پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

چرا باید شب قدر وجود داشته باشد و اصولا عظمت و قداست این شب به چیست


چرا باید شب قدر وجود داشته باشد و اصولا عظمت و قداست این شب به چیست

هر موجود طبیعی در مخزن غیب الهی وجود عقلی دارد و از آن جهان مجرد معقول به مرحله تجسم محسوس تنزل می یابد در واقع, موجود مادی آینه آن موجود عقلی و بازتاب آن حقیقت در عالم جسمانی است بر این اساس, شب قدر حکایتگر حقیقتی فرا مادی است و می تواند به خودی خود, دارای ارزش باشد

● چرا باید شب قدر وجود داشته باشد و اصولا عظمت و قداست این شب به چیست؟

پاسخ: هر موجود طبیعی در مخزن غیب الهی وجود عقلی دارد و از آن جهان مجرد معقول به مرحله تجسم محسوس تنزل می‏یابد . در واقع، موجود مادی آینه آن موجود عقلی و بازتاب آن حقیقت در عالم جسمانی است . بر این اساس، شب قدر حکایتگر حقیقتی فرا مادی است و می‏تواند به خودی خود، دارای ارزش باشد .

اما به دلیل آنکه شرافت هر مکانی به چیزی است که آن مکان را اشغال کرده و قداست هر زمانی به چیزی است که آن زمان را ظرف ظهور خویش ساخته است، ارج ظاهری شب قدر به حرمت‏حقیقتی است که در این زمان خاص تجلی کرد و ارج آن را بیش از هزار ماه ساخت . این رخداد مبارک چنان اهمیت دارد که برای برخورداری تمام روزها و شب‏های سال از فیض ظرفیت آن، تقدیر امور و تنزل معانی قرآن و مفاهیم عالی آن برابر ماه‏های قمری توزیع شد . این نوع توزیع سبب می‏شود، موقعیت‏خاص قدر با تنوع و تحول همراه باشد و تمام شب‏های سال از حکایتگری و تابش این جام الاهی بهره‏مند گردند . بی‏تردید اگر این زمان بر اساس سال شمسی تنظیم می‏شد، تمام شب‏های سال چنان بهره وری به دست نمی‏آوردند .

بنابراین، باید ضرورت و چرایی شب قدر را که تنها ظرف درخشش نزول قرآن است، در ضرورت «وحی‏» جست و جو کرد; سخن را در نیاز اساسی و جدی آدمی به این پدیده بی‏نظیر معطوف ساخت و پرسید: وحی و نزول آن چه ضرورت دارد؟

در تاریخ ادیان توحیدی، پس از نام مقدس «خداوند» هیچ واژه‏ای چون «وحی‏» مهم و شگرف نیست . اگر وحی نبود:

۱) بشر با اسلحه شکسته‏ای چون «عقل عدد اندیش‏» تنها می‏ماند .

۲) میان غیب و شهود، طبیعت و ماورای طبیعت فاصله‏ای پر نکردنی می‏افتاد .

۳) خداوند، با غنا و استغنای کامل ذات و ذاتی‏اش از کل آفرینش، در پرده غیب الغیوب باقی می‏ماند و راه درک چیستی‏اش تنها در حدس منحصر می‏شد .

۴) داستان حقیقت روح و جاودانگی وی مبهم و لاینحل می‏گشت .

اگر قرآن که مصداق اتم و اکمل وحی شمرده می‏شود و شب قدر به پاس نزول آن جایگاه جاودان یافته است، نبود:

۱) آدمی از نخستین، مهم‏ترین و پربارترین نعمت الاهی محروم می‏ماند; زیرا انسان تنها در سایه دریافت و تلقی قرآن به کمال نهایی‏اش دست می‏یابد .

۲) بشر عاقل نمی‏گشت; زیرا عاقل کسی است که معارف را خوب بفهمد، به آن‏ها خوب معتقد شود و در مقام عمل خوب عمل کند . تلاش قرآن ساختن انسان عاقلی با این ویژگی‏ها است .

۳) انسان از هدایت محروم می‏شد; زیرا قرآن واپسین، عالی‏ترین و کامل‏ترین کتاب هدایت است .

۴) آدمی در افراط و تفریط فرو می‏غلتید; زیرا نقش قرآن تعدیل گرایش‏های انسان است .

۵) بشر عمر خود را به غفلت‏سپری می‏کرد; زیرا تنها نگاه خویش را به دنیای مادی معطوف و محدود می‏ساخت و جهان برایش معنایی بالاتر و فراتر از خود نداشت; هرچه می‏دید موجودی تقطیع شده و فارغ از مبدا و غایت می‏پنداشت; موجودی که نه «از جایی‏» آمده است و نه «به جایی‏» می‏رود . آیات قرآن انسان را به تدبیر واداشته، او را از غفلت‏بیدار و هشیار را ره توشه راهش می‏سازد .

۶) انسان برای درمان بیماری‏های باطنی‏اش دارویی نمی‏یافت; زیرا دردهای درونی انسان تنها در پرتو تعالیم قرآن التیام می‏یابد.

به هر روی، ضرورت وحی، نیاز آدمی است و تا زمانی که این نیاز وجود دارد، باید وحی و قرآن باشد; و تا قرآن هست، باید ظرف نزول و زمان ظهور و تجلی آن، یعنی شب قدر، وجود داشته باشد و حرمت و قداستش پاس داشته شود; چرا که تکرار و تداوم منزلت آن، یاد آور رابطه پیوسته این جهان با آن جهان، نیازمندی انسان به وحی، عهد آغازین انسان با آفریدگار، معنای حقیقی زندگی و هدفمندی آن و از همه مهم‏تر مبدا، خالق و گوینده وحی (خداوند) است .

نیکبخت کسی است که با درک نیاز خویش، ضرورت وحی را دریابد; در پرتو آن، به ضرورت شب قدر واقف گردد و با این هشیاری از برکات نفحات ربوبی قدر بهره گیرد .

گفت پیغمبر که نفحت‏های حق

اندرین ایام می‏آرد سبق

گوش و هش دارید این اوقات را

در ربایید این چنین نفحات را

نفحه آمد مر شمارادید و رفت

هر که را می‏خواست جان بخشید و رفت

نفحه دیگر رسید آگاه باش

تا از این هم وا نمانی خواجه تاش

● با توجه به اختلاف ساعات و تاریخ در کشورهای مختلف اسلامی، شب‏های قدر چگونه تعیین می‏شود؟

شب قدر یک شب بیش نیست، اما در کل کره زمین یک شب کامل، ۲۴ ساعت می‏باشد . همچنان که یک روز کامل ۲۴ ساعت است و هر زمان مفروضی حدود نیمی از کره زمین را پاره‏های روز و نیمکره دیگر را پاره‏های شب می‏پوشانند . بنابراین زمانی که در عربستان شب قدر می‏شود بخشی از لیلة القدر است که امتداد آن تا شبی که در ایران مراسم شب قدر انجام می‏شود استمرار می‏یابد . به عبارت دیگر همه شب‏ها و روزها همین حالت را دارند که در عرض ۲۴ ساعت‏به صورت متخالف و تدریجی کل زمین را پوشش می‏دهند . از همین رو در روایات وارد شده است که فضیلت روز قدر کمتر از شب قدر نیست .

رضا ساعی شاهی