جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
پلی برای ارتباط
یکی از موضوعاتی که به شکل بارز در شکلگیری شخصیت انسانها نقش دارد و هم در شکلگیری سالم و تعامل درست آن و هم در شکلگیری بیمارگونه و پاتولوژیک آن نقش دارد شرایط زندگی و مشخصا شرایط شغلی افراد است.
شغل پزشکی یکی از شغلهایی است که چند ویژگی را برای پزشکان به ارمغان میآورد.
اصولا شغل پزشکی شغل پرمشغلهای است. همکاران پزشک ما ضمن آنکه در ساعات رسمی به یک کار اداری در بیمارستان یا مراکز درمانی دولتی یا خصوصی مشغولند معمولا در حد یک شیفت یا بیشتر یا کمتر به مطب و فعالیتهای جنبی دیگر نیز میپردازند. گاهی اوقات هم به صورت اختیاری یا اجباری به صورت کشیک شب یا آنکالی و غیره هم مشغول کار هستند.
ویژگی دوم آن است که پزشکی نوعا شغل پراسترسی است. پزشکان معمولا با کسانی که بیمار هستند یا درد میکشند و در استرس و تشویش قرار دارند سر و کار دارند. چه در مورد بیماران اورژانسی و فوری و چه در مورد بیماران انتخابی، به هر حال کسانی که با درد و غم و اندوه و رنج ناراحتی مواجه هستند به پزشکان مراجعه میکنند. ممکن است این افراد از درد و رنج جسمانی رنج ببرند، یا از درد و رنج روحی و روانی شاکی باشند.
سومین ویژگی این شغل آن است که گروههای پزشکی با توجه به جایگاهی که در جامعه برای آنها قائل هستند و حرمت نسبی که برای آنها متصور هستند و دیدگاهی که ممکن است خانوادهها در مورد آنها داشته باشند در رفتن به مراکز اجتماعی و تفریحی برای خود محدودیتهایی قائل هستند. یعنی هر جایی و هر مکانی را ممکن است پزشکان نپسندد و برای خود محدودیت قائل میشوند. هرچند که این موضوع وجاهت استدلالی و منطقی ندارد، اما به عنوان یک رسم جاافتاده در بین اهالی جامعه پزشکی رایج شده است.
دو ویژگی شخصیتی هم ممکن است در مورد بعضی یا اکثریت پزشکان وجود داشته باشد. در هر حال پزشکان چه به صورت پزشک عمومی یا پزشکان با تخصصهای مختلف در همه زمینههای دانش پزشکی اطلاعات کافی و وافی ندارند ولی این اطلاعات و دانش نسبی که نسبت به مقولات دارند ممکن است گاهی اوقات به پیگیری دقیق و قطعی و جامعنگر مشکلات احتمالی خودشان و یا خانوادههایشان خلل ایجاد کند. بارها دیده شده است که به علت اطلاعات نسبی و تسامح و انحراف تشخیصی یا درمان غلط آنها باعث آسیب دیدن خودشان یا خانوادهشان شده است. گاهی اوقات غرور این افراد اجازه نمیدهد اگر مشکلی در وضعیت رفتاری خودشان یا فرزندشان دیدند به راحتی به پزشکان مراجعه کنند و یا از دیگران کمک بگیرند به خصوص در بعد اختلالات رفتاری و روانی. گاهی اوقات اگر پزشکان بیماریای داشته باشند ممکن است پزشک معالج گمان کند اینها دارند غلو میکنند یا «سندرم بیمارگونه پزشکی» دارند. همه اینها سبب غفلت و یا بیتوجهی نسبت به تشخیص میشوند.
از مجموع این موارد این را نتیجه میگیرم که در مجموع هم خود پزشکان و هم خانوادههایشان یک گروه آسیبپذیر از لحاظ ابتلا به بسیاری حالتها و رفتارهای بیمارگونه هستند. با این اوصاف شاید نتیجهگیری کرد که پزشکی یکی از شغلهای پرصعوبت و دارای سختی کار بالا است که متاسفانه طرح این موضوع هم در نظام سلامت هم در نظام اجتماعی خیلی آسان نیست.
چراکه جامعه پزشکی، به عنوان گروه برخوردار و مرفه از نظر مالی در جامعه شناخته میشود و اگر بخواهیم این مسایل را مطرح کنیم، ممکن است تلقی زیادهخواهی در مورد آن مطرح شود که به نظر من مشکل را مضاعف میکند. باید این نکته را اضافه کرد که جامعه پزشکی یکی از جوامعی است که اختلاف قابل توجهی بین سطح درآمد اعضای جامعه پزشکی وجود دارد. قشر محدودی داریم با درآمد بسیار بالا و هنگفت. قشر گستردهتر و عظیمتری که از درآمد متوسط رو به بالا برخوردار هستند و قشری هستند که انصافا با حداقلها زندگی میکنند.
اما متاسفانه نگاه جامعه به آن گروه پردرآمد است و در بسیاری از موارد این دیدگاه بیرونی با محاسبات دقیق درونی ناهمگون است و نهایتا این کشمکش بیرونی و درونی مشکلاتی را برای جامعه پزشکی ایجاد میکند.
متاسفانه کار آماری دقیقی صورت نگرفته که بدانیم خانوادههای پزشکان در مقایسه با سایر حرفهها و صنوف از مشکلات بیشتری برخوردارند یا خیر. اما آنچه که قابل استنباط است آن است که همسر یک پزشک چون برخاسته از جامعه خود است و به تبع نگاههای جامعه را نسبت به پزشک گرفته است توقع دارد که از رفاه و شرایط مطلوب زندگی آرام و بیدردسر برخوردار باشد. اما در شرایط عمل میبیند که اینگونه نیست. مشاهده میکند که حضور فیزیکی همسرش کمتر از سایر اقشار جامعه است. حتی در ایام تعطیل رسمی، پزشک یا برنامهای دارد یا مشکل اورژانسی پیش میآید که نمیتواند در کنار خانوادهاش باشد در مجموع بعد از مدتی همسر در منزل پزشک احساس میکند که باید خودش را با وضعیت تطبیق دهد و آن نگاه قبلی وی با یافتههای عملی واقعی متفاوت از آب درمیآید.
برخی از رشتهها خصوصا رشتههای پراسترس با اورژانسهای بالا مثل رشته زنان و زایمان یا بیهوشی برای خانوادهها مشکل ایجاد میکند. به خصوص اگر خانم پزشک باشد و درگیر یکی از رشتههای جراحی پراسترس باشد و همسرش خیلی برای این مقولهها آمادگی نداشته باشد.
این امر میتواند سبب ایجاد وضعیتی شود که با همسر دچار کشمکش و تنازع فکری شود. از طرفی نمیتواند او را از رفتن به کار تخصصی باز بدارد و از طرف دیگر تحمل این شرایط برای وی سخت است. ضمن آنکه درآمدی را که پزشک پیدا میکند متعلق به خودش است و اینها همه باعث میشود تا در وسط راه همسران از کار کردن خانمهای پزشک دلخور هم بشوند.
فردی که میخواهد ازدواج کند باید ببیند که آیا همسرش پذیرای این است که او بخش قابل توجهی از وقتش را در اختیار شغلش بگذارد. اگر او این حالتها را پذیرفت و تحمل این سختیها را دارد با وی ازدواج بکند اگر این گونه نیست نباید ازدواج کند.
افراد قبل از ازدواج نباید به نقاط مثبت بیش از حد توجه کنند همانطور که نباید روی نقاط منفی تمرکز کنند. بلکه باید با واقعیتها مواجه شوند. واقعیتها را با همسر آینده خود در میان بگذارند و از همراهی او را در مسیرهای زندگی، که خواه ناخواه هم مسیرهای ناراحتکننده و پراسترس دارد و هم صحنههای خوشحالکننده مطمئن شوند.
با این شرایط باید دو طرف پا به عرصه ازدواج بگذارند. خصوصا اگر هر دو طرف ازدواج، پزشک هستند باید از مشکلات شغلی هم اطلاع کافی داشته باشند.اگر زندگی بخواهد توام با تفاهم و سازش باشد باید هم قبل از ازدواج تبادل نظر و تبادل اطلاعات و تبادل سطح استرس شغلی صورت بگیرد و هم در جریان زندگی این تبادل و تفاهم رخ بدهد.
نکته دوم آن است که به هر حال پزشکان باید بپذیرند که هم به عنوان آنکه در جامعه فرهنگسازی داشته باشند و هم ممکن است عدهای ازما الگوبرداری کنند، باید وقتی بیش از سابق در زندگی برای خانواده اختصاص دهند. به نظر من این نقیصه اکنون وجود دارد و گاهی با بهانههای گوناگون آن را توجیه میکنیم. چون آن وقتی را که پزشکان میتوانند به فرزندان خود یا همسران خود اختصاص دهند، هیچکس دیگری نمیتواند آن را پرکند. به صراحت میگویم عاطفه و محبت پدری و یا مادری یا ویژگیهای آرامشبخش یک همسر باوفا همچنین اِشرافیت و الگوپذیری که والدین میتوانند برای فرزندان داشته باشند را هیچکس دیگری نمیتواند داشته باشد.
در کشورهای پیشرفته کارهای کارشناسی بر روی بعضی از مشاغل پراسترس که در عین حال مهم هم هستند (مانند خلبانی، وکالت، پزشکی و بعضی از مشاغل مدیریتی) انجام شده است. براساس این مطالعات یک سری اجبارهایی برای این مشاغل در نظر گرفتهاند، (مانند محدودیت کاری برای به حداقل رساندن استرس، نظارت و کنترل مستمر و مرتب معاینه فیزیکی و معاینه سلامت روانی مستمر).
در این زمینه حق این است که تشکلهای دستاندرکار مثل نظام پزشکی و وزارت بهداشت و درمان و انجمنهای تخصصی باید تدابیری بیاندیشند که شاغلین در این حرفه حساس و دقیق زودتر از موعد به علت کار سنگین دچار پیری زودرس نشوند. احساس میکنم که در کنار اراده و عزم فردی باید یک برنامه گروهی سازماندهی شده توسط دستگاه کنترلی و حاکمیتی هم به نحوی اعمال شود مثلا میزان ساعات کار سازمانی آنها را به اجبار کم شود یا حجم کاری آنها را سبک گردد. در کنار این مسایل باید با فراهم آوردن برنامههای تفریحی خاص و ایجاد مراکز تفریحی، باشگاههای ویژه، مراقب سلامت جسمی و روانی پزشکان و خانوادههایشان باشیم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست