پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اصول گرایی اصلاح طلبانه در آینه فرهنگ سیاسی ایران


اصول گرایی اصلاح طلبانه در آینه فرهنگ سیاسی ایران

رویکرد به صداقت در سیاست ایرانی تا آن جا مهم است که معمولا توسط مردم به عنوان محکی اصلی برای توجیه و تحلیل نهایی اعمال یک سیاست مدار مورد استفاده قرار می گیرد

رویکرد به صداقت در سیاست ایرانی تا آن جا مهم است که معمولا توسط مردم به عنوان محکی اصلی برای توجیه و تحلیل نهایی اعمال یک سیاست مدار مورد استفاده قرار می گیرد.

سیاست از دیربار به عنوان مسئله ای چندضلعی مطرح بوده است. وجود مجموعه ای از "امثال و حکم" در فرهنگ های مختلف که پیرامون مفهوم سیاست شکل گرفته است شاهد این مسئله است. در فرهنگ ما نیز چنین دنباله ای برای این مفهوم می توان سراغ گرفت.

گذشتگان ما سیاست مدار یا "باسیاست" را جامع همه آن چیزی می دانستند که برای "تدبیر و تمشیت امور" نیاز است. مرحوم دهخدا ذیل کلیدواژه "باسیاست" می نویسد:

ـ "با تدبیر، چاره جوی، پیش بین و کاربر"

طبعا اتصاف "سیاست"، به این معانی بیانگر دقت و اهتمامی است که در سنت های دیرین ما جریان داشته است. البته مفهوم "سیاست" در این معنا بزرگ تر از مفهوم "حکومت" و مشرف بر آن است. اتفاقا دانش جدید مطالعه علم سیاست نیز اقتضایی این گونه ای دارد. در این دانش سیاست (politics) بزرگ تر از حکومت (government) است. به عبارت بهتر هر فعالیت حکومتی سیاسی به حساب می آید ولی هر فعالیت سیاسی لزوما حکومتی نیست.

این دامنه بلند سیاست شامل مجموعه ای از اعمال دولت، فعالیت های غیردولتی معطوف به کسب قدرت نظیر "کار حزبی"، تلاش های سازمان های مختلف در سطوح ملی و بین المللی و رویکردهای شخصی افراد در عرصه های سیاسی نظیر مشارکت در انتخابات است.

آن چه این مجموعه گسترده و "در هم و بر هم" را به بافتاری در هم تنیده و پیوسته تبدیل می کند و سبب می شود که به همه آن ها "سیاست" اطلاق گردد، زمینه سازنده و بارور کننده فعالیت هایی از این دست است.

در اندیشه سیاسی از این زمینه با عنوان "فرهنگ سیاسی" (political culture) یاد می شود. فرهنگ سیاسی "چسب" عرصه سیاست است.

مفاهیم مختلف تنها در بزنگاه فرهنگ سیاسی است که بخت سیاسی شدن می یابند و درک و برداشتی سیاسی از آن ها شکل می گیرد و با عنوان "سیاسی"سر بر می آورند. از این روی مطالعه فرهنگ سیاسی به معنای شناختن "امکانات و محدودیت ها" در عرصه سیاست ورزی است.

فرهنگ سیاسی سه پایه اصلی دارد:

- سنت های فعالیت سیاسی (tradition of political practice)

- درک مردم یک کشور از مشروعیت سیاسی (the perception of citizens of a nation from political legitimacy)

- رویکرد شهروندان یک ملت به سیاست (the orientation of citizens of a nation toward politics)

با محک فرهنگ سیاسی و نظر داشت به عناصر بالا می توان فهم صحیحی تری از سیاست در یک کشور یا موقعیت خاص حاصل نمود. اهیمت چنین برداشتی در آن است که محدود به شناخت حکومت نیست و به زمینه پویش های حکومتی و دیگر عناصر موثر در آن یعنی سیاست نظر دارد.

در ادامه این نوشتار می کوشیم تا ردپای عناصر بالا را در فرهنگ سیاسی ایرانیان بر اساس رویکرد اصول گرایی اصلاح طلبانه توضیح دهیم:

▪ سنت های فعالیت سیاسی:

سنت های سیاسی در فرهنگ سیاسی ما دارای نقاط اشتراک و افتراق قابل توجهی نسبت به دیگر فرهنگ های سیاسی است. اما از جمله جدی ترین سنت های سیاسی ما رویکرد به مفهوم "صداقت" است. صداقت به معنای یکی بودن نیت و عمل و عدم تفاوت میان این دو است.

رویکرد به صداقت در سیاست ایرانی تا آن جا مهم است که معمولا توسط مردم به عنوان محکی اصلی برای توجیه و تحلیل نهایی اعمال یک سیاست مدار مورد استفاده قرار می گیرد. بی راهه نیست اگر ادعا کنیم به همان میزان که مردم ایران به صداقت توجه دارند از عدم صداقت بی زار و فراری هستند.

اقتضای صداقت گرایی ایرانیان "کار حزبی حرفه ای" است. چرا که تنها ذیل چنین رویکردی است که می توان نسبت به صادقانه بودن وعده های انتخاباتی امیدوار بود. به عبارت بهتر از جمله شرایط صداقت ورزی سیاسی در عرصه انتخابات برخورداری از پشتوانه ای تحقیقاتی است که وعده های نامزدها را از پیش ظرفیت سنجی و امکان سنجی نموده باشد. به نظر نمی رسد که مکانیزمی موثرتر از احزاب برای انجام این مهم نتوان سراغ گرفت.

تاکید اصول گرایی اصلاح طلبانه بر "فعالیت حرفه ای سیاسی" حاصل چنین ملاحظه ای است.

▪ درک مردم از مشروعیت سیاسی

رویکرد مردم ایران به مسئله مهم و موثر مشروعیت سیاسی حایز خصایصی چندگانه است. مردم ایران، متاثر از تجربه ای تاریخی، نسبت به ارزش ها و فرهنگ سازنده و پشتیبان این ارزش ها نگاهی جانبدارانه دارند همنشینی و همسخنی با مردم کوچه و بازار نشان می دهد که این ارزش ها به شیوه های مختلف در خلق و خوی مردم رسوخ کرده و حضور دارد.

از سوی دیگر مردم کشور ایران اهل تعامل با دنیای جدید و تامل در مناسبات تازه و نورسیده هستند. شکل گیری مشروطه در ایران، بسیار جلوتر از دیگر کشورهای منطقه، و پیشتازی ایرانیان در مواجهه با مفاهیم جدید حاوی این رویکرد و بیانگر آن است.

حاصل آن که در نگاه ایرانی، برخلاف برخی دیدگاه ها، ما با جدال سنت و تجدد روبرو نیستیم بلکه با همنشینی این دو مواجه هستیم. آن چه نوسان معقول میان این دو را به هم میزند افراط و تفریط در یکی از این دو است.

دغدغه تعادل میان این دو از اصلی ترین مفاهیم شکل دهنده و معنا بخش به اصول گرایی اصلاح طلبانه است.

▪ رویکرد شهروندان به سیاست:

رویکرد به سیاست به معنای جهت گیری مردم در عرصه های سیاسی است. به عنوان نمونه در توضیح رویکرد مردم آمریکا به سیاست باید دید که میزان حمایت آن ها از هر یک از دو حزب اصلی یا دیگر جریان های موجود چگونه بوده است.

در مورد ایران نیز رویکرد سیاسی در تجربه سیاسی معاصر ایرانیان قابل مشاهده است. تجربه ای که بیانگر اقبال یا ادبار مردم به و یا از یک گروه یا حزب یا جریان سیاسی است.

مطالعه جریان های سیاسی ایران امروز نشان می دهد که مردم ما تقریبا به همه جریان های مطرح دست کم یک بار فرصت برخورداری از قدرت سیاسی را داده اند. حتی فراتر، در هر مورد مردم به احزاب این بخت را داده اند که نه تنها بر یک قوه بلکه بر هر دو قوه انتخابی کشور حکم برانند. حاصل آن که همه جریان ها به نوعی تجربه ای جدی را در مقابل ملت پس داده اند.

بسیاری از نظرسنجی ها و همینطور مطالعات تحقیقی نشان می دهد که پس از پایان هر یک از این دوره ها میزان رضایت مردم از سیاست های اعلامی توسط این احزاب چندان بالا نبوده است. به دیگر سخن به نظر نمی رسد که احزاب توانسته باشند از بختی که توسط مردم به آن ها بخشیده شده است استفاده ای موثر کرده باشند.

در آسیب شناسی این مسئله می توان تخاصم گرایی حزبی را به عنوان عامل این عدم کامیابی معرفی کرد. به نظر می رسد که احزاب ما فرض را بر اصالت کار حزبی نهاده اند نه کار حزبی برای مردم. از این روی استقبال مردم از حضور خود را در عرصه سیاست به معنای شیفتگی جامعه نسبت به خود شناسایی کرده اند.

اما واقعیت آن است که اگر مردم به حزب یا گروهی بخت حضور در عرصه سیاسی را داده است هدفی ورای کار حزبی و فعالیت های تخاصم ورزانه سیاسی مورد نظرشان بوده است.

از جمله علل شکل گیری اصول گرایی اصلاح طلبانه مخالفت با این سطح گسترده از تخاصم ورزی حزبی است. وفاق میان مفاهیم و اندیشه های قابل استفاده میان احزاب حتی در عنوان "اصول گرایی اصلاح طلبانه" نیز به چشم می خورد. بی راهه نیست اگر مخالفت با تخاصم ورزی میان احزاب را از جمله اصلی ترین و کلیدی ترین مفاهیم این گفتمان معرفی کنیم.

علاوه بر این به نظر می رسد که پس از حضور سیاست مداران رادیکال در عرصه های مختلف اکنون مردم نگاهی اعتدالی به عرصه سیاست پیدا کرده باشند و نسبت به آن رویکردی جدی تر داشته باشند. تلاش برای بهره گیری بی ضابطه از مفهوم اصول گرایی اصلاح طلبانه توسط برخی جریان های سیاسی بدون تن در دادن به لوازم مفهومی و معنایی آن نشان گر جدیت و اهمیت این رویکرد مردم است.

ما به عنوان جمعیت اصول گرایان اصلاح طلب تمایل به آن داریم که این مفهوم به شیوه ای گسترده مورد استفاده همگان قرار گیرد و هر روز جایگاهی برجسته تر و جدی تر در ادبیات سیاسی کشور بیابد. ولی به اعتقاد ما انجام این مهم در گرو تن در دادن به لوازم اصول گرایی اصلاح طلبانه و گفتمان پشتیبان آن است.