دوشنبه, ۲۰ اسفند, ۱۴۰۳ / 10 March, 2025
مجله ویستا

شهره لرستانی «دستاتو شستی» مال خودم بود


شهره لرستانی «دستاتو شستی» مال خودم بود

هنوز خیلیها با شنیدن نام شهره لرستانی به یاد اثر ماندگار کمال تبریزی فیلم «لیلی با من است» میافتند

هنوز خیلیها با شنیدن نام شهره لرستانی به یاد اثر ماندگار کمال تبریزی فیلم «لیلی با من است» میافتند.

این بازیگر و کارگردان تئاتر و تلویزیون که در کارنامه حرفهایاش حضور در ژانرهای مختلف از سریالهای «امام علی (ع)»، «مختارنامه» گرفتا تا مجموعههای «سه در چهار»، «دارا و ندار»، «سه، پنج، دو»، «دختری به نام آهو»، «چمدان» و... دیده می شود، کارش در سینما را با فیلم «نیاز» (علیرضا داودنژاد) آغاز کرد و با فیلمهای «آذرخش»، «پناهنده»، «گیس بریده»، «زیر درخت هلو»، «اخراجیها ۱و۲» «تسویه حساب» و... ادامه داد. او که این روزها سریال «اولین انتخاب» را روی آنتن شبکه تهران دارد، مهمان یک فنجان چای «بانی فیلم» شد تا از حضورش در اولین تجربه طنز مهدی صباغزاده برای تلویزیون و دغدغههای کارگردانیاش صحبت کند.

چه خبر؟ گویا دوباره تصمیم دارید روی صندلی کارگردانی بنشینید؟

ـ بله من الان ساخت دو تلهفیلم را در دست دارم. یکی تلهفیلم «چیپس و پنیر» است که خودم آن را نوشتهام و قرار است آن را برای رسانههای خانگی کار کنم. قصه شیرین و بانمکی است که امیدوارم مورد اقبال مخاطب هم قرار بگیرد.

الان این کار در چه مرحلهای است؟

ـ آن کار تصویب شده، سرمایهگذار هم پیدا کرده، در حال حاضر در نوبت است.

منظورم نوبت کارهای خودتان است؟

ـ بله، چون آقای مسعود ردایی ساخت یک تلهفیلم به نام «دردسر آرامش» را به من پیشنهاد داده است آن کار هم نوشته خانم فروغ فروهیده است که قصه قشنگی دارد و جا دارد که روی آن کار کنیم.

احتمالاً آن کار برای سیما فیلم خواهد بود؟

ـ بله که قرار است هم خودم در آن بازی کنم و هم کارگردانش باشم.

این کار شما را سخت نمیکند؟

ـ چرا خیلی زیاد، این اولین تجربهای است که قرار است هم کارگردانی کنم و هم بازی، امیدوارم تجربه خوبی باشد. فضای این کار هم طنز است.

برای بازیگری پیشنهادی نداشتی؟

ـ چرا کار آقای اللهیاری پیشنهاد شده که تا قبل از شروع آن کارها قرار است انجام دهم.

راستی سریال کودک «خاله دنا و شپلک» به کجا کشیده شد؟

ـ بله، آن سریالی در ژانر کودک و در نوع خودش تا حدودی کم نظیر است. ما در آن سریال بچههای ایران را با حیوانات ایرانی آشنا میکنیم. ما برای آن کار چند سفر رفتیم بسیار کار سخت و پرمخاطرهای بود و به لحاظ ساخت درگیر مسائل مختلفی شدیم. از سوی دیگر تلویزیون هم بودجه نداشت. من یک ملک شخصیام را بابت این کار فروختم چون سریال پرهزینهای بود، کار در مرحله مونتاژ بود که با بیپولی شدید مواجه شدیم و من مجبور شدم از طریق بازیگری در آثار مختلف هزینههای این پروژه را تأمین کنم. در حال حاضر کار رو به اتمام است و چیزی نمانده که ماجرای این سریال کودک به ایستگاه آخر برسد.

پس تهیهکنندگی را هم اینجا در کنار بازی و کارگردانی تجربه کردید؟

ـ بله، امیدوارم تلویزیون بتواند مابقی پول پروژه را بدهد تا بتوانیم کار را به موقع به پخش برسانیم.

کار پشتیبان مالی نداشت؟

ـ خیر، قرار بود خود تلویزیون هزینههای این پروژه را تأمین کند.

اما همکاریتان با پروژه «اولین انتخاب»؛ شما پیش از این با مهدی صباغزاده که سابقه همکاری نداشتید؟

ـ من با خانم تینا پاکروان آشنایی قبلی داشتم و از طریق او با دفتر آقای ردایی و آقای صباغزاده آشنا شدم. از همکاری با آقای صباغزاده بسیار خوشحال هستم. سریال «اولین انتخاب» تجربه خوبی برای من بود و خیلی خوشحال هستم که در این روزگار آدمهایی مثل آقای ردایی وجود دارند. آدمهایی که در این وانفسا که کسی برای کار فرهنگی اهمیتی قائل نیست، سفت و سخت ایستادگی و حمایت میکنند از ساخت آثار فرهنگی و در واقع با تزریق بودجهشان به تولید این آثار به ارتقاء فرهنگ در جامعه کمک دو چندان میکند. من از خانم پاکروان هم بابت اینکه مرا با این گروه آشنا کردند تشکر میکنم.

شهره لرستانی را اصولاً به عنوان یک بازیگر طنز در این سالهای اخیر فعال دیدهایم، شما به عنوان یک سریال طنز از ابتدا به این سریال دعوت شدید؟

ـ بله من با همین عنوان دعوت شدم، ولی اشکالی وجود داشت و آن این بود که قصه به طور کامل نوشته نشده بود و خب من تنها با اعتماد به خود آقای صباغزاده وارد این پروژه شدم. بعد از این کار هم تصمیم گرفتم در فضاهایی که قصهها معلوم نیست دیگر حضور پیدا نکنم. ترجیح میدهم در کاری حضور پیدا کنم که فیلمنامهاش آماده باشد و بدانم که چگونه باید وارد کار شوم. واقعاً در این شرایط کار بازیگر بسیار سخت است و با یک تکلیف نامشخص نمیشود جلوی دوربین رفت. در واقع در این شرایط تو انگار با چشم بسته در تاریکی حرکت میکنی!

همان دو خط اول قصه که برای شما در مقام بازیگر تعریف شد در نگاه اول پتانسیل یک کار طنز را داشت؟

ـ خیلی نداشت، اما من به خود آقای صباغزاده اطمینان داشتم. در واقع فکر میکردم ایشان حواسش به همه چیز هست و این کار را طنز و شیرین از آب درخواهند آورد.

در سالهای اخیر بسیار مواجه شدهایم با فیلمنامههایی که نه در آن موقعیتهای کمیک به شکل درست و استاندارد درآمده و نه شوخینویسهای مطلوبی در آن انجام شده است. در این شرایط همه بار بر دوش تیم بازیگری است که البته گاهی میتوانند گلیم کار را از آب بیرون بکشند و گاهی هم نه!

ـ ما هم با آقای صباغزاده صحبتهایی داشتیم و مقرر شد چیزهایی را سر صحنه و به شکل بداهه دربیاوریم و یا برخی موارد را خودم به آقای نعمتی پیشنهاد میدادم که در نوشتهشان لحاظ میکردند. در واقع با تعامل پیش رفتیم و بسیاری از لحظات کار سر صحنه ایجاد شد. من باید در اینجا به مثالی اشاره کنم «از کوزه همان برون تراود که در اوست». وقتی ذاتاً مردم امروز عصبی و پرتنش و غمگین هستند، سخت است خنداندن آنها. از سویی دیگر نویسندهها هم جزیی از همین مردم هستند. آنها هم از آسمان یا کهکشان دیگری که نیامدهاند. آنها هم هرچه مینویسند از همین حال و هوا نشات میگیرد. در واقع آنها هم نمیتوانند دست درخورجین ببرند و یک سوژه شیرین را دربیاورند و روی کاغذ ببرند درحالیکه در دنیای اطرافشان این شیرینی وجود ندارد.

خانم لرستانی حرفتان را کاملاً میپذیرم، ولی خیلی کار را سخت کردید. بسیاری از کارهای موفق که در این ژانر ساخته میشود نوشته نویسندگانی است که متعلق به همین اطراف من و شما هستند. هر چند انگشتشماراند، اما سوژههایشان را از همین اطراف برمیدارند و البته پرداخت درستی دارند.

ـ برای سوژههایی که در اطراف من و شماست خیلی خط قرمز و ممیزی وجود دارد که راجع به آن نمیتوان گفت و نوشت. در واقع به هر جا نویسنده میخواهد پای بگذارد خط ممنوعه است! باور کن در شرایط فعلی طنز آنچنانی درنخواهد آمد (میخندد). مگر اینکه اوضاع کلی بهتر شود و روحیه نویسندگانی هم که متأثر از اوضاع همین جامعه هست نیز بهتر شود. اینکه یک اتفاق طنز خیلی خوب رخ بدهد، به صورت یک استثناست. من الان با شما راجع به قواعد صحبت میکنم. باید فضای کلی جامعه شاد باشد تا بتوان از آن خروجی شادی دید.

به نظر شما به عنوان بازیگری که از دنیای تئاتر میآیید و قواعد درام را با توجه به سبقه حرفهایتان میشناسید، در جنس کاری که قصهای را با ساختار رئال تعریف میکند میتوان از یک نوع بازی فانتزی (نمایش غیر نرمال کاراکترها) استفاده کرد و به دور از هر نوع شوخی در موقعیت، کار را با یکسری شوخیهای کلامی و لحنی به سرانجام رساند؟

ـ در مورد این سؤال شما باید خود آقای صباغزاده پاسخگو باشد، هر کارگردانی ذهنیت خودش را میسازد و من بازیگر نیز خودم را به ذهن کارگردان میسپارم و خواسته او را اجرا میکنم. طنز مورد علاقه خود من تلهفیلم «ماه منیر» است که ساختم. اگر بخواهم یک کار طنز بسازم به آن شکل و شمایل کار را میبینم، ولی وقتی که در یک کار بازی میکنم تابع کارگردانم هستم.

در مورد مادر سریال «اولین انتخاب» صحبت کنید. شاید برای اولینبار باشد که یک کاراکتر زن در یک سریال زن تا این حد تأثیر محوری داشته باشد، چون اصلاً ما طنز را در تلویزیونمان مردانه تعریف میکنیم.

ـ مادر سریال «اولین انتخاب» از آن دست زنانی است که میخواهد داستان زندگی خانواده را خودش اداره کند و رقم بزند؛ بنابراین میرود به دنبال پیدا کردن شوهری برای دختر کوچکترش که احساس میکند او نمیتواند کسی را برای خودش پیدا کند.

البته هدف دیگری نیز از این رفتار دارد؟!

ـ (میخندد) بله چون نمیخواهد پسر خواهر شوهرش (کامبیز) وارد زندگی آنها شود. ولی خب انتخاب بدی کرده و ناچار است پای عواقب این ماجرا بایستد. در این ماجرا خودش هم گیر میکند اما ایستاده...

مهدی صباغزاده را چقدر در اولین تجربه طنزسازی برای تلویزیون (اگرچه او سابقه ساخت سریال «دزدان مادربزرگ» که مایههایی محسوس و موفق از طنز را داشت، در کارنامه دارد) موفق دیدید؟

ـ به نظرم باید اجازه بدهیم و نتیجه کار را از بازخورد مردمی ببینیم. ما الان خیلی نمیتوانیم راجع به این مسئله حرف درستی بزنیم.

با شما به عنوان یک بازیگر طنز در مورد انتخاب تیم بازیگری از سوی عوامل پروژه احیاناً مشورتی شد؟

ـ خیر با من در مورد این مسئله کسی مشورتی نگرفت. من در میان بازیگران این سریال تنها خانم امیرجلالی را پیش از این در آثار طنز دیده بودم که البته سابقه همکاری هم داشتیم.

برخی از بازیگران موفق در قالبهای متفاوت در این ژانر نمیتوانند با اقبال روبرو شوند، چرا که قواعد این جنس بازی را نمیتوانند در لحن و بیان و اجرایشان دربیاورند، چقدر با حضور این دست بازیگران در آثار طنز موافق هستید؟

ـ به هر حال تجربهاش خوب است، چون یک تست محسوب میشود. باید ببینم نظر مخاطب در این خصوص چیست. نمونهاش سریال «اولین انتخاب» است و ما باید بنشینیم و ببینیم نظر تماشاگران در این باره چیست، الان به نظرم برای قضاوت زود است.

راستی سؤالی پرسیدم در مورد طنز نویسی زنانه که معمولاً در آثار وطنی کمتر به چشم میخورد...

ـ بله، معمولاً طنزنویسی برای خانمها در کشور ما ضعیف است. هنوز وقتی میخواهند دو فعلی داستانی را تعریف کنند میگویند مردی بود که... در واقع مدام نویسندهها بر سر مردها فکر میکنند، چه میشود که بگویند زنی بود که... اصلاً جمله نویسندگان ما با مردان آغاز میشود. فکر میکنم نویسندگان ما شاید زنان را در موقعیتهای مختلف نمیبینند. خودم خیلی تلاش دارم در این زمینه فعالیت کنم. الان هم یکیـ دو طرح دارم که اگر بخت یاری کند ارائه خواهم داد. به نظرم نداشتیم و با شناختی که از مذاق مخاطب ایرانی دارم، جواب خواهد داد.

راستی تکیه کلام «دستاتو شستی» در فیلمنامه بود یا اینکه خودتان خالق آن بودید؟

ـ نه این تکیه کلام خودم بود که به نظرم جواب داد.

باز خورد کار را تا امروز چگونه دیدید؟

ـ راستش من تا چندی پیش درگیر تصویربرداری سریال بودم و خیلی نتوانستم با مردم روبرو شوم. اطرافیان خود من هم که چون مرا دوست دارند، قطعاً کار را میبینند و نظر مساعد دارند (میخندد). من در این راستا معمولاً به نظر غریبهترها و البته کارشناسان این فن رجوع میکنم. خانواده من که هر کاری کنم میگویند خوب است، مثل ماجرای آن سوسک است و دست و پای بلوریاش! سریال «اولین انتخاب» یک مدل دیگر از کار طنز است. خودم هم ماندهام و نمیدانم واکنشها به چه شکل خواهد بود. خود شما به عنوان کسی که در جامعه مطبوعات دستی دارید نظرتان در مورد کار چیست؟

اجازه بدهید من هم کار را تا پایان ببینم و بعد در موردش مفصل صحبت کنیم.

ـ (میخندد) موافق هستم!

اگر صحبتی در پایان مانده...

ـ امیدوارم در آثار طنز تلویزیونی فضاهای زنانه بیشتری خلق شود، کمااینکه در آثار تلویزیونی طنز در تمام دنیا ما بازیگرانی داریم که متخصص این ژانر شدهاند و جالبتر اینکه برای آنها قصه نوشته میشود و کار در کل زنانه است. من خیلی دوست دارم در آن فضاها کاری کنم.