یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

درباره موسیقی كرال برامس


درباره موسیقی كرال برامس

اندیشیدن به موسیقی برامس شاهكارهایی نظیر سمفونی ها, موسیقی مجلسی و ركوئیم آلمانی را در خاطر زنده می كند بی تردید سویه های خاصی از زبان موسیقایی او همچون خلاقیت در ریتم, هارمونی های بدیع, به كارگیری عناصری از آوازهای بومی, شدت احساسات و شاعرانگی اش اثری ژرف بر اذهان به جای می گذارد, شاید تاثیر گذارترین جنبه و در عین حال پنهان ترین آن از دید شنوندگان منفعل و عادی از ساختار موسیقی وی استفاده او از تكنیك های چندصدایی است همان طور كه ضرب المثلی قدیمی می گوید «درختان عظیم بلوط از دانه هایی كوچك به وجود می آیند »

اندیشیدن به موسیقی برامس شاهكارهایی نظیر سمفونی ها، موسیقی مجلسی و ركوئیم آلمانی را در خاطر زنده می كند. بی تردید سویه های خاصی از زبان موسیقایی او همچون خلاقیت در ریتم، هارمونی های بدیع، به كارگیری عناصری از آوازهای بومی، شدت احساسات و شاعرانگی اش اثری ژرف بر اذهان به جای می گذارد، شاید تاثیر گذارترین جنبه و در عین حال پنهان ترین آن از دید شنوندگان منفعل و عادی- از ساختار موسیقی وی استفاده او از تكنیك های چندصدایی است همان طور كه ضرب المثلی قدیمی می گوید: «درختان عظیم بلوط از دانه هایی كوچك به وجود می آیند.» برای تشریح نحوه به كارگیری برامس از تكنیك های چندصدایی و شكل بخشیدن به زبان خاص موسیقایی اش می توان آثار كرال و مذهبی او را مورد بررسی قرار داد.

• منشاء پیدایش تكنیك های آهنگسازی برامس

یوهانس برامس به تاریخ ۷ مه سال ۱۸۳۳ متولد شد. او دومین فرزند از میان سه فرزند یوهان یاكوب و یوهانا كریستین برامس بود. پیش از این گفته می شد كه یوهانس جوان برای كمك به خانواده فقیر خود به اجبار در مكان های فاسد و ناسالم پیانو می نواخته است اما تحقیقات جدید چنین نظریه ای را رد می كند و نشان می دهد كه یاكوب برامس موزیسینی حرفه ای و ساكن شهر هامبورگ بوده است و توانایی فراهم كردن زندگی متوسطی را برای خانواده اش داشته و درآمد او به راحتی كفاف فراهم ساختن تحصیلات خوب برای فرزندانش و نیز تهیه یك ساز پیانو، یك ویولن سل و یك هورن برای یوهانس را می داده است. علاوه بر این او در تعلیم موسیقی به پسرش و نیز آموختن اخلاق خوب كاری به او نقش موثری داشت. به واقع نخستین معلم یوهانس پدرش بود اما با آشكار شدن استعداد حیرت انگیزش پدرش او را نزد «اتو كزل» و سپس «ادوارد ماركسن» به شاگردی سپرد كه هر دوی آنها مسبب پدید آمدن شالوده محكم و استوار موسیقی برامس بودند. شاید بتوان منشاء عشق برامس به موسیقی كهن (early music) را در آموزش هایش با ماركسن جست وجو كرد. چرا كه او مجموعه ای وسیع از موسیقی همه دوران را در اختیار داشت.با وجودی كه استادان برامس امید داشتند كه كودك شگفت انگیزشان شغل كنسرت پیانیستی را برگزیند- حرفه ای كه كاملاً قابلیت و استعدادش را داشت- اما برامس مصرانه به ندای شاعرانه درونش گوش سپرده بود. او در ۲۱سالگی مجموعه ای از آثارش را كه شامل سونات های پیانو اپوس ۱ ، ۲ و ۵ اسكرتسو در می بمل مینور اپوس ۴ و«Gesange» اپوس ۳ ، ۶ و ۷ و تریوی پیانو در سی بمل ماژور اپوس ۸ می شد به چاپ رساند. او «لیست» و «شومان» را ملاقات كرد و از جانب ایشان با تشویق فراوان و نظرات امیدبخشی روبه رو شد با این وجود برامس از شرایط خود ناخشنود بود. منشاء یكی از این نارضایتی ها مغایرت فضای آهنگسازی آن زمان و مسیری بود كه خود برامس در آثارش قصد پیمودن آن را داشت. با اینكه هفت سال طول كشید تا برامس نظریات خود را از این زمینه آشكارا برشمرد اما دوقطبی بودن موسیقی در زمان او- «موسیقی اندیشه ناب» در برابر «موسیقی آینده» (ZukunftMusik) كه نماینده نخستین مكتب شومان و مكتب دیگر لیست بود- سبب شد كه او به نوعی با عناصر هر دو این مكاتب به شیوه خود درافتد. شاید بتوان این دوران را از این حیث كه نقطه تلاقی توقعات برامس و جریان های موسیقایی رایج آن زمان بود سرنوشت ساز تلقی كرد. در چنین موقعیتی بود كه برامس چاپ آثار و برگزاری كنسرت هایش را متوقف كرد و در مسیری گام برداشت كه بعدها او را به كشف لحن موسیقایی خاصی هدایت نمود.

رویدادهایی كه او را به سمت این هدف راهنمایی كردند عبارتند از:

۱- در سال ۱۸۴۸ برامس ویولنیستی جوان را با نام «یوزف یواخیم»- كه تاثیر عمیقی بر وی به جای گذاشت- ملاقات كرد و آشنایی بیشتر آن دو سبب شد كه تبادل نظرهای سودمند میانشان برای موسیقی چندصدایی صورت گیرد.

۲- در سال ۱۸۵۳ برامس روبرت شومان- كسی او را در مقاله ای در «مجله نو برای موسیقی» با عنوان «آوایی جدید» در موسیقی آلمان و جانشین بحق باخ و بتهوون تحسین كرده بود- را ملاقات كرد. شومان همواره بر این امر اصرار می ورزید كه موزیسین های جوان شاهكارهای پلی فونیك كرال دوره رنسانس را مطالعه كنند.

۳- در سال ۱۸۵۴ پس از اینكه شومان اقدام به خودكشی كرد برامس به نوعی حامی خانواده شومان شد و مطالعه خود را بر موسیقی باروك و رنسانس از منابع موجود در كتابخانه شومان آغاز كرد.

مطالعه برامس در زمینه موسیقی كهن از اهمیتی كلیدی برخوردار است چرا كه دستاوردهای این مطالعات علاوه بر رساندن او به بلوغ در زمینه آهنگسازی بر موسیقی كرال او نیز مركزیت یافت. پیش از آغاز چنین مطالعه ای موسیقی برامس بسیار پیانیستیك بود. غرق شدن در زبان ویژه موسیقی كرال او را مجاز به بررسی ایده استقلال و هم ارزش بودن همه صداها -كه جزء لاینفك موسیقی پلی فونیك است- ساخت.

برامس مطالعه ویژه ای بر روی موسیقی كرال «آكاپلا» از پالسترنیا، اینگیزی، شوتس، برتوریوس، هاسلر، دورانته و یاكوبوس گالوس به همراه فوگ های كلاویه ای قرن هجدهم انجام داد. او شخصاً پیرامون اینكه چگونه به مهارت در هنرش دست یافته، نوشته های اندكی به جای گذاشته است به همین سبب تنها به كمك حدس و گمان هایی در باب ماهیت دقیق مطالعات وی می توان به نتایجی در این زمینه رسید. از میان مدارك به جای مانده سنخ معدودی از دست نوشته های برامس كه از بخش هایی از آثار آهنگسازان یاد شده كپی برداری شده قابل ذكر است. شاید بتوان این طور استنتاج كرد كه برامس تكنیك های گوناگون مورد استفاده توسط این آهنگسازان را بررسی كرده، توضیحات شومان درباره موسیقی چندصدایی و تئوری موسیقی را به كار گرفته و اكزرسیزهایی به كمك این تكنیك ها نوشته است. او همزمان با پیشرفت در مطالعه بر موسیقی كهن دریافت كه به انگیزه ای مضاعف نیاز دارد. با بررسی نامه نگاری های او با كلارا شومان می توان به روشنی نوسان حال روحی برامس را مشاهده كرد. او در سوم فوریه سال ۱۸۵۵ پس از حدود یك سال مطالعه به كلارا چنین می نویسد: «من اكنون می دانم كه چطور انواع مختلف «كنون» را به وجود بیاورم. حالا مشتاق هستم بدانم چطور با نوشتن فوگ كنار بیایم!» اما پس از مدت كوتاهی در نامه دیگری می نویسد كه دیگر نمی داند چطور باید آهنگی ساخت و چیزی خلق كرد! در نامه ای به تاریخ ۲۱ مارس ۱۸۵۵ برامس از كلارا دعوت كرد تا در جلساتی كه به همراه یواخیم به بررسی و تبادل نظر درباره تمرینات چندصدایی می پرداختند، شركت كند. بی تردید نیازی به ذكر انگیزه دیگری كه ممكن است برامس را به دادن چنین پیشنهادی ترغیب كرده باشد، نیست. با وجودی كه مطالب زیادی درباره احساسات عاشقانه برامس نسبت به كلارا نوشته شده است، اما نباید این مطلب را از نظر دور داشت كه خود كلارا برامس را به انجام چنین مطالعه ای تشویق كرده بود. می توان این طور استنتاج كرد كه برامس دست كم این نیاز اصلی را داشته است كه احساسات شدید خود را به نوعی با كلارا تقسیم كند و به ارتباط خود وجهی از رابطه كاری و تحقیقاتی بیفزاید كه برحسب مدارك موجود چنین تصمیمی بدین نحو عملی نشد، چرا كه او در ۲۶ فوریه سال ۱۸۵۶ _ نزدیك به دوسال پس از این پیشنهاد به كلارا _ در نامه ای به یواخیم نوشت كه جلسات هفتگی بررسی آثار چندصدایی را آغاز كنند. او چنین نوشت: «چرا ما آدم های معقول و جدی نباید قادر باشیم به شیوه ای عالی و لذت بخش خود را تعلیم دهیم؟» بسیاری از این جلسات و تمرینات به آفرینش قطعات كرالی منتهی شد كه می توان آنها را در آثار منتشر شده برامس جست وجو كرد. یكی از عالی ترین نتایج این جلسات آفرینش قطعه «آواز مذهبی» (Geistliches Lied) اپوس ۳۰ است.این اثر همه آنچه را كه برامس امید داشت به پیروی از قوانین سختگیرانه تكنیك «كنون» انجام دهد، به نمایش می گذارد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.