یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

دوران نزول فوتبال ملی


دوران نزول فوتبال ملی

ساده ترین و سرراست ترین کار این است که نتایج ضعیف اخیر تیم ملی فوتبال ایران بدون پیروزی در ۷ دیدار متوالی و زدن فقط ۲ گل در این تعداد مسابقه را به مسایلی مثل بدشانسی و ضعف موقتی خط حمله و بد زدن ضربات آخر و مسایلی از این دست ارتباط بدهیم

ساده ترین و سرراست ترین کار این است که نتایج ضعیف اخیر تیم ملی فوتبال ایران( بدون پیروزی در ۷ دیدار متوالی و زدن فقط ۲ گل در این تعداد مسابقه) را به مسایلی مثل بدشانسی و ضعف موقتی خط حمله و بد زدن ضربات آخر و مسایلی از این دست ارتباط بدهیم و یا فقط بگوییم چون مدتی فدراسیون فوتبال بلاتکلیف بود و با فیفا بر سر پیامدهای تعلیق کش و قوس داشتیم، وقت رسیدگی به تیم ملی را نداشته ایم و نتیجه آن، تضعیف این تیم بوده است.

حقایقی روشن و مستقیم این فرضیه ها و دفاعیه ها را رد می کند. باید پرسید فدراسیون جدید که ۳ ماه از تشکیل آن می گذرد، چه کار عمده ای برای فوتبال انجام داده که فدراسیون قبلی و کمیته انتقالی صورت نداده باشند و بنابراین اگر شرایط قبلی نماد ضعف و برنامه های بی استحکام بوده، فدراسیون جدید نیز که از ۱۹ دی ماه سرکار آمد، چیزی بیش از این نبوده است.

از طرف دیگر نه شرایط فنی ما و نه ویژگی های برخی حریفان( مانند عراق) فقط منتج از شرایط فدراسیون و وضعیت اجتماعی شان نبوده و اگر می بود عراق سال پیش جام ملت های آسیا را نمی برد و ما بدون داشتن یک فدراسیون مشخص و ثابت یک تیم باشگاهی مان( سپاهان) را راهی فینال جام قهرمانان باشگاه های آسیا نمی کردیم.

اگر از برخوردهای احساسی حذر کنیم، به این نتیجه می رسیم که فوتبال ملی ایران پس از ،۱۰ ۱۲ سال درخشش و افتادن در مسیری بسیار روشن که شروع آن جام ملت های آسیا ۱۹۹۶ در خاک امارات بود، یکی دو سال است که قدم به راه نزول نهاده و قدرت گذشته را ندارد و پذیرفتن این واقعیت و کار و تلاش برای رفع آن بسیار بهتر از انکار آن و آوردن مجدد بهانه هایی است که کادر فنی فعلی تیم ملی مانند دو کادر قبلی( به سرکردگی منصور ابراهیم زاده و امیر قلعه نویی) مکررا می آورد و موضوعات لحظه ای و بدوی را دلیلی بر کسب نتایج ضعیف می شمرد، حال آن که حتی مسایل فنی نیز تنها سبب های نزول تیم ملی نیستند و گاه به نظر می رسد که نسل قبلی درخشان فوتبال ما رو به انتهای کارش می رود و نسلی که برای جانشینی آن آمده، فروغ نسل قبلی را ندارد.

هرچند نتایج مسابقات دوستانه نباید مبنا گذاشته شود اما شکست ۰-۲ در برابر هانزاروستوک و تساوی های بدون گل با قطر و کاستاریکا و شکست ۰-۱ در مقابل بحرین به اضافه دو تساوی در دیدارهای رسمی با سوریه و کویت نشانگر این است که تیم ملی به دلایلی متعدد کارایی و تشنگی سابق را ندارد و متاسفانه مربیان تیم ملی در پی هر یک از این نتایج کوشیده اند رویدادهای همان دیدار را بشکافند و دلیل توقف بدانند، حال آن که به نظر می رسد یک فرآیند کلی تیم ملی و فوتبال ما را در برگرفته و انگار یک عصر تمام شده و ورود ما به عصر بعدی شکل گرفته است. عصری که متاسفانه قابلیت های عصر پیشین و نسل قبلی را ندارد. حتی آمار و اعداد و سن و سال بارزترین نمادهای نسل قبلی و پا گذاشتن آنها به سن نیز همین مساله را گوشزد می کند و مهدوی کیا ۱۲ سال بعد از اولین درخشش های ملی اش در ۳۱ سالگی، هاشمیان در همین سن و کریمی پس از عبور از ۳۰ سال طبعا تازگی و کارایی ۵ سال پیش را ندارند و دیگر دایی نیست که از هیچ گل بسازد و بدتر این که جانشینان آنها و کسانی که آمده اند تا مهدوی کیا ها و کریمی های جدید باشند، اصلا با آنها برابری نمی کنند و فوتبال ملی ما در حسرت مردی که مثل دایی در ایام اوجش یک گلزن ذاتی و قدرتی باشد، می سوزد و باز بدتر از همه اینها که استراتژی ها و تاکتیک های انتخابی تیم ملی و مربیان آن نیز به هیچ روی نمی تواند جوابگوی ضعف های فوق و حلال مشکلات باشد.

کدام بازیکنان نسل جدید با باقری و خداداد برابری کرده اند و آیا در غیاب نکونام در مرکز خط میانی نلنگیده ایم؟ متاسفانه در فوتبال ملی ما به امر پشتوانه سازی توجه کافی مبذول نشده و شماری در دوران تبلورشان آن قدر پشت خط نشانده شدند که روحیه و کارایی خود در این سطح را از دست دادند و آنهایی که در این دو سه سال آمده اند و سال های گذشته را مقابل خود نمی بینند، خود به لحاظ کارایی با پشت خط مانده های ،۵ ۶ سال پیش برابری نمی یابند.

حل این معضلات و ریختن بنایی تازه وظیفه اصلی و مهم علی دایی و یارانش در سالی است که بد آغاز شده اما به واقع ادامه ای بر اواخر بد سال پیش است و ما چیزی اضافه بر این را از ۸۶ به ۸۷ منتقل نکرده ایم. برخی استعدادهای ناب ملی پوشان ما زمینه خوبی برای امیدواری در سال ۸۷ است، اما مربیان تیم ملی باید از این پس بسیار دقیق و عمیق به شرایط این تیم بیاندیشند و با واقع بینی برنامه ریزی کنند و به لحاظ تاکتیکی بسیار بهتر از آن چه تاکنون دیده ایم، عمل کنند. فقط از این طریق و با پذیرش اصل نزول فوتبال ملی است که می توان حرکتی دیگر را برای بازگشت به شرایط ایده آل گذشته و پایان دادن نسبی به این نزول انجام داد و هر چیزی جز این عمده کردن مسایل جزء و بی توجهی به نکات پایه ای و ایرادات اصلی است. فرآیندی که ضررهایی بزرگ تر از راه نیافتن احتمالی به دور پایانی جام جهانی ۲۰۱۰ خواهد داشت.

وحید رسولی



همچنین مشاهده کنید