دوشنبه, ۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 24 February, 2025
مجله ویستا

ایران هراسی تاکتیک همیشگی غرب


ایران هراسی تاکتیک همیشگی غرب

دولت آمریکا در دوره رئیس جمهور قبلی, تلاش های زیادی علیه دنیای اسلام و همچنین علیه ایران انجام داد و دولت فعلی آمریکا هم با وجود سخنان و پیام های بظاهر دوستانه, همان سیاست اسلام هراسی و ایران هراسی را دنبال می کند

«دولت آمریکا در دوره رئیس‌جمهور قبلی، تلاش‌های زیادی علیه دنیای اسلام و همچنین علیه ایران انجام داد و دولت فعلی آمریکا هم با وجود سخنان و پیام‌های بظاهر دوستانه، همان سیاست اسلام هراسی و ایران هراسی را دنبال می‌کند. غربی‌ها می‌گویند موشک‌های ایرانی خطرناک هستند. این ادعا، تهمتی است که در چارچوب سیاست ایران‌هراسی مطرح می‌شود، در حالی که جمهوری اسلامی ایران در ۳۰ سال گذشته، به هیچ کشوری حمله نکرده است و سیاست ایران نیز در تعامل با کشورهای اسلامی و همسایگان خود، برادرانه و دوستانه و در تعامل با کشورهایی که تعرضی به جمهوری اسلامی ندارند، تعامل صحیح، معقول و منطقی است.»

این سخنان بخشی از اظهارات مقام معظم رهبری است که بتازگی در دیدار با مسوولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی در بیست و نهم شهریور گذشته بیان کردند.

اسلام هراسی و در ادامه آن ایران هراسی موضوعی است که از دیرباز در اظهارات رهبر انقلاب و دیگر مسوولان کشورمان مورد تاکید قرار داشته و نسبت به آن هشدار داده‌اند. اسلام‌هراسی موضوعی بوده که قطعا قدمتی دیرینه دارد و دولت‌های استعمارگر غربی همواره به خاطر آموزه‌های مبتنی بر ظلم‌ستیزی دین مبین اسلام، ‌نگران منافع خود در کشورهایی بوده‌اند که مردمانش پذیرای دین خاتم انبیا بوده‌اند. به همین علت در تلاش بودند با ایجاد رعب و وحشت از اسلام، مردم جامعه خود را نسبت به اقداماتی که علیه این کشورها انجام می‌دهند، توجیه کنند. تروریست بودن و غرب‌ستیز جلوه دادن مسلمانان، ازجمله ترفندهایی است که دولت‌های غربی به کار می‌بردند تا با آن ملتشان را با خود همراه سازند. با پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر اسلام‌ستیزی، ‌ایران‌ستیزی نیز در دستور کار غرب قرار گرفت؛ چراکه علاوه بر مسلمان بودن ملت ایران، حکومت اسلامی نیز جایگزین حکومت سلطنتی ایران شد که از قضا از همان ابتدا روحیه ضدامپریالیستی داشت و اهل مماشات با ظلم و دول استعمارگر نبود. سیاست خارجی که جمهوری اسلامی ایران پس از ۳۰ سال قبل دنبال می‌کند، قطعا در تضاد با منافع غرب است؛ زیرا اصول و اهداف سیاست خارجی ایران عبارت بوده‌اند از:

- تلاش برای برقراری حکومت جهانی اسلام

- حمایت از مستضعفان جهان در قبال مستکبران

- دفاع از حقوق مسلمانان در سراسر جهان

- اجرای سیاست نه شرقی و نه غربی

برای همین کار برای غرب بر ۲ محور استوار شد؛ یکی آن که همانند گذشته سیاست اسلام‌ستیزی خود را دنبال می‌کرد و دیگر آن که شروع به ترویج سیاست ایران هراسی در منطقه خاورمیانه کرد تا به این طریق منافع خود را در منطقه تامین کند. برخی تحلیلگران، این سیاست را بخشی از سیاست جنگ سرد عنوان می‌کنند که غربی‌ها با وجود به پایان رسیدن دوران جنگ سرد، بر آن اهتمام داشته‌اند.

آمریکا پس‌ از فروپاشی‌ شوروی‌ و پایان‌ جنگ‌ سرد، تزی را با عنوان‌ «نظم‌ نوین‌ جهانی‌» مطرح‌ کرد که‌ حاوی‌ شیوه‌ اداره‌ جهان‌ در غیبت‌ یک‌ رقیب‌ دیرینه‌ به‌ نام‌ کمونیسم‌ بود. در آن‌ نظریه‌، جهان‌ به‌ یک‌ جهان‌ تک‌قطبی‌ بدل‌ شد که‌ آن‌ قطب‌ هم‌ آمریکا بود.

به همین علت غرب بر آن شد تا نقشه‌اش در خاور دور و نزدیک را این گونه پیگیری کند:‌ یکی آن که همسایگان ایران که عمدتا عرب هستند را نسبت به تهران دچار هراس کند و دیگر آن که در حیطه‌ای بزرگ‌تر، ترس از کشوری به نام ایران را به خاطر برنامه‌هایش که مهم‌ترین آن فعالیت‌های هسته‌ای بود، در سطح جهان تزریق کند.

● ایران هراسی اعراب

اعراب و ایرانیان اگرچه از ۲ نژاد متفاوت هستند، اما یک وجه اشتراک دارند که آن هم دین و مسلمان بودنشان است؛ اما غرب به سراغ نقطه افتراق آنها رفت و سعی کرد با نفوذ بر اعراب، آنان را نسبت به نفوذ و افزایش قدرت شیعه در منطقه نگران کند. برای عرب نیز هیچ دغدغه‌ای به اندازه افزایش نفوذ شیعه در منطقه نگران‌زا نبوده است.

مقامات عرب بارها دلواپسی خود را نسبت به این مساله عنوان کرده‌اند. موفق بودن آمریکا در این طرح به اندازه‌ای بوده که حتی عمرو موسی، دبیرکل اتحادیه عرب نیز که معمولا فردی میانه‌رو و معتدل به حساب می‌آید یک بار در این باره گفت: «بیم آن می‌رود که ارتقای جایگاه تهران در سیاست خارجی، توازن قدرت در منطقه را برهم زند.»

شنیدن این دیدگاه از عمرو موسی از آنجا که با دیگر اجزای اندیشه او در تضاد آشکار است، قابل تامل است، چراکه او همواره سعی می‌کرده از دیپلمات‌هایی که به دلیل داشتن تعصبات قومی عجم و عرب یا گرایشات افراطی به غرب، ایران‌ستیزی یا ایران هراسی، پیشه می‌کنند فاصله بگیرد.

حال این پرسش پیش می‌آید که چرا اعراب نسبت به ایران دچار هراس هستند؟ ‌آیا این موضوعی ریشه‌دار است یا واقعا در نتیجه تلاش‌های غرب به وجود آمده است؟‌

در پاسخ به این پرسش باید گفت ایران‌هراسی و ایران‌ستیزی، اندیشه‌ای است که مبدع و مبتکر آن متحد دیرین آمریکا یعنی رژیم صهیونیستی است. در واقع ۳۰ سال است که سران رژیم صهیونیستی بر پایه این تفکر حرکت کرده‌اند. به باور برخی ناظران سیاسی، اگر این موضوع کالبد شکافی شود روشن خواهد شد که ماهیت این وضعیت چیزی جز انبوهی تصور و سوءظن که خود بخشی از رسوبات تاریخی است، نیست. عنصر بدبینی آمیخته به رشک همان چیزی است که متاسفانه بیش از یک دهه این گروه از دولتمردان را وارد جدالی باطل و بی‌نتیجه با کشور اسلامی ایران کرد. در حالی که تهران از ابتدا اعلام کرده در صحنه خاورمیانه بجز رژیم صهیونیستی با هیچ کشوری سودای رقابت و جدال ندارد، اما همچنان ۲ گروه از دولتمردان سنت گرای متعصب و نوگرای سکولار عرب، همچنان تهران را حریفی جدی برای خویش قلمداد کردند. آنها معتقدند ایران قصد کسب جایگاه سنتی آنها و رهبری خاورمیانه را دارد و همین گمان موجب شده تا در جبهه مقابل ایران قرار گیرند. طبیعی بود که صاحبان چنین بینشی برای جلب حمایت طرف‌های عربی و غربی، نظریه ایران هراسی خود را بر مجموعه‌ای از توجیهات ایدئولوژیک یا تاریخی استوار کنند.

این وضعیت پس از سقوط صدام تشدید شده است، بخصوص پس از آن که دولت شیعی در عراق امور را به دست گرفت. آنها نگران هستند که با بودن دولتی شیعه در همسایگی ایران، موازنه قدرت در منطقه به نفع ایران تغییر یابد به همین علت این طیف از سیاستگذاران عرب چندین تئوری برای داغ نگه داشتن تنور نزاع با ایران ساخته و پرداخته‌اند که سناریوی هلال شیعه یا امپراتوری فارس از آن جمله است. در نهایت به ریسمان اختلاف‌های کهنه قومی مثل بحث شیعه و سنی آویختند.

ایران‌ستیزی، اندیشه‌ای است که مبتکر آن متحد دیرین آمریکا یعنی رژیم صهیونیستی است و در‌واقع ۳۰ سال است که سران این رژیم بر پایه این تفکر حرکت کرده‌انداما علاوه بر این، واقعیتی دیگر وجود دارد که البته دولتمردان عرب از اقرار به آن طفره می‌روند و آن این است که ضعف دیپلماسی منطقه‌ای اعراب نتیجه اشتباه در محاسبات آنها در کوران بحران‌های خاورمیانه است. به همین علت، ضعف آنها در برابر افزایش نفوذ ایران بیشتر دیده می‌شود. غرب نیز با دریافت این مساله قوی از قبل پروژه ایران هراسی‌اش را دنبال می‌کند و خرسند از وضعیتی است که برخی اعراب یافته‌اند. نگرانی‌ای که بخشی دولت‌های عرب در این زمینه یافته‌اند به گونه‌ای است که گویی تهران، برایشان از تل آویو خطرناک‌تر است. متاسفانه همین رویکرد باعث شده غرب بیش از همیشه خود را موفق‌تر از قبل ببیند.

البته با روی کار آمدن باراک اوباما و احتمال بهبود روابط تهران واشنگتن اعراب دغدغه دیگری هم یافته‌اند و آن افزایش نفوذ و قدرت ایران در منطقه است. تا پیش از این، همواره اعراب و آمریکا در غیاب ایران نقش محوری را در مسائل عمده خاورمیانه ایفا می‌کرده‌اند اما اینک این ترس در میان کشورهای عربی به وجود آمده است که نقش آنها در منطقه کمرنگ شده و تهران جایگزین آنها در معادلات شود.

با سیاست اوباما که اعراب را در قبالش بی‌قرار کرده، این کشورها نگران این هستند راهی که دیپلمات‌های غرب پیش گرفته‌اند در نهایت به رسمیت شناختن موقعیت ایران به عنوان قدرتی منطقه‌ای منجر شود، یعنی همان چیزی که نیروهای متعصب عرب، بدان کابوس اطلاق می‌کنند.

بنابراین می‌بینیم خود اعراب اولین قربانی سیاست ایران ستیزی غرب در منطقه شده‌اند.

● ابعاد دیگر ایران هراسی

اگر در سال ۱۳۵۹ آمریکا با چراغ سبزی که به صدام نشان داد باعث شد جنگ نابرابر ۸ ساله‌ای علیه ایران شکل بگیرد، امروزه به نوعی دیگر درصدد است تا جامعه جهانی را در قبال ایران متحد کند و آن بحث فعالیت‌های هسته‌ای ایران است.

پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌، سیاست‌ آمریکا در قبال‌ ایران‌ که‌ قبل‌ از آن‌ ژاندارم‌ منطقه‌ محسوب‌ می‌شد، تغییر اساسی‌ کرد و در واقع‌ جزیره‌ ثبات‌ آمریکا در خاورمیانه‌ به‌ بهترین‌ پایگاه‌ مخالفت‌ با سیاست‌های‌ آمریکا بدل‌ شد‌. عراق‌ در آن‌ زمان‌ بیشتر به‌ شوروی‌ تمایل‌ داشت‌ و اکثر خریدهای‌ تسلیحاتی‌ خود را از بلوک‌ شرق‌ تهیه‌ می‌کرد، ولی‌ پس‌ از انقلاب‌ ایران‌ و حتی‌ کمی‌ قبل‌ از آن‌ (البته‌ به‌ صورت‌ خیلی‌ آرام‌ و محتاط‌) به‌ سوی‌ غرب‌ و آمریکا متمایل‌ شد‌. عراق‌ بسیار علاقه‌مند بود‌ نقش‌ ایران‌ (ژاندارم‌ منطقه‌) را به عهده‌ بگیرد. این‌ خواست‌ صدام‌ یکی از علل‌ اصلی‌ نزدیکی‌ به‌ غرب‌ و آمریکا بود. این‌ خواست‌ ادامه‌ یافت‌ تا این‌که‌ اوایل‌ جنگ‌ تحمیلی‌، روابط‌ عمیق‌ سیاسی‌، اقتصادی‌ و نظامی‌ بین‌ عراق‌ و آمریکا برقرار شد. کمک‌های‌ فراوانی‌ از سوی‌ آمریکا بویژه‌ در زمینه‌ تسلیحاتی‌ به‌ عراق‌ شد که‌ خود این‌ کمک‌ها و تسلیحات‌ بلای‌ جان‌ عراق‌ و به‌ یکی‌ از علل‌ جنگ‌ خلیج‌ فارس‌ بدل‌ شد.

آمریکا در واقع‌ فرصت‌ را مناسب‌ دید تا به‌وسیله‌ عراق‌ و سیاست‌های‌ توسعه‌طلبانه‌ صدام‌ و خوی‌ تجاوزکارانه‌ او، ایران‌ را که‌ در آن‌ سال‌ها به‌ الگویی‌ برای‌ قیام‌های‌ اسلام‌خواهانه‌ و آزادی‌طلبانه‌ در اقصا‌ نقاط‌ جهان‌ و بویژه‌ حوزه‌ خاورمیانه‌ تبدیل‌ شده‌ بود و استراتژی‌ صدور انقلاب‌ اسلامی‌ را مطرح‌ کرده، سرکوب‌ و نابود یا حداقل‌ ضعیف‌ کند. در واقع‌ ایران‌ را درگیر جنگ‌ ناخواسته‌ نماید تا از رشد اصولگرایی‌ در منطقه‌ و جهان‌ به‌ پیروی‌ از ایران‌، جلوگیری‌ کند. ترس‌ حاکمان‌ کشورهای‌ سلطان‌نشین‌ حوزه‌ خلیج‌ فارس‌ از تسری‌ اندیشه‌های‌ قیام‌ آزادیخواهانه‌ تشیع‌ که‌ در ایران‌ تخت‌ و تاج‌ سلاطین‌ را برچیده‌ بود، باعث‌ شد در جنگ‌ عراق‌ علیه‌ ایران‌، کمک‌های‌ زیادی‌ به‌ لحاظ‌ مالی‌ و حتی‌ جغرافیایی‌ به‌ عراق‌ کنند و به این‌گونه شروع به سرکوب‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران یا تضعیف‌ آن‌ به‌ هر وسیله‌ ممکن‌ کردند. به لطف خدا و با مجاهدت نیروهای رزمنده کشورمان، ۸ سال دفاع مقدس را بدون آن که یک وجب از خاکمان را از دست بدهیم، سپری کردیم و اینک که ایران در پی کسب توانمندی هسته‌ای است، به شکلی دیگر قصد تقابل با ایران را دارند. غیر مسالمت‌آمیز نشان دادن و تاکید بر تسلیحاتی بودن اهداف هسته‌ای ایران جدی‌ترین هدفی است که غرب سعی دارد در زمینه پرونده هسته‌ای ایران به تصویر بکشد. از یک سو به دیگر کشورهای غربی این‌گونه القا می‌کند که فعالیت‌های هسته‌ای ایران ناقض قوانین بین‌المللی است از دیگر سو به کشورهای عربی هشدار می‌دهد، در صورتی که تهران به فناوری اتمی دست یابد، تضمینی وجود ندارد امنیت و قدرت شما در منطقه پابرجا بماند. از همین منظر غرب در مواردی درصدد بوده تا پای اعراب را به پرونده هسته‌ای ایران باز کند.

این در حالی است که ایران بارها تاکید کرده اهدافی مسالمت‌آمیز از پیگیری برنامه‌های هسته‌ای خود دارد و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز در گزارش‌های خود تصریح داشته که سندی دال بر نظامی بودن برنامه‌های اتمی ایران نیافته است. با وجود این، غرب از ادعای خود دست برنمی‌دارد؛ البته مقامات کشورمان معتقدند پروژه ایران‌هراسی طرحی شکست‌خورده است و غرب دیگر نمی‌تواند بدین روش سیاست‌های خود را در جهان پیاده کند. این حرف از یک منظر صحیح است، چرا که افزایش تعاملات کشورها و تشدید رایزنی‌های منطقه‌ای ایران و همسایگانش از یک سو و برقراری روابط سیاسی هوشمند با دیگر کشورهای بین‌المللی باعث می‌شود تا تحقق پروژه مذکور بسادگی تحقق نپذیرد.

با این حال نباید نسبت به اثرات سوء این تلاش غرب، بی‌تفاوت هم بود. زیرا شواهد نشان می‌دهد آمریکا و دیگر متحدانش ازجمله رژیم صهیونیستی و چند کشور اروپایی همچنان از ایران‌هراسی به عنوان یکی از راهبردهای تبلیغاتی و جنگ روانی خوداستفاده خواهند کرد و بنا ندارند تا از این تاکتیک خود دست بردارند.

مریم جمشیدی