یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

جامعه آرمانی از نگاه سعدی


جامعه آرمانی از نگاه سعدی

سعدی در عصر رواج تملق و چاپلوسی و در زمانی که سنت ادب فارسی وسیله کسب نام و نان و هجوایی آن است و زورمندان تهی از دانش، به قصاید بلند مدح و ستایش خوگرفته اند، با حق گویی گستاخانه …

سعدی در عصر رواج تملق و چاپلوسی و در زمانی که سنت ادب فارسی وسیله کسب نام و نان و هجوایی آن است و زورمندان تهی از دانش، به قصاید بلند مدح و ستایش خوگرفته اند، با حق گویی گستاخانه ای که ملک مسلم اوست، توانایان عصر خود را درس رهبری مبتنی بر انسانیت می دهد. قصاید فارسی، نخستین باب گلستان - که در سیرت پادشاهان است- و همچنین باب اول بوستان- که در آن زمینه هوش و تدبیر و رای سخن رفته - آیین مملکت داری ویژه ای پیشنهاد می کند. پاسداری، رفاه مردم، تامین امنیت، نظام استخدامی، تدابیر جلب مسافر و جهانگرد، نظارت برکارگزاران، آموزش شغلی، دادورزی،

حق پذیری، نصیحت نیوشی و آیین جنگ و تدبیر سپاه را به روشنی بیان و با آوردن داستان های مناسب، مطلب را رساتر می کند.‏

در این مورد باید گفت نظریات اجتماعی وسیاسی سعدی بیش از آنکه متاثر از آرمان گرایی یا برخاسته از عواطف و احساسات شاعرانه باشد از مصلحت اندیشی او سرچشمه می گیرد و بر ادراک و حسابگری استوارند.‏ در یک مدینه فاضله به نحوی که سعدی از آن حمایت کرده، طبقه حاکم باید خود را به کلی با مردم یکسان بدانند. راه ورسم زندگانی آنها باید مانند راه ورسم زندگانی مردمان عادی، ساده و بی پیرایه باشد. حاکم باید از میان مردم برخاسته باشد، باید مانند مردم ساده وبی پیرایه باشد."فروتن و درویش گونه" حاکم باید آگاهی وسیعی درباره شرایط توده های عادی داشته باشد و نباید به هیچ نوع تبعیضی در میان "مردان خودش" و مردم عادی توسل جوید زیرا این کار به خویشاوندگرایی می انجامد.‏

یک سلطان عادل نمی تواند به حساب مردم خویش سستی و عیاشی و خوش گذرانی پیشه کند:‏

‏تو خفته خنک در حرم نیمروز

غریب از برون گو به گرما بسوز‏

‏الا تا نخسپی به غفلت که نوم

حرام است بر چشم سالار قوم

سعدی تسلیم در برابر حاکمان ستمگر را هرگز توجیه نمی کند. بر عکس قویاً از این اصل حمایت می کند که: مردم باید بر ضد چنین بی عدالتی قیام کنند و به حکومت ظلم و استبداد پایان بخشند. در همین حال، سعدی به سلطان ظالم اخطار می کند که باید شیوه ای ظالمانهء خویش را رها کند زیرا دیر یا زود مردم نیرو به دست کرده او را خلع خواهند کرد:‏

‏تحمل کن ای ناتوان از قوی

که روزی تواناتر از وی شوی‏

‏به همت برآرا ز ستیهنده شور

که بازوی همت به از دست زور‏

سعدی از این هم فراتر می رود و تاکید می ورزد که مردم دستکم می توانند چنین حکومت ظالمی را تحریم کنند.‏ برای آنکه ماشین عدالت به کار بیفتد ضروری است که مقامات حکومتی بافضیلت وخدا ترس باشند. فضیلت باطنی و منش (طبیعی) از معلومات صرفاً علمی مهمتر است.‏ تصورسعدی از یک جامع آرمانی وکمال مطلوب بر پایه اخلاق و سیرت اسلامی است و این است دلیل این مطلب که جامعه مورد نظر سعدی مخلوطی از مذهب معنوی و مذهب علمی است.‏ برای سعدی احسان تقریباً مترادف با انسان گرایی است که به معنی انجام دادن کار خیر برای همه بدون نظر به طبقه، عقیده و رنگ می باشد. انسان دوستی هیچ حد و طبقه و مذهب

نمی شناسد.‏ سعدی همچنین به احترام بسیار اهمیت داده و به مردان و زنان جوان اخطار می کند که اگر آنان نسبت به والدین خود ادای احترام نکنند چگونه می توانند از فرزندان خود چشم حرمتی احترام داشته باشند؟

‏سالها بر تو بگذرد که گذار

نکنی سوی تربت پدرت‏

‏تو به جای پدر چه کردی خیر

که همان چشم داری از پسرت؟‏

در پس تمام این صفات پسندیده که توسط سعدی برای یک جامعه آرمانی توصیف شد باید گفت که در نگاه سعدی ساکنان جامعه آرمانی باید همواره روی به خدا داشته باشند و به مناجات و تضرع به درگاه او مشغول باشند و درحالی که عمیق ترین شکر خود را نسبت به مواهبی که به آنها ارزانی داشته نثار کنند، همواره هدایت و راهنمایی او را در تاریکی های حیات جستجو کنند.‏

‏خدایا به عزت که خوارم مکن

به ذل گنه شرمسارم مکن

‏مسلط مکن چون من بر سرم

ز دست تو به گر عقوبت برم‏

‏به مردان راهت که راهی بده

و زین دشمنانم پناهی بده‏

‏چراغ یقینم فرا راه ده

ز بد کردم دستْ کوتاه دار‏

مسعود فولادفر