سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
ادبیات پلیسی, همچنان جذاب و محبوب
ـ واتسون: هولمز، اینبار هیچ سرنخی نداریم.
ـ هولمز: تو راست میگویی، در از تو قفل بود، قاتل هم نمیتواند در را از داخل قفل کند اما من قاتل را میشناسم.
ـ واتسون: ممکن نیست، باور نمیکنم.
ـ هولمز: چرا واتسون، قاتل همین جاست، روبهروی تو، خود من.
ادبیات پلیسی از ژانرهای مطرح جهان است. همیشه در فهرست پرفروشترینها، داستانهایی از این ژانر حضور دارند. پلیسینویسی و داستانهای کارآگاهی همیشه باب دندان مردم است.
سوزان سانتاگ معتقد است: «تا وقتی که ما از خواندن صفحه حوادث روزنامهها لذت میبریم، تا وقتی که دوست داریم قاتل را بشناسیم و تا وقتی که دوست داریم بدانیم پشت دیوارهای خانه همسایهمان چه میگذرد از داستان پلیسی لذت میبریم، با این تفاوت که دیگر دوره حل معماها گذشته است قاتل دیگر از پنجره فرار نمیکند اگر این طور بود، این کتابهای قطور ۷۰۰ صفحهای روی دست نویسنده باد میکرد، حالا ماجرا فرق کرده است.»
«داستان پلیسی» از یک قرن پیش تا امروز نوشته میشود. کافی است سری به سایت آمازون بزنید تا متوجه شوید در میان پرفروشترینها حداقل ۴کتاب اول لیست در این ژانر میگنجد.
از نمونههای بارز و سادهاش هم میتوان به رمز داوینچی اثر دن براون اشاره کرد که تا به امروز نزدیک به ۳۰ هزار بار تجدید چاپ شده است.
حالا دیگر ماجرای سم کشنده و سیانور در این عصر مطرح نیست. به قول کاوه میرعباسی، مترجم ادبیات پلیسی: این روزها گرایش جدیدی در این نوع از داستان به چشم میخورد، داستان پلیسی انتزاعی شده است، آنقدر که یکقدم
آن سوتر، این ادبیات رنگ و بوی متافیزیک پیدا میکند. رمانهای پلیسی این روزها جور دیگری خوانندهشان را اقناع میکنند، نویسندگانی همچون جان گریشام، دن براون و تالبوت دوم حالا میدانند که باید در تمام طول رمان ۷۰۰ صفحهای چطور خواننده را با خود بکشند.
در آثاری همچون رمز داوینچی و تابلوی استاد فلامینکو که سرو صدای زیادی بهپا کرده بودند، نویسنده با مطرح کردن یک پیشینه تاریخی به رمزگشایی قتلی میپردازد که در زمان حال اتفاق افتاده است اما رمزگشایی آن به تابلویی در گذشته، یک موسیقی و شاید هم یک بازی قدیمی ربط دارد.نویسنده اصلا قصد ندارد به خواننده بقبولاند که با یک واقعیت روبهروست. درست برعکس دوران طلایی که اگر خواننده قبول نمیکرد به هیچ وجه با داستان ارتباط برقرار نمیکرد.
رمان پلیسی حالا فرهیختهتر است به ماجراهای عمیقی میپردازد و این سبک و سیاق از اوایل دهه ۹۰ شروع شد و حالا در اوج بهسر میبرد. میرعباسی معتقد است: فرهیخته شدن ادبیات پلیسی در عصر حاضر از ادگار آلنپو شروع شد وحالا این میراث به نویسندگانی همچون پل استر رسیده است. استر در «سهگانه شهر نیویورک» داستان پلیسی را نقل میکند که گاه حتی به متافیزیک پهلو میزند. رمان شهر شیشهای هم با هیچ یک از معیارهای مرسوم داستان پلیسی نمیسازد.
حالا نویسندگانی همچون جیمز الروی با «لسآنجلس محرمانه»، پاتریشیا کان که ادامهدهنده سنت آگاتاکریستی است، سارا پارتسکی لهستانیتبار که قهرمان داستانش کارآگاهی لهستانی است و پرستار بچه، مارگارت رومن که همیشه داستانهایش در مکانهای معروف میگذرد، یکهتاز این عرصه هستند. آنقدر که هیچ کدام، داستانی کمتراز ۵۰۰ صفحه ننوشتهاند. داستان پلیسی هرگز در ایران به صورت جدی منتشر نشد. با این حال به تازگی تلاش مترجمانی همچون کاوه میرعباسی، مهدی غبرایی و... سبب شده که چهرههای شاخص این عرصه شناسانده شوند. خواننده ایرانی که در جهان ادبیات پلیسی و کارآگاهی تنها هرکول پوارو و آگاتاکریستی را میشناخت، حالا با دنیای جدیتر و گستردهتری روبهرو شده است.
مجموعه داستانهایی که سالها از تاریخ اولین چاپ آنها میگذرد و همچنان تجدید چاپ میشوند. نویسندگان زیادی در این عرصه فعالیت کردهاند که از معروفترین و عامهپسندترین آنها میتوان به ژرژ سیمنون، آگاتاکریستی و سرآرتور کانندویل اشاره کرد، تا جایی که تنها مجموعه داستان هرکول پوآرو؛ کارآگاه بلژیکی، تا بهحال چیزی حدود ۴۰ هزار بار در آمریکا تجدید چاپ شده است. میرعباسی میگوید: ادبیات پلیسی در ایران هرگز درست شناخته نشد، حتی به جرات میتوان گفت:هیچ وقت آثار شاخص این سبک به فارسی ترجمه نشده است، شاید به همین خاطر است که هیچ وقت خواننده ایرانی با این موج درگیر نشده است. مدتی در اوایل دهه ۴۰ پاورقیهایی در مجلات به عنوان داستان پلیسی توسط نویسندگانی همچون امیر عشیری و مجاهد دلجو نوشته میشد که آنها هم از کیفیت مطلوبی برخوردار نبودند. همان سالها یکسری کتابهای جیبی منتشر شد که در آنها داستانهایی از نویسندگانی همچون آگاتاکریستی و سرآرتور کانندویل به فارسی ترجمه شده بود.
بههر حال داستان پلیسی همچون هر سبک داستانی دیگری، داستانهای عامهپسند هم دارد که همیشه وجه غالب هم نوع بازاری است، در حقیقت، تقلیل یافته و عامهپسند شده که شناختهشدهتر از داستانهای دیگر است، درست مثل شهرتی که آگاتاکریستی کسب کرد که مصداق بارز این کلام است. ادبیات پلیسی از سال۱۹۲۰ تا ۱۹۴۰ درخشانترین دوره خود را سپری کرد، بهطوری که انواع ژانرهای ادبی دیگر را تحتالشعاع قرار داده بود، سالهایی که با کارآگاههای باهوش و جذاب میدرخشیدند. از اواخر سال۱۹۶۵ داستاننویسی پلیسی به عنوان یک سبک شناخته شد. از ماندگارترین و ســرآمدتــرین داستاننویسان دوران طلایی ادبیات پلیسی آثار چ.ک.چسترتون ماندگار شد.
اما پیش از آن هم مدتی میان سالهای ۱۸۴۹ تا ۱۸۵۲ داستانهای اینچنینی در کشورهای انگلیسی زبان طرفدار داشت. پاورقیهای جذاب و پرماجرا رونق داشت، در هر روزنامهای حداقل یک ستون به یک داستان دنبالهدار پلیسی اختصاص داشت، بعدها هم مجله ماسک سیاه در ۱۹۵۰ اوج این ماجراجوییها بود. میرعباسی میگوید: سالهای ۱۹۲۰ اوج دوره ادبیات پلیسی بود تا جایی که به عصر طلایی معروف است. به دلیل نوپا بودن ادبیات پلیسی در آن سالها ضعفهای زیادی وجود داشت. اما یکسری قواعد سبب شد که از همان ابتدا این ژانر قاعدهمند شود. در سالهای goldenage شخصیتها بیش از آنکه پرسوناژ باشند، تیپیک بودند. وقتی یک جنایت رخ میدهد در اصول قصهنویسی باید به سه شرط توجه کرد: «چی؟ چه طور؟ چرا؟» و ادبیات پلیسی در عرصه طلایی از چرا غافل مانده بود. انگیزهها سست و باورناپذیر بودند. تنها مساله نویسنده این بود که خواننده را با معما مشغول نگه دارد. آدمها سر هیچ و پوچ کشته میشدند و هرگز به قتل به عنوان واقعه هولناک بشری نگاه نمیکردند. نقشههای محکمی برای قتل کشیده میشد اما هرگز انگیزه محکمی در میان نبود.
داستاننویسی پلیسی بر مکتب واقعگرایی بعد از جنگ جهانی دوم پا گرفت و از شناسههای مشترک این سبک میتوان به حضور کارآگاهان خصوصی که از پلیس آزادانهتر عمل میکنند اشاره کرد. رمانها در این فصل، دیگر به تیپهایی همچون تاجران، قصرها و افراد خاص نمیپرداخت، این بار در هر فضایی اتفاق میافتاد. حتی گاهی خود کارآگاه هم درگیر میشد و به قولی پایش گیر بود و این باعث میشد که رمان از حالت فراواقعی خارج شود. داستانها از حالت غیرممکن و غیرواقعی خارج میشدند حتی گاهی کلیدهای آشکاری را برای جذب خواننده در داستان قرار میدادند، در این داستانها حتما ردپای ماشین، لکه روی دیوار و بالاخره شواهد اینچنینی دیده میشد.
ادگار آلنپو با داستان ویلیام ویلسون و نشانههای غلط هویت را مخدوش کرد و مکتب واقعگرایی در سه مقطع دستخوش تغییر شد. اول از همه، موج واقعگرایی در مجله ماسک سیاه بود، نویسندگانی همچون ریموند چندلر و داشیل همت، تحت تاثیر فریمن ویل قرار گرفتند، تا جایی که دو اثر معروف بانوی دریاچه و اشتباه در کوهستان ممنوعه اثر چندلر کاملا از فریمن تاثیر میگیرد. میرعباسی درباره چندلر میگوید: چندلر و همت جزو نویسندگانی هستند که مکتب واقعگرایی را در ادبیات پلیسی به حد اعلا رساندند. ادبیات پلیسی در این سالها جنبه انسانشناسانه به خود گرفته بود، دیگر از حالت صرفا معما درآمده بودند، بسیاری از آنها هر یک به تنهایی نقصهای این ژانر را درآثارشان برطرف کردند و شخصیتهایشان به روانشناسانه بودن رسید. اولین داستان پلیسی به معنای دقیق کلمه توسط ادگار آلنپو خلق شد و همزمان با آن، یکی از گونههای فرعی داستان پلیسی اتاق دربسته شکل گرفت اما در حقیقت معمای اتاق دربسته در عصر طلایی هم بود، معمای اتاق دربسته به داستانی گفته میشود که در اتاقی دربسته و نفوذناپذیر رخ میدهد.
اشکال این ژانر در این است که احتمالات محدودتر میشود، یعنی تنها سه امکان باقی میماند. این سبک داستاننویسی رفته رفته به سمتی سوق پیدا کرد که معما از آن حذف شد و بیشتر به جنبههای روان شناختی و خصوصیات قاتل اختصاص پیدا کرد. این مکتب به خوبی میتواند فراز و نشیبهای یک جامعه را بیان کند. هر یک از پلیسینویسها به اتکای تکنیکهای مشترک داستان پلیسی، باید داستانی با ویژگیهای خاص خلق کنند، تا خواننده جذب قلم آنها شود. با وجود این مایکل کانلی، نویسنده پرطرفدار داستانهای پلیسی معتقد است: دیگر هرگز نباید امید داشت که عصر طلایی داستانهای پلیسی بازگردد زیرا روزگاری بود که مردم دغدغههای اینچنینی را دوست داشتند، چرا که ذهن آرامی داشتند اما حالا در عصری که روزنامهها هر روز خبر از یافتن یک قاتل و جانی میدهند دیگر خواندن و فکر کردن به این چیزها زندگی را برای ما تلخ میکند و هراس به دلمان میاندازد. ادبیات پلیسی دیگر نمیتواند به جنایتهای رازآلود و تمسخرآمیز بپردازد، بلکه باید این بار دست به دامن روانشناسی شد تا شاید گرهی بگشاید و ذهنی را آرام کند. حالا دیگر روز چیدن پازل برای سرگرمی و در نهایت دیدن خفاشی خون آشام به سرآمده است.
امیلی امرایی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست