جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
الگوبرداری مقاومت فلسطینی از جنگ ۳۳ روزه
![الگوبرداری مقاومت فلسطینی از جنگ ۳۳ روزه](/web/imgs/16/119/gsngo1.jpeg)
بهرهگیری از رویکرد جنگ نامتقارن میتواند امنیت ملی رژیم صهیونیستی را در سطوح سیاسی، نظامی، اجتماعی و اقتصادی مورد تهدید قرار دهد. این مقاله با نگاهی علمی تلاش دارد ابعاد این فرضیه را با عنایت به الگوی جنگ۳۳روزه مورد بررسی قرار دهد.
امکانسنجی بهرهبرداری از الگوی جنگ نامتقارن در مبارزات گروه های مقاومت فلسطینی (با تأکید بر راهبرد حزبالله در جنگ ۳۳ روزه)
● مقدمه:
همزمان با ورود به قرن بیست و یکم، دولتها با پیچیدگی برنامهریزی برای دفاع و امنیت مواجه شدهاند. جهانی شدن اطلاعات و ارتباطات حوزه نظامی را نیز تحت تأثیر جدی قرار داده است. بر این اساس رویکرد جنگ نامتقارن - به عنوان نسل جدیدی از جنگ و درگیری - بیشتر از آنکه ناشی از مؤلفههای نظامی و دفاعی باشد برخاسته از تغییر در عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و ایدئولوژیکی است که به مثابه الگوی جدیدی از نبرد در ادبیات نظامی جهان امروز تجلی پیدا کرده است.
در یک جنگ نامتقارن، طرفی که از نظر قدرت نظامی ضعیفتر است، با مهارت خاص و به صورت غافلگیرانه، طوری منابع محدود خود را به کار میگیرد که کاستیها و نقاط ضعفش را در برابر طرف قوی جبران کند.
جنگ ۳۳ روزه میان اسرائیل و حزبالله نماد بارزی از الگوی نبرد نامتقارن است. نیروی مقاومت حزبالله توانست با اتخاذ راهبرد نیز نامتقارن و بکارگیری روشها و تاکتیهکهای عملیاتی ابتکاری و غافلگیرانه، هیمنه ارتش اسرائیل را فرو ریزد.
این مقاله با الگوگیری از راهبرد و استراتژی نامتقارن حزبالله در جنگ ۳۳ روزه، درصدد امکانسنجی اجرای الگوی جنگ نامتقارن در مبارزات فلسطینی است.
بدین منظور با طرح مجموعهای از سؤالات اصلی، فرعی و فرضیه به ارزیابی مسئله مورد اشاره خواهیم پرداخت.
● سؤال اصلی: آیا گروههای مقاومت فلسطینی میتوانند در مبارزات ضدصهیونیستی خود از راهبرد جنگ نامتقارن استفاده کنند؟
● سؤالات فرعی:
۱) فرآیند تأثیرگذاری تهدیدات نامتقارن گروههای مقاومت فلسطینی بر امنیت رژیم صهیونیستی چگونه است؟
۲) مبارزات گروههای مقاومت بر کدام یک از ابعاد سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی رژیم صهیونیستی تأثیر بیشتری خواهد داشت؟
● فرضیه: با توجه به آسیبپذیر بودن شرایط امنیتی رژیم صهیونیستی و نقاط ضعف آن در ابعاد گوناگون، بهرهگیری از رویکرد نظامی - عملیاتی جنگ نامتقارن با تأکید بر ابعاد روانی و تاکتیکی میتواند امنیت ملی این رژیم را در سطوح سیاسی، نظامی، اجتماعی و اقتصادی مورد تهدید قرار دهد.
الف) مبانی تئوریک جنگ نامتقارن:
جنگ نامتقارن که امروزه در سطوح استراتژی، عملیات، تاکتیک، تکنیک، ابزار و شیوه نبرد، مورد توجه کارشناسان و صاحبنظران نظامی قرار گرفته، بیش از یک دهه است که در ادبیات سیاسی و نظامی غرب مطرح شده است. از جمله دلایلی که باعث شده این مفهوم در کانون توجه قرار گیرد، فروپاشی نظامی دو قطبی به طور عام و تبدیل شدن آمریکا به عنوان قدرتی هژمون است.
هر چند که مفهوم جنگ نامتقارن به تازگی در ادبیات نظامی غرب و آمریکا وارد شده اما مطالعه تألیفات تاریخی، درباره جنگها نشان میدهد نه تنها راهبرد جنگ نامتقارن در طول ادوار گذشته نفی نگردیده، بلکه به تدریج در منازعات و درگیریها به نسبت توسعه سلاحها و تاکتیکهای جنگی، تمایل به استفاده از این راهبرد بسط و گسترش نیز یافته است. مروری بر اندیشههای «سون تزو»، متفکر بزرگ چینی، در کتاب «هنر جنگ» و یا گفتههای «ماکیاول» در کتاب «خطابهها» گویای این مطلب است.
۱) تعریف جنگ نامتقارن:
در حوزه مفاهیم امور نظامی و امنیت ملی، جنگ نامتقارن با پنج مشخصه اصلی قابل طرح است که عبارتند از: عملیات، سازماندهی، اندیشهورزی متفاوت از دشمن به منظور به حداکثر رساندن برتریهای خودی، بهرهبرداری از نقاط ضعف دشمن و به دست گرفتن ابتکار عمل یا به دستآوردن آزادی عمل بیشتر.
جنگ نامتقارن رویکردی است که در آن بازیگر نامتقارن با هدف تضعیف عزم و اراده رقیب قدرتمند خود و به منظور دستیابی به اهداف استراتژیک، نقاط ضعف و آسیبپذیر طرف مقابل را مورد هدف قرار میدهد.
مهمترین مطالعهای که در دوران معاصر در خصوص جنگ نامتقارن صورت گرفته، گزارش نشریه جونیت استراتژیک رویو در سال ۱۹۹۹ میباشد. این گزارش تحت عنوان رویکردهای نامتقارن در جنگ، با الگو قرار دادن آمریکا، مینویسد: «گروهها و بازیگران تروریست، رویکردهای نامتقارنی را به منظور غلبه یا تضعیف توانمندی آمریکا به کار گرفتهاند که این کار یا با توسل به نقاط ضعف و آسیبپذیر آمریکا و یا استفاده از شیوههایی صورت میگیرد که با شیوههای عملیاتی مورد انتظار آمریکا متفاوت است. رویکردهای نامتقارن بیشتر بدنبال تأثیرات روانی عمده مانند؛ شوک و یا سردرگمی است که باعث اختلال در ابتکار، نوآوری و آزادی در عمل و اراده میشود.
شیوههای نامتقارن مستلزم ارزیابی و شناخت نقاط آسیبپذیر دشمن است. رویکردهای نامتقارن اغلب با نوآوری، تاکتیکهای غیر متعارف و سلاح یا فناوریهای همراه است که میتوان آنها را در تمامی سطوح جنگی (سطوح استراتژیک، عملیاتی و تاکتیکی) و در طیفهای مختلف عملیات نظامی بکار برد».
به هر حال، کاربست الگوی جنگ نامتقارن، طیف وسیعی از فرصتهای متنوع را فراروی فرماندهان نظامی در سطوح مختلف جنگ قرار میدهد و به همان اندازه، تهدید، تردید و وحشت را به اردوگاه طرف مقابل وارد میکند، چرا که با ابتکار عمل، اقدامات غیرمنتظره، ابزار نامرسوم، غافلگیری، فریب و اراده پولادین، میتوان سر رشته امور را از مدار پیشبینیهای مبتنی بر استراتژی رقیب خارج ساخت و انسجام و هماهنگی در راهبردهای دو را از هم گسیخت.
۲) ویژگیهای جنگ نامتقارن
جنگ نامتقارن دارای مجموعه ویژگیهای است که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد.
۱-۲) تضاد منافع: هر مطالعهای درباره تهدیدات نامتقارن باید با اساسیترین اصل عدم تقارن یعنی «تضاد منافع» آغاز شود. جدول شماره ۱ این حقیقت را آشکار میسازد که بزرگترین انگیزه برای استفاده از رویکردهای نامتقارن، از یک تضاد واقعی یا ذهنی نشأت میگیرد. وقتی منافع حیاتی یک کشور ضعیف، با منافع حیاتی یک کشور قدرتمند در تضاد قرار میگیرد، طرف ضعیف بیشترین انگیزه را برای استفاده از رویکردهای نامتقارن خواهد یافت.
۲-۲) عملیات روانی: عملیات روانی در جنگ نامتقارن جایگاه ویژهای دارد، چرا که هدف جنگ نامتقارن، تضعیف اراده رقیب است و این به عنوان یک بعد روانشناختی در جنگ نامتقارن به شمار میآید. به عبارت دیگر اغلب منظور از اقدامات نظامی، عملیاتی و تاکتیکی صورت گرفته در چارچوب الگوی جنگ نامتقارن، دست یافتن به نتایج روانی -استراتژیک است.
۳-۲) تضعیف اراده دشمن: هدف قرار دادن اراده دشمن از جمله مشخصههای اصلی جنگ نامتقارن است. در رویکرد نامتقارن با استفاده از خلاقیت، نبوغ جنگی و ابتکار عمل در صحنه جنگ، میتوان استراتژی جنگی طرف برتر را با ناکامی روبرو کرده و در نتیجه از نظر سختافزاری و نرمافزاری یأس و ناامیدی را بر ارودگاه رقیب تحمیل کرد.
۴-۲) فریب و غافلگیری: از جمله اقدامات نظامی مؤثر و بسیار حیاتی در جنگ نامتقارن، بهره جستن از اصل غافلگیری و فریب است. مبنای این دو اصل داشتن اطلاعات کافی و مناسب از دشمن و دریغ کردن اطلاعات واقعی از وی است. انحراف دشمن از کانون توجه و هدف جنگ نامتقارن و غافلگیر کردن او در محیطی که انتظار آنرا نداشته است موجب سلب ابتکار عمل و ایجاد سردرگمی در دشمن میشود.
۵-۲) چندی بعدی بودن جنگ نامتقارن: کارآیی جنگ نامتقارن فقط در سطح نظامی نیست بلکهدر سطوح غیرنظامی هم کاربرد دارد که استفاده از جنگ رسانهای، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اطلاعاتی و روانی از جمله آنهاست.
۶-۲) دستیابی به تأثیر استراتژیک در کلیه سطوح جنگی: رویکردهای نامتقارن، در کلیه سطوح جنگ (استراتژیک،عملیاتی و تاکتیکی) بکار برد. میشود، اما نباید از نظر دور داشت که حتی مؤثرترین رویکردهای نامتقارن، فارغ از سطوح جنگی خود بدنبال تأثیرگذاری استراتژیک هستند. این بدان معناست که ممکن است یک ابهام معنایی میان سطح یک اقدام و سطح تأثیر آن وجود داشه باشد، اما هدف بازیگر نامتقارن، تأثیرگذاری در بالاترین سطح ممکن است.
۷-۲) اصل نیابتی: بازیگر نامتقارن میتواند به نیابت و براساس اهداف و منافع یک یا چند دولت حامی وارد جنگ با دولتی دیگر شود.
۳) گونهشناسی رویکردهای نامتقارن:
حداقل شش گونه رویکرد نامتقارن در عرصه امنیت ملی و جنگ مطرح است که در زیر به شرح و توضیح آنها میپردازیم:
۱-۳) عدم تقارن در شیوهها: در این شکل از رویکرد نامتقارن، به شیوهها و روشها توجه میشود و عمدتاً به بررسی مفاهیم عملیاتی یا دکترینهای تاکتیکی متفاوت از رقیب میپردازد. نتایج این رویکرد را میتوان در جنگ چریکی و پارتیزانی مشاهده نمود.
۲-۳) عدم تقارن در فناوری: این عدم تقارن در جنگهای میان یک بازیگر پیشرفته و قدرتمند با یک بازیگر ضعیف و توسعه نیافته مشاهده میشود.
۳-۳) عدم تقارن در اراده، اینگونه که عدم تقارن، زمانی اهمیت پیدا میکند که جنگ و درگیری، علیرغم تهدید بقا و منافع حیاتی یکی از طرفین، تأثیر چندانی بر منابع حیاتی طرف مقابل نداشته باشد.
۴-۳) عدم تقارن در هنجاری: زمانی که میان طرفین درگیری از نظر معیارهای اخلاقی و منطقی جنگ، تفاوتهای قابل ملاحظهای وجود داشته باشد، اینگونه از عدم تقارن بوجود میآید. در چنین وضعیتی ممکن است بازیگر نامتقارن برای دستیابی به اهداف خود - حتی در سطح تاکتیکی - مرتکب اعمالی مغایر با قوانین جنگی و اخلاقی شود.
۵-۳) عدم تقارن سازمانی:در این نوع از رویکرد نامتقارن، بازیگر متقارن در برابر دشمنی، فاقد سازماندهی و فرماندهی منسجم و منظم قرار میگیرد. در چنین رویکردی از جنگ نامتقارن، ارتشهای کلاسیک با دشمنان فروملی روبرو میشوند که به جای تشکیل هرم و سلسله مراتب سازمانی، دارای تشکیلاتی شبکهای و نامتقارن هستند.
۶-۳) عدم تقارن پایداری: عدم تقارن در مدت زمان پایداری، ارتباط نزدیکی با عدم تقارن ارادی دارد و اغلب در درگیریهای ایدئولوژیک و فرهنگی نمود پیدا میکند. نکته حائز اهمیت در این گونه از عدم تقارن آن است که در جنگهایی قابل مشاهدهاند که یکی از طرفین حساسیت بیشتری نسبت به پایان سریعتر جنگ داشته باشد. به عبارت دیگر این گونه از عدم تقارن، هنگامی روی میدهد که یکی از طرفین درصدد طولانی کردن جنگ برای ممانعت از تحقق اهداف طرف مقابل در کوتاهمدت است.
۴) سطوح عدم تقارن:
رویکردهای نامتقارن در سطوح متفاوتی قابل استفاده هستند که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
۱-۴) سطح استراتژیک - سیاسی: بکارگیری رویکرد نامتقارن در سطوح سیاسی - استراتژیک، به منزله به کارگیری روشها، ابزار و وسایل غیرنظامی برای کسب برتری نظامی است. با توجه به پیامدهای جهانیسازی، برقراری ارتباط نزدیکتر میان کشورها و حساستر شدن آنها نسبت به فشارهای سیاسی خارجی، این سطح از رویکرد نامتقارن، اهمیت خاصی یافته است.
۲-۴) سطح استراتژیک - نظامی: بکارگیری رویکرد نامتقارن در سطوح استراتژیک نظامی، نوعی از راهبرد نظامی است که درصدد بکارگیری شیوهها و اصول نامتقارن به عنوان یک اقدام فرعی برای پیشبرد جنگ متقارن است.
۳-۴) سطح نظامی - عملیاتی: این سطح از عدم تقارن، رایجترین شکل رویکرد نامتقارن است. در این سطح، بازیگر نامتقارن با بهرهگیری از ابزارها و شیوههای مختلف عملیاتی، جهت مقابله یا خنثی نمودن برتری و تفوق بازیگر قوی، وارد عمل میشود.
۵) ابعاد عدم تقارن:
از آنجایی که رویکرد نامتقارن، در تمامی سطوح استراتژیک، عملیاتی و تاکتیکی جنگ کارآیی دارد،دارای ابعاد مختلفی است. جنگ نامتقارن میتواند در قالب صورتهایی چون:مثبت یا منفی، کوتاهمدت یا بلندمدت، ماهرانه یا غیرماهرانه، پراکنده یا هماهنگ و... صورت پذیرد. همچنین رویکرد نامتقارن هر دو بعد فیزیکی و روانی جنگ را در بر میگیرد.
ب) جنگ نامتقارن؛ الگوی حزبالله در جنگ ۳۳ روزه
براساس تمهیدات نظری، پیشین، میتوان نبرد ۳۳ روزه رژیم صهیونیستی و حزبالله لبنان را یک جنگ نامتقارن تمام عیار دانست. چرا که کلیه ابعاد، اشکال و سطوح عدم تقارن در جنگ ۳۳ روزه مشهود بود.
در جنگ ۳۳ روزه کمترین تقارن بین توان، ابزارها، راهبردها، تاکتیکها، اهداف، عناصر قدرت، سازماندهی و فرماندهی رژیم صهیونیستی و نیروی مقاومت حزبالله لبنان وجود داشت. این رویارویی نظامی علاوه بر آنکه نابرابر و ناعادلانه بود، نبردی نامتقارن نیز به شمار میرفت. در این بخش به بررسی راهبرد نامتقارن حزبالله در جنگ سیوسه روزه جهت شناسایی روشهای بکارگیری این نوع از جنگ در مواجهه با رژیم صهیونیستی میپردازیم.
۱) اشکال عدم تقارن میان حزبالله و اسراییل در جنگ ۳۳ روزه
۲-۱) عدم تقارن سازمانی:
در این نبرد، حزبالله لبنان به عنوان یک بازیگر غیر دولتی دارای محدودیتها و نقطه ضعفهای قابل پیشبینی، در مقابل رژیمی قرار گرفت که از مکانیسمها و ابزارهای حکومتی و ارتشی قدرتمند و فوقمدرن برخوردار بود.
۲-۱) عدم تقارن در شیوهها:
رژیم صهیونیستی به دلیل عدم بهرهمندی از عمق استراتژیک، در جنگهای پیشین خود با اعراب، از راهبردهای بازدارندگی، برتری تکنولوژیک و تسلیحاتی، حملات برقآسا، جنگ کوتاه مدت و برپا کردن جبهه درگیری در خاک حریف استفاده کرده است. اما حزبالله در صحنه نبرد بیش از آنکه از روشها و ابزارهای سنتی و متداول نظامی استفاده نماید، از شیوهها، تاکتیک و وسایل ابتکاری و حتی منحصر بفرد بهره برده و روشها و ابزارهایی را که برای ارتش رژیم صهیونیستی ناشناخته و غافلگیرکننده بود، به کار گرفت.
۳-۱) عدم تقارن در اراده:
در نبرد سیوسه روزه، رزمندگان حزبالله برپایه باورهای دینی و آموزههای شیعی با ارتش صهیونیستی مبارزه و مقابله میکردند. براین اساس مؤلفههای روحی و روانی، نقش تعیینکنندهای در راهبرد و شیوه مبارزه حزبالله داشته است. نیروهای مقاومت، مبارزه با رژیم صهیونیستی را نبرد حق علیه باطل دانسته و در این راه، هزینهها و خطرات را به جان میخریدند. تحمیل تلفات و خسارات جانی و مالی به حزبالله نه تنها باعث تضعیف روحیه نیروهای مقاومت نگردید بلکه موجب تقویت عزم، اراده و انگیزه آنها برای ادامه مبارزه و جنگ شد. برای نمونه، شهادتطلبی برپایه باورها وآموزههای شیعی، یک نوع پیروزی و ارزش برای نیروهای مقاومت است. در حالی که کشته شدن در جنگ برای سربازان صهونیست نه تنها قابل پذیرش نبود بلکه باعث تضعیف روحیه و عدم انگیزه آنان نیز میشد.
۴-۱) عدم تقارن پایداری:
رژیم صهیونیستی استراتژی خود در جنگ ۳۳ روزه را برپایه حملات برقآسا و کوبنده قرار داد تا بتواند در مدت زمان کوتاهی، بیشترین نتیجه را از آن خود سازد. اما در ادامه جنگ، مقاومت و عزم و اراده نیروهای حزبالله سبب شد تا علاوه بر ممانعت رژیم صهیونیستی از دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده خود، ادامه جنگ و طولانیتر شدن آن، ضریب تحمل، پایداری و خطرپذیری نظامیان و غیرنظامیان صهیونیست را کاهش داده و باعث فشارهای روانی برجامعه صهیونیستی شود.
۵-۱) عدم تقارن فناوری:
رژیم صهیونیستی در جنگ سیوسهروزه از تفوق فناوری خود نسبت به امکانات حزبالله در زمینههای مختلف راهبردی، نظامی،تکنولوژیک و عناصر و ابزار قدرت نهایت استفاده را کرد تا حزبالله را شکست دهد. در حالیکه حزبالله با تکیه بر نقاط ضعف ارتش صهیونیستی کوشید تا کمبودها و ضعفهای خود را در زمینه تسلیحاتی و فناوری با اتکا بر توان پایداری، اراده و شیوههای نامتقارن جنگ، جبران نماید.
۲) سطوح عدم تقارن:
در جنگ ۳۳ روزه تمامی سطوح عدم تقارن، در تعارض ارتش صهیونیستی و حزبالله قابل مشاهده بود که در زیر به ارزیابی آنها میپردازیم.
۱-۲) عدم تقارن در سطح استراتژیک - نظامی: چنانکه گفته شد عدم تقارن، در این سطح از مسئله بصورت تدوین و اجرای راهبرد نظامی متمایز و به کارگیری متفاوت مفاهیم، نظریهها و دکترینهای جنگی بکار میرود. رژیم صهیونیستی به عنوان یک بازیگر دولتی و بهرهمند از ارتش حرفهای منظم و مجهز به تسلیحات و فناوری نظامی پیشرفته و فوق مدرن، وارد جنگ شد. رژیم مذکور در جنگ سیوسه روزه استراتژی خود را بر پایه «تخریب قطعی» یا «انهدام همه جانبه» حزبالله قرارداد. رژیم صهیونیستی برپایه اصول بنیادین در راهبردهای نظامیاش همانند جنگهای پیشین خو.د بر اصولی چون؛ بازدارندگی، حملات برقآسا، برتری تکنولوژیک و تسلیحاتی، بردن جنگ به عمق خاک دشمن و تلاش برای پیروزی در کوتاهترین زمان، کوشید تا با تخریب پایگاه نظامی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حزبالله و ایجاد رعب و وحشت در افکار عمومی لبنان، نتیجه جنگ را به سود خود کند. (۱۹) این در حالی بود که حزبالله راهبرد کاملاً نامتقارن و نامتجانسی برای مقابله با این رژیم اتخاذ کرده و برمبنای ماهیت فروملی خود، راهبرد نظامیاش را در چارچوب جنگ چریکی و نامنظم، تدوین و محقق ساخت. حزبالله با کشاندن جنگ به عمق استراتژیک رژیم صهیونیستی و موشکباران مناطقی در عمق اراضی اشغالی، استراتژی خود را برپایه «دفاع متحرک همه جانبه» قرار داد. این استراتژی که دارای ابعاد و لایههای مختلف عملیاتی و تاکتیکی است، برای خنثیسازی استراتژی رژیم صهیونیستی در سطوح و ابعاد مختلفی به مرحله عمل درآمد.
۲-۲) در سطح نظامی - عملیاتی؛ رزمندگان حزبالله با به کارگیری شیوهها و ابزارهای جنگی ناشناخته و ابتکاری، ارتش صهیونیستی را متحیر و غافلگیر نمود. موشکاندازهای متحرک، موشکاندازهای ضدتانک و موشکهای زمین به هوا از جمله تسلیحاتی بودند که از نظر کمیت و کیفیت، ارتش صهیونیستی را غافلگیر و ناتوان ساخت.
۳-۲) در سطح استراتژیک - سیاسی که بر کاربرد روشها، ابزار و وسایل غیرنظامی برای کسب برتری نظامی تمرکز دارد، رژیم صهیونیستی در روزهای آغازین جنگ ۳۳ روزه، کوشید تا حزبالله را تروریست، آغازگر جنگ و متجاوز نشان دهد. رژیم صهیونیستی سعی کرد تا با قربانی نمایاندن خود، علاوه بر دست یافتن به حمایت افکار عمومی بینالمللی، درصدد توجیه تهاجم گسترده و نامحدود خود به لبنان تحت عنوان دفاع از خود برآید. همچنین برای محروم ساختن حزبالله از حمایت داخلی منطقهای و اسلامی، تلاش کرد تا جنگ را فرقهای و شیعی جلوه دهد. در این رابطه رژیم صهیونیستی با تأیید بعضی از کشورهای عرب موفق شد افکار عمومی را در سطح منطقه و بینالمللی تحت تأثیر قرار داده و منحرف نماید. اما با تشدید حملات هوایی و موشکی این رژیم به مناطق غیر نظامی، شرایط به نفع حزبالله تغییر یافت. بدین منظور مقاومت حزبالله با تدوین راهبرد عملیات روانی و به کارگیری فناوری اطلاعات، ارتباطات و استفاده بهینه از رسانههای جمعی مخصوصاً شبکه ماهوارهای المنار، عمق جنایات جنگی متجاوزان صهیونیست و مظلومیت ملت لبنان را به نمایش گذاشت. اقدامی که نه تنها تاکتیک تبلیغات جنگی رژیم صهیونیستی را خنثی کرد بلکه همدردی و حمایتهای گسترده داخلی، عربی، اسلامی و حتی بینالمللی را برای حزبالله لبنان جلب نمود.
۳) ابعاد استراتژی جنگ نامتقارن حزبالله در جنگ ۳۳ روزه:
۱-۳) بعد نظامی: (راهبرد دفاع متحرک همه جانبه) مهمترین اصل در استراتژی حزبالله تحرک و جابجایی نیروها و ادوات جنگی در طول خطوط جنگ و نبرد با ارتش رژیم صهیونیستی بود. نیروهای مقاومت با تکیه بر تاکتیکهای جنگ نامتقارن از قبیل جنگ و گریز شتابان، ساختار و سازمان شناور و تهاجم و تدافع همزمان، به دفاع و مقابله با ارتش صهیونیستی پرداخت. در راهبرد دفاع متحرک، زمین و پایگاههای ثابت اهمیت و نقش سنتی خود را از دست میدهد. لذا حزبالله برپایه این اصل توانست استفاده بهینه از تواناییها و امکانات خود، بیشترین استفاده را از نقاط ضعف و آسیبپذیریهای رژیم صهیونیستی ببرد.
۱-۱-۳) اصل غافلگیری: اصل غافلگیری در راهبرد نظامی حزبالله به دو طریق تجلی یافت. نسخت، حزبالله با آغاز حمله به نیروهای اسراییلی در روز ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶ نسبت به اسراییل پیشدستی کرد. این اقدام مقاومت، ارتش رژیم صهیونیستی را که از ماهها قبل، تهاجم به لبنان و حزبالله را طراحی کرده بود، کاملاً غافلگیر کرد. دوم، در ادامه جنگ و در صحنه نبرد، رزمندگان مقاومتف با به کارگیری شیوهها و ابزارهای جنگی ناشناخته و ابتکاری، ارتش صهیونیستی را متحیر و غافلگیر کردند.
۲-۱-۳) جنگ فرسایشی: جنگ فرسایشی سومین اصل استراتژی نظامی حزبالله در جنگ ۳۳ روزه به شمار میرود. ایده و اندیشه جنگ فرسایشی در عملیات چریکی، به مثابه خرید وقت و کسب زمان برای بقا و زنده ماندن به منظور ضربه زدن به دشمن در فرصت مناسب است. حزبالله تلاش کرد تا با استفاده از تاکتیک تحرک علاوه بر آنکه از انهدام کامل خود توسط ارتش صهیونیستی جلوگیری کند، بلکه با طولانی شدن جنگ، هزینههای جبرانناپذیری را بر رژیم مذکور تحمیل نماید.
۳-۱-۳) جنگ اطلاعاتی: جنگ اطلاعاتی یکی دیگر از اصول و عناصر استراتژی نظامی حزبالله است. یکی از مهمترین ویژگیهای جنگ ۳۳ روزه که آنرا از سایر جنگهای چریکی و کلاسیک متمایز میسازد، در برتری حفاظت اطلاعات و ضد اطلاعات حزبالله ملاحظه میشود. بهرهمندی از سیستم اطلاعات و ضد اطلاعات پیشرفته و پیچیده، حزبالله را قادر ساخت در عین حفظ اسرار نظامی خود، اطلاعات فوق سری را از ارتش و اهداف صهیونیستی بدست آورد. به گونهای که بسیاری از استراتژیستهای این رژیم یکی از دلایل اصلی ناکامی ارتش صهیونیستی را عدم اطلاعات دقیق و کافی از تجهیزات، تسلیحات و مهارتهای جنگی و رزمی نیروهای حزبالله از یک سو و دسترسی حزبالله به اطلاعات فوق سری ارتش صهیونیستی از سوی دیگر میدانند.
۲-۳) بعد سیاسی:
در بعد سیاسی نیز حزبالله تلاش کرد تا با بهرهگیری بهینه از ابزارهای غیرنظامی و ایجاد نوعی از عدم تقارن سیاسی، به اهداف استراتژیک دست یابد. لذا راهبرد حزبالله دارای ابعاد سیاسی پیچیده و پیشرفتهای است که در دو سطح داخلی و خارجی تدوین و پیگیری شد. راهبرد سیاسی حزبالله در سطح داخلی، در انسجام سیاسی و برقراری تعامل ارگانیک میان ساختار سیاسی و سازماندهی و فرماندهی خلاصه میشد. کار ویژه اصلی راهبرد سیاسی داخلی، تدارک و سازماندهی بر مبنای تجمیع اقتدار سیاسی، اجتماعی و نظامی قرار داشت. در سطح خارجی هم حزبالله با اطلاعرسانی و استفاده بهینه از رسانههای جمعی تلاش کرد از بروز و استمرار عدم تقارن تبلیغاتی و رسانهای به نفع رژیم صهیونیستی جلوگیری کند.
۳-۳) بعد فرهنگی:
بعد فرهنگی و آرمانی در استراتژی نظامی حزبالله حائز اهمیت بود. زیرا رویارویی نظامی حزبالله و رژیم صهیونیستی تنها یک نبرد نظامی - سیاسی نبود؛ بلکه ماهیتی کاملاً عقیدتی، مذهبی و فرهنگی داشت. رزمندگان برپایه باورهای دینی و آموزههای شیعی با رژیم صهیونیستی به مبارزه و مقابله پرداختند. حزبآلله با آگاهی از اینکه قبل از هر چیز روحیه مقاومت باید در ذهن و فکر رزمندگان شکل گیرد، کوشید تا نیروهای مقاومت را پیش از ورود به صحنه جنگ، از لحاظ روحی و روانی آماده سازد، که این امر از طریق فرهنگسازی و روحیه مبارزه و مقاومت صورت گرفت. در گفتمان مقاومت، همه رفتارهای فردی و اجتماعی در چارچوب مفاهیم متعالی «مقاومت» و «جهاد» معنا و مفهوم مییابند. در این فرهنگ، مبارزه نه تنها یک وظیفه ملی بلکه یک تکلیف دینی و الهی است. لذا هدف آنان بیش از پیروزی در جنگ، ادای تکلیف است. به همین دلیل در این نظام ارزشی، کشتن و کشته شدن به معنای پیروزی است.
۴-۳) بعد اقتصادی:
اختلاف و شکاف فاحش قدرت و ساختار اقتصادی - تجاری رژیم صهیونیستی و بنیه و بضاعت مالی محدود حزبالله، کاملاً روشن و آشکار است. حزبالله به منظور مدیریت استراتژیک مقاومت و تجهیز و تدارک نیروی انسانی و تسلیحاتی در زمان جنگ کوشید تا این عدم توازن و تقارن را تعدیل کند. این تعادل در دو سطح به صورت تقویت و توسعه توان اقتصادی حزبالله از یک سو و تخریب و تضعیف قدرت اقتصادی رژیم صهیونیستی از سوی دیگر تعریف شد. براین اساس مؤلفه اقتصادی استراتژی حزبالله در طول جنگ، در دو بعد مثبت و منفی خلاصه شد.
در بعد مثبت، حزبالله از سالها قبل تلاش کرد با ایجاد ساختارها و سازمانهای اقتصادی، پایگاه اقتصادی و خدماتی نیرومندی را در سطوح مختلف جامعه لبنان ایجاد نماید. شبکهای که به هنگام صلح، کارکردی همانند سازمان خدمات شهری، تأمین اجتماعی و بنگاه اقتصادی داشت و در زمان جنگ به امدادرسانی و تدارک شهروندان و رزمندگان در جبهه نبرد میپرداخت. این ویژگی، توان لجستیک حزبالله را در صحنه نبرد تسهیل و تسریع مینمود. در بعد منفی، هدف حزبالله تخریب و تضعیف توان و بنیه اقتصادی رژیم صهیونیستی بود. هدفی که پس از شروع جنگ و به وسیله حملات موشکی به مراکز شهری، تجاری و توریستی در شمال اراضی اشغال ۱۹۴۸ پیگیری شد تا فشار و هزینه جنگ را برای جامعه صهیونیستی تحملناپذیر سازد. برآیند این دو بعد مثبت و منفی، باعث افزایش قدرت اراده و پایداری مقاومت و تضعیف روحیه شهروندان و سربازارن رژیم صهیونیستی شد.
ج) بررسی فاکتورهای عدم تقارن در روابط صهیونیستی و گروههای مقاومت فلسطینی:
پس از دههها اشغالگری و نقض مکرر حقوق فلسطینیان و پایداری و مقاومت ملت فلسطین، نظریهپردازان سیاستمداران و حامیان رژیم صهیونیستی دریافتهاند که سیاست سرکوب و تجاوز برای حفظ سرزمینهای اشغالی دیگر نمیتواند تضمینکننده بقای دولت جعلی اسرائیل باشد.
با شروع انتفاضه الاقصی و پیشرفت گفتمان مقاومت در صحنه فلسطین و همچنین با الهامگیری از مقاومت حزبالله در جنگ ۳۳ روزه، روحیه مقاومت در صحنه مبارزات ملت فلسطین دو چندان شده است. وجود بحرانها و چالشهای پیشروی رژیم صهیونیستی در عرصههای فکری، مذهبی،اجتماعی و سیاسی علاوه بر اینکه سبب شده تا امینت و هویت صهیونیستی آن به مخاطره افتد، بلکه موجب افزایش خودباوری و کارآیی گردانهای مقاومت در دستیابی به اهداف پیشروی نیز شده است.
با بررسی صحنه درگیری میان رژیم صهیونیستی و گروههای مقاومت فلسطینی و با ملاحظه توانمندیها و ضعفهای هر یک از طرفین، نوعی عدم تقارن در سطوح و اشکال در صحنه تعارضات فیمابین قابل مشاهده است. در این بخش از مقاله مؤلفههای عدم تقارن میان رژیم اشغالگر و مقاومت فلسطین جهت بررسی شرایط اجرای الگوی جنگ نامتقارن در مبارزات گردانهای مقاومت مورد بررسی قرار میگیرد.
۱) تضاد منافع رژیم صهیونیستی و گروههای فلسطینی و فرصتهای نامتقارن:
برای تبیین مؤلفههای عدم تقارن میان رژیم صهیونیستی و گروههای مقاومت فلسطینی باید ابتدا از اساسیترین اصل عدم تقارن یعنی «تضاد منافع» آغاز کرد. براساس آنچه در بخش تمهیدات نظری جنگ نامتقارن بیان شد، بیشترین انگیزه برای استفاده از رویکردهای نامتقارن، از یک تضاد واقعی یا ذهنی در منافع آغاز میشود. هنگامی که منافع حیاتی طرف ضعیف با منافع غیرحیاتی طرف قوی در تضاد قرار میگیرد، طرف ضعیف بیشترین انگیزه را برای استفاده از رویکردهای نامتقارن بدست خواهد آورد.
در صحنه درگیری میان رژیم صهیونیستی و گروههای مقاومت، حادترین وضعیت عدم تقارن مشهود است. بطوریکه تأمین امنیت و برقراری آرامش در جامعه صهیونیستی با توجه به شکافهای قومی، مذهبی و اجتماعی در آن، از منافع حیاتی رژیم صهیونیستی به شمار میرود. از طرفی برای گروههای فلسطینی نیز که در یک فضای محاصره و در تنگناهای امنیتی قرار گرفتهاند، مقاومت و مقابله با تجاوزات این رژیم، از منافع حیاتی متعددی برخوردار است.
فعالیتهای مبارزاتی گروههای مقاومت که به صورت عملیات استشهادی، چریکی (محدود) و پرتاب موشکهای کوتاه برد با تخریب اندک انجام میشود، میتواند بر امنیت جامعه صهیونیستی تاثیرگذار باشد، و در نهایت امنیت و منافع حیاتی این رژیم را مورد چالش قرار دهد.
با این حال چنین فعالیتهایی ارزش حیاتی بیشتری برای گروههای مقاومت داشته و با توجه به توان محدود نظامی گروههای فلسطینی، همین تحرکات ایزایی را به سطح نبردی جدی و مهم در سطح جامعه فلسطینی ارتقاء میبخشد. با توجه به دغدغه رژیم صهیونیستی برای برقراری امنیت در جامعه صهیونیستی، اقدامات و مبارزات مستمر گردانهی مقاومت، میتواند به عنوان تهدیدی دائمی، یک نبرد فرسایشی برای رژیم صهیونیستی تلقی گردد.
گروههای فلسطینی با توجه به شرایط و موقعیت خود در اراضی اشغالی میتوانند برای ادامه فعالیتهای مبارزاتی خود از رویکردهای نامتقارن استفاده نمایند. در چارچوب این تفکر، مقاومت فلسطین به سه روش میتواند از رویکردهای نامتقارن جنگ بهره جوید:
نخست) تهدید و تحمیل خسارات به اهدافی که برای رژیم صهیونیستی دارای منافع حیاتی نیست (حمله با اهداف ثانویه)
دوم) انجام اقدامات محدود، غیرمنتظره و پیوسته از سوی گروههای مقاومت برای درگیری دائمی نیروهای رژیم صهیونیستی با گردانهای مقاومت فلسطینی، جهت فرسایش توان رزمی و تضعیف روحیه آنها.
سوم) پراکندهسازی واکنشهای رژیم صهیونیستی به منظور جلوگیری از یک اقدام موثر و ناتوانی در مدیریت بحران.
۲) اشکال عدم تقارن
_ عدم تقارن سازمانی:
همانگونه که پیشتر نیز گفته شد رژیم صهیونیستی به عنوان یک واحد سیاسی با برخورداری از عناصر قدرت، ارتش مدرن و منسجم، فرماندهی و کنترل، تسلیحات و فناوری نظامی پیشرفته، قابلیتهای اطلاعاتی و ارتباطی، توانمندیهای لجستیک، بهرهمندی از انسجام سرزمینی، سیستمها و زیرساختهای اطلاعاتی و امنیتی، در مقابل گروههای مقاومت فلسطینی قرار داد که فاقد چنین مولفههایی از قدرت بوده و در محاصره و تحت تدابیر شدید امنیتی قرار دارند.
مصطفی نظری
پینوشتها:
۱- علیرضا فرشچی، عملیات روانی و جنگ نامتقارن، فصلنامه علمی-پژوهشی عملیات روانی- سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۸۲
۲- کنت مکنزی، جنگ نامتقارن، مترجم عبدالمجید حیدری و محمد تمنایی، (تهران) انتشارات دانشکده فرماندهی و ستاد دوره عالی جنگ سپاه پاسداران) ۱۳۸۲، صص ۱۲-۱۴
۳- استیون منز داگلاس جانسون، نامتقارن و راهبرد نظامی آمریکا، مترجم محمدمهدی تمنایی، فصلنامه مطالعات دفاعی و امنیتیف سال سیزدهم شماره چهل و پنجم، زمستان ۱۳۸۵
۴- مکنزی، همان ص ۸
۵- مکنزی، همان ۶
۶- فرشچی ، همان
۷- مکنزی، همان، صص ۱۲ و ۱۳
۸- فرشچی، همان
۹- مکنزی، همان ص ۱۵
۱۰- فرشچی، همان
۱۱- استون منز- داگلاس جانسون، نامتقارنی و راهبرد نظامی آمریکا، محمد محمدی تمنایی، فصلنامه مطالعات دفاعی و امنیتی، سال سیزدهم، شماره چهل و پنجم. زمستان ۱۳۸۵
۱۲- علی ایمانی، نبرد نامنتقارن؛ راهبردهای نیروی هوایی ایران، گزارشها و تحلیلهای نظامی-راهبردی سال چهارم، شماره چهل و دوم، اسفند ۱۳۸۲
۱۳- سیدجلال دهقانی فیروزآبادی، جنگ نامتقارن لبنان و امنیت ملی اسراییل
۱۴- همان
۱۵- الضی بشری الضی، اسراییل و استراتیجه الرعب و الصدمه» الخلیج ۲۱/۷/۲۰۰۶
۱۶- سیدجلال دهقانی فیروزآبادی، همان
۱۷- الامارات الیوم، «المقاومه البنیانیه مفاجاه ادهشت العالم»، ۱۶/۸/۲۰۰۶
۱۸- سیدجلال دهقانی فیروزآبادی، همان
۱۹- مسعود اسدالهی، از مقاومت تا پیروزی، (تهران: انتشارات مؤسسه اندیشه سازان نور، ۱۳۸۳)، ص ۸۷
۲۰- سیدجلال دهقانی فیروزآبادی، همان
۲۱- مکنزی، همان، ص ۶
۲۲- عبدالرضا همدانی، تأثیر روانی موشکهای قسام بر ساکنان شهرکهای صهیونیستی، فصلنامه علمی-تخیلی عملیات روانی- سال پنجم، شماره هفدهم، پاییز ۱۳۸۶
۲۳- همان
۲۴- عبدالرحمن عالم، بنیادهای علم سیاسی (تهران-نشر نی، ۱۳۷۳)، ص ۹۷
۲۵- یدیعوت آحرونوت ۴/۱۰/۲۰۰۳
۲۶- ها آرتص ۹/۴/۲۰۰۶
۲۷- دکتر محمدرضا دهشیری، روند جامعه پذیری نظامی در اسراییل، فصلنامه مطالعات فلسطین، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی- علمی ندا- سال اول شماره اول- پاییز ۱۳۷۸
۲۸- همان
۲۹- معاریو ۱۰/۴/۲۰۰۷
۳۰- المصدر استراتژیک ۱/۱/۲۰۰۸
۳۱- فتانه غلامی، جایگاه عملیات چریکی و موشکی در استراتژی مبارزاتی فلسطینیها، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی-علمی ندا ۱۳۸۶
۳۲- خبرگزاری غیررسمی معا ۲۲/۸/۲۰۰۸
۳۳- همان، ۳۰/۸/۲۰۰۶
۳۴- البیان، ۲۲/۸/۲۰۰۶
۳۵- فتانه غلامی، همان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست