یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

می خواهم پیاده شوم


می خواهم پیاده شوم

مراسم بزرگداشت ۳ هنرمند فقید «هادی اسلامی» , «پرویز فنی زاده» و «هوشنگ حامی» هفته گذشته به همت انجمن نویسندگان و منتقدان تئاتر در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر برگزار شد

مراسم بزرگداشت ۳ هنرمند فقید؛ «هادی اسلامی» ، «پرویز فنی زاده» و «هوشنگ حامی» هفته گذشته به همت انجمن نویسندگان و منتقدان تئاتر در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر برگزار شد. در این مراسم كه بسیاری از نویسندگان، هنرمندان و صاحب نظران حضور داشتند پس از پخش نمآهنگی از هادی اسلامی كه حضار را تحت تأثیر قرار داد، بهزاد فراهانی درباره او گفت: مرحوم اسلامی اولین گروه تئاتر را با سختی ها و كاستی ها تشكیل داد و بسیاری از هنرمندان امروزی را به صحنه تئاتر كشاند. شادروان اسلامی كار تئاتر را با نمایش زیرگذر لوطی صالح آغاز كرد و هنگامی كه می خواست بار دیگر آن را به صحنه آورد از دنیا رفت. هادی اسلامی همیشه می گفت «دنیا وایستا می خواهم پیاده شوم» و این جمله را اغلب هنرمندان از او به یاد دارند.زنده یاد هادی اسلامی از هنرمندان قدیمی تئاتر بود. در سال های ابتدایی دهه چهل كه تئاتر و فعالیت های نمایشی، جایگاهی معتبرتر نسبت به سینمای رایج و دست اندركاران آن داشت، وارد تئاتر شد و فعالیت هایش را ادامه داد تا سال های پایانی دهه پنجاه. حاصل حدود ۲ دهه كار تئاتری چیزی نزدیك به ده نمایش است كه در دوران اوج تئاتر ایران، همكاری با هنرمندانی كه با عشق و علاقه كار می كردند و اغلبشان بعدها مطرح شدند و تماشاگرانی كه فرهیخته تر بودند و از تئاتر انتظاری بیشتر از سینما داشتند، سنگ بنای پرورش درست استعداد هنری هادی اسلامی شد. استعدادی كه شاید اگر در همان اوایل وارد سینمای معمول آن دوران می شد سمت و سویی دیگر می یافت. فعالیت های تئاتری «اسلامی» در اواخر دهه پنجاه با افول تئاتر و همچنین تحولات اجتماعی- سیاسی جامعه كه منجر به انقلاب گردید، متوقف شد. هرچند كه در اواخر دهه شصت بار دیگر به تئاتر رو آورد و حاصل آن تئاتری با عنوان «حاكم یك شبه» بود كه در یكی از سالن های تئاتر شهر به روی صحنه رفت و این بار هادی اسلامی در كسوت كارگردان بود و مجید مظفری، مصطفی طاری و عنایت بخشی بازیگر. و آخرین بار نیز در سال ۷۲ قصد كارگردانی مجدد یكی از تئاترهای قدیمی اش را داشت (زیر گذر لوطی صالح) كه اجل مهلت نداد و به اجرا نرسید. به هر تقدیر پس از انقلاب، «اسلامی» به سینما رو آورد و نخستین نقش سینمایی اش را در فیلمی با نام «قدیس» بازی كرد كه به دلیل نامشخص بودن ضوابط نمایش فیلم در آن سال ها نمایش داده نشد. فیلم های بعدی او در نخستین سالهای دهه شصت موج طوفان (منوچهر احمدی) و دست شیطان (حسین زندباف) بود كه در اولی نقشی مكمل را بازی می كرد و دومی نیز فیلمی حادثه ای بود كه نقش اسلامی نمودی در آن نداشت. چهارمین فیلم او مرگ سفید (،۶۲ حسین زندباف) شاید نخستین فیلمی باشد كه نقش اسلامی در آن نقشی مهم و مؤثر بود و زمینه مناسبی برای او و اكبر زنجانپور ایجاد كرد تا دیده شوند. دو فیلم بعدی اسلامی ملخ زدگان (۶۳) و مترسك (۶۳) یكی در ادامه فیلم های سطحی روستایی اوایل دهه شصت بود و دیگری در ژانر ملودرام های غمناك و اشك انگیز كه در آن سال ها با چند فیلم بسیار مورد توجه و استقبال تماشاگران قرار گرفته بود.اتوبوس (۶۴) دومین ساخته «یدالله صمدی» فیلم خوش ساختی بود كه نقش حیدر (یكی از دو راننده مینی بوس كه با هم رقابت داشتند) با پرداختی خوب هم پتانسیل مناسبی برای ایجاد یك كمدی داشت و هم زمینه ای جهت بروز توانمندی های اسلامی در بازیگری. این فیلم علاوه بر استقبال نسبتاً خوب مردم در اكران، سیمرغ بلورین بازیگری جشنواره چهارم را نیز برای اسلامی به ارمغان آورد. در این دوران، اسلامی بازیگری پركار بود؛ به طوری طی سالهای ۶۴ تا ۶۷ در هشت فیلم بازی كرد كه هریك از این آثار به دلیلی نتوانست از تمام ظرفیت های اسلامی در بازیگری استفاده كند: فیلم های «آوار» (،۶۴ سیروس الوند)، میهمانی خصوصی (،۶۵ حسن هدایت)، بهار در پائیز (،۶۶ مهدی فخیم زاده) كه فیلم های خوب و آبرومندی بودند به دلیل تعدد شخصیت ها و فیلم های «معما» (،۶۵ حسین زندباف)، آشیانه مهر (،۶۶ جلال مقدم)، مقاومت (،۶۶ احمد نیك آذر)، جهیزیه ای برای رباب (،۶۶ سیامك شایقی) به دلایلی چون مشكلات فیلمنامه یا نقش و یا ساختار، موفقیتی برای اسلامی در بازیگری به حساب نمی آیند.در سال ۶۷ مسعود كیمیایی فیلمسازی قدیمی كه در آخرین نقش های ماندگار و تأثیرگذار و همچنین شرایط مناسب برای بازیگر كارنامه ای پربار داشت، پس از فیلم «تیغ و ابریشم» كه توفیقی نیافت و در فیلم بعدی اش «سرب» قصد داشت با ساخت یك فیلم خوب به دوران اوج آثارش در دهه پنجاه دست یابد، برای نقش نوری خبرنگار (پس از منتفی شدن حضور فرامرز صدیقی) به سراغ اسلامی رفت. برای اسلامی كه تا آن زمان به غیر از موارد معدودی (نظیر جلال مقدم و سیروس الوند) با كارگردانانی كار كرده بود كه فیلم های اول و دومشان را می ساختند، بازی در نقشی خاص كه خوب نوشته شده است و حضور در كنار كارگردانی كه در بازیگری روش خاص و منحصر به فردی دارد فرصتی مغتنم بود كه نتیجه ای درخشان در پی داشت. نقش «نوری» با فراز و فرودهای خاص، دیالوگ های تأثیرگذار، گریمی متفاوت و بازی درست و متناسب تبدیل به نقشی در كارنامه اسلامی شد كه در كمتر نقشی به این میزان توفیق دست یافت. سكانس های «ارتباط نوری با بچه های جلوی سینما پس از كتك خوردن» ، «خلوت نوری در اتاقش كه با آمدن حاج مهدی عكس زنش را روی میز برمی گرداند» و «جلوگیری از سوار شدن دانیال به لنج در اسكله» جزو لحظات ماندگار بازی اسلامی در فیلم است مخصوصاً در سكانسی كه مونس همسر دانیال بر روی لنج در حال ضجه زدن است و دانیال را صدا می كند. نوری (اسلامی) كه جهت اثبات بی گناهی برادر باید دانیال را به دادگاه ببرد، در حالی كه جلوی دانیال ایستاده لحظه ای اشك به چشم می آورد و نگاهش را به آرامی به دریا می دوزد و با پشت دست سعی در پنهان كردن بغضش دارد، بازی دقیق و فوق العاده اسلامی در تلفیق دو حس متضاد خشونت ظاهری و عطوفت پنهان یكی از تأثیرگذارترین سكانس های سینمای ایران را رقم می زند. خود اسلامی نیز در سال ۷۲ (حدود یك سال قبل از مرگش) در گفت وگویی سرب را تنها فیلمی می داند كه از آن رضایت كامل دارد. اسلامی در جشنواره هفتم فجر برای بازی در این نقش كاندیدای جایزه بهترین بازیگر شد كه متأسفانه به دلایلی به جایزه دست نیافت. «شاخه های بید» (۶۷) نخستین فیلم «امرالله احمدجو» فیلمی بومی روستایی بود كه آن چنان مطرح نشد. خواستگاری (،۶۸ مهدی فخیم زاده) فیلمی در ژانر كمدی بود كه با استقبال خوبی مواجه شد و «دل نمك» (۶۸) فیلم متفاوت «امیر قویدل» با مایه های عرفانی (كه در سال های پایانی دهه شصت مدتی رونق یافت)، نیز به دلیل تعدد شخصیت ها، علی رغم محاسن فیلم نتوانست اوجی دیگر در كارنامه اسلامی باشد. در سال ۷۰ اسلامی در دو فیلم بازی كرد كه هر دو ساخته مهدی فخیم زاده بود: «ساده لوح» و «شتابزده» . كه در فیلم دوم نقش یك بازاری شارلاتان، نقشی بود كه علاوه بر این كه شبیه به این نقش در كارنامه اسلامی دیده نمی شود، امكان یك بازی بیرونی و پرتحرك را نیز كه كمتر در آثار قبلی اش دیده می شود، برای وی فراهم كرد. همچنین این فیلم به دلیل محدودیت شخصیت های اصلی امكان پرداختن به آنها در فیلمنامه بسیار خوب ایجاد شده است تعدد شخصیت ها یكی از عوامل عدم توفیق نقش «اسلامی» در تعدادی از آثار اوست. تبعیدیها (،۶۹ جهانگیر جهانگیری) و مستأجر (،۷۱ رحیم رحیمی پور) نیز فیلم هایی متوسط و ضعیف از كار درآمدند و طبیعتاً نقش اسلامی نیز نمودی در آنها نداشت. «طعمه» (۷۱) اولین و تنها ساخته فرامرز صدیقی تا به امروز فیلمی حادثه ای بود كه نقش اسلامی در آن نقشی مكمل به حساب می آمد اما شاید بتوان این نقش را- معلمی بازنشسته كه از سر اجبار با یك باند قاچاق مواد مخدر همكاری می كرد- تأثیرگذارترین نقش فیلم دانست. ارتباط معلم تنها و گرفتار اعتیاد با افسر مبارزه با مواد مخدر (با بازی فرامرز قریبیان) كه روزگاری شاگردش بود و رفاقتی كه پس از سالها پا می گیرد و منجر به ترك اعتیاد او می شود، یكی از ظرایف فیلمنامه «طعمه» به حساب می آید كه با بازی خوب اسلامی و قریبیان فیلم را در جایگاهی بالاتر از فیلم های حادثه ای معمولی قرار می دهد. سهراب تا سهراب سومین و آخرین فیلم «عباس شیخ بابایی» تاكنون، آخرین نقش محوری اسلامی در سینما به حساب می آید كه نقش فردی معتاد در زندان بود و اسلامی توانست بازی خوبی در كنار ایرج راد ارائه دهد؛ هرچند كه عدم اكران این فیلم سبب شد كه این بازی انعكاس نیابد. فیلم «بدل» (،۷۲ جهانگیر جهانگیری) آخرین فیلم اسلامی بود كه با درگذشت وی در اواسط فیلمبرداری (۷ مرداد ۷۲) در صحنه های بعدی فیلم فقط از صدای بازپرس استفاده شد.اسلامی در چند سریال نظیر سمك عیار (۵۴) مرغ حق (۶۷)، هشت بهشت (۶۹) و روزگار وصل (۷۱) نیز بازی كرد كه در این میان نقش مدرس در سریال مرغ حق از بقیه شاخص تر بود. اسلامی از اوایل سال ۷۲ در صدد به روی صحنه بردن نمایش «زیر گذر لوطی صالح» بود كه با درگذشتش به مرحله اجرا نرسید. هادی اسلامی بازیگری مستعد و توانا كه متأسفانه به جز معدودی، شانس حضور در برابر دوربین كارگردانان مطرح و شاخص و نقش های خاص را نیافت. ۱۳ سال قبل هنگام فیلمبرداری «سهراب تا سهراب» اسلامی كمی دلگیر بود از تنگ نظری ها و نادیده گرفته شدن بهترین نقشش در سرب در جشنواره و امیدوار به كارهای خوب آینده... كمتر از یك سال بعد كه خبر درگذشتش را شنیدم برایم باوركردنی نبود و اكنون بعد از ۱۲ سال هنوز هم...

امید جوانبخت