دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا

بیکاری جوانان


بیکاری جوانان

نگاه واقع بینانه به مشکل بیکاری در جوانان و ارائه راه حل های منطقی

نوجوانی و جوانی دوران شور و نشاط ، امید و آرزو ، انرژی و فعالیت میباشد . از دیدگاه قرآن دوره جوانی دوره قوت و توانائی است که در بین دو دوره ضعف یعنی کودکی ، و ناتوانی یا همان پیری واقع شده است (سوره روم آیه ۵۴) . اولیای اسلام دوره نوجوانی و جوانی را یکی از نعمتهای پر ارج الهی و از سرمایه های بزرگ سعادت درزندگی بشر شناخته اند ، چنانکه پیامبر اسلام (ص) درباره نوجوانان و جوانان به نیکی سفارش میکند ، زیرا آنها را دارای دلی رقیق تر و قلبی فضیلت پذیرتر میداند .

در بسیاری از نقاط جهان ، جوانی آخرین مرحله از فرایند یادگیری و آمادگی قبل از ورود به جهان کار محسوب میشود . نوجوانان و جوانان قشر فعال و مولد هر کشوری هستند . در واقع جوان کسی است که در حال رسیدن به دوران بزرگسالی و مسئولیت است . بر اساس آمارها نرخ جمعیت کشور ما از جوان بودن آن حکایت می کند . در مقایسه جامعه ما با بسیاری از کشورها ، این نرخ بالا بوده و حدود یک سوم از کل جمعیت کشور یعنی بیشتر از بیست و پنج میلیون نفر را نوجوانان و جوانان تشکیل میدهند . بدست آوردن شغل ، یک انتظار اجتماعی و فرهنگی است که در دوران کودکی حاصل می شود و دائماً از طریق تأثیر گذاری خانواده ، مدرسه ، اطرافیان و رسانه های گروهی تقویت میگردد . پزشکی ، مهندسی ، خلبانی ، معلمی ، نمونه ای از مشاغلی است که در دوران کودکی و نوجوانی آرزوی دستیابی به آنها را تجربه نموده ایم . در حقیقت هر شخص جوان با تکمیل تحصیلات و یا دوره های آموزش حرفه ای امیدوار است که با ورود به جهان کار به یک جایگاه و هویت اجتماعی جدید رسیده و صاحب خانه و خانواده گردد . مفهوم بیکاری به معنی سنتی آن با مسئله نیروی کار ارتباط دارد و افراد بیکار بعنوان گروهی از افراد شناخته می شوند که در جستجوی کار میباشند .

بدست آوردن کار، علاوه بر اهمیت اقتصادی آن ، به لحاظ فرهنگی و اجتماعی نیز از اهمیت بالائی برخوردار است زیرا هر جوان بیکار نه تنها خود را از هرگونه درآمد محروم می بیند ، بلکه ازهر گونه جامعه پذیری که از طریق شاغل شدن بروز میکند بدور میباشد . بنابراین بیکاری به نوع جدیدی از حاشیه ای شدن جوانان منتهی میگردد . بیکاری همچنین مشوق حرکت بسوی اشکال مختلف جامعه ناپذیری که اغلب غیرقابل پیش بینی اند ، میباشد . پدیده هائی همچون ولگردی ، بزهکاری ، خرابکاری ، فحشاء ، شغل های خلاف قانون و یا بازگشت به خانواده و مشکل آفرینی ، تا حدودی منعکس کننده جایگزین جامعه پذیری هستند که نتیجه بیکاری میباشند . جوانانی که به واسطه بیکاری از ابزار استقلال مالی محروم گشته اند ، مجبورند تا به وابستگی خود به کمک های مالی خانواده ادامه دهند ، این مسئله با اندکی استثناء بدین معناست که برنامه ها و هدف هائی از قبیل داشتن خانه و خانواده باید تا آینده ای نامعلوم به تأخیر بیفتد . این موضوع هنگامی باعث سرخوردگی و ناامیدی بیشتر میگردد که فشار سنگین سنت ها و یا شرائط سخت زندگی درخانواده ، استقلال مالی جوانان را ضروری میسازد . در نتیجه جوانان نه تنها خود را در زمینه مادی متأثر از بیکاری می بینند ، بلکه حتی از لحاظ جنسی و عاطفی نیز خود را محروم می یابند . دراکثر مواقع ، بیکاری بعنوان ناکامی و شکست تلقی می شود ، این امر باعث بوجود آمدن احساس جدائی و حذف از جامعه در جوانان میگردد .

در این مرحله است که شخص جوان از اتخاذ هرگونه اقدام مثبت در جهت مقابله با بیکاری ناتوان ، و گرایش به بزهکاری به اوج خود میرسد . بزهکاری و خلاف معمولاً در بین جوانانی ظاهر میگردد که از کمترین سطوح تحصیلاتی برخوردار بوده و در محله های فقیر نشین و یا اطراف شهرهای بزرگ به سختی زندگی می کنند . ولگردیهای اینگونه جوانان درپارکها و محله ها و یا بطالت گذرانی درقهوه حانه ها ، و سرگرم شدن با مشغولیاتی مانند قلیان و مواد مخدر و یا بعضاً ظهور رفتارهای زننده که باعث سلب آرامش خانواده ها و نیزهتک حرمت نوامیس مردم درفضاها و معابرعمومی میگردد ، کمترین آثار ناشی از بیکاری جوانان میباشد .

در دهه های اخیر بویژه بعد از پایان جنگ تحمیلی ، به منظور کاهش نرخ بیکاری و ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر اقدامات متعددی در قالب برنامه های پنج ساله و یا بودجه های سنواتی از سوی دولتها صورت پذیرفته که بر حسب توانائی مجریان هر دوره و همچنین شرائط حاکم بر مناسبات خارجی و مشکلات عدیده داخلی ، نتایج غیر قابل قبولی تاکنون حاصل گردیده است . اقتصاد متکی به نفت ، عدم حمایت از تولید ملی ، کاهش اهمیت کشاورزی ، سوء مدیریت ، کشمکش های سیاسی و حزبی ، باند بازی ، تشنج آفرینی در روابط بین المللی ، جنگ ، بستر نا مناسب تجاری ، افزایش سرعت شهرسازی ، رشد پدیده واسطه گری و دلالی ، افزایش فرهنگ مصرف گرا ئی ، واردات بی رویه ، تورم ، نبود شایسته سالاری ، رانت خواری ، بوروکراسی اداری ، رابطه گرائی ، خلاء نظارت و بازرسی های ممتد ، فساد اداری ، مفاسد اقتصادی ، عدم قاطعیت درمجازات مفسدین ، رشد جمعیت و بالاخره مهاجرت ازمهمترین موانع حل معضل بیکاری جوانان در کشور میباشند . مهاجرت و گسترش جمعیت ، نتیجه و پیامد قابل توجه آن افزایش جمعیت بیکار کشور میباشد . بسیاری از جوانان روستائی بدلیل نداشتن فرصت ها ی اشتغال وهمچنین نبود انگیزهای لازم برای زندگی در روستاها ، بدنبال تحصیلات و تمایلات بیشتر خود هستند ، بنابراین بطورچشمگیری سعی میکنند در محیط های شهری که در دوره رکود و کسادی به سر میبرند ، کار و زندگی کنند . به صرفه نبودن درآمدهای حاصله در بخش کشاورزی نسبت به هزینه ها و رنجهای به بار نشینی محصولات ، نه تنها اثرات منفی اقتصادی بر تولید و اشتغال داشته بلکه به فروپاشی بنیان های سنتی ، اجتماعی و فرهنگی زندگی روستائی منجر شده است .

در این فرآیند ، جوانان هستند که از زندگی روستائی کنار زده شده و با آن بیگانه میگردند . آنها برای رهائی از مشکلات اقتصادی که در محیط های روستائی آنها را احاطه کرده و به ستوه آورده ، بطوریکه عرض شد مهاجرت به شهرها رابرای پیدا کردن شغل و ادامه تحصیل برمی گزینند و باعث ظهور مشکلات و تبعات بعدی شهرنشینی میگردند . در سالیان اخیر رشد جمعیت جوانان و ظهورعلائم بیکاری آنان تا حدودی توسط توسعه نظام آموزشی تعدیل گردید ، این امر باعث شد تا آنها به تحصیل خود ادامه دهند و لذا ورود آنها به بازار کار به تأخیر بیافتد . اما نبود برنامه ریزیهای بعدی و همچنین عدم سرمایه گذاریهای لازم در بخش های مختلف صنعتی ، زیربنائی و خدماتی به منظور ایجاد فرصت های شغلی بیشتر برای حجم انبوه فارغ التحصیلان دانشگاهی ، مشکلات بیکاری جوانان را دو چندان نموده است . بنابراین دوره آموزشی طولانی تر نه تنها مشکل بیکاری را کاهش نمی دهد ، بلکه این مشکل را به واسطه ایجاد یک گروه بیکار با تحصیلات بالاتر تشدید می کند . از دیگرعوامل مهم بیکاری جوانان جدائی بین عرصه آموزش و بازار کار میباشد .

بعبارتی بین انتظارات آنها و فرصت های واقعی شغلی ، تضاد غیر قابل انکاری مشاهده می شود ، یعنی جوانان علیرغم تحصیلات در سطوح مختلف نمی توانند شغل مورد علاقه خود را پیدا کنند ، در واقع سیستم های آموزشی موجود با همه مزایا و شایستگی هایشان ، نمی توانند فرصت مناسبی را در بازار کار برای جوانان تضمین نمایند . گروهی از متخصصین بر این نکته نیز توافق دارند که نظام های آموزشی حاضر به گونه ای هستند که آموزش های دبیرستانی و دانشگاهی ، جوانان را برای ورود به بازار کار آماده نمی کنند . دلیل این امر این است که برنامه ها ی تحصیلی رشته هائی که بیشترین متقاضی را دارند ، فاقد هرگونه مفاد آموزشی در خصوص اهمیت اجتماعی اشتغال می باشند . علاوه بر این ، برنامه های آموزش عمومی و یا خصوصی و همچنین مراکزی که به منظور پاسخگوئی به نیازهای مربوط به آموزش های تخصصی ، بویژه برای جوانانی که از تحصیلات رسمی کمتری برخوردارند ، تأسیس شده اند ، هیچگونه کمک موثری به کاهش بیکاری جوانان نمی کنند . کیفیت پائین برنامه های آموزشی ، هزینه های سنگین موسسات خصوصی و ناتوانی موسسات عمومی در ارائه اطلاعات لازم به عامه مردم در مورد چگونگی اشتغال بکار ، از جمله عواملی هستند که در حال حاضر دست به دست هم داده است تا تأثیر این برنامه ها را بسیار کم اهمیت سازد . به هرحال این یک واقعیت است که جوانان نسبت به قبول شغل هائی که ، آنها را به قدر کافی مرتبط با آموزش ها و خواسته های خود نمی دانند و یا شغل هائی که علاوه بر حقوق و مزایای اندک ، برای آنها تحقیر آمیز و بی ارزش جلوه می کند ، بسیار بی میل و بی رغبت هستند .

در نتیجه بسیاری از این جوانان ، بیکاری و ادامه وابستگی به خانواده هایشان را ، بر کارهای مشمئز کننده و نا مطلوب ترجیح میدهند . در واقع خودداری از پذیرش انواع خاصی از کارها و امکان برگشت و مراجعه به خانواده برای دریافت کمک ، یکی از عوامل بیکاری میباشد . امروزه مطالعات دقیق تر در خصوص این پدیده نشان میدهد که اصولاً تنها نگرش های جوانان در قبال کار نیست که باعث بدتر شدن مشکل میگردد ، بلکه واقعیتی که بیشتر از این جای تأسف دارد و تغییر آن نیز مشکل تر به نظر میرسد این است که در بازار کار ، شغل های مناسب و پرارزشی به جوانان ارائه نمی شود که با ایده آل های آنها بعنوان فارغ التحصیلان دیپلمه و یا دانشگاهی مطابقت داشته باشد . بعبارتی جوانانی که پس از سالیان سال تحصیل و علیرغم داشتن مدرک تحصیلی ، بدون هیپگونه سابقه و تجربه کاری ، مصمم به ورود دربازار کار بوده ، از نظر کارفرمایان واجد صلاحیت به شمار نمی آیند . این پدیده و عوارض آن ، بویژه در مناطق شهری کاملاً مشهود است . البته مواقعیکه صحبت از بررسی عوامل و مشکلات بیکاری جوانان به میان می آید ، این نکته را باید همیشه مد نظر قرار داشت که جوانان ، شامل یک طبقه خاص اجتماعی و یا دارای افکار و سلائق مشابه هم نمی باشند ، و اینکه آگاهی نسبت به آسیب پذیری های این قشر از جامعه و برنامه ریزی جهت اشتغال بکار آنان میبایستی توأم با شناخت و درک مشکلات گروه های مختلف جوانان نظیر دختران ، اقلیت های قومی و مهاجرین ، خانواده های فقیر، معلولان ، افراد بی سواد و یا کم سواد و بالاخره جوانان کم سن وسال تر باشد .

بر این اساس ، برخی از اقداماتی که به نظر حقیر میتوانند با همکاری دولت به معنای حاکمیت ، و ملت به معنای کارفرمایان و صاحبان مشاغل در جهت کاهش بیکاری جوانان انجام پذیرند عبارتند از، احترام به حقوق جوانان در زمینه اشتغال ، اشاعه این فرهنگ که بیکاری مساوی است با جرم ، فراهم نمودن بستر مناسب اقتصادی مثل تثبیت نرخ ارز، استفاده از اساتید و نخبگان علمی در مدیریتها بویژه مدیریت اقتصادی ، توجه جدی به تولید ملی ، تنش زدائی در روابط خارجی و افزایش ارتباطات بر اساس حفظ منافع ملی ، رفع محدودیتها و تحریمهای وضع شده بین المللی ، کاهش واردات کالاهای مصرفی ، سرمایه گذاریهای اساسی در بخش های مختلف صنعتی - کشاورزی - عمرانی و خدماتی ، فعالسازی و اتمام طرح های نیمه کاره صنعتی و عمرانی به منظور اشتغال بیشتر جوانان ، بازنگری در نحوه واگذاریهای انجام شده موضوع اصل ۴۴ قانون اساسی ، بازنگری و اصلاح قوانین و مقررات نا کارآمد مربوط به حوزه اشتغال ، حمایت از طرحهای ابتکاری اشتغال زا ، ارائه فرصتهای برابر شغلی و مبارزه با هرگونه رابطه گرائی ، برخورد جدی و بی امان با مفاسد اداری و اقتصادی ، تسهیل در روند پرداخت وامهای بانکی به طرحهای اشتغال زا و نظارت کامل در نحوه مصرف اینگونه اعتبارات ، اصلاح بدنه نا کارآمد اداری کشور و مبارزه با بوروکراسی اداری ، ایجاد پل مشاوره ای قوی بین مراکز دانشگاهی و متولیان اشتغال کشور به منظور تأسیس واحدهای جدید درسی متناسب با انتظارات بازار کار ، اصلاح نظام آموزش حرفه ای نسبت به نیازهای متغیر بازار کار ، اصلاح ساختار و به روز رسانی سازمان فنی و حرفه ای کشور ، کمک به تأسیس تعاونی ها و دیگر اشکال تجارت آزاد ، آموزش و تربیت جوانان متناسب با نیازهای متغیر تولیدی کشور و همچنین تکنولوژی های نوین و موارد بسیار دیگری که نیازمند برگزاری ساعتها جلسات کارشناسی و سالیان متوالی کار و تلاش مضاعف برای کاهش معضل بیکاری جوانان میباشد . خداوند در قران کریم تأکید میفرماید در وضع هیچ قومی دگرگونی ایجاد نمی کند ، مگر آنکه در وضع خودشان تغییر ایجاد نمایند . پس به امید روزیکه به همت خودمان شاهد کشوری به دور از هرگونه مصائب خود ساخته بوده و شرمنده شهدائیکه به خاطر امنیت و اعتلای این سرزمین جان با ارزششان را فدا نمودند نباشیم .

هوشنگ پورخزائی