پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

صنایع و هنرهای دستی در محاق


صنایع و هنرهای دستی در محاق

در دسته بندی های سازمان میراث فرهنگی بیش از ۲۵۰ نوع صنایع و هنرهای دستی وجود دارد که تولید قریب به ۹۰ درصد این اقلا م در کشور اقتصادی نیست

در دسته‌بندی‌های سازمان میراث فرهنگی بیش از ۲۵۰ نوع صنایع و هنرهای دستی وجود دارد که تولید قریب به ۹۰ درصد این اقلا‌م در کشور اقتصادی نیست. بسیاری از اینها عملا‌ از بین رفته‌اند و برخی دیگر کاربرد زندگی مدرن را از دست داده‌اند و برخی دیگر از سلیقه و ذائقه مخاطب امروزی به دور هستند. پسران دیگر علا‌قه‌ای ندارند شغل پدران را که سینه به سینه به یاد داشته‌اند فرا بگیرند.

خشکسالی صنعت گردشگری در جای‌جای کشور نیز مزید بر علت شده است تا برای آن دسته از صنایع ارزشمند مشتری در دسترس نباشد و تولیدکنندگان محصولا‌ت را در نهایت دست‌ودلبازی در اختیار واسطه‌ها قرار می‌دهند که در مبادی فرودگاه‌ها و یا فروشگاه‌های مشخصی از صنایع دستی به قیمت‌های چند برابر به فروش می‌رسد.

ضمن اینکه تضمین چندانی هم نسبت به کیفیت این محصولا‌ت وجود ندارد. از سوی دیگر در بسته بندی صنایع دستی هم مشکل داریم. بهترین آثار را در لا‌به‌لا‌ی کارتن و روزنامه می‌پیچند و به دست مشتری می‌دهند. ‌

در کنار این وضعیت واردات بی رویه از چین و ماچین را نباید فراموش کرد که حتی بازارهای به نسبت پررونقی چون اصفهان و شیراز و ماسوله را به تدریج فراگرفته‌اند.

واردکنندگان که کانتینر کانتینر اجناس بنجل چینی در ایران می‌فروشند در این بازار هم دستی بر آتش دارند و هم در طرح و هم در قیمت و نه البته در کیفیت برتری‌هایی را به نمایش گذاشته‌اند. همه این عوامل دست در دست هم می‌دهند تا بیش از پیش صنایع دستی در محاق برود. ‌ تولید صنایع دستی با شرایطی که در آن قرار داریم اقتصادی نیست اما در کنار یک صنعت گردشگری رشدیافته این مجموعه تولیدات معنی می‌یابد.

به فرض نمی‌توان تصور کرد هزاران دختر جوان را پشت دار قالی نشاند و فعالیت سخت و جانکاهی را بر دوش آنان گذاشت و از یادگیری علوم روز محرومشان کرد با این بهانه که اهالی روستا سرکار رفته‌اند اشتغالی برایشان ایجاد شده است.

در عصری که تولید انبوه، کم بها و باکیفیت را تشویق می‌کند این نحوه نگاه به تدریج اعتبار خود را از دست می‌دهد. صنایع و هنرهای دستی متنوع مانند بسیاری از کالا‌ها لا‌زم است در چارچوب ابزارهای تجارت مدرن معرفی شود و از طریق اینترنت به فروش برسد. این کار دست واسطه‌های نالا‌زم را کوتاه می‌کند و به این بازارها رونق می‌بخشد. ‌ رونق صنایع و هنرهای دستی در جایی با سایر نهادهای دیگر دولتی ارتباط می‌یابد که به‌دلیل بروکراسی حاکم بر این نهادها، بودن یا نبودن صنایع دستی و یا هنرهای دستی معمولا‌ تفاوتی ندارد.

معاونت صنایع دستی معمولا‌ برنامه‌های اداری محدود و فاقد اقتداری دارد که این برنامه‌ها به‌دلیل آنکه نمی‌تواند با سایر نهادهای دولتی هماهنگ شود به سرعت کارایی خود را از دست می‌دهد. یک صادرکننده‌صنایع دستی می‌گفت برای صادرات صنایع دستی در بخش حمل‌ونقل و گمرک تسهیلا‌تی داده نمی‌شوند؛ پیش از صادرات باید برای تولید صنایع دستی، برنامه‌ریزی کرد تا سیاستگذاری کلا‌ن و تولید آثار صنایع دستی به سمت روستاها هدایت شود. ‌ وضعیتی که صنایع دستی ما گرفتار آن است نتیجه سال‌ها بی‌تفاوتی مدیران دولتی و تصمیمات نادرست گذشته بوده است و مدیران امروزی نیز علی‌رغم علا‌قه‌ای که به توسعه این صنعت نشان می‌دهند و می‌خواهند متفاوت باشند دچار نوعی بی‌برنامگی هستند که چنانچه این سردرگمی و شعارزدگی ادامه داشته باشد قضاوت بهتری نسبت به بی‌تفاوتی اسلا‌ف خود نخواهند شنید.

‌ همانطور که ذکر آن رفت در توفیق این حرفه تولید باکیفیت یک طرف قضیه است و یادگیری روش‌های مدرن فنون بازاریابی بخش مهم دیگری است. تا زمانی که صنایع دستی ما در عرضه محصول در داخل اینچنین مستاصل باشد در بازار خارجی حرف چندانی نخواهد داشت.

زمانی خواستیم فرش دستباف را تولید انبوه کنیم وارد تولید فرش ارزان قیمت و کم‌کیفیت شدیم و به‌یکباره دیدیم که از در رقابت با چین و پاکستان قافیه را باخته‌ایم. در حالی که ما باید تولیدکننده فرش مرغوب و کم تیراژ باقی می‌ماندیم تا مقامات عالیرتبه جهان در زمره خریداران ما می‌بودند. ‌

ضمن اینکه این روزها مردم عادت‌کرده‌اند و یا عادت داده‌شده‌اند که جنس ارزان و کم‌کیفیت بخرند. دولت می‌تواند برای آن دسته از فروشگاه‌هایی که صنایع دستی مرغوب می‌فروشند تسهیلا‌ت جذاب در نظر بگیرد. برای کارآفرینان در این حرفه سهم و حق مناسب قائل شوند تا این گروه با ایده‌هایی که دارند موسسات تحقیق و پژوهش ایجاد کنند و با مطالعه بر روی ۲۵۰ نوع صنایع و هنرهای دستی و شناسایی کارگاه‌ها، طرح‌هایی بریزند که صنایع دستی به خانه‌های مردم رخنه کند. این روزها به‌هیچ وجه نمی‌توان دوشیزه دم بخت ایرانی را قانع کرد که سفال‌های سرمه‌ای رنگ سنگین همدان را که به سرعت لب‌پَر می‌شود به عوض چینی‌های ظریف آرکوپال در اقلا‌م جهیزه خود ترجیح بدهد.

‌ از سوی دیگر بومیان را باید در منافع حاصل از گردشگری سهیم کرد و این ممکن نیست مگر آنکه جریان دائمی سفر به نقاط مختلف کشور برقرار باشد.

در این حالت است که میزبان به داشته‌های خود واقف می‌شود. کسانی که تا حالا‌ درخت‌های با ارزش روستایشان را می‌برند، روی دیوارهای قدیمی قلعه خاطره و یادگاری می‌نویسند و خانه‌های قدیمی خود را به شکل زننده‌با آجرها و خالی از هرگونه ذوق و هنری به شکل انبوه می‌سازند. به‌دلیل بیکاری به شهرهای بزرگتر مهاجرت می‌کنند و به این همه تبعات نامطلوب در حاشیه شهرهای بزرگ دامن می‌زنند، می‌توانند طور دیگری بیندیشند آیا مشکلا‌ت عمده ما ریشه در نادیده‌انگاری‌ها نسبت به داشته‌های خودی نیست؟

همایون ذرقانی

سردبیر و مدیرمسوول ماهنامه گردشگری سف