چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
علل غیرقابل رقابت بودن برخی فعالیت های تجاری خانوادگی
این مقاله تلاشی است در راستای برقراری ارتباطی بین حیطههای مدیریت هماهنگ، سیاستهای سرمایهگذاری، ویژگیهای کمیاب رقابتی و قابلیتهای ثابت و پایدار. شرایطی نظیر مالکیت تمرکزیافته، تصدی بلندمدت و تخصص در تجارت، برای برخی مالکان تجارتهای ادارهشونده توسط خانواده(FCB)، منبعی برای تشخیص درست از نادرست و نیز انگیزه، آگاهی و مرجعی برای سرمایهگذاری آتی شرکت است. سرمایهگذاریهای بلندمدت یاد شده، حاصل شرایط مدیریتی و رقابتها و با استفاده از ویژگیهای نامشابه برای هر شرکت است که از آن جمله میتوان به کیفیت خاص محصول یک شرکت که کپیبرداری از آن را برای شرکتهای رقیب دشوار میسازد، اشاره کرد. لذا در صورت پیوند مناسب محصول یاد شده با زنجیره و سلسله مراتب قیمتگذاری، امکان ایجاد پایدار ملزومات و قابلیتهای مورد نیاز به وجود میآید. مثلا، سرمایهگذاری در زمینه کارمندان و آموزش، باعث ایجاد شرایط روانی مناسب برای کارمندان شرکت میشود. سرمایهگذاری طولانی و عمیق همزمان با ایجاد روابط عمیق با شرکا منجر به اطمینان از دستیابی به منابع و تمرکز بر اقتدار هسته مرکزی شرکتها، میشود. اینگونه سرمایهگذاریها اگر همراه با پیشبینی و مدیریت بوده و پایدار باشند، تواناییها و قابلیتها، مسیری یکسو و هماهنگ پیدا کرده و تقلید از آنها کاری بسیار دشوار میشود. این امر به ایجاد مزایای رقابتی برای شرکت در برابر رقبا میانجامد.
● عوامل مهم در جهتگیریهای بلندمدت فعالیتهای تجاری خانوادگی
جهتگیریهای بلندمدت، معمولا به صورت اولویت، هدف بیان شده و بیش از همه سرمایهگذاریهایی جدی تعریف میشوند که پس از دوره زمانی معمولاً ۵ ساله و یا بیشتر، به نتیجه میرسند. در واقع، میزان کارایی بازدهی این شرکتها ممکن است در سالهای اولیه فعالیت خود، در شرایطی که شرکت در حال سرمایهگذاری برای آینده و یا انجام ابتکارات با هزینههای کوتاهمدت قابل توجه است، متحمل خساراتی شوند. عوامل دارای اولویت در بلندمدت، شامل استفاده از نظرات مشاورهای به منظور کاهش ریسک و یا افزایش منابع هستند. اهداف بلندمدت نیز دقیقتر بوده و جزئیات بیشتری دارند که ممکن است در درازمدت باعث حفظ کیفیت و یا نوآوری در مدیریت شوند. سرمایهگذاریهای بلندمدت، مخارجی واقعی هستند و تخصیص منابع به طور درست، این اهداف را تحقق میبخشند، به طوری که دارای افقهای زمانی مشابه و بازههای زمانی بازپرداخت مورد انتظار خواهند بود. این موضوع، دربرگیرنده پروژههای تحقیقی و پژوهشی نیز خواهد بود که امروزه به عنوان هزینههای نوین زیرساختی تلقی شده و در زمینه تبلیغات یا برقراری ارتباطهای عمیق با کارمندان، مشتریان، فروشندگان و یا جامعه هزینه میشوند.
در این تحقیق برخی عوامل مؤثر در مدیریت که از توانایی تأثیر بر جهتگیریهای بلندمدت برخوردارند، ارائه خواهد شد. این عوامل از زمینههای مالکیت، کنترل و اطلاعات خانوار در باب تجارت گرفته تا حق تصدی بلندمدت CEO و توجه به نیازهای نسلهای بعدی مالکان و مدیران را در بر میگیرند. این عوامل، مصالح مورد نیاز برای اجرای جهتگیریهای بلندمدت نظیر محرکها، نحوه صلاحدید، تصمیمگیری و منابع را فراهم میآورند. گرچه انتظار میرود که این عوامل بیشتر بین FCBها شایع باشند، اما نمیتوان آنها را به تمام FCBها تعمیم داد، البته عدم وجود آنها نیز محتمل نخواهد بود. به بیانی دیگر، از دیدگاه این مقاله، جهتگیری بلندمدت در واقع تابع خصوصیات و میزان تأثیر عوامل اولیه یا محرکهاست.
● تصدی بلندمدت CEO
در شرایطی که CEO متعلق به یک شرکت غیر FCB باشد، تصدی خانوادگی بر CEOها به طور متوسط ۳ تا ۵ بار تخمین زده میشود (لنسبرگ ۱۹۹۹ و وارد ۲۰۰۴). این تصدی در شرکتهای کنترلشونده توسط خانوادهها، به طور معمول از مرز ۱۵ سال میگذرد، این رقم، با توجه به تاریخچه شرکتهایی نظیر «تیمکن»، «میشلین»، «کورز» و «کارگیل»، حتی از ۱۵ سال نیز تجاوز کرده و حتی به بالاتر از ۲۰ سال نیز رسیده است. این شرایط، در بسیاری از CEOهای فامیلی مشابه، امکان باقی ماندن بر راس امور را در چنین بازههای زمانی طولانیمدتی، مقدور ساخته است. همچنین، این امکان وجود دارد که مدیران عامل چنین شرکتهایی از مشوقهایی برای حفظ موقعیت شغلی خود تا زمانی که نسل بعدی برای برعهدهگیری وظایف آماده شوند، استفاده نمایند.
یکی از اثرات تصدیهای بلندمدت این است که برخی مدیران، دورنمای تجارت را به طوری محافظهکارانه ترسیم میکنند. این موضوع، مانع از دخالت آنها در امور دارای ریسک از جمله تنوعهای غیرمرتبط، کسب سود و درامدهای دارای خطر و یا کاهش مخارج بدون نگاه به آینده که موجب از بین رفتن منابع شده و بعدها موجب به خطر افتادن موقعیت کاری آنها میشود، خواهد بود. (آمیود و لو ۱۹۹۹ و دیگران). برخی نمونههای عاداتی که ممکن است به دلیل تصدیهای طولانی رخ دهند، عبارتند از: تغییر نسبت غیرمعین مالی، مدیریت نقدینگی محافظهکارانه و حفاظت پایدار از منابع (دروکس ۱۹۹۰). بر اساس دیدگاهی دیگر، دوران تصدی بلندمدت، باعث ترغیب سرمایهگذاریهای بلندمدت نظیر ایجاد زیرساختها و R&D (تحقیق و توسعه) شده است. مدیران دوراندیش، بیشتر به انجام پروژههایی علاقه دارند که در راستای افزایش میزان کارایی شرکت باشند (کاسن ۱۹۹۹ و جیمز ۱۹۹۹). همچنین، در شرایطی که مدت تصدی مدیران تمدید میشود، اطلاعات آنها درباره شرکت نیز افزایش یافته و عمیقتر میشود (میلر و شمزی ۲۰۰۱).
اگر سالهای تصدی یک مدیر، صرف یادگیری ملموس قوانین تجارت شود، اطلاعات وی درباره شرایط شرکت افزایش چشمگیری مییابد (لنسبرگ ۱۹۹۹). لذا آشنایی نزدیک با نحوه تجارت برای مالکین و مدیران بلندپایه، به منظور کاهش عامل عدم قطعیت، شرط لازم برای جریان نقدینگی آتی و افزایش کارایی و افق زمانی سرمایهگذاری است. مالکین و مدیرانی که این موضوع را به طور عمیق درک کردهاند، در نحوه مدیریت و کنترل شرایط تجارت مطمئنتر عمل کرده و هراس کمتری در خصوص پروژههای دارای بازدهی بلندمدت، از خود بروز میدهند. همچنین کمتر در معرض انحراف و از دست دادن جایگاه خود در شرکت خواهند بود.
این جهتگیریها، مقیاسی مناسب برای اتفاقاتی است که در بسیاری از شرکتهای غیر FCB دارای دادوستد عمومی است. طول مدت تصدی CEO طی دو دهه اخیر، از ۸ به ۴ سال کاهش یافته و این در حالی است که پاداش مدیران ارشد، به طوری چشمگیر به افزون بر ۸۵ درصد از دریافتی آنها، افزایش داشته است. این پاداش بیشتر بر اساس ارزش سهام در کوتاهمدت، تعیین میشود. ناظرین هیئتمدیره، هر سه ماه یک بار، اسناد را با دقت بررسی کرده و پاداشهای تقسیم شده یا توبیخها را ارزیابی میکنند. بر این اساس، فشار بر CEOها برای دستیابی به نتیجههای فوری، بسیار زیاد خواهد بود. یکی از راههای متداول در این زمینه، قطع مخارجی است که برای افزایش درامد صورت میگیرد. گفتنی است که حتی نزدیکترین همکاران مدیران نیز از سرمایهگذاریهایی که سودها و درامدهای کنونی را به خطر میاندازند، پرهیز میکنند.
پیشنهاد ۱. الف - تصدی طولانیتر CEO در FCBها منجر به نتایج ذیل میشود:
۱) روشهای نظارتی قویتر (مثلا کاهش سودهای نامرتبط و پروژههای دارای ریسک و جلوگیری از کوچکسازی بیمورد شرکت که منجر به اخراج کارمندان خواهد شد).
۲) کسب اطلاعات بیشتر و عمیقتر در خصوص تجارت و داشتن تلورانس در عدم قطعیتها
۳) افق زمانی طولانیتر و سرمایه گذاری در قابلیتهای مهم.
● نگرانی برای نسلهای آینده
افقهای زمانی در FCBهایی که قصد دارند فعالیتهای تجاری را به نسلهای بعدی انتقال دهند، پس از تصدی هر مدیر به خوبی ادامه مییابد. در سال ۲۰۰۳، موسسه عمومی «انستیتو بازرسی» که یکی از فعالیتهای تجاری فامیلی شرکت رایموند است، اعلام کرد که مالکان و مدیران بیشترین فعالیتهای فامیلی، تلاش چشمگیری در زمینه بقای تجارت در خانواده و خانواده در تجارت دارند. مالکان و مدیران بسیاری از FCBها، تمام تلاش خود را صرف بهبود و اعتبار شرکت نه برای چند سال آتی بلکه برای دهههای آتی کردهاند. آنها میخواستند شرکت را در شرایطی خوب برای وارثان آن حفظ کنند. این موضوع، مشوقی قابل توجه برای نوعی سرمایهگذاری بلندمدت بوده و در شرایطی مرسوم است که یک CEO از یک خانواده و یا مدیری فعال، سکان امور را در دست داشته و قصد داشته باشد که آن را به فرزند خود انتقال دهد.
پیشنهاد ۱. ب - سرمایهگذاری در زمینه پروژههای بلندمدت، هنگامی بسیار نیرومند است که مالکان و مدیران خانواده، قصد دارند نسل آتی خود را در فعالیتهای اقتصادی درگیر کنند.
● دیدگاه و صلاحدید صاحبان خانواده و CEOها
تمایل به سرمایهگذاریهای بلندمدت، تنها ضامن اجرایی شدن آنها نیست. لذا باید نوعی صلاحدید در تصمیمات مدیر سرمایهگذار وجود داشته باشد. مدیران بسیاری از شرکتهای عمومی غیرفامیلی، تحت فشار هیئتمدیره برای کسب نتایج فوری قرار دارند. این فشار، منجر به محدودیت وسعت عمل آنها در دنبال کردن هدفی بلندمدت بوده و سرمایهگذاری را با تأخیر در بازگشت سرمایه، مواجه میسازد. اینگونه محدودیتها در مواردی که مدیران فامیلی اکثریت آراء را در اختیار دارند، کمتر رایج است.
پیشنهاد ۱. پ- جهتگیری آرای اعضای خانواده و CEO کاملاً با افق زمانی تجارت و سرمایهگذاری هماهنگی دارد.
● هزینههای کاهشیافته مشاورهای و منابع مازاد
یکی از دیگر ملزومات تعیینکننده در سرمایهگذاریهای بلندمدت، در دسترس بودن منابع است. مدارک نشان میدهند که به دلیل پایین بودن غیرمعمول هزینههای آژانسهای Free Rider، برخی از FCBها در شرایطی ایده آل، به دنبال گسترش چنین منابعی هستند به بیانی دیگر، FCBها نهتنها اکثر منابع خود را به طور بلندمدت در امور مختلف سرمایهگذاری میکنند بلکه ممکن است در پی یافتن مراکز تولید منابع، به منظور سرمایهگذاری در آنها باشند.
دمستز (۱۹۸۸) گفته است افراد اگر درصد قابل توجهی از داراییهای خود را در زمینهای خاص سرمایهگذاری کنند، محرکی بسیار قوی برای پیگیری امور جاری آن واحد تجاری پیدا میکنند. این میزان از سرمایهگذاری در اکثر فعالیتهای تجاری فامیلی، قادر به تعیین صحنهگردانان و مدیران برای کنترل تصمیمات مهم، خواهد بود. بر همین اساس، مالکان و خانوادهها، انگیزه لازم برای کنترل و مانیتورینگ تصمیمات مدیران ارشد را پیدا کرده و به همان میزان از توانایی برای انجام این کار برخوردارند. گفتنی است که در این شرایط، گرایش مالکان به یادگیری مطالبی درباره تجارت، افزایش مییابد.
مجموع موارد یاد شده، زمینهساز کاهش وجوه مشترک دانشی که امری طبیعی بین مدیران و مالکان است، خواهد شد. لذا نمایندگان مدیران، موقعیت استفاده از منابع سازمانی در راستای سودهای شخصی را از دست خواهند داد. این موضوع با شرایطی تقابل دارد که در بسیاری از شرکتهای عمومی وجود دارد و بر اساس آن، سهامداران خصوصی یا مؤسسات سهامدار از کمبود وقت، تخصص و یا قدرت کنترل مدیرانشان رنج میبرند (فاما و جنسن a۱۹۸۳، b۱۹۸۳ و جنسن و مکلینگ ۱۹۷۶).
مزیت کاهش هزینههای مشاورهای، هنگامی که یکی از اعضای خانواده در موقعیت مدیر ارشد یا رئیس قرار میگیرد، ممکن است افزایش یابد. در واقع، اختلاف نظر میان مالکان و مشاوران هنگامی که مشاور یکی از مالکان اصلی است، از بین میرود. تأثیر منابع مازاد Freed up شده توسط مشاوران اقتصادی، دارای دو بخش ذیل است:
۱) امکان سرمایهگذاری منابع بیشتر، با هدف استفاده از عایدات آن برای هزینه مجدد در زمینه تجارت، وجود دارد.
۲) هرچه کیفیت عملیات مانیتورینگ بهتر باشد، بهرهوری افزایش مییابد، به این ترتیب که منابع مازاد صرف برطرفسازی نیازهای مالی فوری نشده بلکه برای اجرای پروژههای بلندمدت آتی، هزینه خواهد شد.
پیشنهاد ۱. پ - شرکتهایی که توسط مالکان خانوادگی یا فامیلی، کنترل و مدیریت میشوند، منابع خود را به دلیل هزینههای پایینتر مشاورهای، گسترش بیشتری داده و از داراییهای بیشتری برای سرمایهگذاریهای بلندمدت، برخوردارند.
● کنترل خانوادگی با مالکیت ناچیز
در صورتی که خانواده، سرمایهگذاریهای شخصی خود را به حداقل برساند، میتواند نگرانی کمتری در مورد آینده فعالیتهای مالی خویش داشته باشد. عمل نظارت ممکن است با استفاده از ابزاری نظیر گروههای تجاری هرمی و سهامداران دارای حق رای انجام شود. خانواده، سلسله مراتب شرکت را با در اختیارگیری اکثریت مالکیت در هر رده، کنترل میکند. به طوری که در صورت از دست دادن چند رده یا زنجیره، میتواند شرکت را با درصد اندک سهام باقیمانده، اداره کند. با کاهش هزینهها، سلسله مراتب و درامدها افزایش یافته و خانواده میتواند سهامداران شرکت را کاهش دهد. از دیگر شیوههای کنترلی موثر، میتوان به سهامهای دارای حق رای برای خانواده اشاره کرد که به ازای هر سهم، حق رای بیشتری در مقایسه با سهام واگذاری شده عمومی، به آنها میدهد. این مکانیزمها، موجب امنیت بسیار پایینی برای سهامداران اقلیت شده و این احتمال وجود دارد که خانواده از قدرت خود در زمینه استخراج منابع بیشتر از شرکت و به هزینه شرکت و دیگر مالکان، استفاده کند. در این شرایط هرچه محرکههای کمتری در جهت سرمایهگذاریهای بلندمدت، برای خانواده وجود داشته باشد، سیستم هرمی نیز بیشتر از کنترل خارج میشود، این سیستم گرچه توسط خانواده کنترل میشود، اما بیشتر آن متعلق به دیگران است (ببچاک و دیگران).
پیشنهاد ۱. پ - هرچه نسبت آرای خانواده در مقایسه با مالکیت خانواده بیشتر باشد و نیز ارزش رای با استفاده از شیوههایی نظیر روش هرمی و سهامداران افزایش یابد، احتمال سرمایهگذاری FCB در پروژههای بلندمدت، کاهش مییابد.
توجه داشته باشید که برخی از پیشنهادهای یاد شده، دربرگیرنده دو جنبه هستند:
FCBها به عنوان یک طبقه و رده، دورنماهای بلندمدتتر را مدنظر میگیرند و در مقایسه با رقبای تجاری غیرفامیلی خود، در زمینهای خاص راحتتر سرمایهگذاری میکنند.
انتظار میرود که میزان تفاوتهای بیان شده میان شرکتهای FCB و غیر FCB به نسبت تفاوت در سطح عوامل مدیریتی یا محرکهای دوران تصدی مورد انتظار، کنترل آرا و غیره باشد.
● جهتگیریهای بلندمدت FCB چگونهاند و چه منابع و قابلیتهایی را ممکن میسازند؟
نگاه و طرز برخورد ما در برابر ماهیت سرمایهگذاریهای FCB، جامع است. تا امروزه تأکید اساسی بر نفس درآمد که از آن جمله میتوان به نگرش خانواده، دانش، صلاحدید، منابع و رضایت یا میل برای سرمایهگذاری در آینده اشاره نمود.
بسیاری FCBها بر اساس شرایط متفاوت، به سه طبقه تقسیمبندی میشوند:
۱) بر شایستگی و امکانات مورد نیاز برای دستیابی به اهداف اصلی شرکت، به عنوان عاملی اساسی سرمایهگذاری میشود.
۲) بر افراد به عنوان کسانی که تجارت را انجام میدهند، تأکید دارد.
۳) بر ادامه و حفظ روابط با دیگر گروهها نظیر مشتریان، فروشندگان، شرکای همپیمان و جامعه تأکید دارد.
از دیدگاه ما این سه نوع سرمایهگذاری، تعاملی مستقیم با شایستگی هسته مرکزی FCBها دارند و کمک میکنند تا توضیح داده شود چرا به شکل گروههایی برای پیشرفت و بقا درآمدهاند (اندرسون و ریب ۲۰۰۳ و دیگران).
گرچه FCBها به طور متوسط ممکن است رقبای غیر FCBها خود را در سه مقوله شایستگی، مردم و روابط در سرمایه گذاری مغلوب سازند، اما میزان تفاوت، تابع عوامل مدیریتی خواهد بود.
● سرمایهگذاری در زمینه اهداف واقعگرایانه و امکانات مورد نیاز برای آن
زمینهها و محرکها
بسیاری از غیر FCBهایی که به صورت علنی خرید و فروش میشوند، از طریق سهامداران خود مجبور میشوند تا بیشترین توجه را به خط پایین اقتصادی معطوف کنند. جنبهای که بسیاری از تجارتهای فامیلی را متمایز میسازد، ارتباط با مأموریت یا حرفه قائم به ذاتی (غیرمالی) است که خانواده مدتهاست که آن را لحاظ کرده و بابت آن ابراز خشنودی میکند. برای بسیاری از مسئولین اجرایی جاافتاده در تجارتهای فامیلی، مأموریتها، امری بسیار شخصی و محرمانه تلقی میشود زیرا:
۱) مأموریت با تاریخچه و آبروی خانواده ارتباط دارد و به همین علت، مأموریت، تداوم حرفه و مشارکت خانواده را بر میتابد و سنت خانواده میشود.
۲) برخی مسئولین اجرایی خانواده، طی دورههای طولانی فراگیری، ورزیده شدهاند تا در زمینه اهمیت مأموریت اجتماعی یا اقتصادی، سرمایهگذاری کنند.
۳) بسیاری از مسئولین و افراد اجرایی خانواده آزادند تا مأموریتهای مهم و سرمایهگذاریها و فداکاریهای مستلزم آن را، دنبال کنند زیرا این بصیرت و انگیزه را دارند که به خاطر آینده، از دستاوردهای کنونی چشمپوشی کنند.
● منشأ و سود
داستانهای بسیاری درباره حسابهای فعالیتهای تجاری خانوادگی موفق و همسویی هدف مالکان خانواده و مدیران ارشد، وجود دارد. تأکید اساسی در این زمینه، معمولا بیشتر بر دستاوردهای تکنولوژیکی و اجتماعی بوده است تا نتایج مالی کوتاهمدت (گزو و ابوت ۱۹۹۰). در شرکت «تیمکن» که یکی از مهمترین شرکتهای تولیدکننده بلبرینگ غلطکی باریکشونده و مقاطع فولادی دقیق در جهان است، هدف اصلی تا بیش از یک قرن، فائق آمدن بر مشکل اصطکاک مکانیکی و ارتقای سطح تولیدات در امریکا بوده است (پروت ۱۹۹۸). «نیویورک تایمز» نیز تا بیش از یک قرن برای تشکیل هیئت انتخابیهای از روزنامهنگاران متخصص تلاش کرده است (تیفت و جونز ۱۹۹۹). هدف شرکت «کرنینگ» ارتقای سطح زندگی بشر با ارائه دستاوردهای نوین در صنعت شیشه، از لامپهای برقی اولیه گرفته تا تکنولوژی فیبرهای نوری بوده است (گراهام و شالدینر ۲۰۰۱). هدف شرکت «میشلین» که چندین نوآوری در صنعت ساخت تایرها ارائه کرده است، آسایش، لذتبخش و اقتصادی بودن سفر بوده است (میشلین و لوا ۱۹۹۸). حتی شرکتهایی با رویکرد نتیجهگرا مانند «کارگیل» و «IKEA» هدف اساسی خود را بر ایجاد امکانی برای ارائه مجازی پیشنهادات عمده بهگونهای است که هر فرد قادر به خرید مستقیم باشد تا در نتیجه، منحنی هزینه کاهش یابد.
این اهداف بلندپروازانه، تنها در حد شعار نبوده بلکه به عنوان راهنماهایی در زمینه شکلگیری استراتژیها، مقدورات، اختصاص منابع در تمامی سطوح، مورد استفاده قرار گرفتهاند. از دیگر کاربردها نیز میتوان به تأمین منابعی که در شرایط عادی دستیابی به آنها دشوار است و سپس انتقال آنها برای سرمایهگذاریهای بلندمدت اشاره کرد (میلر و لی برتون میلر ۲۰۰۵). تا چندین دهه شرکتهای کرنینگ، میشیلن و تیمکن، در زمینه تحقیق و گسترش نسبت به رقبای خود، ۲ تا ۵ برابر بیشتر هزینه کردهاند. نیویورک تایمز نیز به طوری قابل ملاحظه با پرداختهای بیشتر به خبرهای خارجی، تحقیقات، نویسندگان و همچنین تمرکز بر حوزههایی که دیگر روزنامهها به آن توجهی ندارند (علوم طبیعی و هنر) از رقبای خود پیشی گرفته است.
«استی لادر» تا چند دهه، بودجه توسعه برای رقبای اصلی خود را دو برابر کرده است. «ال. ال. بین» تا ۵۰ سال تمامی سود خود را صرف تبلیغات و ایجاد بازار مجازی خود کرده است (میلر و دیگران ۲۰۰۵). کارگیل و IKEA بسیار بیشتر از مقدار رایجی که در رقابتهای بین شرکتها، به منظور انجام عملیات زیرساختی هزینه میشود، هزینه کردهاند تا سیستمها و تجهیزاتشان همواره به روز باشند. در این مورد میتوان به کارخانهها، تجهیزات، تعامل با مشتریان و اتوماسیون اشاره کرد.
مزایا و استفادههای آشکار چنین سرمایهگذاریهایی به شکل مدیریت بازار در زمینههای ابتکارات، کیفیت، ساخت علامت تجاری، کیفیت بالای بهرهبرداری و مزیتهای رقابتی در فروش نمایان میشود. یکی از جلوههای مستحکم اینگونه مدیریت، از طریق عواملی همچون حق امتیاز ثبت، وفاداری مشتریان، شاخص کیفیت و نتایج براورد مصرفکنندگان، تضمین میشود.
یکی از دلایل تأمین سود متوسط سرمایهگذاریهای آیندهنگر، عدم امکان تطبیق رقبا با شرایط بسیار دشوار است. در پروژههای تحقیق و توسعه، سرمایهگذاریها معمولاً برای نسل بعدی تکنولوژیها و محصولات انجام میشود و در فرایند توسعه و افزایش تولیدات، موجب افزایش شاخص جمعیت و پایداری بلندمدت قابلیت سوددهی علامت تجاری خواهد شد.
● اصلاح و تسهیل شرایط
سرمایهگذاریهای پیشگفته، در واقع تابع ماهیت هدف و استراتژی اتخاذ شده توسط شرکت است. مثلاً، شرکتهای مبتکر بیشتر بر تحقیق و توسعه و طرفداران استفاده از نام تجاری، بیشتر بر تبلیغات تأکید دارند. در شرکتهایی که مدیریت و کنترل شرکت توسط اعضای خانواده انجام میشود، سرمایهگذاریها با آزادی عمل بیشتری صورت میپذیرند. در این شرایط، حتی اگر اعضای خانواده با هم اختلاف نظر داشته یا از جریان تجارت دورافتاده باشند، امکان کنترل سرمایهگذاریها وجود دارد. گفتنی است که سرمایهگذاریهای بلندمدت در شرایط متزلزل، کمتر نتیجهبخش یا پایدار خواهند بود.
پیشنهاد ۲. الف - FCBها در قیاس با رقبای خود بیشتر مستعد اولویتبندیها، جهتگیریهای غیرمالی و سرمایهگذاریهای دارای آزادی عمل بیشتر در زمینه صلاحدیدها، فعالیتها و دستیابی به منابع مورد نیاز برای نیل به هدف، هستند. اینگونه سرمایهگذاریها ممکن است از نوع تحقیق و توسعه بلندمدت، ایجاد نام تجاری در بلندمدت و ساخت زیرساختها باشند.
پیشنهاد ۲. ب - FCBها در مقایسه با رقبای خود از سطوح بالاتر حق امتیاز ثبت یا پروانه، وفاداری مشتریان، کیفیت و در پی آن افزایش مورد تأیید بودن هسته مرکزی، برخوردارند.
پیشنهاد ۲. پ - ماهیت سرمایهگذاریهای بلندمدت، وابسته به هدف و استراتژی اتخاذ شده بوده و سطوح آن به قدرت و میزان فرمانبرداری از مدیران خانواده بستگی دارد و کاربرد آنها نیز وابسته به میزان ناپایداری شرایط است.
● سرمایهگذاری در زمینه افراد، ایجاد آگاهی و پیشگیری
زمینهها و محرکها
ارزشمندی هدف شرکت، برای کسانی که برای تحقق آن فعالیت میکنند، عمومیت دارد. یکی از دیگر عوامل تجارتهای خانوادگی، نگرانی برای نسل بعدی خانواده (متصدیان آتی امور شرکت) و نیازمندی به افرادی با استعداد، با انگیزه و وفادار برای کمک به آنها در اداره امور است. نگرانی دیگر، دلبستگیهای عاطفی مدیران برآمده از خانواده، نسبت به افرادی است که برای آنها کار میکردند. اینگونه شرایط، در شرکتهای غیرخانوادگی که سهامداران به طور مستمر در زمینه کاهش هزینهها، اعمال فشار میکنند، به ندرت اتفاق میافتد.
● ماهیت و سود
واقعیات علمی، پیشنهاد میکنند که FCBها رفتاری بهتر با کارمندان خود داشته باشند. «آلوکی و آمن» در ۱۹۹۷ دریافتند که در آن دسته از شرکتهای خانوادگی که به کارمندان، کارگران و مدیران خود بهتر از شرکتهای غیرخانوادگی رقیب، حقوق پرداخت میکنند، کارکنان غیررسمی، بویژه در زمینه فعالیتهایی بلندمدت نظیر دریافت مستمری و بیمه بهداشت، بهتر فعالیت کرده و کارکنان رسمی نیز تا چند ساعت، بازده بیشتری خواهند داشت. گفتنی است که این شرکتها، به طوری قابل ملاحظه حقوق کمتری نسبت به شرکتهای غیر FCB به مدیران ارشد خود پرداخت میکنند. آموزشهای فشرده، باعث ایجاد و کسب سرمایه با آگاهی و ریسک کمتر میشود در حالی که برخورد محترمانه با کارمندان، باعث باقی ماندن سرمایه در شرکت خواهد شد. فعالیتهای اقتصادی خانوادگی، منجر به اخراج و تعلیق کمتر کارمندان و کارگران شده و به طور کلی، در مقایسه با تجارتهای غیرخانوادگی، باعث کاهش بیشتر در حجم گردش سرمایه میشود. نرخ کمتر گردش سرمایه، باعث کاهش محسوس هزینهها میشود، اما یکی از مهمترین مزایای آن، حفظ کمال تیمهای کاری بوده و موجب آشنایی بیشتر افراد با نحوه کار در شرکت و آشنایی همکاران با یکدیگر میشود. لذا، مفهوم اجتماع و دانش تیمی، در شرکت پیاده شده و افراد تعامل بهتری با یکدیگر خواهند داشت. کارمندان آموزشدیده و دارای انگیزه بیشتر، زمینهساز افزایش تولید بوده و قادر به انجام دامنه بزرگتری از وظایف ، همراه با نظارت بر نحوه عملکرد خواهند بود. این موضوع شرکتها را قادر میسازد تا از الگوهایی مانند تمجید از افراد و کاهش عملیات اداری بهره برده و همواره در تمامی سطوح، همراه با کارمندان خود باشند. از این وضعیت میتوان به عنوان یکی از دیگر مزایای FCBها یاد کرد.
● تسهیلسازی شرایط
بها دادن به کارکنان و سرمایهگذاری در زمینه ارتقای توانمندی آنان، در زمانی که خانواده، سرمایه معلوم و نوع استراتژی را تخمین زده و مشخص میسازد و به استعدادها و انگیزههای کارمندان خود به عنوان منابعی با ارزش رقابتی اعتماد میکند، میبایستی افزایش یابد. آن دسته از شرکتهای خانوادگی که در زمینه تغییرات پایدار یا کیفیت بالاتر ارائه خدمات رقابت میکنند، بیشتر مورد نظر هستند. از دیدگاه مقایسهای، در FCBهایی که مبنای فعالیتهای رقابتی آنها بر اساس رشد و برتری اقتصادی یا زیرساختی است، ممکن است اجباری در سرمایهگذاری بر کارکنان خود وجود نداشته باشد. هنگامی که خانواده، کنترل شرکت را در دست دارد، احتمال سرمایهگذاری در زمینه کارکنان و افراد، محتملتر شده و انتقال تجارتی سالم به جانشینان، مقدور خواهد بود.
به طور یقین نمیتوان گفت که در تمامی تجارتهای خانوادگی رفتارهای نامناسب با کارکنان وجود ندارد و اگر دعاوی اخیر را به عنوان دلایل واضح بپذیریم، FCBهایی همانند «وال مارت» و «صنایع غذایی تایسون» که بیشتر بر افزایش بازده و زیرساختها تأکید دارند، کارفرمایانی مناسب نبودهاند. برخی مالکان و مدیران شرکتهای فامیلی، درگیر انتصاب اقوام خود در پستهای مهم میشوند که این امر به دلسردی مدیران حرفهای و متخصص غیر عضو خانواده میانجامد و یا منافع کارمندان را به خطر میاندازد.
پیشنهاد ۲. ت - FCBها در مقایسه با رقیبان، در اموری نظیر پرداختها، آموزش و حفظ منابع انسانی، منافع کارکنان در طولانیمدت، ارائه مشوقها، موقعیتهای پیشرفت و طراحی مشاغلی جذابتر، سرمایهگذاری بیشتر انجام میدهند.
پیشنهاد ۲. ث - FCBها در مقایسه با رقبای غیر FCB خود، برتری خاصی در زمینه ایجاد و حفظ دانش سازمانی دارند.
پیشنهاد ۲. ج - بهترین زمان و شرایط برای سرمایهگذاری بیشتر در حوزه منابع انسانی، هنگامی است که استراتژیها به میزان زیادی معطوف به خلاقیت و دانش کارمندان است. زمان مناسب دیگر، هنگامی است که صاحبان شرکت میخواهند تجارت و امور مربوط به آن را به اعضای خانواده خویش واگذار کرده و خود بازنشسته شوند.
● سرمایهگذاری روابط وسیع و پایدار با سهامداران خارجی
زمینهها و محرکها
همکاری طولانیمدت با بانکها، مشتریان و تولیدکنندگان، منابعی ارزشمند برای شرکتها بوده و ثبات کسبوکار را به ارمغان میآورد. آنها میتوانند تجارت و کسبوکار خود را حتی در زمان بروز مشکلات، به خوبی حفظ کرده و زمینهای مناسب را برای نسلهای بعدی فراهم آورند تا بتوانند امور را به دست گرفته و شرکت در جریان تغییر مسئولیتها از نسلی به نسل دیگر، دچار سردرگمی نشود. روابط طولانیمدت، مزایا و منافعی بسیار نایاب و باارزش را برای شرکتها در بر دارد. شکلگیری این روابط در تجارتهای خانوادگی که رئیس یا CEO شرکت در خانواده نفوذ و قدرت فراوان دارد، بسیار آسان و بدون پیچیدگی است. در این زمینهها، شرکا میدانند که تیم مدیریت دارای ثبات است، نام و اعتبار خانوادگی در گروه تصمیمات درست آنهاست و خانواده از دیدگاه منطقی و موقعیتهای مالی، آمادگی انجام هرگونه همکاری را دارد. بنابراین، تجارت خانوادگی زمینه را برای شکلگیری روابطی مؤثر با شرکا فراهم آورده و موقعیتی ایدهآل برای توسعه و بهرهمندی از سرمایه اجتماعی را فراهم میسازد.
● رفتارها و مزایا
ماهیت روابط خارجی که یک تجارت خانوادگی، در زمینه آن سرمایهگذاری میکند، تا میزان زیادی به استراتژی کسبوکار آن خانواده بستگی دارد. شرکتهایی که در مقیاسی وسیع، منابع خود را از خارج تأمین میکنند، تمایل زیادی به برقراری روابطی طولانی و پایداری با تولیدکنندگان دارند. IKEA سرمایهگذاری گستردهای در خصوص مدرنیزه کردن عملیات تولیدکنندگان لهستانی خود کرد. نتیجه نهایی این شد که تولیدکنندگانی پدید آمدند که نهتنها کار را به بهترین نحو ممکن انجام میدادند بلکه وفادار و مشارکتجو بودند. به طور مشابه، شرکتهایی مانند صنایع غذایی تایسون و «جی آر سیمپلات» با ارائه خدمات مشاورهای برای شرکتهای بسیار بزرگ، با یکدیگر به رقابت پرداختند. آنها با هدف ارائه خدماتی ویژه مــنـابع هنگفتی را به ساخت تأسیسات و واحدهای تخصصی اختصاص دادند. این نوع سرمایهگذاری ممکن بود سالها طول بکشد تا به بازدهی برسد، اما وفاداری مشتریان به شرکت، تا میزان بسیار قابل ملاحظهای افزایش یافت. شرکتهایی نظیر «بک تل» و «بمباردیر» میتوانند این امکان را داشته باشند که شبکهای قوی با سرمایهگذاران، تولیدکنندگان و دولتها ایجاد کرده و با یکدیگر مشارکت و همکاری داشته باشند. آنها روابطی پایدار با بانکداران، مراجع سیاسی و مشتریان بزرگ برقرار میکنند و روابط خود را حتی دهها سال پس از اتمام پروژههای فیمابین حفظ کرده و ادامه میدهند.
نتایج اینگونه سرمایهگذاریها را میتوان در شکلگیری شبکههایی گسترده توصیف کرد که روابط عمیق موجود در آن، باعث میشود تا شرکت در مواقع بحرانی دچار مشکل نشده و خود را حفظ کند. همچنین، علاوه بر بهرهمندی از وفاداری بیشتر مشتریان، منابع داخلی بهتر و شرکای باارزش، تمرکز بیشتری را در راستای بهبود اوضاع داخلی شرکت معطوف دارند.
● تعدیل و تسهیل شرایط
گفتیم که ماهیت و سطح سرمایهگذاریها در خصوص گروههای خارج از شرکت، بر اساس استراتژی اتخاذ شده شرکت فامیلی متفاوت است. شدت این وابستگی در شرکتهایی که استراتژی آنها مبتنی بر ارائه خدمات به مشتریان بزرگ، همکاری با شرکتهای قیمتگذار و یا برقراری ارتباطات نزدیک با واسطههای عمومی و سرمایهگذاریها بیشتر است، بیشتر نمایان میشود. آنها بیشترین میزان سود را از شراکت میبرند.
به عقیده ما، سرمایهگذاری در زمینه طرفهای خارجی توسط FCBهایی که CEOهای آنها تا مدتی طولانی در مقام خود ابقا شدهاند، قدرت تصمیمگیری بالایی در خصوص مسائل آتی دارند و در صدد ارتقای کسبوکار خود در داخل خانواده و برای نسل آینده هستند، به طوری قابل ملاحظه بیشتر است. این موضوع، باعث ارتقای اعتبار، قدرت و انگیزه مدیران برای بهکارگیری منابع مورد نیاز خواهد شد.
از سوی دیگر، شکی نیست که مشکلاتی نیز در روابط بلندمدت بروز خواهند کرد. تمامی FCBها، به اعطاق مزایای قابل توجه به دوستان و نزدیکان خود، اعمال نفوذ از طریق مراجع قانونی در راستای تضمین امتیازات و یا تحمیل همکاری ما متهم هستند (مورک ۲۰۰۳). در این شرایط، از قدرت و اقتدار خانواده در راستای دستیابی به مزایای ناعادلانه برای ساخت و پیشرفت قابلیتهای شرکت، استفاده میشود.
پیشنهاد ۲. چ- FCBها بیشتر از رقبای خود برای سرمایهگذاری در روابط بلندمدت با طرفهای خارجی مانند مشتریان، تولیدکنندگان، شرکایی که فعالیتهای ریسکی انجام میدهند و جامعه، مناسب هستند.
پیشنهاد ۲. ح- سرمایهگذاری در روابط بلندمدت، با وفاداری بیشتر مشتریان، تمرکز بر تولیدکنندگان کمتر و نوع رفتار افراد، ارتباط دارد.
پیشنهاد ۲. خ- سرمایهگذاری در روابط بلندمدت با استفاده از استراتژیهای مبتنی بر پایه جذب مشتریان بزرگ و شرکتهای قیمتگذار قابل اعتماد و یا داشتن استقلال در تأمین منابع، افزایش مییابد.
پیشنهاد ۲. د - سرمایهگذاری در زمینه روابط بلندمدت، در FCBهایی که CEOهای آنها در مدت زمان تصدی طولانی خود از آیندهنگری کافی برای استفاده از منابع برخوردار بوده و سعی در بقای تجارت و کسبوکار در داخل خانواده داشتهاند، بیشتر دیده میشود.
● نتیجهگیری
این مقاله تلاش داشت تا میان چگونگی مدیریت هماهنگ و قابلیتها و ویژگیهای رقابتی پایدار و استفاده از مکانیزم وارد کردن سرمایههای بلندمدت منحصر به فرد، رابطهای مناسب برقرار سازد.
گفتنی است که شرایطی خاص و تعیینکننده وجود دارند که تحت آنها، کسبوکار خانوادگی دربرگیرنده افقهای زمانی یاد شده در ذیل و سیاستهای سرمایهگذاری میشود:
۱) کنترل خانواده توسط رأیگیری، امری ضروری بوده و در غیر این صورت، فشارهای وارده توسط blockholderهای کوتاهمدت، ممکن است تمامی منطقها و توجیحات بلندمدت را تحتتأثیر قرار داده و منحرف سازد.
۲) نحوه مالکیت و عضویت در هیئتمدیره، باید بهگونهای مشخص شده باشد که اختلافات خانوادگی و برنامهریزیهای شخصی، نتوانند کل تجارت را به خطر اندازند.
۳) آن دسته از مدیران خانواده که بیشترین مدت تصدی را داشتهاند، به بقای تجارت در خانواده علاقه دارند.
۴) هیئت مدیره باید از آن دسته اعضای خارجی بهره گیرند که واجد توانایی بیان حقیقت به مدیران سرسخت فامیل هستند.
شرایط مدیریتی یاد شده، این احتمال را که مدیران ارشد، دارای قدرت و انگیزه لازم برای سرمایهگذاریهای بلندمدت باشند، افزایش میدهد. مثلاً، دستیابی به این هدف در مدیران نسل اول FCBها سادهتر و آسانتر از نسلهای بعدی است زیرا در نسلهای بعدی، کنترل خانواده رو به ضعف گذاشته و احتمال بروز اختلافات خانوادگی افزایش مییابد. لازم است به این موضوع نیز اشاره شود که گرچه در کسبوکارهای خانوادگی احتمال جهتگیریهای بلندمدت افزایش مییابد، اما میتوان بیان کرد هرجا که مدیران ارشد، دارای انگیزه و ابزار مورد نیاز برای دستیابی به اهداف آیندهنگرانه و همهجانبه تجارت باشند، این نوع جهتگیریهای بلندمدت وجود خواهد داشت.
سرمایهگذاریهای بلندمدت، به خودی خود عامل دستیابی به موفقیت نخواهد بود. در برخی موارد، تغییرات بعضی صنایع و حرفهها به حدی سریع است که سرمایهگذاری بلندمدت، پیش از اینکه به مرحله اجرا برسد، توجیه اقتصادی خود را از دست میدهند. لذا مباحث این مقاله ممکن است در شرایط بسیار متغیر، صادق نباشند. چنین شرایطی به طور خاص، برای سرمایهگذاریهای ثابت نظیر سرمایهگذاری در زیرساختها مناسب است، اما برای سرمایهگذاریهای آگاهانه و منعطف، کمتر قابل اجرا هستند. سوابق سازمانی نیز مباحث ارائه شده را تأیید میکنند. در کشورهایی که سیستمهای واگذاری مشاغل مهم به آشنایان نزدیک، حمایت از تولیدات داخلی و رشوهخواری به میزانی زیاد وجود دارد، جهتگیریهای بلندمدت در فعالیتهای تجاری خانوادهها، وابستگی بیشتری به همکاری شرکتها با فعالین سیاسی دارد تا به قابلیتهای شرکتها در امر ایجاد و تولید.
دیگر محققان، ممکن است بخواهند پیشنهادهای ارائه شده در این مقاله را در صنایع متفاوت، مورد امتحان و آزمایش قرار دهند. ترسیم و مشخص کردن نحوه مدیریت در FCBها و غیر FCBها و نیز بررسی عواملی مانند دوران تصدی CEO، شیوههای مدیریتی مورد استفاده توسط خانوادهها و آگاهی مالکین از چگونگی تجارت و غیره، بسیار مهم و ارزشمند است. سرمایهگذاریهای بلندمدت توسط نسبتهای صنعتی (نسبتهایی که بر اساس صنعت به دست میآیند) مانند نسبت R&D به فروش، یا نسبت تأسیسات و تجهیزات به تمام داراییهای ثابت، و پروژههایی با دوره ۳، ۵، ۱۰ ساله بازگشت سرمایه به عنوان درصدی از میزان کل داراییها، میتوانند مورد ارزیابی قرار گیرند. امکان پیگیری درآمدهای حاصل از سرمایهگذاریها (نه به آسانی این کار در متغیرهای مالی مانند رشد در بازار سهام و یا سودآوریهای بلندمدت) به طور انحصاری برای اموری همچون درصد فروش محصولات جدید، وفاداری مشتریان، رشد حجم معاملات با تولیدکنندگان غیره، وجود دارد. بر همین اساس، رقابتی در مورد کنترل عوامل تأثیرگذار در آنالیزها، در گسترهای از استراتژیها و زمینههای رقابتی در شرکتها گرفته تا متغیرهای مدیریتی پیش گفته، وجود خواهد داشت. انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه، بی هیچ تردیدی لازم و ضروری است.
شهروز اسماعیلزاده، سیدوحید موسویزاده (امور فروش ساپکو)
منبع
Entrepreneurship theory and practice, November ۲۰۰۶.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست