سه شنبه, ۲۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 11 March, 2025
مجله ویستا

تکلیف روشن شاعر جنگ


تکلیف روشن شاعر جنگ

گذری بر «فرشتگان معاصر» سروده مجید نظافت

بسیار ساده‌اندیشی است اگر بپنداریم که با ختم دفاع مقدس هشت‌ساله، ادبیات پایداری نیز به پایان رسیده و پرونده‌اش بسته شده است.

سعید نظافت متولد ۱۳۴۱ از جمله شاعرانی است که حتی پس از پایان جنگ به ارزش‌های آن پایبند ماند. وی که اخیراً مجموعه شعر «فرشتگان معاصر» را از سوی مؤسسه انتشاراتی فصل پنجم به چاپ رسانده به دغدغه اصلی‌اش که همان ارزش‌های دفاع مقدس است می‌پردازد.

نظافت در این مجموعه با هنرنمایی‌های زبانی دست به ابتکارهایی در خلق جملات می‌زند و البته در این کار موفق می‌شود.

نظافت شاعری محتواگراست و این توصیف ضمن اینکه متضمن ستایشی است، حاوی انتقادی نیز هست چرا که تقریباً در همه شعرهای وی معنی شعر بر صورت آن غلبه دارد.

● محتواگرایی در شعر

محمدکاظم کاظمی در این باره می‌نویسد که محتواگرایی این است که شاعر اصالت را به معنی‌ای می‌دهد که در نظر دارد و به همین لحاظ به دام لفاظی و هنرنمایی‌های بی‌جای زبانی و تصویری نمی‌افتد. وی با اشاره به شعرهای سعید نظافت می‌آورد: زبان در این شعرها بسیار شفاف است و کوچکترین ابهام بی‌جایی ندارد. به همین ترتیب آفت‌هایی همچون تزاحم خیال و دور از دسترس بودن تصویرها نیز در شعرهای این دفتر روی ننموده است.

سعید نظافت در این مجموعه به «تکلیف شعر» می‌پردازد و می‌سراید: منظومه‌های روشن و شفاف/ باید سرودتان/ تکلیف شعر/ گفتن خوبی‌هاست/ شعری که در ستایش خوبی نیست/ بر ماست/ حتی/ اگر/ مخیل و زیباست./ با ماست/ شعر/ اگر/ تکلیف او/ سرودن خوبی‌هاست.

شاعر دوران جنگ و زمان جنگیدن را هم پایان یافته می‌داند. معتقد است که دیگر زمان جنگ با هیچ کس نیست. شاعر از فرود می‌گوید؛ فرود آمدنی پله پله و زندانی شدن شهیدان در سرود ملی و گشودن پنجره‌ها. شاعر در سوگ شهیدان می‌نویسد: در ماتم‌تان جهان پر از اندوه‌ست/ بار غم‌تان بر دل مردم کوه ست/ هرچند شکسته قلبمان را اندوه/ ایرانی داغدار هم، بشکوه است.

● نگاهی دیگر

نظافت شاعری نوپرداز است که قالب‌های کهن را کمتر می‌آزماید. هرچند کهن سروده‌هایش نیز از نظر محتوایی حدیث شعرهای نو را دارند اما در نو سروده‌هایش نشان می‌دهد که با ابزار کارش آشناست و مقتضیات آن را می‌شناسد. به همین لحاظ می‌کوشد در هر یک از گرایش‌های نوین (شعر سپید و شعر نیمایی) شگردهای شناخته شده و آزموده آنها را به کار گیرد.

از نگاهی دیگر بسیار ساده‌اندیشی است اگر بپنداریم که با ختم دفاع مقدس هشت ساله، ادبیات پایداری نیز به پایان رسیده و پرونده‌اش بسته شده است. البته برای آنانی که پایداری را فقط در شرح منظوم گزارش‌های جنگی و نام بردن از عملیات و سرداران می‌پندارند، گنجینه این مضامین کم کم به پایان می‌رسد، ولی برای آنان که پایداری را علاوه بر دفاع نظامی در جبهه‌ها، به دیگر جوانب زندگی نیز ربط می‌دهند هنوز این مضامین زنده‌اند و جای سخن گفتن دارند.

سعید نظافت می‌نویسد: «هرچند از طلوع شما/ سال‌ها گذشت/ و سمت و سوی روشن‌تان/ تا/ غروب رفت/ اما/ فرشتگان معاصر/ هنوز هم/ در خاطرات سرخ شما/ سبز می‌شویم.

شاعر معتقد است با همه شهدا پیوندی خونی دارد. او که چون کوهی استوارترین بود اما داغ فراوان بر دلش نهاده شد. قلبش هزار بار شهید شد.

شعر پایداری یکی از شاخه‌های برومند ولی غریب ادبیات فارسی است. در مقدمه کتاب فرشتگان معاصر آمده است: «از نخستین سده‌های پیدایش شعر فارسی بعد از اسلام نشانه‌هایی از آن می‌توان یافت، در قصاید سنایی و ناصرخسرو و سیف فرغانی و در غزل‌های رندانه حافظ و دیگر ودیگران.»

البته انکار نیز نباید کرد که این شاخه برومند همواره در سایه شاخ و برگ‌های شعر درباری و خانقاهی‌ ما به سر برده و گاه نیز برای صدها سال در محاق انزوا فرورفته است.

ما شعر جنگ را نیز از مجموعه‌های ادبیات پایداری می‌پنداریم و می‌پنداریم که این واقعه ناگزیر باری دیگر، این ادبیات را از سایه برون آورد و آفتابی کرد.

شعله شعر پایداری پس از قطعنامه نیز به خاموشی نگرایید و گرایش‌های نوینی در آن راه یافت. یکی از گرایش‌ها جد و جهد شاعران برای زنده نگاه داشتن فرهنگ و ارزش‌های دوران دفاع مقدس شکل یافت. از سویی نیز جنگ فقط یک واقعه نظامی نبود بلکه یک نظام ارزشی ویژه را نیز با خود همراه آورد که باختم فیزیکی جنگ این نظام ارزشی پا بر جا ماند.

نظافت را می‌توان به عنوان شاعری معترض و درگیر شناخت. شاعری که گویا جان ناآرامش نمی‌گذارد هرگز نسبت به وضع اجتماعی‌اش بی‌تفاوت بماند و سر در لاک فرو برد و به دلسروده‌های تنهایی خود بسنده کند. او که در دوران دفاع مقدس از جوانان پرشور در این عرصه بود هم خودش در جبهه حضور داشت و هم بوی جبهه در شعرش حس می‌شد و ازمعدود نوپردازانی بود که در محیط کلاسیک‌پسند خراسان در قوالب نوین شعر جنگ سرود. کتاب «شعرهای متبسم» او از اولین کتاب‌های شعر جنگ بود که در این حوزه فرهنگی و ادبی چاپ شد؛ کتابی که به اندازه استحقاقش شناخته نشد. چرا که در آن زمان قالب‌های نوین هنوز جای خود را در موضوع دفاع مقدس باز نکرده بود.

یکی از مهمترین دغدغه‌های نظافت در «فرشتگان معاصر» از یاد بردن نام و یاد شهیدان است. او بارها در شعرهای مختلف این نکته را یادآوری می‌کند چون می‌داند که زنده نگه‌داشتن نام شهیدان خود در جاودان ماندن ارزش‌هایی که آنان حائزش بودند نیز تأثیری تمام دارد. اما او به یک اسم صرف بسنده نمی‌کند و می‌کوشد که رسم آنان را نیز از یاد نبرد. از همین رو است که به طنز از زندانی شدن شهیدان در سرود ملی یاد می‌کند.

در عناصر خیال مجید نظافت یک نکته دیگر نیز گفتنی است و آن برکنار ماندن او از افراط و تفریطی است که بعضی‌ها گرفتار آن شده‌اند.

بعضی شاعران بویژه آنان که با فضای جنگ و جبهه انس و الفتی چنان که باید نداشته‌اند در شعرهای جنگ نیز دست به دامن همان مجموعه عناصری می‌شوند که در دیگر شعرها، یعنی معمولاً سخن از آسمان و پرنده و باران و کویر، یعنی همان عناصر دم دستی و همیشگی شعرهای این دوره و زمانه به میان می‌آورند. عده‌ای دیگر نیز یا از سر وقوف تمام بر عناصر جنگ و جبهه و یا برای جنگی نمایاندن شعر، فقط و فقط اصطلاحات جنگ و نام مناطق جنگی و نام عملیات را زنجیروار تکرار می‌کنند و بدین ترتیب، شنونده را به هر شکلی که هست وارد این فضا می‌کنند. این هم نوعی ضعف است و نشان از آن دارد که شاعر به جای مایه گذاشتن از خلاقیت خود فقط به کمک بار عاطفی اصطلاحات جنگ شعر می‌گوید.

اینگونه شعرها که در محافل و مجالس خریدار دارند و زمینه تشویق و تحسین شاعرانش را فراهم می‌کند، زود بی‌تأثیر می‌شوند؛ چرا که راه تقلید در این روش همواره باز است.

مجید نظافت در شعرهایش از این نظر به تعادل و میانه‌روی مطلوبی رسیده است. نه شعرش با فضای جنگ و جبهه بیگانه است و نه از تراکم اصطلاحات و نام مناطق و عملیات جنگی رنج می‌برد. مسلماً این شعر مجلس گرم‌کن نیست و البته از شعر نو نیز چنین انتظاری نمی‌رود.

نکته دیگری که باز به محتوای شعرهای این دفتر برمی‌گردد، تنوع آنهاست. البته این دفتر به یاد کرد تنی چنداز شهیدان گرانقدر اختصاص یافته است اما شاعر خود را مقید نکرده است که از آغاز تا آخر فقط شعرهایی در توصیف آن شهیدان بسراید. اگر اینگونه می‌بود کار یکنواخت می‌شد. به طور مثال نظافت در شعری می‌آورد: «وقتی بزرگتر شده بودیم/ جز از زبان اسلحه/ حرفی نمانده بود/ با جوخه‌های هر شب اعدام/ ما را/ گفتند/ تازه اول عشق است/ باری زمانه زلزله‌مان کرد/ آوار مرد بود و/ غبار درد/ و نیل شب/ به مرگ فرومی‌ریخت/ اما/ نوری که در بدایت ما بود،‌ همچنان/ در جانمان به زمزمه می‌گفت/ خورشید در قم است/ اینگونه بود که/ مردان/ بی‌هیچ بیم جان/ برخاستند/ و دست برافشاندند/ از آه.»

شاعر این مجموعه وامدار دیگران نیست و استقلال نگاه و منظر از ویژگی‌های قابل ذکر این دفتر است.

باری این مجموعه شعر و نظایر آن که بسیار هم نیستند نشان می‌دهد که می‌توان پس از جنگ نیز ادبیات پایداری داشت و از مفاهیم مقدس چراغی فراروی خود و دیگران روشن نگاه داشت.