پنجشنبه, ۱۴ تیر, ۱۴۰۳ / 4 July, 2024
مدلهای چهارگانه
![مدلهای چهارگانه](/web/imgs/16/87/h8ky11.jpeg)
همانگونه که تحلیل ما از چرایی شکلگیری «پرسش از نسبت میان دین و تکنولوژی» نشان داد، آنچه تکنولوژی جدید را از ابزارسازی بشر در گذشته متفاوت کرده و سبب ظهور پرسش از نسبت دین و تکنولوژی جدید میشود «تفکر و عقلانیت تکنولوژیک» است و نه خود تکنولوژی. به بیان دیگر، پرسش ما در واقع پرسش از نسبت میان «تفکر دینی» با «تفکر و عقلانیت تکنولوژیک» است و نه پرسش از نسبت میان دین و تکنولوژی.
به هر تقدیر، چه در غرب و چه در جهان اسلام، برای حل تعارض دو گونه تفکر دینی و تفکر فلسفی، راهحلهای بسیار متعدد و متنوعی عرضه شده است. ولی همه این راهحلهای متنوع را میتوان در چند مدل کلی صورتبندی کرد:
۱) مدلهای مونیستی: یعنی راهحلهایی که میکوشند دو گونه تفکر دینی و تفکر متافیزیکی را در یک نظام واحد فلسفی جمع آورند. این همان راهحلی است که در غرب فرضا در نظام فلسفه تومیستی و در جهان اسلام در فلسفههای ابنسینا، فارابی، شیخ اشراق یا ملاصدرا دیده میشود. تمام تلاشهای نظری متکلمان جدیدی چون بولتمان (طرح اسطورهزدایی از کتاب مقدس)، پانن برگ (طرح الهیات تاریخی) و پل تیلیش (الهیات فرهنگ) و...، یا جنبش اصلاحگری دینی در جهان اسلام، از سیدجمالالدین اسدآبادی گرفته تا عبده، طنطاوی، سیراحمدخان و اقبال لاهوری و از بازرگان، طالقانی و یدالله سحابی گرفته تا شریعتی، سروش و... همه و همه در یک چنین الگوی مونیستی شکل گرفته است.
۲) مدلهای پلورالیستی: یعنی راهحلهایی که معتقدند دین و فلسفه هر یک بیانگر حقیقتی متفاوت از دیگری بوده و به هیچوجه نمیتوان به یک هیات تالیفی از آن دو در یک نظام واحد نظری نایل شد. در سنت تاریخی خود ما، ابنرشد با قول به وجود حقایق مضاعف و داریوش شایگان به تبعیت از ابنرشد با پذیرش هویت متکثر و چهلتکه، نمونههای برجستهای از تبعیت از این الگوی پلورالیستی هستند.
۳) مدلهای نهیلیستی: در این مدلها، برخلاف مدلهای پیشین، وجود حقیقت اساسا مورد انکار قرار گرفته، سرشت معرفت و شناخت بشری چیزی جز اسطوره، افسانههای مفید و بیانی استعاری و بازیهای گوناگون زبانی نبوده و از هیچ حقیقت اصیلی حکایتگری نمیکند. اندیشه نیچه و تفسیرهای گوناگون پستمدرن از آن را میتوان ذیل این الگو قرار داد.
۴) فهم حقیقت به منزله رویداد: این الگو که مشخصا اندیشه مارتین هایدگر را ذیل آن میتوان قرار داد، به هیچیک از الگوهای پیشین تن نداده. حقیقت و تاریخ را به منزله رویدادگی حقیقتی چیرهناپذیر فهم میکند که به اسارت هیچیک از نظامسازیهای بشری که چیزی جز اراده معطوف به قدرت بشری نیستند، درنمیآید. در این تفکر، حقیقت و تاریخ از جمله امکان یا عدم امکان ظهور نحوهای از تفکر که در آن دین و تکنولوژی، یعنی تفکر دینی، معنوی، عقلانیت متافیزیکی و تکنولوژیک در یک نظام تالیفی به وحدت برسند، نه حاصل طرحها و مدلسازیهای بشری بلکه نتیجه رویدادگی تاریخی خود حقیقت است. این تفکر نه دعوت به نوعی جبراندیشی و تعطیلی تفکر، بلکه به معنای تذکار به این حقیقت بنیادین است که آدمی و اراده او، صاحباختیار تاریخ و آینده بشری نیست و تاریخ بشری از طرحها و الگوهای ذهنی ما تبعیت نمیکند. بر خواننده اهل تفکر، این نکته پنهان نیست که در اندیشه هایدگر و تلاش او برای آشکارسازی حقیقت به منزله رویدادگی عزمیت سترگی برای گسست از نهیلیسم و برای گذر از فهم اومانیستی و خودبنیادانه از حقیقت و تاریخ وجود دارد. این عزمیت جز در افق معنایی دینی و معنوی- و یقینا غیرتئولوژیک- نمیتواند و نباید فهم و تفسیر شود.
بیژن عبدالکریمی
![](/imgs/no-img-200.png)
انتخابات ریاست جمهوری انتخابات مسعود پزشکیان سعید جلیلی ایران انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم انتخابات ریاست جمهوری 1403 انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ مناظره مناظره انتخاباتی سیاست ریاست جمهوری
هواشناسی شهرداری تهران اربعین تهران قتل سازمان هواشناسی سلامت فضای مجازی پلیس وزارت بهداشت حوادث آموزش و پرورش
قیمت دلار قیمت طلا خودرو قیمت خودرو حقوق بازنشستگان دلار مسکن قیمت سکه بازار خودرو تورم اقتصاد بازار سرمایه
ماه محرم محرم الناز شاکردوست تلویزیون زنان فیلم سینمایی بازیگر سینما سینمای ایران رسانه ملی کتاب تئاتر
دانش بنیان کنکور ۱۴۰۳ ماهواره
غزه رژیم صهیونیستی فلسطین روسیه جو بایدن آمریکا جنگ غزه ترکیه دونالد ترامپ حزب الله لبنان چین اوکراین
پرسپولیس فوتبال استقلال یورو 2024 باشگاه پرسپولیس علیرضا بیرانوند سپاهان کریستیانو رونالدو لیگ برتر باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تیم ملی پرتغال
هوش مصنوعی سامسونگ گوگل ژاپن اپل نمایشگاه الکامپ اینستاگرام عیسی زارع پور
خواب دیابت پارکینسون افسردگی مو قهوه سرطان فشار خون