جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نقدی بر «چالش های اصلاح الگوی مصرف در امور مذهبی»


نقدی بر «چالش های اصلاح الگوی مصرف در امور مذهبی»

جناب دکتر دادخواه, یادداشت شما درباره چالش های اصلاح الگوی مصرف در امور مذهبی را چندین بار خواندم

جناب دکتر دادخواه، یادداشت شما درباره چالش‌های اصلاح الگوی مصرف در امور مذهبی را چندین بار خواندم. از آنجا که با نفس دغدغه شما در طرح این بحث موافقم، نکاتی را در نقد این مطلب یادآور می‌شوم که امیدوارم هم باب تبادل بیشتر آرا باز و هم این‌که در روشن شدن بیشتر بحث نزد مخاطبان مفید فایده واقع شود؛ ضمن آن‌که هرچند بدیهی است طرح چنین مباحثی از آنجا که اساسا خلاف جهت آب شنا کردن و روی لبه تیغ راه رفتن است، بی‌تردید اذهان مخاطبان و صاحبان فکر و اندیشه را به تعمق و تأمل بیشتر وا می‌دارد، گلایه‌ام اما از دوستانی است که تنها با نگاهی سطحی و برگرفته از جو سیاسی در کشور، مترصدند تا با انتشار چنین مطالبی به ویژه در «تابناک»، آسمان و ریسمان به هم بافته و به جای نقد علمی و کارگشای مسأله، تنها با هدف تخریب، سریعا پیکان حمله غیرمنصفانه خویش را به سمت شخصیت‌های سیاسی هدف گرفته و به بهانه انتساب «تابناک» به این و آن، بدون توجه به اصل بحث، موضوع را منحرف کرده و تخریب را سرلوحه کار خویش قرار می‌دهند.

به هر حال، هرچند این یادداشت در «تابناک» منتشر شده و ممکن است نقد صریح آن در همین سایت در نظر برخی، غیرحرفه‌ای بنماید، لکن بنده به عنوان عضو کوچکی از خانواده «تابناک»، آن را می‌نگارم «تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد» و صداقت «تابناک» در بررسی موضوعات گوناگون بر همگان ثابت شود.

بگذریم؛ نکاتی که به نظرم آمده است بیان می‌کنم:

۱) به نظر می‌رسد که نگارنده محترم میان دو مفهوم نذر و صدقه و خیرات دادن خلط مبحث کرده و با این عدم تفکیک، اساس مفهوم نذر را به عنوان یک امر دینی زیر سؤال برده‌اند. به بیان بهتر، هرچند فقه شیعه با دقت نظر فراوان و برای جلوگیری از نذورات برآمده از احساسات و هیجانات عاطفی و زودگذر، قوانین سختی را درباره شرایط وجوب آن وضع کرده، اما بدون شک، آنچه مد نظر شما در این بند بوده است، نحوه عملکرد مؤمنان در این حوزه است و درواقع ایرادی که شما وارد کرده‌اید، اساسا مفهوم نذر را در بر نمی‌گیرد، بلکه باید متوجه زیاده‌روی‌ها در صدقه دادن‌ و خیرات کردن‌ باشد و این مسأله که به بهانه جلوگیری از اسراف، اساس نذر و نذری دادن را زیر سؤال برده‌اید، به نظر محل اشکال است.

۲) خواسته یا ناخواسته با مغالطه‌ای ظریف، اسراف (به عنوان امری مذموم) و افطاری دادن (به عنوان امری مستحب و مؤکد) را خلط کرده و عملا به جای ذم اسراف، بر ذم افطاری دادن پرداخته‌اید، به ویژه آن‌که در توصیه معصومین(ع) به افطاری دادن، نخست نفس عمل مورد تأکید واقع شده و در ادامه، ترجیح افطاری به فقرا آمده است. دوم آن‌که هیچ‌جا مطلبی مبنی بر ذم افطاری دادن به غیرفقرا نیامده است؛ بنابراین، هرچند نظر شما در تصحیح الگوی عمل به این مستحبات را می‌پذیرم، لکن نفی اساس آن به این بهانه که دیگر امروزه کسی محتاج یک وعده غذا نیست و... منطقی به نظر نمی‌رسد.

۳) هرچند پرداختن به موضوع مهمی چون زیادی تعطیلات و معایب آن را در جای خود بسیار ضروری می‌دانم، اما اولا جایگاه طرح آن را در این بحث موجه نمی‌دانم و ثانیا همه می‌دانیم که ناکارآمدی، عدم بهره‌وری و استفاده بهینه از لحظات و ساعات کاری و نبود فرهنگ مناسب (وجدان کاری) در انجام امور محوله در هر مجموعه‌ای، بیشترین زیان و خسارت را متوجه کشور ما کرده است و این مسأله الزاما ربطی به کم یا زیاد بودن ساعات کار و یا تعطیلات رسمی ما ندارد. ضمن آن‌که نوع عبارات شما، این‌گونه تبادر می‌کند که تعطیلات مساوی با بیکاری، علافی و نشستن در خانه است، در حالی که بنا بر تعالیم دینی و عقلی ما، ‌اگر برنامه‌ریزی درست صورت شود، در ازای ساعات مفید کار و فعالیت، قطعا به ساعات استراحت و رسیدگی به امور دیگر نیز نیاز مبرم هست؛ بنابراین، در چنین حالتی، نه تنها اتلاف منابعی نمی‌شود، بلکه با تجدید روحیه و قوای فکری و جسمانی، زمینه برای کار و فعالیت بهینه‌تر و پرنشاط‌تر نیز فراهم شود.

۴) درباره مراسم‌ و تجمعات مذهبی نیز نخست این‌که منظور شما از تجمعات و سخنرانی‌ها، دقیقا مشخص نیست، چراکه به راحتی مجالس وعظ و خطابه مذهبی را با تجمعات سیاسی، راهپیمایی‌ها و ... در هم آمیخته و بی‌اثر بودن برخی را حمل بر بی‌اثری همه انواع آن کرده‌اید. دوم آن‌که اساسا کار ویژه این مراسم، تجمعات و مجالس وعظ و خطابه، نه تنها هیچ تداخل و تناقضی با بهره‌گیری از رسانه و انواع به روز آن نداشته و در عرض آن قرار نمی‌گیرند، بلکه به دلیل شمول مباحث مطرح در آن، از یک‌سو و گستردگی مخاطبان آن از سوی دیگر، می‌تواند به عنوان یکی از ده‌ها ابزار و امکان تبلیغ، در طول آن قرار گرفته و کارکرد مثبت و مفید خود را داشته باشد. ضمن آن‌که نفس برگزاری این تجمعات و جلسات، تعمیق و گسترش بیشتر روحیه یکدلی، وحدت کلمه و تحکیم اعتماد میان آحاد جامعه به عنوان مهمترین عنصر مقوم سرمایه اجتماعی یک ملت است و اینجاست که بیشتر به عمق این مسأله پی می‌بریم که اسراف نکردن، مصرف نکردن نیست، بلکه درست و به‌جا مصرف کردن است.

۵) در مورد ساختن مساجد، حسینیه‌ها و تکایا که از آن با صفت اضافی! یاد کرده‌اید، باید عرض کنم، هرچند استدلال شما در برخی موارد پذیرفتنی است، اما باز هم فحوای عبارات شما اولا به همه موارد تعمیم یافته است و ثانیا اساس کار را زیر سؤال برده است. به نظر شما اگر ما در طول زمان، استفاده از مسجد و حسینیه را به همین امور کنونی محدود کرده و روش استفاده بهینه از آن را بلد نیستیم، تنها راهکار این مسأله توقف ساخت و ساز مساجد و حسینیه‌ها و زیر سؤال بردن آن است.

۶) در آخر نوشته‌اید وظیفه سازمان و صنف! روحانیت، ایجاد! جذابیت در عبادات است، تکیه‌‌ام بیشتر روی واژه «ایجاد» است. به نظر می‌رسد که عبادات فردی و اجتماعی ما، هر کدام دارای جذابیت‌های لازم هستند؛ بنابراین، وظیفه همه ما و نه تنها روحانیت، باید تلاش در راستای بروز و شکوفایی این جذابیت‌ها باشد تا آحاد جامعه و به ویژه نسل‌های جدید، بیشتر به عمق آن پی برده و با همه وجود آن را لمس کنند، اما عبارت‌پردازی شما این‌گونه به ذهن می‌آورد که گویی عبادات واجب شده در اسلام، اساسا جذابیتی ندارند و روحانیت بناچار باید با ایجاد یکسری جذابیت‌هایی، مردم را به سمت آنها بکشاند.

در پایان از همه مخاطبانی که با نظرات سازنده خود، در بالا بردن سطح کیفی مطالب سهیم بوده و «تابناک» را در مسیر خبررسانی مستقل، صادقانه و توسعه تضارب افکار و اندیشه‌های گوناگون، صمیمانه پشتیبانی می‌کنند، نهایت تشکر را داریم، چراکه به عنوان یک رسانه مؤثر و پرمخاطب بر این باوریم که تنها راه اثرگذاری مفید در حوزه خبر، اندیشه و رسانه، احترام به شعور مخاطب و وانهادن تشخیص سره از ناسره به عهده خود اوست.

محمد قادری