چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

موسیقی عاشورایی در ترازو


موسیقی عاشورایی در ترازو

با پایان یافتن ماه ذی الحجه و فرارسیدن ماه محرم, هیات های عزاداری آماده استقبال از عاشقان حضرت سید الشهدا و برگزاری هر چه باشکوه تر مراسم سوگواری آن حضرت هستند

با پایان یافتن ماه ذی‌الحجه و فرارسیدن ماه محرم، هیات‌های عزاداری آماده استقبال از عاشقان حضرت سید الشهدا و برگزاری هر چه باشکوه‌تر مراسم سوگواری آن حضرت هستند. آمل موقعیت اقلیمی دارد که از جلگه تا کوهستان را در بر می‌گیرد و مردمانی که اگر شجره آنها را ریشه یابی کنیم، برخی از این عزیزان از اطراف و اکناف ایران به این منطقه کوچ کرده‌اند. با توجه به نام خانوادگی برخی همشهریان عزیز نظیر: تهرانی، شیرازی، فارسی، زابلی، اصفهانی، کردلو و...، اندکی این مدعا بیشتر قابل استناد می‌گردد. حضور اقوام مختلف از کرد و بلوچ و سیستانی و آذری و برخی عشایر، تنوع اقوام و فرهنگشان را در این شهر نشان می‌دهد. اگر در روستاهای شهر آمل تا ییلاقات آن که اغلب مردمشان آداب و سنن ویژه خود را دارند که برخی به طایفه نیز مشهورند، دقت نظر بیشتری داشته باشیم، درمی‌یابیم برخی به گویش خود سخن می‌رانند و در درون این طایفه‌ها، طایفه‌های کوچک‌تر حضور دارند. برای مثال طایفه محترم «ایرایی» از چند نژاد یا طایفه تشکیل می‌شود که اغلب آنها به نام سرداران و پهلوانان آراسته‌اند؛ مانند الیاس (الیاسی)، گشتاسب (گشتاسبی) و دیگر عزیزان. این تنوع اقلیم و فرهنگ می‌تواند برای محققین علوم مختلف، جای پژوهش داشته باشد.

اگر منطقه‌ای گویشی متفاوت دارد، می‌توان با بررسی و کنکاش، الواحی در آن منطقه یافت و گویش را به زبان تغییر داد که حتما دوستانمان در بنیاد آمل‌شناسی مشغول بررسی این مهم هستند. اما اگر از مسائل دیگری که می‌تواند آمل را شاخص شهرهای دیگر کند گذشته و به موضوع بحث خود که سوگواری ایام محرم در آمل است بپردازیم، در می‌یابیم آمل با وجود این تنوع اقلیم و اقوام و فرهنگ مختص به ایشان، از تنوع سوگواری و عزاداری نیز برخوردار شده است و جای جلب توریست فرهنگی و مذهبی دارد؛ برای اشخاصی که می‌خواهند عزاداری‌های مختلف را در یک شهر، آن هم به بهترین وجه، زیارت و سیاحت کنند، مراسم سنگ زنی روستای سنگ چال، مراسم نخل کشی طایفه نوا و دیگر مراسم که حتماً باید ثبت و انعکاس داده شود.

چنانکه مراسم چوب کشی، قالی شویان، بوق و کَرنانوازی در نواحی مختلف ثبت و انعکاس داده شده است. اما در سال‌های اخیر شاهد شکل گیری رسم‌هایی و اضافه و کامل کردن برخی شیوه‌های گذشته هستیم. یکی از آنها گسترده شدن گروه‌های مارش عزا یا همان گروه موزیک در تکایا و حسینیه‌ها می‌باشد که هر ساله مبالغ قابل ملاحظه‌ای برای این منظور هزینه شده و با حضور اغلب هنرمندان و هنرجویان در این گروه‌های موزیک، رونقی در میان جوانان و همشهریان حاصل می‌گردد. همچنین برخی از مردم با دیدار از این گروه‌ها و مستمع بودن به عزاداری می‌پردازند. جای خرسندیست که اهل هنر جایگاهی در این مراسمات یافته و طالبین بسیاری هم در میان مردم پیدا کرده‌اند. اما به دلایلی، برخی از اجراهای آنها تناسبی با ایام محرم ندارد و یادآور حادثه کربلا نمی‌باشد. چراکه اگر تصانیف اجرا شده توسط این عزیزان که قبلاً در صداوسیما، کاسِت‌ها یا محافل هنری اجرا شده است را به منظور گرامیداشت و یادآوری حادثه عاشورا و تاثیرگذاری در روح و روان و اعمال مردم اجرا کنیم، نتیجه لازم را نخواهیم گرفت.

زیرا ناخودآگاه مستمع را به همان فضا و حال و هوای مرتبط با این تصانیف برده‌ایم و به سبب نوع ارتباط باطنی ای که در گذشته مردم با این آثار پیدا کرده و پیوند عاطفی با آن برقرار کرده بودند، نمی‌توانند خاطرات یا ارتباط دیگری غیر از همان ارتباط برقرار و حالِ اتصال و وصل به خود بگیرند. اگر با این تصانیف بخواهیم پیوند عاطفی و ارتباط معنوی بین مردم، محرم، عاشورا، امام حسین (ع) و یارانش برقرار کنیم بیشتر تبلیغ آن آثار را کرده‌ایم. برای مثال، تصنیف «رسوای زمانه منم» یا «شمع و پروانه منم» در مایه مخالف سه گاه که با نت‌های متغیر به آواز اصفهان اشاره می‌کند، توسط یکی از گروه‌های اجرا شد. اجرا توسط نوازندگان به خوبی انجام گرفت و خواننده آن که از جوانان خوش صدا و مستعد می‌باشد، با اجرای خود هنر نوازندگان را تکمیل نمود. اما این اثر هیچ مناسبتی با ماه محرم نداشت. هرچند در زمان مناسب می‌تواند رونق‌دهنده و گرمی‌بخش بعضی مراسمات و محافل انس باشد.

اما نه محرم و نه در وصف امام حسین(ع) و یارانش! اجرای تصنیف «گل پونه‌ها» به خوانندگی مرحوم «ایرج بسطامی» و آهنگسازی آقای «پرنیا» در دستگاه شور، بیشتر انسان را به یاد زلزله بم و فوت مرحوم بسطامی می‌اندازد تا صحرای کربلا و شهادت امام حسین (ع). هر چند محدودیت این سازها به سبب نداشتن برخی فواصل و پرده‌ها موجب سختی کار می‌شود. اما می‌توان با کمی صرف وقت، سازبندی مناسب و اضافه کردن خطوط نت از پس تصانیف مشکل برآییم. اجرای تصنیف «ای کاروان آهسته ران» در دستگاه چهارگاه از لحاظ مناسب بودن شعر با ملودی دچار ضعف است، زیرا کسی که آرام جانش می‌رود در مقام جامه دران می‌خواند و سوز و گداز، نه رجز و حماسه. در میان اصواتی که توسط گروه سازی تولید و به گوش می‌رسید، زمانی که مستمع در انتظار می‌بود و جانش توسط این آواهای گوش و دل نواز آماده گردید، شنیدن صوت زیبای قاری عزیز، فضای مناسبی برای وصل جان با جانان ایجاد نمود.برخی از گروه‌ها هم از ملودی دیگران استفاده و شعرش را تغییر می‌دهند. این کار هم کمکی به اصل موضوع نخواهد کرد که شرح دلایل آن خارج از فضای نوشتاری است و نیاز به اجرایی زنده به همراه شرح و تفسیر و روایت مستند دارد.

سرپرستان گروه‌های موزیک باید برای این مهم زمان لازم را صرف کنند. رابطه خود را با شاعرانی که در این زمینه سرایش می‌نمایند محکم‌تر کرده و با یاری جستن از خداوند و صاحب عزا، ملودی‌هایی در شأن این ایام بسازند و به شهدای کربلا و عاشقانی که برای دیدن این گروه‌ها و شنیدن آثارشان از گوشه و کنار آمل و با آن همه شلوغی و ترافیک شب‌های محرم قدم رنجه می‌کنند، تقدیم کنند. زیرا با شعر و لحن مناسب می‌توان آتش بر جان‌های پاک زد و تصویرسازی ایام محرم، روز عاشورا و مصائب اهل بیت را کرد که کاریست بس ارزشمند. زیرا تمام مشغله خاطر بزرگان این است تا واقعه عاشورا را به تصویر کشند و با این تصویر سازی ارتباطی میان زمان حال و هزار و چند صد سال قبل برقرار کنند که نظم و نثر به این کار می‌پردازند و مطمئناً اگر کمکی برای این منظور آسمانی شود، حتما استقبال خواهند کرد.صور خیال، تصویرسازی، دید عمودی و افقی به نظم و نثر، استفاده از ارائه‌ها و تلمیحات و دیگر صنایع ادبی کافی نیست. بلکه با عمل، موسیقی، نمایش و هنرهای دیگری که بتوان این امر مذهبی را به مخاطبین القا کرد، باید همراه شود. از حق نگذریم که هنر تعزیه در دوره‌های گذشته در این مقوله بسیار موفق عمل کرده و کارنامه درخشانی دارد.

اما با پا به سن گذاشتن پیشکسوتان این هنر، تعزیه به تئاتر نزدیک می‌شود تا شبیه خوانی.اگر مسئوولان امور فرهنگی و هنری به خصوص اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر ارگان‌هایی که می‌توانند کمکی در جهت اعتلای فرهنگ و هنر ایرانی اسلامی مان کنند، با برنامه‌ریزی اصولی زمینه را برای شکوفایی و بروز استعدادها در زمینه‌های گوناگون در ایامی غیر از محرم فراهم سازند، کاربری موزیک‌ها تفکیک و موزیک مخصوص هر ایام مشخص خواهد شد، موسیقی کنسرتی و مجلسی با سازهای جهانی جایگاه خود را پیدا می‌کند و موزیک عزا با همان سازها جایگاه و شأن خود را بدست می‌آورد و خروجی این تفکیک بروز استعدادهاست. یعنی هر هنرمندی می‌داند در چه جایگاه و موقعیتی قرار دارد و در کجا می‌تواند استعداد خود را عرضه کند و آن هنرمندی که از روی عشق و علاقه موزیک عزا را انتخاب می‌کند در صورتی که در کنارش موزیک ارکستری و جایی برای اجرای کنسرت وجود دارد، به سبب عشق و علاقه خود، ملودی‌ها و تصانیفی مرتبط می‌سازد که مناسبتی با ایام دارد.

و این در مورد نوازندگان، صدابرداران و تمامی اعضای مرتبط با یک گروه موسیقی صدق می‌کند. اما اینکه هنرمندان از روی ناچاری و سردرگمی، به خاطر نبودن وسعت زمینه‌های بروز استعداد یا به قولی دیده شدن افراد در جامعه وارد گروه‌های مارش عزا می‌شوند، خروجی آن به جای مارش عزا چیزی شبیه کارناوال خواهد شد و این به هر دو نوع یعنی موسیقی کنسرتی و موسیقی مارش عزا لطمه وارد می‌کند. باید در شهر ارکسترهایی باشند تا به اجرای برنامه بپردازند و اگر کسی به عشق اهل بیت خواست قدمی بردارد بداند که کجا باید برود. سرپرستان و هنرمندان تاثیر گذار در این گروه‌ها بر این باورند که در این زمان کم، یعنی چند روز از ماه محرم تا روز عاشورا باید تمام علم و احاطه خود به موسیقی را عرضه کنند و اگر کم بگذارند یا به خاطر مسائل فنی از اجرای برخی تصانیف مناسبتی پرهیز کنند، دیگران تصور خواهند کرد که فلان سرپرست یا خواننده یا نوازنده، حدش همین است و او دیگر برای اثبات خود فرصتی پیدا نخواهد کرد تا محرم‌الحرام سال بعد...! البته تا حدودی او مُحق است؛ چون جای دیگری وجود ندارد که مردم و دیگر همصنفان هنری او با هنرش آشنا شوند و بدانند که آن اجرا به سبب مناسبت ایام بود.

می‌دانیم که موسیقی مذهب و عرفانی نباید پیچیدگی و مُدگردانی داشته باشد، نت متغیر آن کم و ساده می‌باشد. کلام همانند اذکاری عمل می‌کند که با ریتم همراه است و باید سعی بر رساندن مطالب به همراه صداقت و صراحت و تعقل و تدبر به مخاطب شود و حواس او را به اصل موضوع توجه دهیم نه زرق و برق و دو نوازی و آکورد و انواع تِتراها. بلکه تمام مسائل فنی بی آنکه دیده شوند و مشهود باشند به همراهی و کمک رهبر گروه می‌آیند.در محفل انس از سازهای کششی و مضرابی و در معابر از سازهای تَهَیُّج آور استفاده می‌کنیم؛ آن هم با در نظر گرفتن موقعیت اجتماعی و زمان و مکان نواختن که خود نیاز به سال‌ها تحقیق و تفحص در این زمینه دارد.

زیرا همانند فیلسوفی عمل کرده که با طی مسیر، پیچیدگی‌ها را برای خود و مردم ساده می‌کند. پس اگر این نوع موسیقی ساده جلوه می‌کند، به دلیل پیچیده بودن فلسفه پس پرده آن است که موسیقیدان آن را ساده به مستمع القا می‌کند. همانند فقیهی که اگر در مجلس وعظ خود در یک جمله حرام بودن رِبا را اعلام می‌دارد، خود سال‌ها رنج کسب علم و ریاضت برای مکاشفه حقیقت ربا خواری را متحمل شده است. باید به هنرمندان آرامش و قوت قلب داد که اگر در ایام محرم کارهای مناسبتی می‌سازید در طول سال با اجراهای دیگر فرصت ارائه هنر آرمانیتان را خواهید یافت. البته صحبت در این زمینه با هنرمندان و مسئولان بسیار می‌باشد. اما از هرچه بگذریم سخن دوست خوش‌تر است. در این مجال از زحمات استاد «غلامحسین آبتین» که چند دهه از عمر خود را صرف این بخش از فرهنگ و هنر کرده و شاگردان بسیاری پرورش داده‌اند، تشکر و قدردانی می‌نماییم. امیدواریم محرم امسال با آثار عزیزان هنرمند و معتقد، حال و هوای حسینی را بیش از پیش در شهرمان استشمام کنیم.

سید علی حسینی