یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به نقاشی قهوه خانه ای در ایران


نگاهی به نقاشی قهوه خانه ای در ایران

اگر بخواهیم از چهره های شاخص این نوع نقاشی در دوره های مختلف نام ببریم, باید از كسانی مثل علی رضا قوللرا آغاسی, فتح الله قوللرا آغاسی, حسین قوللرا آغاسی, محمد مدبر, احمد خلیلی فرد, حسین همدانی و حسین تفتی یاد كنیم كه آثارشان حول سه محور روایت های حماسی, مذهبی و بزمی می چرخد

قهوه خانه ها در دوره صفویه به تدریج شكل می گیرند و به مكانی فرهنگی تفریحی تبدیل می شوند و با شكل گیری نقالی، نقاشان شاخص كاشی به تصویر كردن صحنه های این نقل های قهوه خانه ای روی می آورند.

بیشتر نقاشی های قهوه خانه ای براساس داستان های پهلوانی، مذهبی و اسطوره های ایرانی كشیده می شده اند و به میل قهرمان سازی مردم دوران خود پاسخی مناسب می داده اند. البته نباید مكان این نقالی ها را فقط به قهوه خانه ها محدود كرد؛ تكیه ها، حسینیه ها و هر جا كه محل مناسبی برای جمع شدن و حكایت گفتن بود، نقاشی قهوه خانه ای به عنوان ابزار كار نقال كاربرد پیدا می كرد.

اگر بخواهیم از چهره های شاخص این نوع نقاشی در دوره های مختلف نام ببریم، باید از كسانی مثل علی رضا قوللرا آغاسی، فتح الله قوللرا آغاسی، حسین قوللرا آغاسی، محمد مدبر، احمد خلیلی فرد، حسین همدانی و حسین تفتی یاد كنیم كه آثارشان حول سه محور روایت های حماسی، مذهبی و بزمی می چرخد. فرهنگ سرای نیاوران اخیرا بخشی از نقاشی های قهوه خانه ای را همراه با برنامه هایی در این زمینه به نمایش گذاشته بود. نمونه هایی از آثار به نمایش در آمده در این نمایشگاه را می بینیم.


نگاهی به نقاشی قهوه خانه ای در ایران

به نقل از جابر عناصری قدیمی ترین پرده عاشورا متعلق به نقاشی به نام ناطق است كه در دوره زندیه مصور شده. دراین پرده هرچند طراحی پرتره و شمایل ها به اندازه سال های پرفروغ نقاشی قهوه خانه ای پیشرفت ندارد و طراحی و رنگ گذاری در سطحی ابتدایی قرار دارد اما تمامی نشانه های این جنس نقاشی از قبیل نوشته های توضیحی، تركیب بندی های چند موضوعی و مهمتر از آن قالب روایی (درام) در آن به چشم می خورد.

پرده مذكور به ۷ بخش مجزای روایی تقسیم شده است ۱- لشكر عمر سعد ۲- خیمه گاه ۳- بنت حضرت قاسم ۴- صحنه نبرد علی اكبر ۵- آب آوردن از فرات ۶- قتلگاه ۷- حضرت اباعبدالله. همین روش تقسیم بندی تركیب بندی (هرچند به اشكال دیگر و گاه مانند مدیر با الهام از تصاویر استریپ به شكل روایت خطی و با استفاده از شماره گذاری تصاویر) تا آخرین تصاویر معاصر ادامه می یابد.


نگاهی به نقاشی قهوه خانه ای در ایران

برای مثال حضور فرشتگان بر فراز قتلگاه در تمامی این تصاویر وجود دارد. به نظر می رسد پایبندی آنان به روایت های ادبی از این واقعه موجب شده است تا خود را ملزم به روایت بدون دخل و تصرف بدانند و هرآنچه شنیده اند را با ایمان قلبی روایت كنند.

در اینكه نقاش و سفارش دهنده هر دو در یك رفتار دینی مشاركت كرده اند و این عمل را به نوعی عبادت و ادای فرایض می دانند شكی نیست روح ستایشگری و مدح خصایص انسانی و والامقامی امام حسین و دیگر معصومین در این پرده ها و نكوهش خشونت، پلیدی و ناجوانمردی از جانب لشكر كفر به عنصر اصلی روایت پرده های عاشورا بدل شده اند. به نظر می رسد این هنر به عنوان جدی ترین حركت هنر مردمی در عصر خود توانسته بود به زبانی گویا در انتقال احساسات جمعی ایرانیان بدل شود.

«كربلا بیش از آن اندازه كه نمایشگاه شقاوت و بدی و ظهور پلیدی بشر باشد، نمایشگاه روحانیت و معنویت و اخلاق عالی و انسانیت است كه برخی كمتر به آن توجه دارند و به عبارت دیگر اباعبدالله الحسین (ع)، اباالفضل العباس و زینب كبری قهرمانان داستانند، نه شمر و سنان و خولی.»۱ این توصیف علامه مرتضی مطهری از كربلا دقیقاً شرح ادبی همان تصاویری است كه امروز با نام پرده های شبیه خوانی می شناسیم.

روح استبداد ستیزی كه در این تصاویر مردمی به شكل نفی هرگونه شقاوت و خشونت به وجود می آید بعدها به شكل جریانی شیعی در ایران ظهور می كند كه تظلم خواهی و احیای خون شهیدان كربلا را مبدأ حركت های اجتماعی و سیاسی خود قلمداد می كند. شریعتی به عنوان بخشی قابل توجه از این حركت می نویسد: «امام حسین یك درس بزرگ تر از شهادتش نیز به ما داده است، و آن نیمه تمام گزاردن حج و به سوی كربلا رفتن است!

تا به همه حج گزاران تاریخ، نمازگزاران تاریخ و مومنان به سنت ابراهیم بیاموزد كه اگر امامت نباشد، اگر رهبری نباشد، اگر هدف نباشد، اگر حسین نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا یا خانه بت یكی است! چه، وقتی كه شاهد و شهید عصر خودت نیستی، وقتی كه در صحنه حق و باطل جامعه ات حضور نداری، هركجا كه خواهی باشی، چه به نماز ایستاده باشی، چه به شراب نشسته باشی، چه بر طواف كعبه باشی و چه بر طواف كاخ سبز معاویه، هردو یكی است! این است كه در عصر عاشورا، در حالی كه همه هستی اش را برای شهادت داده است، خون حلقوم فرزند شیرخوارش را در مشت می گیرد و به آسمان پرتاب می كند، كه «خدایا ببین! و این قربانی را از من بپذیر، شاهد باش!»۲

این پرده ها به دلیل اینكه به سبب نیاز آئینی مردم به وجود آمده بودند بیش از هر جنس نقاشی دیگر در ایران توانستند با عموم مردم ارتباط برقرار كنند و این رابطه آنقدر تنگاتنگ می شود كه پس از چندی باورهای شفاهی و انتظارات آیینی و دینی مخاطب به حوزه مصورسازی وارد و توسط نقاش به تصویر در می آید. پرده هایی كه از حكایت و قصص شفاهی و مردمی به وجود آمده اند. امروز در میان این مجموعه كم نیستند كه، بیشتر از آنكه بر روایات معتبر دینی استقرار داشته باشند در جهت جلب توجه مخاطب مصور شده اند. در میان تمام پرده های عاشورا هیچكدام در تكنیك، طراحی و روایت هم پای پرده های مذهبی محمد مدبر نیستند.

علاقه و الفت او به داستان های مذهبی و از سوی دیگر تلاش هایی كه برای شكستن قالب های جزمی و خشك این جنس نقاشی دارد و مهمتر از آن تلاش های زیباسازانه اش او را مهمترین نقاش واقعه كربلا و حتی نقاشان قهوه خانه ساخته است. هرچند ردپای فرنگی سازی در آثار او بیش از هر نقاش دیگر قهوه خانه ای هویدا است اما انسجامی كه پرده های او در كمپوزیسیون و رنگ گذاری بدان نائل شده موجب می شود نتوانیم از او به عنوان نقاشی ناایو نام ببریم.

توانایی های تكنیكی و مخصوصاً خودی شدگی، طراحی ها و پرسوناژها موجب می شود تنها او و قوللر آغاسی را نام های كلاسیك این گونه از نقاشی ایران بشناسیم. البته در این میان سنت بلافصل عباس بلوكی فر به نقاشی قاجاری موجب می شود تا با پرده هایی مواجه باشیم كه بیش از آن كه پی جوی و كاشف جریانی نو باشند دغدغه حفظ میراث هنر قاجاری را دارند و از این جهت برای بسیاری از كارشناسان بلوكی فر با آن همه تزئین و چهره های قاجاری و لباس های پر نقش و نگار (كه البته آخرین نقاشی این سبك نیز محسوب می شود) اهمیت بسیاری در نقاشی قهوه خانه ای دارد.

هرچند به نظر من او را بیشتر باید در جریان هنر قاجاری مورد مطالعه قرار داد تا نقاشی قهوه خانه ای، همچنان كه می دانیم شباهت موضوعات او با نقاشان قهوه خانه كار را بسیار دشوار می كند. اما كافی است تفاوت دو پرده هم نام و با موضوعی مشابه (پرده عاشورا) از او و قوللر آغاسی را در كنار یكدیگر قرار دهیم و با تشخیص تفاوت هایشان به دوگونه مستقل و مجزا از هنر پی ببریم. روایت دینی، آیینی و شمایل سازی و بیان مذهبی و تكریم انسانی كه در نقاشان مذهبی نگار دیده می شود به هیچ وجه با سنت تزیینی و تكنیك محور و متكلف قاجاری بلوكی فر تطابق ندارد.

بخشی از تمایل نقاشی های مذهبی قهوه خانه در جهت خروج از انزوا و تهی شدگی نقاشی قجری پدید آمد و بیشترین توانایی خود را در بازیافت زبانی جست و جو كرد كه به اقبال عمومی اش منتهی شد شاید بتوان گفت كه پس از قرن ها بود كه مردم كوچه و بازار می توانستند هنرهای تصویری را بخشی از فرهنگ روزمره بدانند و با آن همنشینی و مجالست داشته باشند. تعمیم سلایق و خواست های عمومی آموزه ای بود كه نتوانست از طرف هنرهای تجسمی دنبال شود و به سنت فراموش شده ای تبدیل شد.

بعدها نیز رجوع مدرنیست ها به مكتب قهوه خانه و شمایل های مذهبی غالباً از لایه های تزیینی پرده ها فراتر نرفت و نتوانست انبان و توشه ایمان باور نقاش را به نمایش درآورد. شاید به دلیل این كه تلاش مدرنیسم در زدودن موضوع در نقاشی ایرانی به ثمر رسید.

پی نوشت ها:

۱- سلطان كربلا/ جابر عنصری/ زرین و سیمین/۸۲/ ص۱۱

۲- همان/ ص۱۱

شهروز نظری



همچنین مشاهده کنید