چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

اسناد تحولات ایران در آرشیو ملی بریتانیا


خودكامگی مطلق شاه, بی اراده بودن نهادهائی مانند مجلس و حزب رستاخیز در برابر اراده شاه, عدم امنیت شغلی در رژیم گذشته, وجود سانسور و اختناق مطبوعاتی, فرار ایرانیان تحصیلكرده, سركوب آزادیهای سیاسی و بسیاری دیگر از نابسامانیهای ایران عصر پهلوی دوم, از جمله موضوعاتی هستند كه به صورت گزارشی مستند به نقل از «آنتونی پارسونز» آخرین سفیر انگلیس در حكومت شاه در آرشیو ملی بریتانیا به معرض قضاوت افكار عموم گذارده شده اند

خودكامگی مطلق شاه، بی‌اراده بودن نهادهائی مانند مجلس و حزب رستاخیز در برابر اراده شاه، عدم امنیت شغلی در رژیم گذشته، وجود سانسور و اختناق مطبوعاتی، فرار ایرانیان تحصیلكرده، سركوب آزادیهای سیاسی و بسیاری دیگر از نابسامانیهای ایران عصر پهلوی دوم، از جمله موضوعاتی هستند كه به صورت گزارشی مستند به نقل از «آنتونی پارسونز» آخرین سفیر انگلیس در حكومت شاه در آرشیو ملی بریتانیا به معرض قضاوت افكار عموم گذارده شده‌اند.

□□□

آرشیو ملی بریتانیا در آخرین روزهای سال ۲۰۰۶ نیز همانند سال‌های گذشته پرونده‌های محرمانه در آستانه بازگشایی خود را در اختیار شمار بسیار محدودی از محققان و روزنامه‌نگاران داخلی و خارجی قرار داد. نگارنده (دكتر مجید تفرشی) امسال نیز موفق شد تا برای هفتمین سال متوالی به عنوان تنها ایرانی در این مراسم حضور داشته باشد. امسال برخلاف سال‌های قبل امكان تهیه فتوكپی به شیوه معمول در اختیار محققان قرار نداشت و در عوض به آنان اجازه داده شده بود كه با دوربین از اسناد عكس‌برداری كنند. امری كه تا سه سال پیش در آرشیو ملی بریتانیا به كلی ممنوع بود و اخیراً در پرتو نوگرایی آرشیوی در این كشور مجاز شمرده شده است.

در مجموع حدود ۴۰ پرونده و در حدود ۱۶۰۰۰ صفحه طی دو روز مورد بررسی سریع نگارنده قرار گرفتند و حدود ۲ هزار صفحه از آنها برای تصویربرداری برگزیده شدند. بخش مهمی از این اسناد توسط تصویربردار همراه هنرمند و دوست گرامی جناب آقای «رضا مسعودی‌نژاد» در قالب ۱۷۰۰ فریم عكس برداری و سپس پرینت شد و بقیه كه شامل حدود ۳۰۰۰ صفحه بودند به صورت دیجیتالی توسط مسئولان آرشیو اسكن و روی سی. دی ضبط شدند.

دوره اسناد مورد مطالعه عمدتاً از اول ژانویه تا ۳۱ دسامبر ۱۹۷۶ مطابق با ۱۱ دی ۱۳۵۴ تا ۱۰ دی ۱۳۵۵ هستند، ولی موارد خاصی اسناد قبل و بعد از این تاریخ نیز مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

براساس این اسناد مهمترین رویداد خارجی ایران از منظر روابط با آمریكا تغییر رییس جمهوری آن كشور و روی كار آمدن «جیمی كارتر» به جای «جرالد فورد» بود كه این تغییر و شكست جمهوری‌خواهان و پیروزی دمكراتها برای ایران نیز سرنوشت ساز شد.

علاوه بر این روابط ایران با كشورهای بریتانیا، افغانستان، مصر، اتحاد جماهیر شوروی و عراق از جمله موضوعاتی بودند كه اسناد مربوط به آنها در آرشیو ملی بریتانیا به نمایش گذارده شد. اسناد مربوط به روابط با بریتانیا شامل گزارش «آنتونی پارسونز» آخرین سفیر آن كشور در رژیم شاه، اقتصاد و برنامه پنجم توسعه در ایران، حزب رستاخیز، و دو موضوع تأمین اجتماعی و حقوق ناشران و مؤلفان در ایران می‌باشد.

«آنتونی پارسونز» روز ۱۵ آذر ۱۳۵۴ گزارش محرمانه‌ای را با عنوان «صحنه سیاسی ایران» به لندن ارسال كرد و طی آن وضعیت حكومت پهلوی و سیاستهای شاه را تشریح نمود. توجه خوانندگان گرامی را به قسمتهائی از این گزارش كه به صورت اسناد مكتوب در آرشیو ملی بریتانیا به نمایش درآمده است، جلب می‌كنیم.

پارسونز درباره شاه می‌گوید: «وضعیت وی شبیه به یك مدیر عامل است. … مدیر عاملی وی از نوع رؤسای قدیمی و خودكامه شركت‌ها است. او از بسیاری كانال‌های رسمی و غیر رسمی راهنمایی و مشورت می‌گیرد، ولی به تنهایی تصمیم گرفته و اوضاع را كنترل می كند. او مردم را همانند سهام‌داران كمپانی خود تلقی می‌كند، از این نظر همه اقدامات وی توجیه‌پذیر تلقی می‌شوند و او تحت تأثیر دیدگاه‌ها و علایق هیچ واسطه‌ای قرار نمی‌گیرد.»

پارسونز می‌افزاید: «وی به گروه‌های واسطه ارتباطش با مردم [مسؤولان كشور] نیز همانند مجریان حقوق بگیری نگاه می‌كند كه در هر زمان كه لازم دانسته شود،‌توسط وی استخدام، یا عزل می‌شوند. هیچ كس اجازه اتكا به هیچ منبع قدرت دیگری را ندارد. نقش نهادهایی مانند مجلس و حزب رستاخیز، محدود و منحصر به برگردان تصمیمات وی به ابزارهای قانونی و اداری و ارائه آنها به عموم است. … برای مردم وی یك حاكم دوران اولیه استعمار است. شاه خودرا بهترین داور منافع مردم می‌داند و توقع دارد كه آنان همه تصمیم‌گیری‌های او را در قالب آزادی و دموكراسی بپذیرند. … از نظر وی كسانی كه در پذیرش این امر تردید داشته باشند لایق آن هستند كه به زور، تن به این مسأله بدهند.»

سفیر بریتانیا در مورد وضع كارمندان و تحصیل‌كردگان ایرانی كه اعتقاد و وفاداری به حكومت پهلوی ندارند ولی مجبور به كار با ‌آن هستند، می‌نویسد: «با وجود نظام گسترده دیوان‌سالاری كه مردان زیادی با قابلیت‌های حرفه‌ای بالا در آن به كار مشغول‌اند، تصمیم‌گیری‌ها در همه مقاطع، مستبدانه وغیر قابل پیش‌بینی است. همه كسانی كه در ادارات دولتی هستند، كاملاً دچار نا امنی هستند. آن‌ها ممكن است همین فردا بدون هیچ دلیل كافی تنها به خاطر یك تصمیم غلط، یا گام كوچكی كه به غلط بردارند كارشان به دیگری داده شود و منتقل یا بركنار شوند.»

آنتونی پارسونز درباره وضعیت رسانه‌ها و آزادی در ایران چنین گفته است: «رسانه‌ها نوعی سیستم خود سانسوری همه جانبه را اجرا می‌كنند. آن‌هایی كه [با حكومت] همكاری نكنند، تعطیل خواهند شد. بیشترین مطالب رسانه‌ها به شیوه‌ای تكراری و متملقانه در جهت تحكیم رشته بین شاه و مردم است. … كسانی كه شجاعت آن را دارند كه مستقیماً با مبانی رژیم مخالفت كنند توسط ساواك شناسایی می‌شوند و بدون محاكمه به زندان می‌افتند و احتمالاً به سرنوشتی بدتر از آن دچار می‌‌شوند.»

در ادامه این گزارش آمده است: «شاه در تنگنای انتخاب بین استراتژی سیاسی كه احتمال رسیدن به اهداف اجتماعی و اقتصادی وی را به حداكثر برساند از یك سو و راهی دیگر قرار دارد. احتمال اینكه او سیاست راهبردی خود را تغییر دهد و با درجه واقعاً بیشتری اجازه مشاركت در تصمیم‌گیری‌های سیاسی و اداری بدهد، وجود ندارد. هنوز تضمینی برای این كه مشوق لازم برای ایجاد تغییرات واقعی در شیوه برخوردها فراهم كند وجود نخواهد داشت.»

پارسونز در ادامه‌ی نوشته‌‌ی خود به مشكل دیگر شاه در ادامه همكاری نخبگان و تحصیل‌كردگان ایرانی توجه می‌كند: «بسیاری از ایرانیان بسیار تحصیل كرده و نیروهای با ارزش به عنوان حس اولویت‌بخشی به منافع شخصی و حفاظت از خود، راه فرار را از طریق انتقال سرمایه‌های خود و سرمایه‌گذاری، و مهم‌تر از همه خرید املاك، در اروپا و امریكا باز گذارده و یا آن را عملی می‌كنند. این بدان معنا است كه گروه قابل توجهی از افراد متمول این آلترناتیو را دارند كه به مخالفت فعال رژیم تبدیل شوند.»

با توجه به همه جنبه‌ها كه سفیر بریتانیا در گزارش مفصل خود به آن‌ها اشاره كرده، وی نیز همانند بسیاری دیگر از جمله خود شاه در پایان سال ۱۹۷۶ هنوز صدای پای دگرگونی در ایران را نشنیده بود: « من در كوتاه مدت پیش‌بینی یك وضعیت انقلابی و به دنبال آن سرنگونی ثبات كنونی [در ایران] ولو با معیارهای جهان سومی را نمی‌كنم.»


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید