چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
تراکتورهای ساکت, زمین های بایر
با این وجود آنچه که هویداست آن است که ایران نه تنها در سطح کشاورزی جهانی فاقد جایگاه درخور شایسته است ،بلکه در مواردی ناگزیر از واردات مواد غذایی است.به نظر می رسد زمان استفاده از شیوه های آبا و اجدادی سر رسیده و صلاح کشاورز ایرانی پر از شیوه های قدیمی و پرهزینه است.به عبارتی دیگر واقعیت ها نشان می دهد که کشت و زرع مبتنی بر نیروی عضله در جهان امروز محلی از اعراب ندارد و کشاورزی مدرن علاوه بر تراکتور،تفکر را هم دربر می گیرد.از سالهای نه چندان دور، طبق یک قاعده نانوشته ، کشورهای دنیا به لحاظ قابلیت ها و امکانات به ۲دسته کشاورزی و صنعتی تقسیم می شدند. استرالیا قطب دامداری بود و آلمان غول صنعتی.به مرور با افزایش جمعیت و تنوع رژیم تغذیه ای و سلیقه مردم ، کشاورزی سنتی دیگر جوابگوی نیازها نبود؛ لذا به مدد فناوری ، کشاورزی نیز صنایع ویژه ای یافت تا همچنان جایگاه مولد خود را در توسعه همه جانبه کشور متبوعش ایفا کند. به عبارتی ، کشاورزی این کشورها مجهز به دانشی شد که دهها مورد آن کشت مکانیزه است. ایران به لحاظ ویژگی ممتاز جغرافیایی ، کشوری است که امکانات بالقوه کشاورزی دارد و به قول معروف ، طبیعت چهارفصل حاکم بر ایران امتیاز طبیعی مثبتی است که به رایگان نصیب شده است.بنابه گفته یکی از مسوولان : «بخش کشاورزی از مهمترین و تواناترین بخشهای اقتصادی کشور است که بیش از یک چهارم تولید ناخالص داخلی و بالاتر از چهارپنجم نیاز غذایی کشور را تامین می کند.»با این وجود می بینیم ایران نه تنها در سطح کشاورزی جهانی فاقد جایگاه درخور و شایسته است ، بلکه در مواردی ناگزیر از واردات موادغذایی نیز هست.این واقعیت تلخ بخوبی نشان می دهد کشت و زرع مبتنی بر نیروی عضله در جهان امروز محلی از اعراب ندارد و ضرورت مکانیزاسیون بیش از پیش برجسته می شود.وقتی می گوییم مکانیزاسیون ، بلافاصله ماشین آلات عجیب و غریب در ذهن تداعی می شود در حالی که این تنها شاخه ای از کشاورزی مدرن است.این واژه ، امروز بیشتر مفهومی عمومی و فراگیر است که علاوه بر تراکتور، تفکر را هم دربرمی گیرد. بهبود نهاده ها، در بخشهایی چون سنتز انواع کودها، مطالعه در کیفیت خاک ، مقاوم سازی گیاهان به آفات ، تحقیق در سیستم مطلوب زهکشی و آبیاری ، معانی گوناگون واژه مکانیزاسیون هستند و هدف همه آنها بهره برداری بیشتر از حداقل اراضی در اختیار، با وجود محدودیت های آبی و خاکی و ریسک طبیعی موجود است، تا عملکردی بیشتر و کیفیتی بمراتب برتر پدید آورند و به دنبال آن ، ما نیز بتوانیم به شاخصه های کشاورزی کم خسارت و پربازده دست یابیم.
در رسانه ها و جراید کشور، بحث کشاورزی همیشه داغ است که به فراخور زمان ، شدت و ضعف دارد، ولی هرگز از سکه نمی افتد! گاه به بهانه نزدیکی فصل کاشت ، گاه هنگام برداشت و عرضه به بازار، زمانی به بهانه بررسی و تخصیص بودجه های عمرانی و... از کشاورزی یاد می شود.اگر به دور از تعصب و با دلسوزی و سعه صدر، خبرها، مقالات و سمینارها را دنبال کنیم ، می بینیم اغلب در حال انتقادند.یکی به بازرگانی و واردات بی رویه آن می تازد که به هنگام عرضه محصول به بازار مصرف ، با کشتی محصول خارجی وارد می کند در مقابل وزارت بازرگانی آمار می دهد که مابه التفاوت کمبودها را جبران می کنیم و خلاصه عرصه تاخت و تاز بر سیاستگذاری ها گرم است و در این میان آنقدر که انتقاد هست ، راهکار عملی نیست.بماند که راهکارها گاه آنقدر فانتزی است مثل اتصال خزر به خلیج فارس برای بهره برداری از کویر مرکزی یا بسختی هماهنگ با باورها و تعلقات مردم است نظیر یکپارچه سازی اراضی! به عبارتی وقت و اعتبارات کشاورزی بین انتقادات عده ای و توجیه گروه دیگر تقسیم می شود و جالب این که خرده هم نمی آورد!اما در این میان آنچه ارزش دارد، این که تمام این بحث و جدلها یک هدف دارند و آن رسیدن به کشاورزی توسعه یافته و پایدار است.نگارنده منکر زیانهای متعدد مدیریت و مراجع تصمیم گیری یا پاره ای شیوه ها و عملکردها نیست ، بلکه آنچه با آن مخالف است ؛ عملکرد انفعالی خودماست ؛ یعنی باید هر کدام به سهم خود در این عرصه وارد شده و قبول مسوولیت کنیم و حداقل در محدوده زندگی خود ابتکار عمل را به دست گیریم. چرا که اگر قرار باشد منتظر شویم تا دولت یا فلان ارگان بستری فراهم کند بعد ما خودی نشان دهیم ، تا ابد باید بمانیم.همین حرکتها و تقاضاهاست که باعث می شود خواسته های جامعه ، در رده های بالای اخذ تصمیم ، جایی باز کند و نتیجه لازم به دست آید.مثال ساده ای می زنم ، اگر در یک کلاس ۴۰ نفره ، ۲۰ نفر اهل مطالعه و بحث و نظر باشند و اطلاعات روزآمد داشته باشند، بی تحرک ترین مدرس را وادار به مطالعه و تعمق می کنند، و لیکن اگر از ۴۰نفر، ۳۵ نفر داد و قال کنند که این مدرس چنین و چنان است و اطلاعات به قول معروف سوخته دارد، ولو اعتراض بحق باشد تنها جبهه گیری مدرس را به همراه دارد که تازه ممکن است فریاد برآورد لیاقت شما همین است!این امر در تمام موارد و مقاطع زندگی صادق است یعنی باید اول ظرفیت های فردی خود را نشان دهیم تا بتوانیم پاسخی برای توقعات بحق خود دریافت کنیم. با این دید به بحث خود بازمی گردیم و این که همه ما خواهان یک کشاورزی پایدار و توسعه یافته هستیم.پس لازم است نخست محورهایی را که یک کشاورزی بر آن استوار است ، بشناسیم. گفتیم عواملی چون نرخ فزاینده رشد جمعیت ، کمبود نهاده ها و محدودیت اراضی گاه به جهت ماندابی بودن و گاه به لحاظ شوری ، کم آبی ها و خشکسالی و... بر کشاورزی تاثیر سو دارند؛ اما اهرمی هم برای دور کردن این موانع وجود دارد، اهرمی که متشکل از ۳رکن آموزش ، تحقیق و ترویج است.آموزش ، نخستین گام است چون هر چیز را باید از ابتدا آموخت و فراگرفت و لیکن این دانسته ها باید جامه عمل بپوشد و لازم است اندیشه ها در دستها جاری شود تا جملاتی چون «بیکاری ۳۳ هزار مهندس کشاورزی» کمرنگ و بیرنگ شوند.
در گام دوم با تحقیقات گسترده و دامنه دار، این دانسته ها غربال و دسته بندی می شوند، چه بسا آنچه لازمه شمال کشور است در جنوب کارآمد نباشد؛ لذا در تحقیقات گزینش ، بهینه سازی و ترمیم آموخته ها را داریم تا به راهکارهای تازه تر و عملی تر در کیفیت و کمیت بهره وری دست یابیم.در نهایت ، ترویج است که با نقش کلیدی و حساس خود ثمره تحقیقات را از حدود کوچک و دقیق آزمایشگاه ها به دامن اراضی پهناور ایران می نشاند.به عبارتی ، مروج باید آنقدر ظرافت ، باریک بینی ، وسعت نظر، زبان گویا و شیوه های متنوع داشته باشد تا بتواند در قلب و اندیشه کشاورز ایرانی نفوذ کند و راهکارهای نوین را جانشین شیوه های آبا و اجدادی که کشاورز به آنها مانوس شده ، کند و به عینه این باور را در او تقویت نماید که صلاح کشاورز و در این رهگذر به نفع ایران است که شیوه های قدیمی و پرهزینه حذف و به جای آن روی روشهای مطمئن و ثمربخش امروزی تکیه شود.یعنی اگر فعالیت های آموزشی و تحقیقاتی کشاورزی جنبه تخصصی دارند، مروج با ارائه خود آن را از وضعیت اختصاصی خارج می کند و به آن وجه عمومی می دهد تا به سطح کلان و بهره برداری برسد. هر یک از ما بدون انتظار حرف از دولتمردان و دامن زدن به های و هوی ها، به سهم خود چه می توانیم بکنیم؟ به هر حال همیشه من و شما مصرف کننده می مانیم. در تازه ترین خبرها آمد «از شالیزار تا سفره، ۱۲ تا ۱۵ درصد برنج کشور از بین می رود.»برنج با مصرف سرانه حدود ۳۸کیلوگرم در سال ، از محصولات استراتژیک کشور محسوب می شود. ما در مقام مصرف کننده چگونه می توانیم سفره آرایی کنیم تا شاهد آمارهای بعدی مبنی بر اتلاف ها نباشیم؟
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست