینید؟

اگر شما وقت بگذارید و فرم های مراجعه كنندگان كانون را مطالعه كنید، می بینید همه دلیل حضور خود را در این دوره ها تقریباً مشترك نوشته اند. اكثراً در توضیحات خود می نویسند كه برای كسب آرامش، رفع نگرانی، كم شدن اضطراب، تمركز فكر، افزایش سلامت جسمی و ازدیاد انرژی حیاتی به این كلاس ها آمده اند و آنها بعد فراگیری تكنیك های یوگا، در فضای خلوت خود تاثیرات آن را به وضوح می بینند، فكر می كنم مهم ترین تاثیری كه می گیرند، همان است كه جامعه امروز ما خیلی به آن نیازمند است یعنی آرامش.

•من به كرات با افرادی روبه رو شده ام كه از مشكلات جسمی و درد ها و ناراحتی های مزمن در نواحی مختلف بدنشان شكایت می كردند و بعد از تجربه كردن دوره های تحول و انجام آساناهای یوگا، ابراز می كنند كه به كلی مشكلاتشان برطرف شده است. این مشكلات عموماً جسمی چگونه در این افراد مرتفع می شود؟

این سئوال خیلی خوبی است. وقتی ذهن ما درگیر است و مدام در گفت وگوی درونی طولانی با خود هستیم یعنی مشكلی در ریشه هست كه هنوز برای ما حل نشده یا وقتی گیر عاطفی داریم، خشم و نفرت و نگرانی و رنجشی هست كه ما مدت زیادی در سینه خود حمل كرده ایم. دانش های شرقی هزاران سال قبل و علم روان شناسی و روان پزشكی امروز هر دو بر این باورند كه ذهن و جسم متاثر از یكدیگرند و رابطه جدایی ناپذیری از هم دارند. در دانش شرقی، پزشكان جسم همان پزشكان ذهن و روح بوده اند. ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی و همه طبیبان نامدار آن دوران، علم ریاضیات و علم تن و علم ذهن را توأمان می دانستند، چون به این اصل اعتقاد داشتند زمانی كه ما مشكل ذهنی و عاطفی پیدا می كنیم، جسم ما نیز درگیر خواهد شد. شما به صورت كاملاً آشكار می توانید این ارتباط را در خود پیدا كنید. وقتی خاطر شما از موضوعی ناراحت و پریشان است، خشمگین یا نگران هستید، خودبه خود روی تمامی سیستم حیاتی شما نظیر گوارش، نحوه تنفس، گردش خون و حتی كاركرد غدد تاثیر می گذارد.

متداول است كه شخصی با یك عارضه فیزیكی مثل زخم معده و تنگی نفس و ناراحتی قلبی به پزشك مراجعه كند و تجویز پزشك ورزش و مسافرت باشد. كسانی كه یوگا را در ابعاد متفاوتش تجربه می كنند و مشكلات جسمی شان رفع می شود به خاطر آن است كه ریشه تمامی این مشكلات و درد های جسمی در ذهنشان است. وقتی آرامش عمیق را مابین حركات فیزیكی یوگا تجربه می كنند، وقتی به عضلات گرفته خود كشش می دهند، وقتی اسپاسم موجود در تاندون و مفاصل و حتی اندام های داخلی مثل روده بزرگ و عروقشان با انجام حركات برطرف می شود سلامتی و شادابی را بار دیگر در خود تجربه می كنند.

•چرا عموماً زنان از این دوره ها بیشتر استقبال می كنند؟ آیا اوقات فراغت بیشتری دارند یا از انعطاف لازم برای تغییر و تحول برخوردارند؟

جواب این سئوال شاید پرحجم و طولانی باشد. من سعی می كنم مختصر بگویم. این اشتیاق فقط شامل یوگا نیست. اگر توجه كنید، باشگاه های ورزشی و بدنسازی، كلاس های ژیمناستیك، جلسات روانشناسی، خودكاوی و... عموماً بین خانم ها طرفداران بیشتری دارد. دلیل این استقبال، این نیست كه زنان نیاز بیشتری دارند، یا مشكلات ذهنی و عاطفی شان بیشتر است. اینجا جنبه احتیاج مطرح نیست. تفاوت بین روحیه زن و روحیه مرد است. به قول یونگ روان شناس معاصر روحیه زنانه میل به دریافت و پرورش دارد و روحیه مردانه میل به آموزش گرفتن و آموزش دادن.

آیدا رمضانی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.