یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

معادله چندوجهی امنیت


معادله چندوجهی امنیت

نگاهی به چرایی اقدامات تروریستی اخیر در شرق کشور

گروگانگیری پرسنل مرزبانی، حمله به ستون‌های گشتی ناجا، حمله به مسافران در محور تاسوکی زابل و به شهادت رساندن ۲۲ شهروند بی‌گناه و گروگانگیری ۷ تن دیگر و فرار مهاجمان به پاکستان و افغانستان، انفجار بمب در مسجد زاهدان که منجر به شهادت تعدادی از نمازگزاران شد و این اواخر به شهادت رسیدن ۴۱ نفر از فرماندهان و پرسنل سپاه پاسداران از جمله شهید شوشتری توسط گروه جندالله، مجموعه وقایع تلخی است که طی ۴ سال گذشته در منطقه شرقی و جنوب‌شرقی کشورمان رخ داده است. گروه جندالله سازمان‌یافته‌ترین گروهی است که بیشتر این جنایت‌ها را باعث شده و هدایت می‌کند.

این وقایع‌ تروریستی علاوه بر تهدیداتی چون مهاجرت‌های غیرقانونی، قاچاق مواد مخدر و تسلیحات، جنایات سازمان یافته، ورود کالاهای ممنوعه، ناامنی نواحی مرزی و حمله به پاسگاه‌های مرزبانی و غیره است که در کنار تحرکات قومی مذهبی بویژه پس از جنگ افغانستان، به وقوع پیوسته و امنیت مرزهای شرقی ایران را به مخاطره انداخته است.

اما پدیده‌ تروریستی دراین مناطق چگونه بروز و ظهور پیدا کرده است؟ آیا ویژگی‌هایی نظیر مرزی بودن باعث وقوع عملیات خشونت‌آمیز شده است؟‌ آیا بافت جمعیتی این مناطق و مذهب نقشی دارد؟ بالاخره این‌که کشورهای همسایه در آن سوی مرزها نیز می‌تواند در بروز عملیات‌ تروریستی موثر باشد؟

اولین چیزی که در تحلیل چرایی هرگونه اقدام‌ تروریستی در کشورمان به ذهن متبادر می‌شود، ‌ترکیب جمعیتی متفاوت مناطقی است که درگیر حوادث خونین بار هستند. با نگاهی اجمالی به مختصات جغرافیایی حوادثی که برشمردیم، این حرف درستی است که بگوییم نواحی‌ای که از ۲ بافت مذهبی شیعه و سنی برخوردارند دچار وقایع تلخ‌ تروریستی هستند. در واقع بسیاری از دشمنان ایران چشم طمع به بروز اختلافات مذهبی و همچنین قومی دوخته‌اند. به همین علت در نقاطی که مردمش از مذهب یکسان با پایتخت برخوردار نیستند بیشتر با حوادثی از این دست مواجه می‌شویم؛ اما ضریب اهمیت این موضوع در مناطق دیگری که اقلیت‌های مذهبی در آنجا ساکنند اما از آرامش و امنیت زیادی برخوردارند، کاهش می‌یابد. استان‌هایی نظیر گلستان و حتی استان‌های غربی کشورمان از جمله جاهایی هستند که به رغم داشتن بافت مذهبی متفاوت از مرکز، دارای امنیت هستند. باید برای ریشه‌یابی این حوادث به فاکتورهای دیگری نیز توجه داشت.

واقعیت این است که ۲ راه برای مبارزه با‌ تروریسم وجود دارد؛ یکی روش نظامی است که براساس آن نیروهای انتظامی و امنیتی باید به‌ تروریست‌ها حمله کرده، بیشتر آنها را کشته یا دستگیر کنند و راه دوم، تلاش برای پی بردن به عللی است که این افراد را به سوی اعمال‌ تروریستی سوق می‌دهد. این یک حقیقت مسلم است که اکنون فقط مناطق شرقی و جنوب‌شرقی ایران درگیر حوادث‌ تروریستی است. قوم بلوچ عمده ساکنان این مناطق را تشکیل می‌دهد و در عین حال هم مرز با ۲ کشور آسیب‌دیده از گروه‌ تروریستی طالبان یعنی افغانستان و پاکستان هستند.

اگر تا چند روز قبل گروهک‌ تروریستی ریگی فقط افراد غیربومی منطقه را نشانه رفته بود در آخرین جنایت خود فراتر از قبل رفتار کرد. چرا که حادثه مذکور یک تفاوت با حوادث قبلی داشت. این‌که در حادثه ‌تعدادی از افراد اهل سنت و از خود قوم بلوچ نیز کشته شدند و همین مساله حاکی از آن است که چنانچه با پدیده‌ تروریسم برخورد جدی نشود دامنه آن گسترش یافته و بدین‌ترتیب هر نوع فتنه در هر منطقه و هر کشوری دامنگیر همگان خواهد شد.

بنابراین نیت رهبران این گروهک‌ها دیگر مخالفت با شیعه نیست، بلکه دیگر شهروندان و بزرگان طوایف بلوچ را هم نشانه گرفته‌اند و این نکته متفاوتی است. پس باید به نیت دیگر گروه‌هایی نظیر ریگی (جندالله) و روش مقابله با آنها توجه داشت.

● الگوپذیری از طالبان

همواره این نگرانی جدی وجود داشته که این گونه تحرکات قومی مذهبی با طالبان و القاعده پیوندهایی داشته باشند و‌ تروریست‌ها از مناسبات قومی و قبیله‌ای با بلوچ‌ها و پشتون‌های پاکستان و افغانستان تأثیر ‌بگیرند. بخصوص آن‌که منطقه‌ای به نام مثلث طلایی در دل این بخش از نقشه کره خاکی قرار گرفته است. مثلث طلایی، ناحیه‌ای بیابانی است که دور از دسترس دولت‌های ایران، پاکستان و افغانستان قرار دارد. این ناحیه چون محل عبور سوق‌الجیشی مواد مخدر، تولید هروئین و انبار تسلیحات نظامی است به مثلث طلایی شهرت دارد. مثلث طلایی پس از سقوط طالبان در افغانستان به محل تجمع عرب افغان‌های القاعده تبدیل شده و پیوندهای مذهبی و قومی عشایر و قبایل این نواحی امکان اختفای آنان را افزایش داده است.

زمینه‌های تاریخی تحرکات قومی مذهبی در این منطقه مورد توجه روس‌ها نیز بود. اتحاد جماهیر شوروی سال۱۹۷۸ هدف اشغال افغانستان و پیشروی به سوی مثلث طلایی و گسترش شاخک‌های نفوذ در موزاییک‌های قومی کشورهای پاکستان و ایران را دنبال می‌کرد. این گسترش از طریق جنگ‌های چریکی جدایی‌طلبانه صورت می‌گرفت و شوروی سابق یکی از قطب‌های حمایت از جنگ‌های آزادیبخش به شمار می‌آمد؛ اما ایالات متحده با جلب حمایت پاکستان، عربستان و امارات پتانسیل‌های بالقوه و بالفعل قومی مذهبی و ابزارهایی چون مواد مخدر را به دست گرفت و گروه‌های جهادی عرب افغان را شکل‌ داد و جهت‌دهی کرد.

استان‌های مجاور مرزهای شرقی جمهوری اسلامی ایران دقیقاً مشرف به مثلث طلایی است. پیوندهای مذهبی و قومی قبیله‌ای در این نواحی همراه قاچاق مواد مخدر و تسلیحات، مهاجرت‌های غیرقانونی و جنایات سازمان یافته، با توجه به نیاز بیشتر این منطقه به توسعه، محیط مستعدی برای گروه‌های مخالف به وجود آورده است.

از سوی دیگر، مثلث طلایی خارج از دسترس دولت‌های مرکزی پاکستان و افغانستان است. نفوذ عوامل القاعده در جنبش‌های قومی بلوچ می‌تواند به تبانی گروه‌های‌ تروریستی، شبکه‌های جنایی سازمان‌یافته، احزاب ناسیونالیستی افراطی، بنیادگرایی دینی و غیره بینجامد و بتدریج جبهه‌ای سیاسی نظامی برای جمهوری اسلامی ایران در استان‌های مجاور شرقی باز کند.

اگرچه در استراتژی امنیت ملی آمریکا پس از ۱۱ سپتامبر از تبانی احتمالی شبکه‌های به هم پیوسته‌ تروریستی با جنبش‌های جدایی‌طلب در کشورهای چند قومی بشدت ابراز نگرانی شده است و شورای ملی اطلاعات آمریکا در گزارش سالانه خود در سال ۲۰۰۵ از ظهور تدریجی پدیده دولت ورشکسته و کشورهای چند قومی مشرف به مثلث طلایی نیز نام‌ برده؛ اما به دلیل شرایط خاص سیاسی ایران، سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و انگلستان با برقراری ارتباط با این گروه‌ها، سعی در ضربه‌ زدن به امنیت ملی ایران را دارند. همچنین بدیهی است آسیب‌پذیری‌های موجود در استان‌های مرزی در شرق کشور می‌تواند نفوذ عوامل القاعده و طالبان را در جنبش‌های قومی بلوچ گسترش بخشد. چرا که حمایت خارجی‌ها از این تحرکات در استان‌های شرقی تهدیدی جدی علیه امنیت داخلی و حاکمیت ملی ایران است. جنبش‌های جدایی‌طلب بلوچ به لحاظ پیوندهای مذهبی و قومی با طالبان و القاعده تهدیدی علیه امنیت مرزهای شرقی کشور محسوب می‌شوند.

● اما آسیب‌پذیری‌های استان‌های مرزی چه هستند؟

▪ فقر و بیکاری

استان‌های مرزی بخصوص آنها که در شرق کشور قرار دارند از کمبود امکانات رفاهی، آموزشی و غیره رنج می‌برند. فقر فرهنگی نیز در کنار این موارد مزید بر علت شده است تا نوعی نارضایتی در میان ساکنان این بخش از آب و خاک کشورمان وجود داشته باشد. جمعیت زیاد و افزایش بیکاری مردم این مناطق نیز بر این امر دامن زده است. در این مناطق، کشاورزی به خاطر مختصات جغرافیایی رونق چندانی ندارد و از استان‌های شرقی ایران به عنوان یکی از قطب‌های صنعتی نام برده نمی‌شود. شاید همین موضوع باعث شده تعداد زیادی از مردم این ناحیه به قاچاق کالا و مواد مخدر روی آورند و برای تامین معاش خود مبادرت به انجام کارهایی می‌کنند که طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران غیرقانونی به شمار آمده و باید با آن مقابله کرد. این اقدامات صرفا خرید و فروش مواد مخدر نیست، اما در زمره کالاهایی قرار دارد که وارد کردنشان قاچاق محسوب می‌شود.

قدرت و نفوذ ایران در خاورمیانه، به مذاق غرب خوش نیامده است، لذا در پس پرده از اقداماتی نظیر عملیات نظامی و‌ تروریستی بر علیه امنیت جمهوری اسلا‌می ایران حمایت می‌کنداز این‌رو برخورد قانونی و انتظامی با آنها صورت می‌گیرد. این چرخه ادامه می‌یابد؛ اما آنچه در نتیجه حاصل می‌شود اگرچه مقابله با قانون‌شکنی مردمی است که بر خلاف قوانین کشور رفتار کرده‌اند، اما چون کار و شغل جایگزینی برای امرار معاش این دسته از افراد ارائه نمی‌شود، لذا در پی افزایش فقر و بیکاری، ناامنی منطقه نیز افزایش می‌یابد. به گفته بسیاری از جامعه‌شناسان، اثرات سوء فقر و افزایش حاشیه‌نشینی در مناطق مرزی باعث جرم خیزشدن منطقه مذکور می‌شود و این امری اثبات شده است.

▪ حمایت غرب از‌ تروریست‌ها

علاوه بر موارد گفته شده آنچه باعث قوت یافتن اقدامات‌ تروریستی در مناطق مرزی می‌شود حمایت نیروهای غربی و قدرتمند از‌ تروریست‌هاست. این دخالت درمورد ایران به خاطر قدرت و نفوذی که به عنوان یک کشور شیعی و ضد استعماری در منطقه خاورمیانه به دست آورده، به مذاق غرب خوش نیامده است، لذا در پس پرده از اقداماتی نظیر عملیات نظامی و‌ تروریستی که ماهیتی ضد امنیت ملی دارند، حمایت می‌کند.

در همین زمینه رصدهای اطلاعاتی از بده بستان نیروهای ریگی و فرقان با ژنرال‌های پاکستانی، آمریکایی و انگلیسی حاکی از آن است که بیش از ۲ دهه با انواع امکانات مالی و نظامی مورد حمایت واقع شده و تحت نظر آنان آموزش‌های مورد نیاز را دیده‌اند. بنابر اخبار رسمی منتشر شده، ملاقات ملاجلیل قنبرزهی با یک ژنرال آمریکایی به نام مپکو در جنب فرودگاه قندهار و انفجار ۷ بمب در یک هفته بعد در ۷ نقطه زاهدان تنها بخشی از این بده‌بستان‌هاست، یا دیدار یک سال بعد مولوی محمود و مولوی صلاح‌الدین با ۵ تن از نیروهای اطلاعات و امنیت ارتش پاکستان (آی.اس.آی) در کویته و اخذ پول و مقادیر قابل توجهی تجهیزات و مهمات، گوشه دیگری از دخالت‌های آشکار خارجی و دست‌های مخرب امنیتی است.

برادر بازداشت شده ریگی نیز در دادگاه خود به ارتباط برادرش با نیروهای آمریکایی اذعان کرد. از سوی دیگر مجاورت نیروهای آمریکایی در آن سوی مرزهای مشترک ایران با افغانستان و پاکستان به بهانه مقابله با طالبان، زمینه دخالت و حمایت هرچه بیشتر از گروهک‌های‌ تروریستی که علیه ایران فعالیت دارند را فراهم کرده است. آنان در واقع تا وقتی فتنه و آشوب، تروریست و بی‌ثباتی در منطقه باشد حضورشان در منطقه را توجیه خواهند کرد. بخصوص موضوع هسته‌ای ایران نیز برای غرب به یک چالش سیاسی تبدیل شده است. کارشناسان معتقدند غرب از سیستان و بلوچستان به عنوان بهترین جبهه برای فشار علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده می‌کند و در این راه از دادن امکانات، دستگاه‌های جاسوسی و اطلاعات و حمایت‌ تروریست‌ها در طراحی عملیات‌ها در قبل و بعد به گروهک‌های مورد اشاره از هیچ کمک و مساعدتی دریغ نمی‌کند.

به باور آنها سیستان و بلوچستان پاشنه آشیل است که براحتی می‌توان از طریق آن ایران را تحت فشار قرار داد.

● چه می‌توان کرد؟

با تمام آنچه گفته شد نمی‌توان دست روی دست گذاشت و نظاره‌گر اقدامات‌ تروریستی در نواحی مرزی کشورمان شد که در سال‌های اخیر صدمات بیشتری را بابت آنها می‌بینیم. بسیاری می‌گویند ریشه ناامنی‌های سیستان و بلوچستان در خارج از این استان است. وقتی در نوار مرزی کشور همسایه اعتنایی به امنیت نمی‌شود و‌ تروریست‌ها به صورت آزاد در مرزها حاضر باشند چنین اتفاقاتی قابل پیش‌بینی خواهد بود. حتی اگر این حرف درست باشد که هست، قطعا وقوع این حوادث تلخ، دلایل دیگری نیز دارد که باید با آنها مقابله کرد. اولین نکته آن‌که حمله‌ تروریستی در بلوچستان بازگوکننده مشکلات قومی و مذهبی است. به عبارتی، بخشی از این کشمکش‌ها مربوط به اقلیت ۷میلیونی سنی مذهبان در ایران است که تندروهای آنان به زعم خود برای احقاق حقوقشان تلاش می‌کنند و البته در این میان، چنین تلاش‌هایی توسط نیروهای مسلح سنی‌‌مذهب با اقدامات خلافکارانه‌ای از جمله قاچاق انسان و مواد مخدر گره خورده است.

شرایط زندگی در استان سیستان و بلوچستان را باید بهبود بخشید. این استان، عنوان فقیرترین منطقه ایران را دارد، بنابراین حوادثی از این دست‌، مشکلاتی را بازگو می‌کند که با قاچاق و خرید و فروش‌ تریاک در ارتباط هستند. پس می‌توان با اصلاح زیرساخت‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و حتی سیاسی این مناطق، به حل این مشکل کمک کرد. دولت اصلاحات در همین خصوص تصمیمی اتخاذ کرد که از قضا نتایج قابل تامل و خوبی را به همراه داشت. بدین گونه که فرمانداران این شهرها و مناطق از بین افراد سنی و بومی انتخاب می‌شدند تا با کمک دولت به ارائه خدمات به مردم بپردازند.

از سوی دیگر در کنار آن روش دیگری مبنی بر آن‌که کسانی که صاحب مسوولیت در استان می‌شوند، مسوولیت اداری و سیاسی استان را هم به عهده بگیرند، توصیه می‌شود. در همین زمینه بسیاری معتقدند اگر شهید شوشتری استاندار هم بود می‌توانست خیلی موثرتر عمل کرده، تمام امکانات استان را برای امنیت بسیج کند، زیرا به گفته برخی مسوولان، یکپارچگی تصمیم‌گیری سیاسی و اداری و امنیتی در این استان وجود ندارد و از خلا این موضوع‌ تروریست‌ها سوءاستفاده کرده‌اند.

نکته مهم دیگر آن‌که گروهک‌های‌ تروریستی و سازمان‌های اطلاعاتی قصد دارند در وحدت جامعه ایجاد اختلال کنند و در پی آن هستند تا گسستی را میان مردم و نظام به وجود آورند تا حضور فرهنگی نظام میان مردم و پیوند نظام با مردم کمرنگ شود. برای همین نباید اجازه داد فاصله و تفرقه مذهبی میان مردم ایجاد شود. این مهم‌ترین راهکاری است که در این زمینه وجود دارد.

در همین حال، تأمین امنیت مرزی استان‌های مجاور نیازمند پلیس کارآمد مرزی در ۳ سطح فرماندهی، تجهیزات و فناوری‌های مدرن نظارتی و مراقبت مرزی و ارتقای آموزش برای مقابله با پدیده ناامنی شهرهای شرقی کشور مورد تاکید قرار دارد. بی‌توجهی به استاندارد‌های لازم برای ایجاد پلیس مرزی می‌تواند حوادث مشابهی چون گروگانگیری اخیر را برای امنیت ملی ایران به بار آورد. همچنین مأموریت‌های محوله مرزی برای پیکار با اشرار و قاچاقچیان مسلح مواد مخدر نیازمند همکاری بیشتر فرماندهی مرزی کشور با فرماندهی‌های مرزی کشورهای پاکستان و افغانستان است.

مورد بسیار مهم دیگر آن‌که حضور فرهنگی و عجین شدن با مردم و در نهایت عجین شدن مردم با نظام است. سپاه نیز با درک این اصل، بتازگی حرکت تازه‌ای را آغاز کرده بود، بخصوص سردار شوشتری که در حمله اخیر به شهادت رسید، در تلاش بود کار جدیدی را با عنوان ایجاد ارتباط با سران قبایل و بزرگان اقوام و طوایف آغاز کند. این اقدام تازه‌ای است و وی در پی آن بود که امنیت استان را از طریق سران طوایف و خود مردم تأمین کند. اگرچه شروع این حرکت با وقوع این حادثه تلخ مواجه شد، اما قطعا در آینده نتایج شگرفی از آن حاصل خواهد شد.

نکته آخر این‌که در کنار تمام چنین مواردی باید از روش دیپلماتیک نیز برای ممانعت از تکرار چنین حوادثی جلوگیری کرد. رایزنی با پاکستان با توجه به این‌که گروهک‌ تروریستی ریگی در این کشور مستقر است، ابزاری مهم برای حل این مساله است. به امید روزی که دیگر اثر تهدیداتی از این نوع علیه ایران وجود نداشته باشد.

مریم جمشیدی



همچنین مشاهده کنید