دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

آینده دین در جهان مدرن


آینده دین در جهان مدرن

در مقاله حاضر پس از ارائه توصیف كوتاهی در باب مفاهیم اصلی مورد اشاره در بحث از مدرنیته و دین در این خصوص استدلال می شود كه آینده دین در جهان مدرن بستگی تام به نحوه تطوراتی خواهد داشت كه برای دین و مدرنیته رخ خواهد داد

در مقاله حاضر پس از ارائه توصیف كوتاهی در باب مفاهیم اصلی مورد اشاره در بحث از مدرنیته و دین در این خصوص استدلال می شود كه آینده دین در جهان مدرن بستگی تام به نحوه تطوراتی خواهد داشت كه برای دین و مدرنیته رخ خواهد داد. از آنجا كه امكان پدیدار شدن مدل های متنوعی از مدرنیته و ظهور تفسیر ها و قرائت های گونه گونی از دین وجود دارد و با توجه به آنكه كنشگرانی كه در عرصه تعاملات اجتماعی نقش ایفا می كنند، می توانند تا اندازه ای در شكل دادن به آینده های محتمل الوقوع سهم داشته باشند، جایگاه دین در جهان آینده، تابع چند متغیره ای خواهد بود كه یكی از متغیر های اصلی آن عبارت است از نوع واكنشی كه كارگزاران و نمایندگان این نهاد برای پاسخگویی به نیاز های فردی و جمعی شهروندان ارائه می كنند. نتیجه گیری نهایی مقاله ناظر به این نكته است كه به اعتبار آنكه مدرنیته مبتنی بر خرد نقاد و مدافع ارزش های عام انسانی در قیاس با مدل های دیگر مدرنیته كه در آنها این دو جنبه كمتر مورد توجهند، از احتمال استمرار بیشتری برخوردار است، آن نوع قرائت از دین كه با الزامات مدل برتر مدرنیته هماهنگی بیشتری داشته باشد، از شانس بالاتری برای قبول و پذیرش و رواج در جهان آینده برخوردار خواهد بود.۱

▪ برگزار كنندگان سمینار «دین و مدرنیته» دو پرسش را با شركت كنندگان در میان گذارده اند:

۱ به اعتقاد شما، آیا دین با مدرنیته و مدرنیزاسیون سازگار است آیا سنتزی میان این دو را ممكن می دانید

۲ مهمترین استلزاماتی كه مدرنیته و مدرنیزاسیون برای دین ایجاد می كند، چیست با نظریه جامعه شناختی سكولاریزاسیون در دو سطح خرد و كلان چه نسبتی دارید به دیگر سخن فكر می كنید در دوران مدرن چه بر سر دین می آید

پاسخ مختصر و فشرده من به پرسش اول، «آری، اما به شرط ها و شروط ها» است و در خصوص پرسش دوم پاسخ عبارت است از همگام شدن دین با زمانه مدرن . اما این ایجاز می تواند به بدفهمی منجر شود. پس به ناگزیر می باید دست به كار شرح و بسط و توضیح مطلب شد. این امر به نوبه خود در تراز های مختلفی می باید دنبال شود. در نخستین تراز، یعنی تراز ایضاح مفهومی، لازم است تا آنجا كه ممكن است مراد از مفاهیمی همچون «دین»، «مدرنیته»، «مدرنیزاسیون»، «سكولاریزاسیون» و نظایر آنها روشن شود. هر مفهوم در درون شبكه ای از مفاهیم و معانی به هم پیوسته جایگاه مورد نظر را برای آنان كه از آن مفهوم بهره می گیرند احراز می كند. بنابراین ضرورت دارد در باره این شبكه های معنایی نیز روشنگری شود. در یك تراز دیگر، كه از حیث نظری فراگیرتر است، می باید به تئوری هایی كه در آنها به رابطه میان دین و مدرنیته و سكولاریزاسیون و نظایر آنها پرداخته شده نظر كرد و نقادانه محتوای آنها را كاوید و دعاوی شان را مورد سنجش قرار داد. در این فرآیند نقادی و ارزیابی در عین حال می باید آگاهانه به ابزار های روش شناسانه ای كه به كار گرفته شده اند و موضع و موقفی كه خود تحلیلگر اشغال كرده، توجه داشت و با در نظر گرفتن این ظرفیت ها كار ارزشیابی را پی گرفت.

در خصوص این جهات سه گانه كه بدان اشاره شد نویسندگان و صاحب نظران سخن بسیار گفته اند و رساله ها و كتاب های متعددی در این باب تحریر كرده اند. در حجم اندك مقاله ای كه برای یك سمینار یك روزه در نظر گرفته شده می باید بنا را بر اختصار و اجمال گذارد و به توضیح در حداقلی كه مخل انتقال معانی و مفاهیم مورد نظر نباشد بسنده كرد.

دین، مدرنیته و سكولاریزاسیون هر سه نام هایی برای پدیدار هایی هستند كه در جهان تعاملات انسانی ظاهر شده اند. نامگذاری معمولا نخستین مرحله تشخص بخشیدن به امور به نیت درك بهتر آنهاست. حضور پدیدار های فاقد نام برای فاعل شناسایی كه از وجود آنها فی الجمله اطلاع پیدا كرده مشكل افزا است. بیمار زمانی كه پزشك برای علتی كه از آن رنج می برد نامی ذكر می كند، تا اندازه ای به یافتن درمان امیدوار می شود.

از یك دیدگاه رئالیستی در بحث از پدیدار های اجتماعی می باید میان جهات هستی شناسانه، معرفت شناسانه و روش شناسانه تمییز گذارد و از برآمیختن آنها پرهیز كرد. اهمیت این امر به خصوص آنگاه بهتر آشكار می شود كه توجه كنیم به اعتقاد برخی از نویسندگان به عنوان نمونه ویتگنشتاین متاخر ۱۹۵۸ و جمعی كه در حوزه الهیات از آرای او تاثیر پذیرفته اند نمی توان میان توصیف چیستی باورها به پدیدار های اجتماعی و شیوه كسب این باور ها و دلایلی كه برای آنها اقامه می شود، تفكیك كرد. بر مبنای رویكرد اخیر، پدیدار ها یا هستارهای اجتماعی، موجودیتی مستقل از روایت یا گفتمانی كه توصیف گر آنهاست ندارند.

از دیدگاه دین باوران دین لااقل تا آنجا كه بر ادیان ابراهیمی قابل تطبیق است مجموعه ای از باور ها و آداب و آئین ها است با مشخصاتی كه در پی می آید. محوری ترین باور در میان این مجموعه باورها، اعتقاد به یك موجود برین است كه خالق هستی به شمار می آید. هسته اصلی آئین ها و آداب به وسیله پیامبری كه در برهه ای از تاریخ حضور خود را آشكار می كند و پیام موجود برین را برای مخاطبان بازگو می كند، شكل می گیرد. آئین ها و آداب و نیز مجموعه باور ها همچون مظروفی سیال، در ظرف ذهن و اندیشه افراد و در قالب فرهنگ ها و جغرافیاهای متنوع و در طول زمان، تا اندازه ای شكل ظرف ها و قالب ها را به خود می گیرند و پذیرای محدودیت آنها می شوند.

مدرنیته آنچنان كه در مقاله دیگری متذكر شده ام پایا ۱۳۸۵، از یك دیدگاه هستی شناسانه اونتولوژیك، هستار اجتماعی پیچیده ای است كه در یك محدوده زمانی و مكانی كه تنها می توان حدود آن را به تقریب بیان كرد و تعیین حد و مرز دقیق آن ممكن نیست ظهور كرده و تطوریافته و در جریان این سیر تطوری هم حوزه تاثیرش گسترش یافته هم شكل ها و صورت های متنوع تری از آن به منصه ظهور رسیده است. نویسندگان مختلف فی الجمله زمان ظهور مدرنیته را در قرن شانزدهم و مكان آن را قاره اروپا معرفی كرده اند.

از حیث معرفت شناسانه مفهوم «مدرنیته» یك برساخته نظری است برای معنا بخشیدن و تفسیر توده پیچیده ای از رویداد ها و حوادث و وقایع كه در ظرف زمانی و مكانی كه بدان اشاره شد ظاهر شد و دامنه تاثیراتش اكنون تقریبا همه ارض مسكون را در بر گرفته است. این رویداد ها محصول تعامل كنشگران با یكدیگر و با محیط و اجزای مادی و نهاد های برساخته موجود در آن و نیز با محصولاتی است كه به جهان، آن گونه كه پوپر بیان می كند، تعلق دارند. مدرنیته در معنای اخیر مدلی است كه به وسیله تحلیلگر به نیت تصویرگری، فهم و تبیین یك «واقعیت اجتماعی» ارائه می شود. هرچند این مدل، از سوی هر تحلیلگری كه عرضه شود، به اعتبار «مدل بودن» واجد عناصر و فرض های ساده كننده، ساختار های ایده آل شده یا تقریبی و جنبه های انتزاعی است، اما تلاش آن در نهایت فراچنگ آوردن واقعیت پیچیده و ذوابعادی است كه با نام «مدرنیته» به آن اشاره می شود.

در تاریخ اندیشه در بحث از علل پیدایش و رشد مدرنیته به شماری از تحولات بنیادین به عنوان جریان هایی كه زمینه ساز ظهور این پدیدار در مغرب زمین شدند اشاره می شود. از جمله این تحولات شكل گیری بورژوازی شهری و رو به ضعف نهادن نظام فئودالی، كشف سرزمین های تازه، نواندیشی دینی و جنبش اصلاح دین، رنسانس نوزایش هنری و ادبی و نظایر آن است. اما بدون تردید یكی از اصلی ترین عوامل ظهور مدرنیته در زیست بومی كه از آن با عنوان «اروپا» یاد می شود، رشد «علم جدید» از قرن پانزدهم به بعد بود. پیدایش علم جدید به ناگهان انسان اروپایی را از جهان بسته ای كه در آن می زیست به پهنه فراخ یك كیهان بیكران پرتاب كرد و كهكشانی از مسائل كاملا نو و چالش های به كلی بدیع را در برابر او مطرح ساخت. در تلاش برای پاسخگویی به این پرسش های نوظهور، انسان اروپایی به تدریج، به ظرفیت های تازه ای دست یافت و به مرحله ای گام نهاد كه كانت از آن با عنوان «دوره بلوغ آدمی» یاد می كند و همان را مشخصه اصلی «عصر روشنگری» به شمار می آورد.

مدرنیزاسیون و سكولاریزاسیون مفاهیمی مرتبط با مدرنیته و جهان مدرنند. اولی یك فرآیند اجتماعی است كه در آن كوشش می شود نهاد ها و روابط و مناسبات در قلمروهای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی به گونه ای برنامه ریزی شده متحول شوند تا با مقتضیات جهان مدرن انطباق پیدا كنند. این فرآیند همچون اغلب تحولات اجتماعی در بسیاری از موارد با نتایج ناخواسته ای كه مخالف اهداف برنامه ریزان بوده، همراه است. دومی نوعی فرآیند عرفی شدن و عقلانی شدن امور در عرصه اجتماعی است. در این فرآیند مقام داوری برای تصمیم گیری در فعالیت های متنوعی كه در قلمرو حیات جمعی ظهور می یابد به عقل جمعی سپرده و كوشش می شود از دامنه تاثیر هرآنچه كه نتوان آن را در حیطه عمومی مورد وارسی و ارزیابی قرار داد، در زمینه تصمیم گیری و داوری امور تا حد امكان كاسته شود.

در تعاریف مختصری كه از مدرنیته، مدرنیزاسیون و سكولاریزاسیون ارائه شد، تاكید بر عقل و عقلانیت، به منزله نوعی وجه مشترك جلوه گر می شود. همین نكته سبب شده كه شماری از نویسندگان در بحث از دین در جهان مدرن و آینده آن چنین نتیجه بگیرند كه به اعتبار وجود عناصری در دین كه از سنخ تكاپوهای عقلانی نیستند، با بسط گستره مدرنیته، از دامنه نفوذ دین نیز كاسته خواهد شد.

این اظهار را كه به واسطه جایگاه قائلان آن از تاثیر گسترده ای برخوردار شده، می باید در پرتو برخی ملاحظات مورد تامل قرار داد. ملاحظه نخست آنكه مدرنیته، چنانكه اشاره شد فرآیند متحدالشكل و واحدی نیست كه به صورت خطی در طول زمان و در بستر مكان بسط پیدا كرده باشد. آنچه كه با عنوان مدرنیته از آن یاد می شود جریان سیالی است كه منجر به ظهور انرژی های مادی و غیرمادی فراوانی شده است. ظهور این انرژی ها به نوبه خود زمینه ساز تحقق ظرفیت ها و امكانات جدید و شكل گیری انواع الگوهای رفتاری، شكل های زندگی و چارچوب های معرفتی ای شده كه با شتاب دستخوش تحول و تطورند. همین تنوعات درونی در جریان مدرنیته موجب شده تا صورت هایی از مدرنیته ظهور یابد كه در آن به عوض تكیه به جایگاه عقل به عنوان داور نهایی امور، بر اهمیت عواطف و احساسات و اراده در شكل دادن به زندگی انسان ها و تغییر در محیط تاكید می شود. بررسی رابطه میان این اشكال مدرنیته با موقعیت دین در جهان مدرن حائز اهمیت است.

ملاحظه دوم آنكه مدرنیته در همه صورت ها و مدل های متنوع آن دارای سویه ها و جنبه های متنوعی است و هر یك از این جنبه ها به شیوه ای بعضا متفاوت از جنبه ها و سویه های دیگر با پدیدار دین تعامل می كنند. به عنوان مثال پیشرفت های علمی و تكنولوژیك، یا تحولات بازار، یا رویكرد های اخلاقی هر یك به شیوه خاص خود بر دین تاثیر می گذارند و از آن اثر می پذیرند. در بحث از آینده دین در جهان مدرن باید مشخص ساخت كه كدام یك از این جنبه ها، به نحو اولی و اصلی، مد نظر قرار دارد. برای مقصودی كه در این رساله كوتاه دنبال می شود، عمدتا به جنبه های سیاسی مدرنیته و به خصوص نقش دولت مدرن در ارتباط با دین توجه خواهد شد.

ملاحظه سوم آنكه هرچند دامنه مدرنیته مدت ها است از اروپا به نقاط دیگر جهان كشیده شده اما این بسط دامنه با تضعیف موقعیت دین در اقطار مختلف كره ارض همراه نبوده است. به عكس مشاهدات تجربی حكایت از آن دارد كه در دهه های پایانی قرن بیستم و سال های آغازین قرن بیست و یكم رفتار های دینی از جلوه و بروز به مراتب بیشتری برخوردار شده اند. پرسشی كه در این زمینه می باید مورد توجه قرار گیرد آن است كه آیا این شواهد را می باید به معنای سازگاری دین و مدرنیته تفسیر كرد.

بالاخره آخرین ملاحظه آنكه به اعتقاد برخی، از آنجا كه عمر دوران مدرن و عصر مدرنیته در شرف پایان است و اجل این هستار تاریخی به سر رسیده و زمانه جدیدی كه از آن با عنوان پست مدرن یاد می شود در حال شكل گیری است و با توجه به آنكه از جمله عناصر مقوم دوران پست مدرن توجه به باور های دینی است، می توان نسبت به آینده دین و جایگاه موثر آن خوشبین بود. میزان اعتبار این دعوی نیز می باید با دقت مورد ارزیابی قرار گیرد.

علی پایا

* مركز تحقیقات سیاست علمی كشور و مركز مطالعات برای دموكراسی، دانشگاه وست مینستر

پی نوشت ها:

۱ نگارنده لازم می داند از هم فكری های آقای حسین پایا مدیر محترم انتشارات طرح نو، كه تحریر اولیه ای از این مقاله را موشكافانه و نقادانه مطالعه كرد و نكات مفیدی برای تكمیل آن پیشنهاد نمود صمیمانه تشكر كند.

۲ در مقالات دیگری به تفصیل این نكته را توضیح داده ام كه دموكراسی، به منزله نظامی برای اداره جوامع، یك تكنولوژی یا یك ماشین است و همچون هر ماشین دیگری واجد شماری از كاركردها به علاوه ارزش هایی است كه كاربران بر آن تحمیل می كنند. در این زمینه بنگرید به پایا ۱۳۸۴

۳ برای نقد دیدگاه هایی كه منكر كارایی قوانین عام علمی هستند بنگرید به پایا ۱۳۷۸ و در مورد نظام های اخلاقی كه وجود اصول عام و كلی اخلاقی را انكار می كنند، نگاه كنید به پایا ۱۳۸۵ج.

منابع و مآخذ:

فردید، احمد، «غرب زدگی جهانی و تزلزل مبانی ۲۵۰۰ساله آن در كل جهان «پست مدرن» كنونی»، سخنرانی ارائه شده در دانشكده ادبیات دانشگاه تهران در ۲۷ اردیبهشت ۶۸. آقای فردید در اعتراض به گزارش مختصر و ناقص روزنامه كیهان از این سخنرانی، در تاریخ ۳۱۲۶۸ متن مكتوبی از خلاصه صحبت خود را برای روزنامه كیهان ارسال می كند. این متن، كه نقل قول منقول در مقاله از آن اخذ شده، در تاریخ ۱۱۳۶۸ در روزنامه كیهان به چاپ رسیده است.

پایا، علی، «آیا قوانین بنیادین علم واقع نما هستند،» نشریه دانشكده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، شماره ۱۵۲، زمستان ۱۳۷۸.

پایا، علی، «نسبی گرایی معرفتی و خشونت ورزی در صحنه عمل اجتماعی،» مندرج در گفت وگو در جهان واقعی: كوششی واهی یا ضرورتی اجتناب ناپذیر، تهران: طرح نو، ۱۳۸۱.

پایا، علی، «دموكراسی اسلامی: امكان یا امتناع» آئین، سال اول، شماره دوم، ۱۳۸۴.

پایا، علی، «ملاحظاتی انتقادی در خصوص تجربه مدرنیته ایرانی،» آئین، سال دوم، شماره سوم، ۱۳۸۵الف.

پایا، علی، فناوری های نو و فرهنگ، تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وابسته به وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۸۵ب.

پایا، علی، «سیستم های بسته، سیستم های باز و فلسفه اخلاق مبتنی بر اصالت مصداق»، یادنامه دكتر ابوالفضل جهانگیری، تهران: پژوهشكده حكمت و فلسفه، ۱۳۸۵ج.

پایا، علی، در باره روشنفكری دینی مدرن و رسالت آن، تهران: طرح نو، ۱۳۸۵د.

Beck, Urlich: Risk Society, Translated by Mark Ritter, London Newbury Park

New Dehli: Sage Publications, ۱۹۹۲.

Beckford, James. Religion and Advanced Industrial Society, London: Unwyn Hyman,۱۹۸۹.

Fay, Brian. Contemporary Philosophy of Social Science: A Multicultural Approach, Oxford: Blackwell Publishers, ۱۹۹۶.

Huntington, Samuel. The Clash of Civilizations and the Making of World Order, New York, Simon and Schuster, ۱۹۹۶.

«Selling Rapture,»Kennedy, Douglas.

Review (the Guardian) , July ۲۰۰۵, pp.۴-۶.

Parker, Kathleen and Rolando Sentinel. Christians have differing world views, The San Diego Union-Tribune, August۲۰۰۶.

Partridge, Christopher. Encyclopaedia of New Religions, Oxford: Lion Publishing PLC, ۲۰۰۴.

Popper, Karl. Open Society and Democratic State) unpublished paper, quoted in Mark Nuttorno Science and the Open Society: The Future of Karl Popperصs Philosophy, Budapest: Central European University Press, ۲۰۰۰.

Scruton, Roger. Gentle Regrets: Thought From a Life London: Continuum, ۲۰۰۵.

Wittgenstein, Ludwig Philosophical Investigations. Oxford: Blackwell, ۱۹۵۸.

Wolin, Richard. The Seduction of Unreason: The Intellectual Romance with Fascism from Nietzsche to Postmodernism, Princeton: Princeton University Press,


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.