پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
برای امام حاضر ...
بنام آفریدگار
باید این بار گران را به زمین بگذارم
بار بی قدری و بی عشقی و بی حالی را ...
بهر این طایفه ی خاک نشین بگذارم
و پس از عمر درازی که ز دستم رفته ...
عاقبت گوشه ای از بار تو را بردارم
باید از خویش به در آیم و آهی بکشم
وسط صفحه ی دل، طلعت ماهی بکشم
بگذرم از خود و بی خود گردم
وپی گمشده ی خود گردم
این هنر نیست که بار غم تو گاه به گاهی بکشم
باید از خویش به در آیم و آهی بکشم
عاقبت دست تو را می گیرم
پای لبخند دل انگیز لبت می میرم
عاقبت عاقبتم با تو گره خواهد خورد
می کشد زلف تو در زنجیرم
بشتاب ای خورشید !
تا نداده است شب فرقت تو تغییرم
دست بالا کن و تغییر بده تقدیرم
ای که چشمان همه منتظران بر ره توست
با خبر از همه احوال، دل آگه توست
شب دل چشم به راه مه توست
فاطمیه به خدا صحنه ی قربانگه توست
بهترین یار ! بیا باز مرا یاری کن !
تا دلم خانه ی شیطان نشده کاری کن
حامد اهور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست