چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

رویکردهای بزه دیده شناسی در نظریات جرم شناسان غربی


رویکردهای بزه دیده شناسی در نظریات جرم شناسان غربی

بزه دیده شناسی, شاخه ای از دانش جرم شناسی می باشد که به بررسی نقش بزه دیده یعنی قربانی جرم در تکوین پدیده مجرمانه بزه و نحوه حمایت از وی و نیز اتخاذ تدابیر پیشگیرانه از بزه دیدگی مبادرت می ورزد

بزه دیده شناسی، شاخه ای از دانش جرم شناسی می باشد که به بررسی نقش بزه دیده یعنی قربانی جرم در تکوین پدیده مجرمانه (بزه) و نحوه حمایت از وی و نیز اتخاذ تدابیر پیشگیرانه از بزه دیدگی مبادرت می ورزد. در نظریات جرم شناسان غربی، بزه دیده شناسی دارای رویکردهای مختلفی می باشد که در ذیل به طور اجمالی به آن اشاره می گردد:‏

‏۱- بزه دیده شناسی علمی؛ باید اذعان نمود، رویکرد نخست بزه دیده شناسی به "مقصر انگاشتن بزه دیده" (‏victim blaming‏) متمرکز است که ازآن به "بزه دیده شناسی علمی یا اولیه " یاد می شود. بزه دیده شناسی علمی سعی در تبیین مؤلفه‌های جامعه شناختی و مردم شناختی مسئله بزه دیدگی دارد. و در این بررسی، تنها بر روی نقش بزه دیده در وقوع جرم و میزان مسئولیت او تمرکز نکرده، بلکه با توجه به موقعیت بزه دیده که او را در معرض بزه دیدگی قرار می دهد، به حمایت از بزه دیده در کاهش بزه دیدگی و آسیب های وارده بر او تلاش می نماید.

۲- بزه دیده شناسی حمایتی؛ از آغاز سال های ۱۹۷۰ میلادی جریان‌های عقیدتی - ارزشی با انتقاد به دیدگاه های بزه دیده شناسی علمی، بحث حمایت ازبزه‌دیدگان را به میان کشیدند. طرفداران این بزه دیده شناسی با این استدلال که بزه‌دیده یا افراد تحت تکفل و وابسته به او در هر حال بزه دیدگی را تجربه کرده و متحمل مشکلات مادّی، معنوی و روانی و عاطفی شده اند، بر این باورند که نظام کیفری، باید در سیاستگذاری های تقنینی - قضائی خود، مصالح و منافع بزه دیدگان را بیش از گذشته، مورد توجه قرار داده و به جبران خسارت مادی او و مجازات بزهکار برای تسکین خاطر بزه‌دیدگان بسنده نکنند. بلکه دولت و جامعه مدنی به نوعی در ترمیم مادی، معنوی و روانی زیان دیده از جرم سهیم باشند. برخی از جرم شناسان از این رویکرد به "بزه دیده شناسی ثانوی" (‏victim helping or caring‏)‏‎ ‎یاد

می‌کنند. در این راستا "والک لیت" و "ماوبای" از جمله نظریه پردازانی هستند که در بزه دیده شناسی خود، حمایت از بزه دیده را دارای زیر بنای فلسفی و اید ئولوژیک می دانند. بدین ترتیب این جنبش علمی به یک جنبش مبارزاتی تبدیل می شود که دفاع از بزه دیده و مبارزه برای بهبود سرنوشت او و ارائه کمک و خدمات اجتماعی و حقوقی به بزه دیدگان و تلاش در جهت ترمیم آثار سوء ناشی از بزه دیدگی را هدف خویش قرار می دهد.

۳- بزه دیده شناسی بالینی؛ در ادامه دیدگاه های بزه دیده شناسی حمایتی، امروزه برخی پزشکان و روانشناسان متخصص جرم شناسی از این اندیشه دفاع می نمایندکه بزه دیده شناسی نیز همانند جرم شناسی باید پیشگیری از تکرار بزه‌دیدگی و رفع آثار جسمانی - جرایم را در مطالعات خود مورد توجه قرار دهند. بزه‌دیده شناسی بالینی ترمیم بویژه روانی قربانیان جرایم و باز پروری بزه دیدگان را هدف خود قرار داده است.

۴- بزه دیده شناسی اثباتی؛ "مایزر" بزه دیده شناسی اثباتی را این گونه تعریف می کند: "شناسایی عواملی که در یک الگوی بزه دیدگی غیر تصادفی دخیل هستند، تأکیدی بر جرایم خشونت بار میان انسان ها و ملاحظه ای با هدف شناسایی بزه دیدگانی که ممکن است خود، در بزه دیدگی خود ، سهیم باشند". سه ویژگی بزه دیده شناسی اثباتی که از سوی مایزر، ارائه شد با این پیش فرض که واژه بزه دیده واژه ای سئوال برانگیز نیست، مورد تأکید قرار می گیرد. فرد بزه دیده هم در حقوق کیفری و هم به واسطه سرشت آشکار رنج و دردی که تحمل می نماید، به عنوان موضوعی بدیهی و اصلی مفروض تلقی می شود. جرم شناسی به نام "فیپس"(۱۹۸۸) نیز معتقد است که سیاسی کردن مسئله بزه دیده به جداکردن مفهوم بزه دیدگی مجرمانه از ریشه های اجتماعی آن منجر شده است؛ افزون آنکه دخالت مداخله جو باید بخشی از تقصیر را بر عهده بگیرد.

۵- بزه دیده شناسی افراطی؛ بزه دیده شناسی افراطی ریشه ها ی خود را درکار "مندلسون" می یابد. مندلسون از نوعی بزه دیدگی سخن می گوید که به تمامی جنبه‌هایبزه دیدگی، نه فقط جنبه مجرمانه آن توجه می نماید. این ملاحظه در کارهایی همچون جرم شناس افراطی(کویینی۱۹۷۲) و همچنین بزه دیده شناسی افراطی (الیاس ۱۹۹۳ و ۱۹۸۶) قابل بررسی است. تمرکز بزه دیده شناس افراطی بر روی مسائل حقوق بشر می باشد. بزه دیده شناسی افراطی در پی آن است تا مفهومی عام تر از بزه دیدگی را مورد مداقه قرار دهد.

۶- بزه دیده شناسی چالشی؛ اگرچه هیچ کدام از جرم شناسان اولیه، قصد ارائه پیشنهاد وجود بزه دیده بالفطره را ندارند. امّا به دنبال نوعی تمایز گرایی بودند که در آن، بزه دیده بالقوه از غیر بزه دیده ای که در موقعیت‌های بزه دیدگی قرار می گرفت، متمایز شود. این گونه عنوان می شد که در اغلب موارد بزه‌دیدگان به‌واسطه برخی ویژگی های شخصی که آنها را متفاوت از هنجارهای عادی نشان می دهد، قابل شناسایی هستند. این ملاحظات در کار بزه دیده شناسان اولیه که گونه شناسی آنها برروی ویژگی های شخصی بزه دیده (از نظر "فن هنتیگ"، زن بودن، پیر بودن، ناقص بودن ونظایر آن) تمرکز یافته بود. یا به این مسئله می‌پرداختند که رفتار آنها به ارتکاب یک جرم می انجامد،(از نظر "مندلسون"، از یک بی‌گناه کامل تا فردی بزهکار که خود، بزه دیده است) انعکاس یافته است. این دو مفهوم به شکلی صریح یا غیر صریح، توجه بزه دیده شناس چالشی را بر روی رفتارهای افراد بزه دیده متمرکز می سازد. از این رو عزت عبدالفتاح -جرم شناس کانادایی- (۱۹۹۱) در بازبینی توصیفات مربوط به الگوهای متفاوت بزه دیدگی، نزدیک به ۴۰ پیشنهاد در خصوص بزه دیدگی مجرمانه را ارائه نمود که بیش از پیش به تأثیر رفتار بزه دیده در جرم و شرایط اجتماعی مبتنی بود.‏

لیلا نعمتی

منابع: ‏

‏- آنسل، مارک(۱۳۷۰)، دفاع اجتماعی، مترجم محمد آشوری، انتشارات دانشگاه تهران.

- برنارد، توماس(۱۳۸۰)، جرم شناسی نظری(گذری بر نظریه های جرم شناسی)، مترجم علی شجاعی، سمت، تهران.

- و الک لیت، ساندرا (۱۳۸۶)، شناخت جرم شناسی، مترجم حمیدرضا ملک محمدی، میزان، تهران

‏- رایجیان اصلی، مهرداد(۱۳۸۱)، بزه دیده در فرایند کیفری، انتشارات خط سوم، تهران.

-نجفی ابرند آبادی، علی حسین، هاشم بیگی، حمید(۱۳۷۷)، دانشنامه

جرم‌شناسی ، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، تهران ‏

‏-‏Farel B& Philips.g.(۱۹۹۵). Victimology. British Journal of criminology. vol ۳۵. No ۲.

‎-Fattah E.A.(۱۹۹۱). Understanding criminal victimization. Macmillan Press.canada.

Henting.H.V.(۱۹۹۸).The criminal and victim. Yale university Press. U.S.A.

‎-Matthew.B.Robinson. D.(۱۹۹۸).Revictimization. British Journal of criminology.vol ۳۸. No ۱. Winter.

Henting.A.B (۱۹۷۸). The criminal and his victim.See Ais.California commission on the statuses of women. Domestic violence fact sheet ۱۹۴۸.