چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
خیال معطوف به شرق
خلق جهانی خارج از قواعد جهان زیست شده انسانی، خود دغدغه مستقیم و بلافصل گروههایی نیست که در حیطه تئاتر تجربی فعالیت میکند.
بیشک این جهان بازآفریده شده میتواند حاصل یک نگاه پژوهشگرانه باشد و در یک فرایند یا سفر آموزشی شکل بگیرد. این مهم را با نگاهی به تاریخ تئاتر تجربی از ابتدای امر میتوان فهمید، تا آنجا که نام بعضی از این گروهها منتج از همین فرایند پژوهشگرانه گروه در مقطعی از دوره فعالیت خود بوده است. یکی از بنیادیترین مسائل قابل طرح در ارتباط با آثار تجربی، نحوه مواجه مخاطب با اینگونه آثار است. بیگانگی مخاطب با مضمون و بازه زمانی مطالعاتی یک گروه تئاتر تجربی امری طبیعی است و بسته به نتیجه این پروسه حاصل پژوهش میتواند به هر شکلی در اثر تجلی یابد. اما نکته اینجاست که در مواجه با اثر آیا نیاز است که مخاطب پیش زمینهای مطالعاتی داشته باشد؟ جهان خلق شده در اثر چه نسبتی با تجربیات زیستی مخاطب دارد تا مدخلی برای ورود به اثر و شناخت یا بازشناسی نشانهها شود؟
نمایش "موسم باد و باران" شرکتکننده از کشور فرانسه در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر از جمله نمایشهایی است که در مواجه اولیه گویا جوابگوی دغدغههای موسیقیایی گروه و کار با اشیاء است. اما بستر رسیدن به این فرم، مطالعاتی است که بر روی نمایشهای شرقی صورت گرفته است. مولفههای عینی این گفته که در اثر مشهود است، استفاده از آوازها و آواهای شرقی، استفاده از شکل شمشیر و فرم مبارزه سامورایی، استفاده از اشیاء در قالب فرم کلاههای ژاپنی و موارد دیگر است.
از نگاه صاحب این قلم، نکته اساسی در مورد این نمایش اهمیت آگاهی مقدماتی است که باید نسبت به نمایشهای شرقی از جمله ژاپنی داشت تا بتوان زمینه ورود و کنکاش با اثر را پیدا کرد. موضوعی که مخاطب ایرانی این نمایش در جشنواره نسبت به آن بیاطلاع بوده و همین ممکن است نسبت به اثر دافعه ایجاد کند. نمایش "موسم باد و باران" میتواند به عنوان یک همخوانی هنرمندانه و خلاق بین ایده و پرداخت اثر شناخته شود که کاملاً از شیوه پژوهش شرقی آمده است. برای بسط این موضوع شاید بهتر باشد از خلاصه نمایشی که گروه برای معرفی اثر آورده، استفاده کنم.
"تئاتر اشیاء، حرکت و تصاویر آهنگین شما را به سفری بیکلام به سرزمین "نیلوفر آبی" میبرد، جایی که هیچ چیز آنطور که مینماید، نیست. جهان غریبی که در آن باران و باد به موسیقی و حرکت تبدیل میشود." آنچه در این خلاصه داستان مشخص است نحوه مقابله با فرهنگ شرقی است. مواجهای که به گواه تاریخ، نتیجه سیر درست انسان غربی در آن، شیفتگی و مجذوبشدگی را به همراه دارد. در همین چند سطر از خلاصه داستان، نشانههای مشخصی از کشف و شهود وجود دارد که شاخصه نگاه پژوهشگرانه شرقی است و این نشان میدهد که یک گروه هنری از فرهنگ غربی به این مهم رسیده که از شیوهای همسان با فرهنگ زمینه که موضوع مطالعه و پژوهش است را استفاده کند. این موضوع خود کلید راهنمای درستی برای مواجهه با اثر نیز میشود.
بنیان نمایش "موسم باد و باران" بر عنصر خیال سوار است. در جزیرهای خیالی، سه شخصیت به دنبال زندگی هستند و در این راه با تغییرات موسمی هوا و صنعتی شدن، مبارزه میکنند. همین خلاصه داستان تاکید دارد که به دنبال داستان مشخصی نباشیم. جهان خلق شده در اثر رمزگانی دارد که میتوان با عناصری عینی و عنصری مفهومی آن را مورد مکاشفه قرار داد تا زمینهای برای رویارویی با اثر، فراهم شود. صوت آهنگین و اشیاء بیهویت دو عنصری هستند که در خدمت خلق این جهان بدیع، قرار میگیرند. این عناصر زمانی در کنار عناصر آشنای مخاطب مثل آواز و حرکت قرار میگیرند و زمانی به صورت مستقل سعی در بازنمود هویتی تازه دارند.
تمام این عناصر توسط این سه شخصیت فضای کلی صحنههای نمایش "موسم باد و باران" را خلق میکند. این صحنهها تنها از سکون و استقرار این افراد در یک جزیره نامعلوم میگوید که هیچگاه عملی نمیشود و در مبارزهای دامنهدار با طبیعت (شرایط اقلیمی) و در ادامه مفهوم صنعتی شدن به نتیجهای جز تصویر گیر افتادن در خلایی که هر سه را میبلعد، منتهی نمیشود. اینها همه از دریچه نگاه انسان غربی بیرون آمده که حتی با رسیدن به یک سرزمین رویایی هم آرامشی برای او، قابل تصور نیست. این مفاهیم البته همانطوری که در کلیت و به ضرورت مطلب بازگو می شود قرار است از فرایند یک تاثیر حسی و نه عقلانی به مخاطب انتقال داده شود. صوت آهنگین اعم از یک قطعه موسیقیایی، آواز و افکتهای صوتی در نمایش برجسته میشوند و این نشاندهنده تاثیر حسیای است که مد نظر گروه برای نحوه ارتباط با مخاطب بوده است. اشیاء حضور یافته در صحنه نیز از متریالی ساخته شده که خود ایجاد صوت و افکت میکند. نحوه استفاده شخصیتهای نمایش از این اشیاء، گاهی به خلاء موجود در نمایش هویت میبخشد. مثلاً شمشیرهایی که شبیه شمشیرهای ساموراییها است و اشخاص نمایش با آن مبارزه میکنند به تناوب تکرار، سازهایی نیز میشود که یک هارمونی صوتی را ایجاد میکند.
اما در نمایش "موسم باد و باران" تاکید بر گذشت زمان به عنوان عنصری مستقل کاملاً برجسته میشود. در اینجا زمان، عنصر مفهوم ساز اثر است و به اثر، هویت معنایی میدهد. گردش یک چرخ در فضایی خارج از حیطه دنیایی که بازیگران در آن قرار دارند، نشانهای از این گردش زمان است. تاکیدی که یکی از شخصیتهای نمایش در تنها جایی از اثر که از کلام استفاده میشود دارد، موید همین نکته است. "فردا، فردا و فرداهایی دیگر... "
این عناصر اگرچه هر یک تاثیر و تعریفی مشخص برای مخاطب دارند، اما در ترکیب با هم جهانی را خلق میکند که کمتر نشانهای از جهان زیست شده انسانی در آن وجود دارد و بدون شناخت زمینههای زیستی این عناصر میتواند برای مخاطب یک ابهام و پیچیدگی غیر هنری به بار آورد. البته این پیچیدگی در مواجه با یک اثر نمایشی شاید خود معلول یک انتخاب اشتباه باشد، زیرا به اعتقاد نگارنده این مطلب، این نوع نمایش نیاز دارد تا مخاطب در جریان پروسه مطالعاتی گروه قرار داشته باشد.
محسن حسن زاده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست