چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

از تحریف سران عرب تا جعل امریکایی ها


از تحریف سران عرب تا جعل امریکایی ها

هفته گذشته, بار دیگر رسانه های ایران شاهد یک بازی تایید و تکذیب بودند که این بار نیز به مراودات ایران و امریکا ارتباط داشت داستان از آنجا شروع شد که یک سایت اصولگرا, از ارسال نامه امریکایی ها برای ایران خبرداد و سخنگوی وزارت خارجه به عنوان کوتاهترین و راحت ترین پاسخ, اصل موضوع را تکذیب کرد

هفته گذشته، بار دیگر رسانه‌های ایران شاهد یک بازی تایید و تکذیب بودند که این بار نیز به مراودات ایران و امریکا ارتباط داشت. داستان از آنجا شروع شد که یک سایت اصولگرا، از ارسال نامه امریکایی‌ها برای ایران خبرداد و سخنگوی وزارت خارجه به عنوان کوتاهترین و راحت‌ترین پاسخ، اصل موضوع را تکذیب کرد. اما سایت اصولگرا– که برخلاف روزنامه‌ها و سایتهای اصلاح طلب از نوعی حاشیه امنیتی برخوردار است– برای اثبات ادعای خود مدرکی ارائه نمود و پس از آن، وزارت خارجه پذیرفت که امریکائی‌ها نامه‌ای ارسال کرده‌اند، اما <چون در متن نامه از عنوان مجعول <خلیج> استفاده شده بودایران نامه را نپذیرفته و آن را مسترد نموده است> اگرچه تکذیب غیرضروری اولیه درخصوص نامه کمی آزاردهنده بود، اما این احساس که مسئولان دیپلماسی خارجی ایران تا این حد بر حقوق مسلم کشور خود پافشاری دارند، هر ایرانی را خوشحال می‌کرد. به خصوص آنکه این پافشاری درخصوص ایرانی بودن دریای جنوب، پس از دوره‌ای سه ماهه انجام شد که مردم شاهد ادعاهای زیاده خواهانه در مورد سهم ایران در دریای شمالی کشور و سکوت مسئولان ایرانی بودند.

در این دوره، هیچ یک از مسئولان ایرانی خود را موظف به واکنش در برابر اظهارات رئیس جمهور قزاقستان ندانست که قراردادهای معتبر تاریخی درخصوص دریای خزر و در واقع سهم مشاع ایران را غیرمعتبر می‌خواند. در همین مدت، کارشناسان و صاحب نظران داخلی که سهم ۵۰ درصدی ایران را مورد تاکید قرار می‌دادند‌ ‌<‌دشمنان ملت ایران> شمرده شدند! البته در ماههای اخیر، دریای شمالی تنها عرصه‌ای نبود که طرح ادعاهای ضد ایرانی و عدم دفاع جدی رسانه‌ای دیپلماتها و مسئولان، موجب رنجش خاطر و نگرانی ایرانی‌ها می‌شد، بلکه در همین مدت مسئولان ایرانی در کنفرانسی شرکت کردند که نام مجعول خلیج بر تارک آن خودنمایی می‌کرد و در طی آن، بارها نام خلیج عربی تکرار شد و متاسفانه مسئولان بلند پایه ایرانی، بیانیه پایانی همین کنفرانس را بسیار مثبت و <دلگرم کننده> خواندند، درحالی که نه تنها این بیانیه از نام مجعول برای خلیج فارس استفاده می‌کرد بلکه در آن، بار دیگر نسبت به سه جزیره ایرانی ادعاهای مضحک و در عین حال نگران کننده مطرح شده بود.

‌ ‌اکنون جای این سوال باقی است که استفاده اعراب از نام مجعول برای خلیج فارس که همراه با طمع ورزی به بخشی از اراضی ایران – جزایر سه گانه– می‌باشد با تحریف گری امریکائی‌ها در این زمینه چه تفاوتیدارد؟ آیا اقدام امریکایی‌ها که می‌توان آن را پاداش پذیرایی کم سابقه سران خلیج فارس در سفر اخیر جرج بوش به منطقه دانست، خطرناک‌تر است یا اقدام برنامه ریزی شده و هدفمند سران عرب که به هر بهانه‌ای آن را تکرار می‌کنند و به هیچ وجه حاضر به کوتاه آمدن در برابر آن نیستند؟ هنوز برای نگارنده مشخص نیست که کنفرانس دوحه، برای کشورمان چه دستاوردهایی داشته است، اما اگر به خاطر برخی منافع احتمالی، می‌توان در زیر تابلویی نشست که <خلیج فارس> را ‌<‌خلیج> می‌ نامد و اگر می‌توان از بیانیه‌ای استقبال کرد که هم تکرار کننده ادعاهای غربی‌ها در مورد برنامه هسته‌ای ایران است و هم ایران را <اشغالگر جزایر سه گانه خلیج> می‌نامد، پس چرا نامه آمریکایی‌ها را تنها به خاطر آنکه در آن از کلمه <خلیج> استفاده شده است، برمی‌گردانیم؟ البته شاید سوال بهتر این باشد که اگر تنها به خاطر عنوان جعلی خلیج، حتی حاضر به پذیرش خبر دریافت نامه آمریکایی‌ها نیستیم، با کدام توجیه به تمجید از بیانیه‌ای می‌پردازیم که از یک سو، در به کارگیری عنوان مجعول خلیج، تفاوتی با نامه آمریکایی‌ها ندارد و از سوی دیگر حاوی ادعاهای دیگری برعلیه منافع ایران و غرور ملی ایرانی‌ها می‌باشد؟ مسئولان ایرانی اگر تا چند روز قبل هم گمان می‌کردند که سران عرب خلیج فارس، روابط با ایران را بر منافع مشترک خود با آمریکا ترجیح می‌دهند، قاعدتا پس از سفر بوش به منطقه بایستی قانع شده باشند که این تلقی، بیش از حد خوش بینانه است و حداقل در مقطع فعلی، نوعی بازنگری در این دیدگاه لا زم است. البته تردیدی وجود ندارد که یک دیپلماسی فعال، تنها به نقاط اختلاف نمی‌نگرد و حتی کوچک‌ترین عامل همکاری مشترک را غنیمت می‌شمارد. این نکته به خصوص بایستی در روابط منطقه‌ای مدنظر قرار گیرد. بر همین اساس هر نوع تلاش برای کاهش تنش با همسایگان و افزایش زمینه‌های همکاری منطقه‌ای، ستودنی است. اما چه کسی می‌تواند این واقعیت را انکار کند که برخی سران کم همت منطقه– از جمله سیاستمداران نزدیک به ایران در عراق– شرایطی فراهم نموده‌اند که متاسفانه تاثیرگذاری آمریکا در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه، اگر بیشتر از نفوذ برخی کشورهای منطقه نباشد، کمتر نیست. همچنین در مورد ایران <زحمت آفرینی> آمریکا، اگر بیشتر از برخی سران خودخواه منطقه نباشد کمتر از آنها نیست.

پس بهتر است واکنش‌های خود به اقدامات آمریکایی‌ها را به گونه‌ای تنظیم کنیم که تنها نتیجه آن امتیاز خواهی بعضی اعراب در جنوب و افزایش عهدشکنی همسایه ظاهراً قدرتمند شمالی ما نباشد. به عبارت واضح‌تر، نباید به همسایگان خود ثابت کنیم که فقط <حق کشی آمریکایی> ما را برآشفته می کند، بلکه آنها باید بفهمند هر کس به خاک یا آب ایران یا سایر حقوق و منافع ملی ایرانیان طمع داشته باشد یا حقوق ایران و غرور ایرانیان را سبک بشمارد، پاسخی یکسان دریافت خواهد کرد. فرقی هم نمی‌کند که این اقدام، جعل نام خلیج فارس توسط آمریکا باشد یا تحریف واقعیت‌های تاریخی در مورد جزایر سه گانه ایرانی توسط اعراب، ادعای حاکم چشم تنگ قزاقستان بر باطل شدن قراردادهای معتبر تاریخی در مورد سهم ایران درخزر باشد و یا بدحسابی های مبتذل و خوش رقصی‌های روسیه برای آمریکا و تاخیر در راه‌اندازی نیروگاه بوشهر!



همچنین مشاهده کنید