پنجشنبه, ۷ تیر, ۱۴۰۳ / 27 June, 2024
مجله ویستا

سرود در برابر سکوت


سرود در برابر سکوت

نگاهی به حضور تاریخی آواز در ایران

«روزی الهه خورشید در ژاپن از مردمانش قهر می‌کند. مردم در این فکر می‌شوند که چگونه الهه روشنایی را با خود آشتی دهند و روشنایی را بازیابند. نتیجه می‌گیرند که برای او آواز بخوانند و آوازشان نیز با اشعاری از دوستی و مهربانی همراه باشد و بدین‌سان الهه خورشید روشنایی‌اش را بازمی‌گرداند.» این افسانه ژاپنی همچنان نیز در آن کشور برپاست و مردم هنگام خورشیدگرفتگی شروع می‌کنند به آوازخواندن. موسیقی و آواز، برای ما حکمی درونی و انتسابی دارد. هنگامی که مادر، دوران بارداری‌اش را طی می‌کند با زمزمه‌های آوازگونه‌اش، با فرزند به دنیا نیامده‌اش ارتباط می‌گیرد. همه ما می‌دانیم که انسان زمانی که به دنیا می‌آید با گریه زندگی‌اش را آغاز می‌کند. برای همین است که مولانا در نخست مثنوی سترگ‌اش می‌گوید: «بشنو از نی چون حکایت می‌کند/ از جدایی‌ها شکایت می‌کند». چرا که صدای گریه نوزاد، همچون صدای نواختن یک نی‌نواز مبتدی است. قرن‌هاست که ایرانیان مسلمان هنگام تولد در گوش‌شان اذان و آیاتی از قرآن خوانده می‌شود که همواره با صدایی آرام و آهنگین همراه است. در گذشته و پیش از اسلام نیز اوراد زردشتی با آواهای مخصوص در گوش کودکان خوانده می‌شد.

● قدیم

از قدیمی‌ترین نواهایی که در ایران و جهان وجود دارد آوازهای «هوره»، «مور» و«سیاچمانه» است که بیشتر در منطقه غرب ایران کنونی و در میان کردزبانان رایج است. این آوازها برگرفته از صدای آواز کبک است. به همین دلیل کبک تنها پرنده‌ای است که در میان کردها از احترام و اهمیت فراوانی برخوردار است به طوری که ازگذشته دور تا به امروز افتخار هر کردزبانی دراین بوده است که درخانه خودصاحب حداقل یک کبک باشد،آن را در قفس مخصوص کبک نگه‌دارد و از آن نگهداری کند، بدون اینکه هیچ منفعتی مادی برایش دربرداشته باشد. در انواع مراسم نیز کبک در کنار دیگر عناصرصحنه موجوداست. قدمت آواز یا موسیقی آوازی را می‌توان از روی نقوش و حجاری‌ها و نگـارگـری‌های به جای مانده از دوران باستان ثابت کرد. این استمرار همچنان در دوران مختلف تاریخی به اشکال گوناگون دیده می‌شود. موسیقی ایرانی اززمان‌های بسیار قدیم عـمدتاً با ساز و آواز توأم بوده است و در کـتب تاریخی نیزهـرگـاه به موسیقی اشاره شده بـیـشتر نام الحان و ترانه‌ها برجای مانده است.

● دستگاه

آوازهای ایرانی نمودارحالات درونی انسان هستند که خواه شاد یا غمگین نهفته‌های درونی را آشکار و پستی و بلندی را برای تفکر و اندیشه هموار می‌سازند. آواز ایرانی در اکثر موارد ضرب بخصوصی ندارد، نوازنده وخواننده درحین اجرا به تناسب ذوق خود چیزی به آن می‌افزایند یا از آن می‌کاهند و این کار که بداهه نام دارد، نزدیکی و الفت ایرانیان با آواز را نشان می‌دهد. موسیقی دستگاهی ایران که امروز به مرحله تثبیت رسیده است برگرفته از آوازها و لحن‌های قوم‌های گوناگون و گسترده‌ شده در سراسر ایران‌زمین است و به گفته استاد حاتم عسگری؛ هیچ گوشه‌ای در هفت دستگاه ایرانی وجود ندارد که نتوان بر آن شعری نگذاشت.

● ادبیات

آوازایرانی پیوستگی عمیقی با ادبیات فارسی دارد و شعر فارسی یکی از پایه‌های اصلی آواز ایرانی به شمارمی‌رود . پیوند آواز با شعر نه درکشور پهناور ایران بلکه دراقصی نقاط کشورهایی که روزگاری جزء مسلم ایران کنونی بوده‌اند به چشم می‌خورد. آواز مکمل شعروموسیقی است و دربرخی ممالک مانند افغانستان ساز و آواز هر دو از شعر پیروی می‌کنند و شعربرای‌جلوه‌گر ساختن‌ آواز به‌کار می‌رود. قرن‌هاشاعران و

غزل سرایان ایران غزل رامناسب ردیف وتصنیف می‌سرودند و درحقیقت پیوسته بین شعروموسیقی تقارن وتعاونی وجودداشته است. آوازایرانی همواره به این حقیقت بالیده که بربنیادشعرفارسی استواراست وخواننده موسیقی سنتی کسی است که می‌کوشدبه یاری موسیقی پیام شعررابه گوش جان مخاطب برساند و همواره شعری که برمی‌گزیند با دستگاه و حتی گوشه‌ای که قرار است اجرا شود هماهنگ است و اگر چنین نباشد ضعف خواننده ونداشتن دانش شعری وموسیقی رانشان می‌دهد . ناهماهنگی بین شعرودستگاه انتخاب شده موجب ملال و دل‌زدگی شنونده از آواز می‌شود. در حقیقت می‌توان گفت که شعرکلامی آهنگین است وآوازشعری موسیقایی. اینجاست که اهمیت آواز در نزد ایرانیان کاملاً هویدا می‌شود.

● تعزیه

امروز این موضوع به راحتی قابل باور است که بزرگ‌ترین خوانندگان تعزیه، از اساتید کهن آواز در موسیقی ردیفی و دستگاهی ایران محسوب می‌شوند. باید دانست قبل از پیدایش و عمومیت هنر تعزیه در نواحی مختلف کشور، به دلیل نبود رسانه‌های گروهی و عدم ارتباطات فرهنگی و تجاری بین مناطق امروزین، مردم نواحی ایران آشنایی چندانی با موضوعات فرهنگی دیگر نواحی نداشتند. این مسئله در مورد آواها و نغمات موسیقی نیز صدق می‌کند. برخی تکه‌ها و نغماتی که توسط چارپاداران، زائران و برخی گروه‌های ایلی و کوچ‌نشین به دیگر نواحی پراکنده می‌شد، انواع موسیقی‌های دیگر برای توده مردم تقریباً ناشناخته بود. با پیدایش و گسترش هنر تعزیه، بومیان با گونه‌های متنوع و پرتعداد از نغمات و موسیقی دیگر مناطق مواجه و آشنا شدند. در اینجا می‌بینیم که هنر تعزیه با یاری جستن از موسیقی بخصوص موسیقی آواز توانست پا بگیرد و به یک هنر قدرتمند تبدیل شود و آنگاه توانست یک ارتباط فرهنگی و اجتماعی نیز ایجاد کند که نقشی روشنگرانه و آگاهی‌بخش ایفا کند. در اینجا «آواز» اهمیت بیش از پیش خود را باز می‌یابد.

● قرآن

هر کس کم و بیش صوتی دارد و شاید کمتر کسی باشد که در عمر خود هیچوقت زمزمه نکرده باشد. بنابراین تمام افراد بشر خواننده‌اند منتها یکی بد می‌خواند، دیگری خوب، ولی همه از صوت خود اگر چه نامطبوع باشد لذت می‌برند و در موقع فراغت با خود زمزمه می‌کنند.

اما این ذوق فطری در بسیاری موارد در خدمت دین و خداشناسی جامعه ایرانی قرار می‌گرفت. این، ایرانیان بودند که میراث موسیقی پاک و بی‌پیرایه پدران خویش را در خدمت قرآن به کار گرفتند و تلاوت و قرائت قرآن را به اعلی نهایت زیبایی رساندند. می‌نویسند نخستین کسی که آیات قرآن را در هفت مقام موسیقی قرآنی تلاوت کرد، عبیدالله بن ابی بکره الثقفی معروف به ابوحاتم (م حدود ۸۰ ه.ق) است. اهمیت لحن و نغمه در قرآن تا آنجاست که امام صادق(ع) می‌فرمایند: «قرآن با حزن نازل شده است، پس شما هم آن را با حزن قرائت کنید.» بر همین اساس است که ما ایرانیان براساس یک سنت دیرینه، هنگام درگذشت عزیزان‌مان، صوت قرآن را بهترین تسکین‌کننده داغ از دسته‌رفته‌مان می‌دانیم و به آن عمل می‌کنیم.

● سرود

روح‌الله خالقی درباره تأثیر سرودها به خاطره‌های کودکی‌اش نقب می‌زند و می‌گوید: «برای هر دوره سرودی آماده می‌شد و بیشتر این آهنگ‌ها را غلامرضاخان سالار معزز می‌ساخت که رئیس مدرسه موزیک بود... بعدها که به هدف‌های تعلیم و تربیت آشنا شدم به خوبی درک کردم که همین کار کوچک چقدر برای ایجاد حس همکاری و به نشاط درآوردن روح جوانی کمک بزرگی بوده است. چنان که در آن موقع، ما بعد از سرود خواندن، خوش و خندان به کلاس‌های درس می‌رفتیم، بدون اینکه توجه کرده باشیم که این آهنگ موسیقی و وزن‌های شادی‌بخش سرودهاست که ما را سرخوش و خرم کرده است.» متأسفانه امروز از این فضا و حال و هوا در مدارس ما خبری نیست. تأثیر روحی و روانی آواز و بخصوص آواز جمعی از یاد مدیران ما رفته است و فراموش کرده‌ایم که چقدر در برهه‌های حساس تاریخی، شعارها و سرودهای جمعی، مردم ما را یکدل و همسو می‌کرده است.

منابع:

سرگذشت موسیقی ایران، روح‌الله خالقی

مجموعه مقالات موسیقی، محمدرضا لطفی

برگ‌هایی از داستان موسیقی ایران، حسن رضا رفیعی

نظری به موسیقی، روح‌الله خالقی

ققنوس، جهانگیر نصری اشرفی

موسیقی عاشورا، تورج زاهدی

شناسایی موسیقی ایران، عزیز شعبانی