جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آنچه به همه ما تعلق دارد


آنچه به همه ما تعلق دارد

هرگاه جا به جایی پول افزایش یابد, رشد اقتصادی پیدا می­شود, ولی این به معنی آن چیزی که افراد در زندگی روزمره خود شاهد آن هستند نیست, تخریبِ آرامِ بخش عمومی, روندی عودکننده در توسعه غربی است شاید این روند برای اقتصاد مفید جلوه کند, اما برای یک جامعه قدرتمند با روابط نزدیک و صمیمی میان افراد آن, خطرناک است در اثر تلاش­های قابل تقدیر

هرگاه جا به جایی پول افزایش یابد، رشد اقتصادی پیدا می­شود، ولی این به معنی آن چیزی که افراد در زندگی روزمره خود شاهد آن هستند نیست، تخریبِ آرامِ بخش عمومی، روندی عودکننده در توسعه غربی است. شاید این روند برای اقتصاد مفید جلوه کند، اما برای یک جامعه قدرتمند با روابط نزدیک و صمیمی میان افراد آن، خطرناک است. در اثر تلاش­های قابل تقدیر (!) بانک جهانی و صندوق بین­المللی پول، جهان سوم هم در این روند شریک شده است. «غارت» فضاها و اموال عمومی، سزاوار حرکت­هایی برای ایجاد تعادل در آن است.باید تلاش­هایی برای حفاظت از آنچه به همگان تعلق دارد، پدید آید: هوای سالم و تازه، آب پاک، پارک­های شهری، زبان، فرهنگ و... به راستی برای هر چیزی نمی­توان قیمتی تعیین کرد و آن را به فروش گذاشت.

همسر من در یکی از کشورهایی که متخصصین غربی آن­ها را کشورهای در حال توسعه می­نامند، به دنیا آمده است. زندگی اجتماعی روستای همسر من، تا حد زیادی حول محور درخت می­چرخیده است. مردم عصرها برای ملاقات هم زیر درخت­ها جمع می­شده­اند و با داستان­گویی وقت خود را می­گذراندند. برخی از بهترین خاطرات کودکی همسرم، مربوط به بازی­های کودکانه­ای است که تا دیروقت در میان درختان بازی می­کرده­اند، در حالی که والدین آن­ها در حال خوش و بش با یکدیگر بوده­اند.

درختان در گذشته، چیزی بیش از یک مکان دیدنی و زیبا بودند. محوطه درختان، یک محوطه تولیدی و به معنای دقیق کلمه، یک بخش اقتصادی بوده است. این محوطه تولید کننده علقه­های همسایگی، شبکه­های خبررسانی و محیط فعالیت کودکان برای بازی و ابداع بازی­های جدید بوده است. این محیط پلی میان نسل­ها برقرار می­کرده است. سالخوردگان از این طریق، بخشی از بخش­های فعال زندگی روزمره می­شدند (نه همچون دنیای فعلی که آنها را منزوی می­کند) و کودکان در این محیط چیزی را تجربه می­کردند که در آمریکای امروزی نایاب است؛ محیطی غیرسازمانی و غیر رقابتی که والدین آنها کاملاً در دسترس آنها بودند. ما در ایالات متحده، صدها میلیارد دلار برای بسیاری چیزها از مراکز ارتباطی گرفته تا بازی­های ویدیویی خرج می­کنیم تا همین میزان از نتایج را تحصیل کنیم، حال آنکه کاملاً ناموفق هستیم و اغلب اثر مثبت اندکی به دست می­آوریم.

با این همه، اکثر اقتصاددانان غربی هم اکنون درخت و محیط آن را نشانه رقت­انگیزی از توسعه­نیافتگی می­دانند. آن­ها برای «مدرنیزاسیون» ارزش قائل هستند که محصول آن، قطع درختان و مجبور کردن افراد به پول دادن برای کسب نتایجی است که درخت حاصل می­کرد. در زندگی مورد علاقه اینان، مردم در خانه می­مانند و تلویزیون تماشا می­کنند، بازی­های ویدیویی می­کنند و در وب جهان­گستر به پرسه زدن می­پردازند. تفریحات تولید شده از سوی ابرشرکت­ها، جایگزین فرهنگ محلی می­شود و مشترکات اجتماعی «محصور» می­شوند. چیزی را که پیش از این در دسترس همگان بود- مکان­های تفریحی که همه به آسانی به آن دسترسی داشتند- تبدیل به کالایی می­شود که باید برای آن پول پرداخت. همه این نتایج را اقتصاددانان به عنوان «رشد» اقتصادی می­شناسند. پول در دست­ها جا به جا می­شود که البته این امر عوارض جانبی خاص خود را هم دارد: چاقی، قرض بالا آوردن، تخریب محیط زیست، خشونت و هرزگی (سکس)، مرتبط با فرهنگ بازرگانی شده و تضعیف چهارستون جامعه.

این داستان دارایی­های مشترکی است که بخشی از زندگی را تشکیل می­دهد و خارج از بازار و دولت وجود دارد. دارایی­های مشترک، اقتصاد مخفی­ای هستند که همه جا حضور دارند، اما به ندرت مورد توجه قرار می­گیرند. این دارایی­های مشترک، نظام­های حمایتی اصلی و اساس زندگی را تشکیل می­دهند؛ چه به لحاظ زیست محیطی و چه به لحاظ اجتماعی. با این همه، این دارایی­های عمومی در همه جا مورد هجوم، تخریب و سوءاستفاده قرار گرفته­اند. تخریب این دارایی­های مشترک، موسیقی متن تمام مراحل «توسعه» بوده است. این امر رشته­ای است که بسیاری از معضلات فعلی جهان را به هم مرتبط می­کند. آلوده­سازی آب و هوا، آلودگی صوتی، بی­نظمی و شکست اجتماع، لجنزار فساد فرهنگی­ای که از آن به «تفریحات» تعبیر می­شود و تلاش برای دستکاری و مهندسی ژنتیکی زندگی؛ این­ها و بسیاری دیگر از معضلات از این دست، محصول تخریب این دارایی­های مشترک است. همه این معضلات، محصول آن است که به خاطر منفعت شخصی و خصوصی، دارایی­های جمعی و عمومی را تخریب کرده ایم.

برای بیش از یک قرن، گفتمان عمومی در ایالات متحده، به صورت دوقطبی میان بخش خصوصی و بخش عمومی، حکومت در برابر بازار و شرکت­ها در برابر دولت، باقیمانده بود. این امر باعث ایجاد محدودیتی در فهم ملت از سیاست­ها و واقعیت­های اساسی شده است. محصول این امر آن بود که جهان در دو انتخاب خلاصه شد و سیاست­های رسمی نیز دچار کوتاه­بینی شدند. یکی از این دو اردوگاه، خواهان وارد کردن همه چیز به بازار و تبدیل همه چیز به کالاهای قابل فروش است و اردوگاه دیگر با تکیه به سیاست­ها و برنامه دولت نهادی، به مبارزه برمی­خیزد. درگیری و جنگی میان وال- مارت [فروشگاه­های زنجیره­ای و قدرتمند معروف آمریکا] و دولت رفاه درگرفته است که در یک سو، یکی خواهان حاکمیت مطلق شرکت­ها بر زندگی­هاست و دیگری خواهان قاعده­گذاری دائمی زندگی است. اما یک سؤال اساسی باقی می­ماند که آیا چیز دیگری نیز وجود دارد؟

اگر در جواب بگویی «دارایی­های مشترک»؛ می­گویند: آیا منظور شما حکومت است؟ حال آنکه شاید بتوان گفت، در سیاست و رسانه­ها، مفهوم «دارایی­های مشترک» به معنای صحیح آن وجود ندارد؛ دارایی­های مشترک، امری اساسی­تر از بازار و حکومت هستند. دارایی­های مشترک عرصه گسترده­ای هستند که میراث همه ما که بدون ابزار و بدون پرداخت هزینه از آن بهره می­بریم، در آن وجود دارد. اتمسفر و اقیانوس­ها، زبان و فرهنگ، دانش و اگاهی و عقل بشری، نظام­های حمایتی غیررسمی جامعه، صلح و آرامشی که آرزوی آن را داریم، ذرات ژنتیکی سازنده زندگی و... همهٔ این­ها، بخش­هایی از دارایی­های مشترک ما هستند.

برخی از اینها مواهب طبیعتند و مابقی، تولید جمعی خلاقیت و تحمل بشری. اما همه آن­ها به همهٔ ما تعلق دارند و هیچکس حقی اختصاصی نسبت به آنها ندارد. ما همه با هم آنها را به ارث برده­ایم و ارزش آنها برای حمایت ما از بازار و یا دولت، اساسی­تر است. می­توان زندگی را بدون وزارت بازرگانی و یا سایت Amazon.com تصور کرد، ولی بدون زبان و یا هوای لازم برای تنفس، خیر. این یک مسئولیت بزرگ ایجاد می­کند. چنان که ادموند برک در این زمینه می­نویسد: «ما صاحبان موقتی و اجاره­نشینان دائمی این حیطه هستیم و نباید حق خود بدانیم که این میراث را از میان ببریم».

ما باید چنان که مادربزرگ­هایمان در گذشته سفارش می­کردند که «اگر تمیزتر نمی­کنی، به همان تمیزی اول تحویل بده»، عمل کنیم. اما امروزه، بسیاری ضرورت این امر را درک نمی­کنند. قیمت دارایی­های مشترک قابل محاسبه نیست. با این همه، از آنجا که زبان خاصی برای صحبت کردن در مورد دارایی­های مشترک وجود ندارد و چارچوب قانونی خاصی از آن دفاع نمی­کند، دارایی­های مشترک در معرض تعرض مداوم، مصادره و سوءاستفاده قرار گرفته­اند. هر روز شاهد خبر جدیدی در مورد تجاوز به امنیت و هماهنگی جامعه و حیطه عمومی، آگاهی عمومی، آب و هوا و دیگر دارایی­های مشترک هستیم.

منبع: Odemagazine.com


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.