شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

بازی همچنان ادامه دارد


بازی همچنان ادامه دارد

روس ها «پاشنه آشیل» امریکا و غرب را در طی جنگ عراق و بحران انرژی در اروپا و همچنین عدم تمایل افکار عمومی اروپا در خصوص چالش های خصمانه در نزدیکی مرزهای خود به درستی شناخته اند

در ماه ها و هفته های اخیر روابط بین امریکا و روسیه تحت تاثیر مسائلی قرار گرفته است که نشان می دهد دوران خوشی ها بین این دو کشور پایان یافته است. با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری در هر دو کشور، این چالش ها خود را بیش از پیش نمایان می کند. ولی اینکه موضوعات کنونی از جمله اختلاف بر سر استقرار سیستم دفاع موشکی امریکا در خاک اروپا، گسترش ناتو به سمت شرق، مناقشه بر سر استقلال کوزوو، جنگ دیپلماتیک بین مسکو و لندن یا تعلیق پیمان کنترل تسلیحات متعارف در اروپا توسط روسیه را در راستای بحث و جدل های انتخاباتی یا لفاظی های صرف به حساب آورد، به نظر می رسد که با واقعیات چندان همخوانی نداشته باشد.

در هفته اخیر تعلیق بحث استقلال کوزوو در شورای امنیت سازمان ملل متحد به جهت هشدار روسیه در خصوص وتوی آن و همچنین حمایت از چین در مورد پیشنهاد برگزاری همه پرسی توسط «چن شوئی بیان» رئیس جمهور تایوان برای استقلال این جزیره از سرزمین مادری، دقیقاً در راستای سیاست جدید روسیه بوده است. اینکه دوران جنگ سرد به شیوه قدیم پایان پذیرفته است کاملاً درست خواهد بود چرا که جنگ سرد ایدئولوژیک بین دو قطب لیبرالیسم و سوسیالیسم در قالب بلوک شرق و غرب با فروپاشی اردوگاه سرخ ها و اتحاد جماهیر شوروی دیگر موضوعیت خود را از دست داده است.

در شرایط جدید همان گونه که قدرت هژمونیک ایالات متحده برای تسلط کامل بر فضای بین المللی تلاش دوچندانی را از خود بروز می دهد دیگر اضلاع قدرت در این عرصه نیز بر طبق حفظ و تثبیت منافع ملی خود در این جهت گام برخواهند داشت. این واقعیت از آن جهت در خصوص روابط بین روسیه و امریکا در مقابل روابط امریکا و اروپا بیشتر خود را به رخ می کشد که اصولاً منافع استراتژیک واشنگتن با مسکو در بسیاری از موضوعات مهم بین المللی همسو نبوده در حالی که مجموعه غرب به عکس این مساله از همگرائی استراتژیک برخوردارند. درست در همین نقطه حساس است که روسیه کنونی و رئیس جمهور آن «ولادیمیر پوتین» این نکته را درک کرده اند که برای حفظ منافع ملی خود و ماندگاری در هرم قدرت بین المللی می بایست از ابزارهای در دست خود و به طور کلی پتانسیل بالقوه و بالفعل خویش از جمله موقعیت بی بدیل کشورشان در امر تامین انرژی اروپا و استفاده از زرادخانه عظیم تسلیحات استراتژیک به جای مانده از دوران ابرقدرتی شوروی نهایت استفاده را برای ترسیم یک نقشه بین المللی متوازن به کار گیرند. البته هرگز قرار نیست که مردم اروپا به خاطر نبود گاز از سرما بلرزند یا اینکه تسلیحات متعارف و غیر متعارف روسیه شلیک شوند ولی هر دو این کانون های بالقوه قدرت در دست ابر قدرت دیروزی می تواند امروز نیز به عنوان ابزارهای موازنه گر در روابط بین المللی به کار گرفته شوند.

آنان یک دهه بعد از فروپاشی شوروی و تجربه دوران بی اعتباری «بوریس یلتسین»، ایده های وی را نیز با کالبد بی جانش به خاک سپرده اند. روسیه امروز در بدترین حالت برای توجیه رویه جدید خود این سخن «برتراند راسل» را گرانقدر یافته که می گوید «وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی ها را تکرار کرد.»

روس ها «پاشنه آشیل» امریکا و غرب را در طی جنگ عراق و بحران انرژی در اروپا و همچنین عدم تمایل افکار عمومی اروپا در خصوص چالش های خصمانه در نزدیکی مرزهای خود به درستی شناخته اند. امریکا و غرب نیز «چشم اسفندیار» روسیه را در مورد التزام رشد و توسعه اقتصادی در شرایط جهانی سازی اقتصاد و روابط با جهانی که شدیداً در این فضای نئولیبرال سیر می کند را می دانند. یک مساله مهم که معمولاً نادیده گرفته می شود اینکه بسیاری از تحلیلگران می پندارند که دست روسیه در رقابت با غرب خالی تر از گذشته است و چنانچه در این مسیر قرار بگیرد نابخردانه حکم انزوای خود را صادر کرده است.

اتفاقاً در جهان پرمناقشه امروز به همان دلیل کسب منافع ملی توسط ساختارهای گوناگون ملی و منطقه یی در موقعیت یک جانبه گرایی کنونی، کشورهای قدرتمندی از جمله چین و ائتلاف های منطقه یی چون امریکای لاتین، آفریقا و خاورمیانه به طور بالقوه و حتی بالفعل می توانند به همکاری و همسویی با نرم جدیدی از توازن در روابط بین المللی جلب شوند. در شرایطی که هر دو طرف به توانایی ها و ضعف های خود بیش از قبل و به خصوص دوران جنگ سرد واقف شده اند ضرورت رقابت در یک میدان چند جانبه فراهم تر از گذشته شده که هیچ کدام از آنان نمی توانند برخلاف منافع راهبردی خویش، خود و دیگری را نادیده بگیرند. سیاست تهاجمی روسیه در مقابل ایالات متحده هر چند که بعضی ها را هراسناک می کند و بعضی دیگر آن را به سخره می گیرند ولی چنین رویکردی در قالب کسب منافع استراتژیک و پراگماتیسم حاکم بر جهان کنونی قابل توجیه خواهد بود.

همچنین ظهور ملی گرایی و تمایل افکار عمومی روس ها برای بازگشت به دوران قدرتمندی گذشته یا حداقل تثبیت موقعیت متعارف و متوازن این کشور در عرصه بین المللی در شرایطی که اپوزیسیون کمونیست شمشیر داموکلس خود را بالای سر حامیان پوتین نگاه داشته است، بستری را فراهم کرده است که هیچ نیروی سیاسی در روسیه را گریزی از آن نیست. این موضع جدید روس ها در شرایطی که چالش های بزرگ بین کنگره و کاخ سفید در امریکا همکاری معمول در ساختار سیاسی این کشور را با یک بن بست روبه رو کرده است، بستر مساعدی برای حرکت پروسه یی و پروژه یی برای رهبران مسکو را در این رویکرد جدید خود مهیا کرده است.

اردشیر زارعی قنواتی



همچنین مشاهده کنید