سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

قربانی از هم گسیختگی روابط خانواده


قربانی از هم گسیختگی روابط خانواده

نگاهی به فیلم زادبوم ساخته ابوالحسن داوودی

فیلم «زادبوم» روایتگر زندگی خانواده ای از هم گسیخته است که در آن روابط خانوادگی، امنیت و عشق ازبین می رود. فیلم «زادبوم» آخرین ساخته «ابوالحسن داوودی»از کانون خانواده و ارزش آن در سلامت روحی و روانی صحبت می کند پدر خانواده با بازی «مسعود رایگان» به دلیل گرفتار شدن در سیاست و بازی های آن به زن و فرزندانش کم توجهی می کند.این کم توجهی باعث می شود زندگی آنها ازهم بپاشد.«ابوالحسن داوودی» در آثار خود به مسایل اجتماعی با درون مایه های سیاسی علاقمند است و فیلم «زادبوم» را با نیم نگاهی به سیاست، اجتماع و کانون خانواده ساخته است.

فیلم به بحران هویت و بازگشتن به ریشه های خانوادگی و میهنی می پردازد. آدم هایی که بنا به دلایلی چون درآمد بیشتر، سیاست و تحصیل ترک وطن کرده و برای دست یافتن به زندگی آرمانی ،غربت را با تمام مشکلاتی که دارند تحمل می کنند.

پدربزرگ با بازی «عزت الله انتظامی» ناچار است غربت را تحمل کند چون راه بازگشتی ندارد. به کارهای پیش پا افتاده ای مثل; کوتاه کردن چمن،نظافت وتمیز کردن خانه های مردم مشغول است. بنا به دلایل سیاسی یا مالی مجبور است در یک کشتی زندگی کند و حسرت به دل وطن خویش باشد که نمونه دیگری از فراموشی و متلاشی شدن کانون خانوادگی آنهاست.

او هر روز تحقیر می شود و با تحقیر شدن خردتر و ویرانتر از قبل می شود. طوری که ثبات روحی و روانی ندارد و به دلیل تنهایی های بیش از حد، در آیینه با خودش حرف می زند. «داوودی» در فیلم «زادبوم» نگاهی نماد گرایانه به مساله بازگشت به وطن دارد. این نمادگرایی را با پیوند دادن زندگی لاک پشت ها و بازگشت آنها بعد از ۳۰ سال به جایی که از تخم بیرون آمده اند نشان داده است. پدر خانواده آنقدرها سرگرم سیاست شده که خانواده را فراموش کرده، وبه اندازه ای در این کار زیاده روی می کند که حتی حاضر می شود زن و فرزندانش را نادیده گرفته و همسر دومی اختیار کند.

پسرش «امیر علی» با بازی «بهرام رادان» به آلمان فرستاده شده تا درس بخواند و دخترش «سارا» بابازی «پگاه آهنگرانی »به دلیل سیاست بازیهای غلط پدرش، به زوربه عقد پسر یک سرمایه دار ساکن دوبی در آمده است.ازآن پسرهایی که جز خوردن وخوابیدن وتفریح وعیاشی کار دیگری بلد نیستند. مادر خانواده بابازی«رویاتیموریان» استاد دانشگاه ، برای تحقیق در مورد لاک پشت ها به دلیل رفتارهای خودخواهانه مرد به قشم پناه برده، وسرش را با لاک پشتها گرم کرده است.در فیلم «زادبوم» «داوودی» نگاه ویژه ای به مساله مهاجرت دارد.

آدم هایی که از وطن مهاجرت می کنند تا بتواند به آمال و آرزوهای سراب گونه خود برسند. «امیر علی» به تنهایی در آلمان زندگی می کند، از خانواده اش جداست و به گفته خودش وقتی نوجوان بوده به اصرار پدرش برای تحصیل آمده، دختر خانواده «سارا» اولین قربانی مهاجرت وازهم گسیختگی خانوادگی است. نحوه حرف زدن ،رفتار و طرز لباس پوشیدن او آشکارا از هویت باختگی اوپرده بر می دارد. «سارا» درمقابل شرایط جدید زندگیش وغربتی که درآن گرفتار شده ،نمی تواند خودش را جمع و جور کند. نسبت به بچه ای که در شکم دارد ارزشی قائل نیست.چرا که فکر می کند بچه اش هم سرنوشتی مانند خودش پیدا خواهد کرد.

به همین دلیل شوهرش را تحقیر می کند و به جای کمبودهای که دارد آزرده خاطر شده با ماشین مدل بالا زمان را با جولان دادن در خیابانها می کشد. چرا که زندگی ارزشی برایش ندارد یا اگر دارد خوشبختی را جای دیگری جست وجو می کند. نحوه لباس پوشیدن «سارا» شبیه به مردم جایست که درآن زندگی می کند. درمقابل مشکلات زندگی فرار می کند.درمواجهه با شوهرش ژست روشنفکرانه می گیرد. احساس می کند زندگی در دبی او راقانع نمی کند و به دنبال خوشبختی و آرزوهای واهی قصد دارد به کانادا برود. شوهرش «مهدی» با بازی «مهدی سلوکی» جوانی خوش گذران است که در نبود زنش به خود اجازه می دهد راحت خیانت کند. چرا که دغدغه زندگی زناشویی ندارد وبه دلیل اشباع شدن از لحاظ مالی وبی خیالی درجایی چون دبی که مهد خوشگذرانی است راحت هر کاری که دلش میخواهد انجام می دهد.

غرق شدن در مدرنیته مشکلی است که به زندگی «سارا» و «مهدی» نفوذ کرده و آنها سردرگم در روابط زناشویی هستند، و به دلیل عدم ثبات خانوادگی، اخلاقی و روحی دچار جو زدگی شده و هویت و شخصیت خود را نمی توانند حفظ کنند. خود را باخته و پناه به زرق و برق مدرنیته می برند. در سمت دیگر این خانواده «امیرعلی» وجود دارد. زندگی او مثل هزاران جوانی است که پدر و مادرشان به امید دکتر یا مهندس شدنشان آنها را به خارج می فرستند، تا تحصیلات عالیه داشته باشندوغافل از آنند که فرزندشان شاید بتواند تحصیلات عالیه داشته باشد اما از لحاظ روحی ،روانی و عاطفی به مشکلات فراوانی گرفتار می شود. تنهایی ،غربت وبی اعتقادی تنها گوشه ای ازمشکلاتی است که در غربت با آن گرفتارند که باعث می شود روح وروانشان متلاشی شود.

« امیرعلی» برای جبران این کمبودها به دختری آلمانی علاقمند می شود چرا که می خواهد تنهایی خود را از بین ببرد. اختلافات فرهنگی و هویتی که بین «امیرعلی» و دختر آلمانی وجود دارد در نحوه برخورد، نوع لباس پوشیدن آنها وحتی در خواستگاری نمود بیشتری دارد و تماشاگر به راحتی می تواند به این اختلافات پی ببرد. درتم اصلی «زادبوم» یک نوع فراموشی همراه با بی خیالی و به حساب نیامدن وعدم ارزش داشتن انسان وجود دارد.

پدر خانواده ،سرش را چون کبک در سیاست فرو برده، به پدرش رحم نمی کند و او را درغربت به حال خود رهاکرده است.او به همه داشته ها ونداشته های خود دهن کجی می کند و حتی به رسم ورسومات خانوادگی اهمیتی نمی دهد. نمی تواند درست و حسابی فکر کند. دچار عدم ثبات فکری و روحی و روانی است، تاب و توان مقابله با مشکلات سیاسی و خانوادگی راندارد.

به همین دلیل سکته مغزی می کند. مثال همان جمله ای «که دنیا دار مکافات است» او نیز مکافات ناحقی ها و بی عدالتی هایی را که در حق زن و فرزندانش انجام داده، پس می دهد. نگاه کنیم به صحنه ای که این آدم در قشم در حال خوردن صبحانه است. توان بلند کردن لیوان شیر را ندارد. از اوج قدرت به ذلت افتاده و غرورش لحظه به لحظه خرد می شود. آدمی که در صحنه های ابتدایی فیلم ادعای بزرگی، قدرت،ذکاوت و دانش می کرد به مرور چنان از عرش به خاک می افتد که حتی توان بلند کردن یک لیوان شیررا ندارد. زنش به دلیل ظربه روحی و روانی که از شوهرش خورده سعی می کند به جایی پناه ببرد که کمتر دربازی های سیاسی او آزرده شود. به تحقیق درمورد لاکپشت ها می پردازد تا خلع و نبود شوهر و فرزندانش را جبران کند.

علاقمند به بازگشت لاک پشت ها و تخمگذاری آنها ست. لاک پشت هایی که بعد از ۳۰ سال به همان زادگاه خود بازگشته و دوباره تخم گذاری می کنند. چرخه ای ازآفرینش که در طول تاریخ تکرارمی شود.

«داوودی» در فیلم «زادبوم» تمثیل وار به بازگشت لاک پشتها پرداخته،نوعی هجرت و رسیدن به اصل وهویت خود، که در لاک پشت ها این اتفاق به صورت بقای نسل اتفاق می افتد.

لاک پشتها نمونه بارز وفاداری دربین خلقت های خداوند هستند. هر جایی که باشند به همان جایی که از تخم بیرون آمده اند بر می گردند. در فیلم«زادبوم» پدر خانواده به زادگاه، خانواد واصل وجودی خود برگشته واز نو آغاز می کند. در صحنه ای که زن ومرد با ماشین در بین کوه ها سرگردان می شوند نمونه ای ازضعف و تحقیرشدن مرد راشاهدیم. جایی که به دلیل عدم توانایی وسکته ای که مرد کرده، داخل گل و لای می افتد و نمی تواند فریاد بزندو به دلیل نوع نگاه و تفکری که دارد زنش را مثل خودش می داند و فکر می کند که زنش به او خیانت می کند.

به همین دلیل خود را یک بازنده می داند و سعی می کند خود رااززندگی سگی که دارد خلاص کند اما زن مانع از این کارمی شود. دریا در فیلم «زادبوم» مثل آدمها نقش اساسی دارد.

بازگشت به هویت ووطن شخصیتها توسط دریا انجام می شود. بازگشت «مهدی»، «امیرعلی» و «سارا»، سروکار داشتن زن و مرد و گشتن به دنبال لاک پشتها، درواقع آرامش، سکون، طغیان و طوفان دریا در روح و روان زن و مرد تاثیرگذاراست. زن در فیلم «زادبوم»، انسانی دلسوز و فداکار نشان داده می شود. حاضر می شود خودرا در قشم زندانی کند. در بحرانی که در آن افتاده،تحمل می کند و موضوع زن دوم گرفتن مرد را از بچه هایش مخفی می کند.

نویسنده : علی یعقوبی



همچنین مشاهده کنید