دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
نبوغ حسی و اعجاز تکنیکی
ژانر دفاع مقدس در سینمای ایران همواره با دو نام بزرگ عجین شده است; رسول ملاقلی پور و ابراهیم حاتمی کیا. این دو کارگردان شهیر سینمای جنگ، با ساخته های خوب و گه گاه متوسط خود، توانستند گام های تازه ای در زمینه شناساندن تمام ابعاد این جنگ هشت ساله و حتی تبعات بعدی آن به مخاطب داشته باشند. ملاقلی پور جسارت منحصر به فرد خود را صراحتا به خورد مخاطب می داد و حاتمی کیا دغدغه هایش را در قالب دیالوگ های کاراکترهایش به مخاطب منتقل می نمود. حال در این روزگاری که ملاقلی پور را از دست داده ایم و با حاتمی کیایی مواجهیم که بنا به شرایط روز فیلم می سازد، این آسیب شناسی می تواند جنبه ای علمی به خود بگیرد و طرح این سوال که نقش هر یک از این دو کارگردان بزرگ در بهتر شناساندن ابعاد جنگ به مردم به چه میزان بوده است، بیشتر از همیشه احساس می شود. اما برای پاسخ دادن به این پرسش باید به تحلیل دو بعد زمینه های تکنیکی و بعد احساسی ساخته ها بپردازیم.
الف) شگرد تکنیکی فیلمسازی
ملاقلی پور زودتر از حاتمی کیا وارد دنیای فیلمسازی شد ولی تحصیلات آکادمیک او بسیار پائین تر از حاتمی کیا بود. شاید شروع کار هر دو کارگردان را فیلم هایی مشابه به لحاظ ساختار تشکیل می داد اما این ملاقلی پور بود که خیلی زود هنر خود را به مردم و حتی منتقدان شناساند. تکیه ملاقلی پور دیگر منتهی به فیلمنامه نبود. او فضا را به خوبی می شناخت و برباورپذیر بودن اتفاقات داستان هایش اصرار قابل اعتنایی داشت. کاراکترهای داستان های ملاقلی پور، شخصیت هایی ملموس برای مخاطب خود بودند. عنصر بسیار تاثیرگذاری که حاتمی کیا نتوانست تا مدت ها بدان دسترسی داشته باشد. این اتفاق بزرگ برای حاتمی کیا به صورت تدریجی در"آژانس شیشه ای" رقم خورد و در "بوی پیراهن یوسف" تکمیل شد. با لحاظ شدن این پارامتر در سینمای حاتمی کیا، او توانست پازل تکنیکی سبک خود را تعالی بخشیده و به کارگردانی شش دانگ در این عرصه تبدیل شود اما جنس نگاه او به آدم ها و اتفاقات حول محور آنها، بسیار عام تر از دنیای ملاقلی پور بود. حوادث در داستان های ملاقلی پور خاص تر بود و بالطبع از عمق معنایی ثقیل تری نیز برخوردارتر بودند; این مسلم بود که مخاطب با سینمای حاتمی کیا ارتباط بهتری برقرار کند همینطور هم شد.
حاتمی کیا و فیلم های تکان دهنده اش در آن سال ها، با تکیه بر سوژه های داستانی عام و البته موسیقی قابل توجه، محبوبیتی چشمگیر برای خود دست و پا کرد و به چهره ای شناخته شده در سینمای دفاع مقدس تبدیل شد اما حتی بهترین طرفدار وی نیز می دانست که او به لحاظ چارچوب بندی ساختار فیلم هایش هنوز پائین تر از ملاقلی پور قرار دارد. نخستین وجه مشترک دو فیلمساز را باید در مولف بودن آنها دانست. همین وجه اشتراک میان این دو نفر،به نوعی وجه افتراق آنها نیز به حساب میآید. دنیای نوشتاری حاتمی کیا خیلی دقیق و موشکافانه به تحلیل فضاهایی می پردازد که خیلی آنی در فیلم رقم می خورند و به نوعی پوشاننده حوادث حوالی همان سکانس هستند اما دنیای نوشتاری ملاقلی پور گسترده تر از یک سکانس است. ملاقلی پور می خواهد آرمانش را در دیالوگ دیالوگ فیلمش به مخاطب تزریق کند و همین عامل سبب می شود تا گستره دنیای نوشتاری وی، بسیار چشمگیرتر از دنیای نوشتاری حاتمی کیا باشد. این طبیعی است که دنیای بزرگ آدم های بیشتری می خواهد و آدم های بیشتر هم اخلاقیات خاص خود را می خواهند. وسواس ملاقلی پور در نشان دادن غیر ملموس این اخلاقیات سبب می شد تا مخاطب نتواند به راحتی با این فیلم ها ارتباط درخور توجهی برقرار نماید. فضاهایی که دو کارگردان برای نشان دادن دغدغه های خود نشان می دادند نیز با یکدیگر تقاوت بسیاری دارد. فضای فیلم های حاتمی کیا دنج و تعریف شده اند.
از برج دیده بانی "دیده بان" و آژانس مسافرتی "آژانس شیشه ای" بگیرید تا خانه کوچک "به رنگ ارغوان" و موسسه فرهنگی "گزارش یک جشن". در تمام آثار حاتمی کیا ما با این فضای دنج مواجهیم، فضایی که برای همه ما دوست داشتنی است. فضایی که قرار است در آن بسیاری از لحظات حساس و تاثیرگذار فیلم اتفاق بیفتد اما این فضا در آثار ملاقلی پور به هیچ عنوان دنج نبوده و برعکس«، گسترده و لایتناهی است. از "نینوا" بگیرید تا "میم مثل مادر" و حتی "مزرعه پدری" که بنا برنامش، گمان فضایی خاص برده می شود، اما کارگردان با نقب های قابل تامل خود کل ایران را به مثابه مزرعه ای می داند که این حوادث می توانند برای آن عمومیت داشته وتاثیرگذار باشند. مقایسه ای دیگر:شما دو فیلم اپیزودیک این دو کارگردان را در نظر بگیرید که از قضا هیچ یک از این فیلم ها با موضوع دفاع مقدس ارتباط تنگاتنگی ندارند و فیلم هایی اجتماعی به حساب می آیند. "نسل سوخته" یکی از شاهکارهای ملاقلی پور است و "دعوت"یکی از ضعیف ترین ساخته های حاتمی کیا. ملاقلی پور این انعطاف را در ساخت ابعاد مختلف فیلمسازی در خود می دید و حقیقتا هم تا جایی که می توانست در هر یک از آنها وارد شد اما حاتمی کیا اگر از سبک همیشگی خود تبعیت نکند نمی تواند موفقیت های قبلی خود را تکرار نماید. رسول ملاقلی پور در نشان دادن سینمای تکنیکی خود نمی تواند حد و مرزی را برای خود قائل شود. او اگر به منتهای ساختار نیز برسد باز به مانند شخصیتش عاصی است و راضی نیست; اما سینمای حاتمی کیا از روی فرمول نوشته شده کارگردان به خورد مخاطب داده می شود. المان های سینمای حاتمی کیا به قدری خاص و منحصر به خودش است که یک مخاطب بی آنکه از قبل سکانسی از فیلم های او را دیده باشد، می تواند به تشخیص درستی از نام کارگردان برسد. حاتمی کیا با محدودیت هایی که برای خود تعریف کرده، سینمایی مستقل و خاص را برای خود به وجود آورده که در پهنای همین محدودیت توانسته به عنوان کارگردان شاخص سینمای دفاع مقدس ایران معرفی شود.
ب) شاکله های احساسی
بحث در مورد رعایت اصول احساسی در آثار این دو فیلمساز شاید کمی واضح به نظر برسد. ملاقلی پور استاد بلامنازع خلق صحنه های احساسی در فیلم هایش بود که مشهودترین نوع آن را به وضوح در فیلم تحسین شده "هیوا" به رخ کشاند. هر چند سینمای ملاقلی پور سرشار از این شاعرانگی هاست، اما سینمای حاتمی کیا از شاعرانگی تهی است. ما این صحنه ها را با توجه به مفهوم عمقی آنها در اولین آثار ملاقلی پور تا به انتها مشاهده می کنیم، اما "از کرخه تا راین" که به نوعی می توان آنرا احساسی ترین فیلم حاتمی کیا به حساب آورد، نمی تواند به اندازه تک سکانس کور کردن چشم شاهزاده در "نسل سوخته"ما را تکان دهد و متاثر نماید.
در همین زمینه، نقش موسیقی بسیار برای ملاقلی پور حائز اهمیت بود تا جایی که وی برخلاف نظر موسیقی دانان، برای فیلم "میم مثل مادر" بر روی استفاده از ویولن اصرار بیش از حدی داشت درحالی که ما در آثار حاتمی کیا به جز ساخته های "مجید انتظامی"، نمی توانیم به یک توفیق زنجیره وار برسیم. نقش موسیقی در فیلم های حاتمی کیا، به میزان بسیاری به شانس باز می گردد. به زعم بسیاری از منتقدان، موسیقی های بسیاری از فیلم های حاتمی کیا در قواره ساخته های فیلم نیست. سینمای دفاع مقدس ایران با وجود این دو چهره سرشناس، رشد قابل توجهی را به لحاظ پرداختن به مضامین کیفی در خود مشاهده کرد. چهره هایی که علیرغم تفاوت های سبکی، توانستند گوشه هایی از انسانیت را به تصویر بکشند و حال ما باید غبطه خوران به روزهایی چشم بدوزیم که دیگر نه رسول ملاقلی پور را داریم و نه آن حاتمی کیایی که برای سینمای جنگ فیلم می ساخت.
نویسنده : مجتبی اردشیری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست