شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

نیمای شعر فارسی


نیمای شعر فارسی

کمتر از یک قرن پیش از این بود که شعر فارسی هزار سال از عمر جاویدش می گذشت اما این هزار سال گذشت ایام با مسائل و مشکلاتی همراه بود که در آخرین سال هایش شاعران جز تکرار آنچه دیگران قرن ها قبل گفته بودند, کار دیگری از پیش نمی بردند

کمتر از یک قرن پیش از این بود که شعر فارسی هزار سال از عمر جاویدش می گذشت. اما این هزار سال گذشت ایام با مسائل و مشکلاتی همراه بود که در آخرین سال هایش شاعران جز تکرار آنچه دیگران قرن ها قبل گفته بودند، کار دیگری از پیش نمی بردند. یعنی بعد از دوران اوج سبک عراقی و روی کار آمدن سبک هندی و به انحطاط کشیده شدن سبک هندی، دوران بازگشت نتوانست کاری اساسی کند و شاید به این دلیل بود که شاعران این دوره چون وصال شیرازی، قاآنی و... به دو دسته تقسیم شدند، عده ای به تکرار اشعار سبک خراسانی پرداختند و عده ای هم دل به این خوش کردند که پا در جای پای شاعران سبک عراقی چونان سعدی و حافظ گذاشته اند. هرچند در این میان شاعرانی ظهور کردند که تا حدودی توانستند اشعاری نغز را بسرایند، اما این همان چیزی نبود که جامعه ادبی انتظارش را داشت. پس باتوجه به شرایط پیش آمده آن دوران و انقلاب مشروطه ای که هرچیز و همه کس را دستخوش دگرگونی کرده بود، این ضرورت احساس می شد که شعر و دنیای پرتخیل آن هم دگرگون شود. بنابراین شاعرانی چون «تقی رفعت»، «ابوالقاسم لاهوتی» و «شمس کسمایی» دست به کار شدند و در اشعارشان نوآوری هایی به تقلید از اروپاییان به راه انداختند. اما این کار ایشان چندان مورد توجه واقع نشد.

بی تردید در دوران افت شعری یک نفر لازم بود تا یک دگرگونی ایجاد کند و چه کسی بهتر از علی اسفندیاری؛ شاعری که در سال ۱۲۷۴هجری شمسی و در بیست ویکم آبان در روستای یوش از توابع بخش بلده شهرستان نور به دنیا آمد! هرچند علی اسفندیاری دوازده سال از عمرش را در روستای زادگاهش به سر برد و بعد همراه خانواده به تهران آمد، اما آن دوازده سال زندگی در روستا و در دل طبیعت سرسبز مازندران از یک طرف و تحصیل در مدرسه «سن لویی» تهران از طرف دیگر باعث شد تا اولین جرقه های تغییر و دگرگونی در شعر فارسی پدیدار شود؛ زیرا نیما یوشیج که خود برخاسته از دل طبیعت بود و این همگرایی با طبیعت در جای جای شعرش جاری است، نگاهی نو به شعر فارسی بخشید. به عنوان مثال در شعر داروگ که بیانگر امید شاعر به رهایی از اوضاع نابسامان آن دوران است، این طبیعت سرسبز شمال می باشد که به کمک شاعر می آید و با درکنار هم قرار گرفتن واژگانی چون «کشتگاه»، «شن زار»، «ساحل»، «داروگ» که نام قورباغه ای درختی است، یکی از اولین انواع اشعار نوی نیمایی ساخته می شود. از آن طرف شاعر تحصیل کرده مدرسه سن لویی است، به نوعی با ادبیات و شعر فرانسه به خوبی آشناست و این آشنایی زمانی به اوج خودش می رسد که استادی چون «نظام وفا» او را تحت تعلیم خود می گیرد و این چنین اولین جرقه های دگرگونی در شعر پیش می آید.

بی تردید نیما یوشیج با اولین شعر جدی اش که با نام« منظومه قصه رنگ پریده» ارائه می دهد، ابتدا دگرگونی در محتوا را مطرح می سازد. زیرا این مثنوی سروده شده در بحر هزج مسدس، بیانگر آن است که شاعر در نزد شاعرانی چون «حیدرعلی کمالی»، «ملک الشعرای بهار»، «علی اشتری» تلمذ شعری کرده، اما ازنظر محتوا و درون مایه برخلاف حرکت شعر آن دوران و حتی پیش از آن است. این امر اعتراض برخی را برانگیخت. اما این پایان راه نیست و نیما یوشیج در سال ۱۳۰۱ با سرودن مجموعه «افسانه» به صورت رسمی تولد شعری جدید را اعلام می کند و نام این شعر تازه تولد یافته را شعر نو می نهد. این مجموعه شعری افسانه، شعری غنایی و عاشقانه است و گفت وگوی عاشق و معشوق به آن جان می دهد. جالب آن که برخلاف بسیاری از اشعار عاشقانه، شخصیت های این شعر زنده هستند و در یک اثری پر از تخیل و تمثیل سخنان جدیدی را بر زبان جاری می سازند. آنها به جای آن که در خودشان فرو بروند و از خود سخن بگویند، پا در جامعه می گذارند و از جهان پیرامون خویش سخن ها می گویند.

بی شک نیما یوشیج با سرودن شعر «ققنوس» به آن هدف اصلی خودش می رسد؛ یعنی در سال ۱۳۱۶ که ققنوس سروده می شود، همگان متوجه می شوند نیما علاوه بر تغییر در محتوای شعر فارسی، تلاش می کند تا در ساختار هم دست به دگرگونی بزند. او وزن شعرش را حفظ می کند، اما اعتقاد دارد مساوی بودن طول مصراع ها و پای بند بودن به قافیه و ردیف دست و پای شاعر را می گیرد. پس لازم است شاعر به جای آن که به عروض و قافیه فکر کند و خود و سخن خویش را در خدمت آرایه های ادبی قرار دهد، بهتر است این صنایع شعری را در خدمت خودش بگیرد و هر زمان که لازم می داند از آنها و بر اساس نیاز سخن و شعرش استفاده کند. پس ازنظر نیما یوشیج شعر وزن و قافیه نیست. بلکه این وزن و قافیه یکی از ابزارهای کار دست شاعر است. این دگرگونی در محتوا و به دنبالش تغییر دادن ساختار شعری اعتراض بسیاری از شاعران سنت گرا را درپی دارد. اما نیما در کاری که می کند استوار است. این چنین شعر نو به شکل گسترده متولد می شود. البته ناگفته نماند شعر ققنوس یک شعر سمبولیست است و این ققنوس نمایانگر خود شاعر است و این چنین با زبان کنایه متذکر می شود زندگی کردن در آن روزگار خفقان و راکد بر جان و روح شاعر اثرات بسیار بد و زیان باری داشته است. پس این چنین از زبان ققنوس فریاد برمی آورد: «ققنوس، مرغ خوش خوان، آوازه جهان/ آواره مانده از وزش بادهای سرد/ بر شاخ خیزران/ بنشسته فرد/ برگرد او به هر سر شاخی پرندگان/ او ناله های گم شده ترکیب می کند/ از رشته های پاره صدها صدای دور در ابرهای مثل خطی تیره روی کوه...»

باید گفت در اغلب اشعار نیما یوشیج آنچه درون مایه است، دید انتقادی و اجتماعی شاعر است. پس باتوجه به فضای آن دوران و جو حاکم، نیما مجبور است از زبان نماد استفاده کند؛ چنانچه در شعر «ناروایی به راه» او از شب به عنوان ستم و مرگ یاد می کند و معتقد است شب همه چیز را تباه می سازد. در قطعه شعر «در نخستین ساعت شب» عناصر موجود در شعر، خود نماینده ظلم و تعدی به بشریت است. در شعر «ناقوس» از صبح به عنوان زمان رهایی یاد می شود. در شعر داروگ از باران به عنوان دوران خوش آزادی سخن گفته و داروگ هم نویدگر دوران رهایی است. جالب آن که اغلب این اشعار و به کار بردن نمادها از جانب نیما محصول دگرگونی در ادبیات دوران مشروطه و فضایی است که بر جامعه آن دوران حاکم شده و این گونه شاعر مجبور است برای جان از خطر به در بردن و بیان حقایق حاکم این چنین از زبان نماد و کنایه استفاده کند. هرچند گاهی اوقات نیما یوشیج از زبان نماد کمی فاصله گرفته و به صراحت اعتراض خود را بیان می کند که نمونه بارز این امر را می توان در قطعه شعر «آی آدم ها» مشاهده کرد که شاعر، خسته از تمام بی تفاوتی ها و سوءاستفاده کردن دیگران از اوضاع پیش آمده، همگان را خطاب و از غرق شدن یک نفر سخن می گوید.

در پایان باید گفت هرچند راهی که نیما یوشیج آغاز کرده بود در سال های بعد و در شکل هایی چون شعر نوی نیمایی، شعر سپید و شعر موج نو ادامه یافت و در این بین شاعرانی چون «مهدی اخوان ثالث» و «سهراب سپهری» با سرودن اشعاری نغز و ماندگار آن را تکامل بخشیدند، اما بعد از گذشت تقریباً یک قرن از تولد شعر نو، این قالب شعری نتوانسته به آن جایگاه اصلی خودش برسد و به عنوان نوعی سرایش شعری در بین همگان هدف قبول تمام اهالی ادب قرار بگیرد. چه بسا ممکن است در سالیان بعد با روی کار آمدن شاعران خوب و اهل ذوق این قالب شعری بتواند در سطوح مختلف اثرگذار باشد.

پی نویس ها:

۱- موسیقی شعر نیما- حمید حسنی

۲- شعر نیما یوشیج از آغاز تا امروز، محمد حقوقی

۳- از صبا تا نیما- جلد۲- یحیی آریان پور

اکبر خوردچشم