پنجشنبه, ۳ خرداد, ۱۴۰۳ / 23 May, 2024
مجله ویستا

ملاصدرای شیرازی


ملاصدرای شیرازی

آن حکیم متاله و فیلسوف صاحب‌نظر خاتمه فلاسفه شرق متولد سال ۹۷۹ هـ.ق در شیراز و متوفی در بصره در بازگشت از سفر حج رحمه‌الله تعالی به سال ۱۰۴۵ هـ.ق بنا به نوشته حفید فاضلش ملامحمد …

آن حکیم متاله و فیلسوف صاحب‌نظر خاتمه فلاسفه شرق متولد سال ۹۷۹ هـ.ق در شیراز و متوفی در بصره در بازگشت از سفر حج رحمه‌الله تعالی به سال ۱۰۴۵ هـ.ق بنا به نوشته حفید فاضلش ملامحمد بن ملامحسن فیض مستند به یادداشت والدش فیض کاشانی اما به نوشته صاحبان تراجم کلا سال ۱۰۵۰ هـ.ق و بنا به نوشته علم‌الهدی جنازه وی را به نجف اشرف منتقل و در ایوان طرف راست و در پای پنجره دفن کرده‌اند. رحمه‌الله تعالی علیه و علی جمیع المومین و المومنات.

بسم‌الله‌الرحمن الرحیم

می‌ستایم خالقی را کوست هست

این دگرها نیستند و اوست هست

آن خداوندی که قیوم است وحی

آن‌که پاکی وقف شد بر نام وی

آن خداوندی که از خاک رهی

کرد پیدا صورت شاهنشهی

آن خداوندی که از یک قطره آب

کرد پیدا صورتی چون آفتاب

جمله عالم، همه در قطره‌ای

جمع کرد و زان نشد کم ذره‌ای

هر دو عالم در دلی منزل نمود

هرچه بود و هست اندر دل نمود

در دل عالم هزاران تخم کاشت

هریک از وی آدمی قد برفراشت

جمله عالم، سبحه تعظیم اوست

ناطقه یک حرف از تعلیم اوست

جمله عالم کتابی دان ز حق

هست افلاک از کتابش یک ورق

یک ورق دان نه فلک از دفترش

عرش اعظم چون غباری بر درش

هست افلاک از کتابش صفحه‌ای

عرش اعظم در ثنایش سبحه‌ای

کیست غیر از حق که بتواند ستود

مبدعی را کوست خلاق وجود

کس نگوید وصف او جز ذات او

از لما اثبت برخوان این نکو؟

صد رو بدر آفرینش از حیا

در ثنایش گفته لا احصی ثنا(۱)

این ستایش نیست جز احسان او

شکرها یک لقمه‌دان از خوان او

پیر زال سبحه گردان، نفس کل

از قصور خویش دائم منفعل(۲)

کوکبان ثابت و سیار را

دهر در رشته کشد بهر ثنا

آسمان از دهشت تعظیم حق

از کواکب بر جبین دارد عرق(۳)

نفس کلی ساقی انعام او

وین کواکب قطره‌ای بر جام او

سطح گردون سقف زندان خانه‌اش(۴)

جوهر افلاک یک دیوانه‌اش

عالم ابعاد، دهلیز درش

هست سنگ‌انداز کیوان بر سرش

عالم اجرام چون منزلگهی است

جرم خور، همچون چراغی بر رهی است

از کمالش هفت گردون، ذره‌ای

از نوالش هفت دریا، قطره‌ای

هست دریا، تشنه دیدار او

سوز خور از حسرت رخسار او

نور خورشید از جمالش لمعه‌ای

آب دریا نزد ذاتش دمعه‌ای(۵)

گریه باران ز شوق روی اوست

ناله رعد از هوای کوی اوست

بس‌که گردون قطره زد در جستجو

گه به پهلو گه به سر شد کو به کو

پای تا سر گشت، پر از آبله

با هزاران شمع، اندر قافله

نه گرفتی از رخش یک در نشان

نه جمالش را کسی دیدی عیان

باوجود این طلبکاری “نخست”

هرگز از مقصود خود کامی نجست

آتش اندر سینه دارد از غمش

شب سیه پوشد فلک در ماتمش

پی‌نوشتها:

۱ـ اشاره به حدیث نبوی(ص)

۲ـ اشکال حرکت قبل از روی ولی ملاصدرا اصولا به الفاظ چندان اعتناء نداشته و همه جا فدای معنی شده‌اند.

۳ـ ستارگان به قطرات خوی آ‌سمان تشبیه شده است.

۴ـ اشاره به حدیث نبوی(ص:) الدنیا سجن المومن و جنه الکافر.

۵ـ دمعه به معنی اشگی.