دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

تربیت دینی ویژ ه ی نوجوانان ۱۲ تا ۱۸ سال


تربیت دینی ویژ ه ی نوجوانان ۱۲ تا ۱۸ سال

آدمی از دیر زمان درصدد بوده معمّای حیات و مقصود از زندگی را بداند, از آینده و سرنوشت خویش تا حدّی باخبر شود, توجیه درستی از رویدادهای این عالم به دست آورد و تفسیر معقولی نسبت به پدیده ها و دگرگونی های جهان داشته باشد

● مقدمه

أتزعم أنک جرمٌ صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر

و انت الکتاب المبین الذی بأحرفه تظهر المضمر

آدمی از دیر زمان درصدد بوده معمّای حیات و مقصود از زندگی را بداند، از آینده و سرنوشت خویش تا حدّی باخبر شود، توجیه درستی از رویدادهای این عالم به دست آورد و تفسیر معقولی نسبت به پدیده ها و دگرگونی های جهان داشته باشد.

پاسخگوی این گونه مسائل، که همواره ذهن انسان به ویژه جوانان را به خود مشغول داشته، بدون شک، در هر زمانی «دین» بوده است; زیرا حقیقت زندگی را تفسیر می نماید، هدف از آمدن و ماندن در این عالم را معنا می کند و مسیر درست زندگی و راه رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را نشان می دهد. اساسی ترین رکن دین ـ یعنی: ایمان به خدای یکتا ـ انسان را از نگرانی، اضطراب و دغدغه خاطر مصون داشته، در برابر رویدادهای نامطلوب زندگی ثابت و استوار نگه می دارد، به گونه ای که هیچ حادثه ای نمی تواند تزلزلی در او ایجاد نماید. گرایش به دین همزاد و همراه با پیدایش انسان بوده، به گونه‌ای که هیچ سرزمین و قومی در هیچ دوره‌ای از تاریخ بشر‌، عاری از مظاهر دین و دینداری نبوده است. تربیت نیز به عنوان یکی از مولفه‌های اصلی فرهنگ و تمدن بشری، همواره پیوندی انکار ناپذیر با «دین» داشته است. یکی از جنبه‌های تربیت انسان،توجه به پرورش و تربیت دینی اوست. تربیت وقتی بر اساس دین بنا شود، وبا اعتقاد و اخلاق مذهبی هم‌ریشه گردد می‌تواند تربیتی جامع و کامل و نیز تضمین کننده‌ی سعادت بشر در دنیا و آخرت باشد. به اعتقاد ما، هرتربیتی که جنبه‌ی دینی یا ماهیت دینی نداشته باشد، ناقص، صوری و بی‌دوام است.

موضوع «تربیت» یکی از مسائل مهم در دیدگاه دین و نظام اسلامی است. حاصل تربیت این نظام «انسانی متعالی» است. دراین نظام ایمان و عمل صالح باهم پیوندی عمیق دارند، و انسان با آن همه اسارت‌ها که از درون و بیرون دارد، تلاش می‌کند دراین نظام تربیتی به آزادگی دست یابد.

ما در این نوشتار به ابعاد مختلفی از چگونگی «تربیت دینی» نوجوانان پرداخته‌ایم و تا حد امکان سعی کرده‌ایم اصول و روش ‌های آن را متذکر شویم. در پایان لازم می‌دانم از زحمات عالمانه حضرت استاد آقای دکتر علی قائمی که با بیان همه‌جانبه خویش افق روشنی را در حوزه مشاوره و راهنمایی برایمان ترسیم نمودند کمال تشکر و امتنان را نمایم.

● تعریف تربیت دینی

مفهوم «تربیت دینی‏»«تربیت» به مفهوم عام آن، شامل جنبه های گوناگون جسمانی، روانی، عاطفی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و دینی است و هر یک از این ابعاد به لحاظ روان شناختی و تربیتی در زندگی انسان اهمیت فراوان دارد. آنچه در دوره نخست زندگی توجه بدان لازم است پرورش و رشد هماهنگ و منظّم ابعاد وجودی کودک است; به گونه ای که اگر در بعضی آن ها، دچار نارسایی گردد و یا احیاناً رشد مطلوب نیابد در آینده دچار مشکل خواهد شد. تحقق این امر، مسؤولیت بزرگی است که بر دوش مربیّان کودک و نوجوان، اعم از والدین، آموزگاران و دست اندرکاران امور تربیتی مدارس، گذاشته شده است.

شناخت مفهوم «تربیت دینی نوجوانان‏» منوط به شناخت معنای سه کلمه «تربیت‏» و «دین‏» و «نوجوان» است. از این‏رو، لازم است‏به معانی این سه واژه اشاره شود:

واژه «تربیت‏» در لغت، به معنای پرورانیدن یا پرورش دادن - یعنی: به فعلیت رساندن نیروهای بالقوه آمده. اما در اصطلاح، تعاریف متعددی از آن ارائه شده است. این تعاریف در عین تعدد، همگی در این جهت توافق دارند که تربیت فرایندی است که نتیجه‏اش تغییر رفتار فرد (اعم از ظاهری و باطنی) و کسب هنجارهای مورد قبول می‏باشد.

با توجه به این مطلب، اولا، حصول چنین چیزی نمی‏تواند دفعی باشد. ثانیا، متربی نیز باید استعدادهای لازم را برای تربیت‏پذیری دارا باشد. اما علاوه بر این، پرورش واقعی در صورتی محقق می‏شود که جریان تربیت‏بر اساس فطرت و سرشت متربی انجام گیرد. (پیرامون فطرت بحث مجزایی خواهد شد)

واژه «دین‏» نیز در لغت، به معنای کیش، آیین، طریقت، و شریعت و در اصطلاح، عبارت است از: مجموعه اصول و قواعد بنیادی و احکام و دستوراتی که از سوی خدا به انسان داده شده است. به عبارت دیگر، دین شامل گزاره‏های توصیفی و تجویزی است و سه عنصر اساسی دارد:

▪ شناخت: عنصر مؤثر در دین‏داری و تدین، علم به اصول و قواعد ضروری دین است. یعنی متدین باید گزاره‏های دینی را از طریق استدلال و برهان عقلی دریافت نماید; مانند توصیف این‏که «الله آفریننده جهان است‏» یا «خدا یکی است‏» از گزاره‏های توصیفی مربوط به مسائل اعتقادی است که یک موحد باید بداند. آنچه در این زمینه قابل توجه است این که درباب شناخت گزاره‏های دینی، نباید به ظن و گمان قناعت کرد; زیرا خداوند می‏فرماید: «لا تقف ما لیس لک به علم (اسراء: ۳۲); از چیزی که به آن علم نداری پیروی نکن‏». بلکه به علم و یقین باید رسید.

▪ ایمان: عنصر دوم در دین التزام قلبی انسان به باورها و اصول مسلم دینی است. به کسی که اعتقاد قلبی نسبت‏به خدا نداشته باشد، متدین گفته نمی‏شود. ریشه تمام ارزش‏های اخلاقی ایمان به گزاره‏های دینی بوده و این ایمان مبتنی بر معرفت و شناخت است، به گونه‏ای که هر چه معرفت کامل‏تر باشد، آن ایمان نیز بارورتر خواهد بود. البته علم و شناخت‏شرط کافی برای ایمان نیست، بلکه شرط لازم آن است و عنصر اراده و گرایش باطنی به التزام قلبی نسبت‏به باورهای دینی جزء اخیر ایمان را تشکیل می‏دهد.

با توجه به این مطلب، ایمان یک عمل قلبی کاملا اختیاری است که فرد پس از شناخت لازم و به دور از فشارهای بیرونی یا اصول اسلامی را پذیرا می‏شود و یا آن را انکار می‏کند. چه بسا افرادی هستند که در عین شناخت گزاره‏های دینی، در اثر لجاجت و عناد، ایمان نمی‏آورند. در مورد انتخابی بودن ایمان، شواهد فراوانی از آیات قران وجود دارد; از جمله این‏که خداوند می‏فرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا» (انسان: ۴); ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر و پذیرا باشد یا کفران کننده و ناپذیرا. در جای دیگری می‏فرماید: «لا اکراه فی الدین‏» (بقره: ۲۵۶); در قبول دین اکراهی نیست.

عمل:عنصر سوم دین عمل به گزاره‏های تجویزی و احکام دینی است; یعنی: آنچه را فرد از باورهای دینی می‏داند و به آن ایمان دارد، در مرحله عمل نیز آشکار سازد. عملی از نظر اسلام ارزشمند است که ناشی از ایمان راسخ به اصول دین و ارزش‏های مذهبی باشد. در موارد متعددی از قرآن کریم، ایمان پیش از عمل صالح ذکر شده است; مانند «آمنوا و عملوا الصالحات‏» (یونس: ۱۰) و این می‏رساند که هیچ عملی بدون ایمان نیکو و پذیرفته نیست.

در این مورد، شواهد فراوانی از قرآن وجود دارد که عمل صالح را مشروط به ایمان می‏کند; نظیر «من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیوة طیبة‏» (نحل: ۱۲۹); هر کس از مرد و زن کار نیکی انجام دهد، به شرط این‏که ایمان داشته باشد، ما او را زندگی پاک و پاکیزه‏ای می‏بخشیم.

از آنچه درباره دین و تربیت گفته شد، روشن گردید که مفهوم «تربیت دینی‏» در ارتباط با سه محور شناخت، ایمان و عمل قابل تحقق است. این سه عنصر در تربیت دینی هر کس، نقش اساسی دارد و مربی بر همین اساس باید عمل تربیت دینی را اجرا کند.

● تعریف دوران نوجوانی

میلر نیوتون در کتاب نوجوانی (۱۹۹۵، ص ۲۳)، نوجوانی را دوره فرایندهای رشدی انتقال از کودکی به بزرگ سالی می داند. این فرایندها جنبه های گوناگونی دارند:

۱) رشد و نمو سازمان عصبی مغز که نمود آن در تحوّل فرایندهای شناختی، عاطفی و رفتارها مشاهده می شود.

۲) رشد فیزیکی که شامل رشد اندازه های بدنی و تغییر در نیم رخ جسمی است.

۳) رشد نظام جنسی یا تولید مثل، شامل جسمی و رفتاری.

۴) رشد احساس «خود» به عنوان یک بزرگ سال یا یک انسان مستقل و خود راهبر.

۵) کسب موقعیت بزرگ سالی در گروه اجتماعی یا فرهنگ.

۶) رشد کنترل رفتاری خود در تعامل با جامعه.

در خصوص طول دوره نوجوانی اتفاق نظر کاملی بین روان شناسان وجود ندارد. آنان طول این دوره را از سیزده سال تا چهارده سال دانسته اند، اما در آثار جدیدتر روان شناسی معمولا سنین ۱۱ تا ۱۳ و ۱۸ تا ۲۰ سالگی را دوره نوجوانی به حساب آورده اند. واقعیت این است که آغاز و پایان و طول این دوره در دختران و پسران، جوامع مختلف و طبقات گوناگون اجتماعی متفاوت است. این دوران در جوامع ساده تر کوتاه و در جوامع پیشرفته صنعتی طولانی تر است. با وجود چنین تنوعاتی، یکی از جنبه های نوجوانی همگانی است و آن را از مراحل قبلی رشد مجزا می کند: تغییرات جسمانی و روانی بلوغ که از آغاز این دوره نمایان می شود.

● مراحل نوجوانی

تغییر و تحوّلات این دوره به سه مرحله تقسیم می شود:

▪ مرحله اول: فاصله گرفتن (۱۲ـ۱۴ سالگی)

بروز رشد جسمی و اولین نشانه های بلوغ، با نوعی تمایل طبیعی برای فاصله گرفتن کودک از بزرگ سالان، بخصوص والدین همراه است. این تمایل می تواند در بستن در اتاق یا حمام توسط کودک و یا محرمانه جلوه دادن تغییرات بدن مشاهده شود. این گونه رفتارهای محرمانه و اختصاصی، نقش روانی ـ اجتماعی مهمی در پایان دادن به وابستگی های کودکانه قبلی به والدین و سایر بزرگ سالان ایفا می کند. با افزایش این فاصله، کودک می تواند با دوستان نزدیک خود راز و رمزهایی را مطرح کند و ارتباط های ویژه دوره نوجوانی را با گروه هم سالان و به دور از والدین و معلمان و دیگر بزرگ سالان به وجود آورد. در کودکان عادی، این فاصله تا آنجا گسترش می یابد که به کشف هویت و جنسیت و سایر جوانب رشد «خود» در آنان منجر شود.

▪ مرحله دوم: جدایی تدارکاتی (۱۵ـ۱۷ سالگی)

این مرحله که هسته اصلی نوجوانی و مشکلات آن است، با رشد بیشتر بدنی و جنسی همراه است و سطح عالی تری از ادراک «خود» را تجلّی می دهد. رشد مغز و توانایی های شناختی نوجوان با درونی شدن حیات عاطفی و ارتباط عمیق تر با گروه هم سالان، جدایی بیشتر ویژگی های روان شناختی نوجوان و باورها و ارزش های او از والدین و بزرگ سالان را به بار می آورد. این جدایی هرچند به ندرت جنبه جدایی مکانی نوجوان با والدین و بزرگ سالان را پیدا می کند، اما معمولا یک جدایی روحی، فکری، ارزشی و رفتاری است و زمینه های ذهنی استقلال را برای او فراهم می آورد. در همین مرحله، انسجام جنبه های مختلف بدنی و جنسی و تصور از خویش به صورت هویت واحد شکل می گیرد و پاسخ گویی به سؤال اساسی «من کیستم؟» به تدریج در ذهن نوجوان تحقق می یابد.

در این مرحله، کسب دانش و مهارت های لازم برای اشتغال یا برای ادامه تحصیل، به عنوان یک نیاز مهم در تعلیم و تربیت نوجوانان مطرح می شود.

▪ مرحله سوم: ورود مجدّد به مناسبات اجتماعی (۱۸ـ۲۰ سالگی)

چنانچه رشد نوجوان در مراحل پیشین به گونه ای نسبتاً بهنجار صورت گرفته باشد، در این مرحله آخر نوجوانی به تدریج به صورت یک فرد مستقل و خودکفا در مناسبات خانوادگی، آموزشی، شغلی، اجتماعی و فرهنگی ایفای نقش می کند و در چنین صورتی می توان امیدوار بود که مراحل رشد و پرورش او به درستی انجام شده و او آماده است تا زندگی جوانی و بزرگ سالی را با موفقیت آغاز کند و ثمرات رشد و پرورش بیست ساله را در تداوم زندگی خویش آشکار نماید.

بنابراین، می‏توان گفت: «یکی از شیوه‌های تربیت دینی نوجوانان‏» فرایندی است که از طریق اعطای بینش، التزام قلبی و عملی به نوجوان که هماهنگ با فطرت و به دور از جبر و فشار، به منظور نیل به سعادت دنیوی و اخروی انجام می‏گیرد.

● زیبائی‌شناسی در تربیت دینی نوجوانان

زیبائی در مفاهیم وتعالیم دینی بعنوان یک حقیقت زنده و ابدی است که می تواند خود بخود احساس فطری انسان را که همانا حقیقت جوئی و عشق به کمال مطلق است شکوفا سازد ، در چنین شرایطی شوق درونی و جذبة فطری، در وجود آدمی شعله ور می گردد.

سقراط هدف از تربیت را عشق به زیبائی می داند و معتقد است که انسان فطرتاً علاقه به زیبائی و جمال دارد .

در زیبائی ، انسان کشش پیدا می کند و شوق درونیش شکفته می شود ، به وجد می آید و لحظات جذبه را فرا می گیرد ، در چنین شرایطی بهترین فرصت برای تربیت دینی حاصل می شود ، زیرا نظریه پردازان چنین تفسیر می کنند که :(دین جوئی و زیبا خواهی امری فطری است و ایمان جلوه ای از زیبائی و زیبائی معنوی جلوه ای از ایمان است).

همانطوریکه در زیبائی لذّت وجود دارد در لذّت معنوی هم زیبائی موج می زند و در این دو ، عشق و کشش و تمایل درونی که ریشه در فطرت دارد ، نهفته است ، کوشش در رابطه با کشش و جذبه ، منجر به جوشش درونی می شود و کشش درونی ، مقدمة پذیرش پیامهای تربیتی است .

شاید چنین حسّی است که موجب می شود آدمی هنر آفرین باشد و زندگی را از این رهگذر با شگفتیهایش رونق و نشاط بخشد.

● مفهوم زیبائی

از نظر قرآن کریم ، آفرینش با جمال و زیبائی آمیخته شده است قرآن جمال را در گروه مادی و معنوی قرار داده است و در سخنان اولیاء دین و مفسران اصیل نیز چنین تعابیری آمده است .

از طرفی ترغیب و تشویق به کار جمیل در قرآن بارها مورد اشاره قرار گرفته و امام علی (ع) نیز در کلامی نغز می فرمایند :

« التجمّل من اخلاق المومنین » غرر الحکم جلد ۱ صفحة ۳۰۷

این تجمّل و صفی برای مردان با ایمان است ، هم جمال ظاهری و هم جمال معنوی را در بر می گیرد، هر چند به جمال معنوی شمول بیشتری می بخشد .

آن امام همام در توصیه ای به فرزندشان امام حسن )علیه السلام( می فرمایند:خواست تو در کوشش ها و نیایش ها چیزی باشد که جمال آن بدون وبال برای تو باشد ،مال برای تو نمی ماند و تو نیز برای آن نمی مانی ، پس جمال و انسان در همان معارف و فضائل خواهد بود .

همه این مفاهیم حاکی از نقش برجسته عنصر زیبائی و جمال خواهی در آیین تربیت الهی است ، زیرا به واسطه این حس زیبا دوستی است که انسان به معنویات و ارزش های دینی گرایش می یابد.

از طرفی لذت زیبائی از خاصیتی حاصل می شود که از درون آدمی استنباط می گردد و از احساس نوعی وحدت و هماهنگی یا تناسب در تصورات و احساسات ما بدست می آید ، هرچند تصور زیبائی اصولاً از احساس هماهنگی و وحدت و تناسب حاصل می شود ولی نوع آن در هر زمان و مکان یکسان نیست بهر حال رابطة زیبائی با خوبی و با حق وحقیقت تردیدناپذیر است رابطه میل به جمال یا میل به حق و خیرقطعی است.

● هدف و جایگاه زیبائی شناسی در تربیت دینی

هدف از عنصر زیباشناسی در تربیت این است که هرگونه اثر تربیتی در قالب رفتار ، کلام ، الگو ، نصیحت ، تجربه ، آموزش و … به پرده ای زیبا با تصاویری دلنشین همراه با لحظات جذبه از درون متربی بدل شود تا زمینه های کار تربیتی را در مراحل بعدی مساعد سازد.

حس زیبا دوستی نیز گرایش انسان را به معنویات و ارزش های دینی بوجود می آورد ، بدین ترتیب که انسان به زیبائی کشش پیدا می کند و شوق درونیش شکفته می شود به وجد می آید ولحظات جذبه فرا می گیرد، در چنین شرایطی بهترین فرصت برای تربیت دینی حاصل می شود .

کشش درونی نیز مقدمة پذیرش پیام تربیتی است ، اگر در تبلیغ دین ، ترغیب درون را بدانگونه که فطرت انسان حکم می کند برقرار نسازیم مسلماً در تربیت دینی به مقصود نمی رسیم.

ایجاد کشش درونی در متربی مستلزم تلطیف دل است ، دل متربی باید نسبت به پیام تربیت مستعد گردد ، سخن دلپذیر هنگامی جان می گیرد که با دل سخن پذیر همراه گردد و این دو در هاله ای از جمال و زیبائی و کشش لطیف ایجاد می شود ، منظور از لطیف ساختن دل آن است که درون را مستعد توجه کنی همان گونه که دیدن ، نگاه کردن می خواهد و لازمة شنیدن گوش دادن است .

● هنر مربی در زیبا آفرینی و استفاده از این عنصردر تربیت دینی نوجوانان

با قبول اینکه تربیت درونی باید قبل از تربیت بیرونی مهیّا گردد ، مربی باید از عوامل زیبا شناختی در تبلیغ دین و ترویج مفاهیم مذهبی که خود فی نفسه واجد زیبائیهای وصف ناپذیر ، و منطبق بر فطرت متربی است سود جوید.

هنر مربی خوش ذوق این است که از عوامل تقویت کننده این جاذبه ها آگاهی داشته باشد و به تناسب وضع و حال متربی و به لحاظ شرایط عاطفی و روانی و اجتماعی حاکم برنوجوان ، پیام خویش را به تناسب موقعیت او جلوه ای جاذب بخشد.

هنر مربی آفرینش زیبائی در پیام تربیتی است ، البته زیبائی تنها در ظاهر پیام و بیرون از ذهن متربی مطرح نمی شود بلکه حسّ زیباشناسی و تعامل دوجانبه بین مربی و متربی در یک قالب کنش روانی-عاطفی است که منجر به زایش زیبائی می گردد. زیرا زیبائی در ذهن واقعیت می یابد و هیچگاه بیرون از ذهن متربی حضور مطلق ندارد.

مربی اگر بتواند به شکلی هنرمندانه آرمانهای اخلاقی را با زبانی لین و بیان کند ، مهمترین پل ارتباطی را میان طبیعت ، محیط ، فرهنگ و فطرت بوجود آورده است ، کاری که همواره زیباست و با زیبائی جمال قوّت می گیرد .

با توجه به اهداف تربیت دینی که پرورش شور و شوق نوجوان نسبت به جلال و جمال الهی است ، پس نقش اساسی مربی فراهم آوردن شرایطی است که متربی به تجربة واقعی و درک درونی دین که ریشه در فطرتش دارد گرایش پیدا کند ، چنانچه این طی طریق در نوجوان ایجاد شود ، با اشتیاق شدید او همراه می شود تا بتواند مسیر تربیتی اورا تضمین نماید ، پر واضح است که نقش مربی در این مقوله نقش میانجی و مددیار غیر مستقیم است ، اما همین نقش موقتی می تواند منجر به خلق موقعیت های تربیتی و حادثه های بزرگ شود. پس هنر مربی در آنست که حس زیبا دوستی را در متربی پرورش دهد و او را همواره در مکان و فضای روحانی و مقدسی که سرشار از زیبائی است قرار دهد .

خلاصه اینکه همین عنصر زیباشناسی در دین بوده است که آدمی را به لقای جاودانگی ، ایمان ، سعادت ، مهر و محبت ، نوع دوستی و اخلاص ترغیب کرده است ، اگر شیوه تربیت دینی برخاسته از همان شیوة تبلیغی پیامبران و سنت الهی باشد خود بخود احساس و رغبت دینی در فرد پرورش می یابد .

● فطرت

«فاقم وجهک للذین حنیفاً فطرة الله التی فطر الناس علیها» پس تو ای رسول (با همه پیروانت مستقیم رو به جانب آیین پاک اسلام آور و پیوسته از طریق دین خدا که فطرت دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروی کن) (سوره روم- ۳۰)

علی(ع) در روایتی خطاب به پیشگاه الهی عرضه می دارد:

اللهم خلقت القلوب علی ارادتک و فطرت العقول علی معرفتک

خدایا تو قلب ها را با ارادت و محبت خود و عقل ها را با معرفت خود سرشته ای.

و در دعای عرفه امام حسین(ع) آمده است:

چگونه از چیزی که در وجودش به تو نیازمند است به تو استدلال می توان کرد؟ آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای تو نیست تا آشکارکننده تو باشد؟ تو کی غایب بوده ای تا دلیل و راهنما نیاز داشته باشی و بر تو دلالت کند و کی دور بوده ای تا آثار و نشانه ها ما را به تو برسانند؟ کور باد دیده ای که تو را با آن نشانه ها حاضر نبیند و قرین زیان باد معامله بنده ای که برای او، بهره ای از دوستی ات را قرار نداده ای

در قرآن لغت «فطرت» در مورد انسان و رابطه او با دین آمده است: «فطره الله التی فطر الناس علیها» یعنی آنگونه خاص از آفرینش که ما به انسان داده ایم؛‌یعنی انسان به گونه ای خاص آفریده شده است. این کلمه ای که امروز می گویند «ویژگی های انسان» اگر ما برای انسان یک سلسله ویژگی ها در اصل خلقت قائل باشیم، مفهوم فطرت را می دهد. فطرت انسان یعنی ویژگی هایی در اصل خلقت و آفرینش انسان.

بدون شک تعلیمات اسلامی بر اساس قبول یک سلسله فطریات است ؛ یعنی همه آن چیزهایی که امروز مسائل انسانی و ماوراء حیوانی نامیده می شوند و اسم آنها را «ارزش های انسانی» می گذاریم، از نظر معارف اسلامی ریشه ای در نهاد و سرشت انسان دارند؛ که اصالت انسان و انسانیت واقعی انسان در گرو قبول فطریات است.

بر اساس بینش اسلامی، هر انسانی از هنگام تولد با فطرت الهی و گرایش به خداشناسی قدم به عرصه زندگی می گذارد; ساختار وجودی انسان به گونه ای است که او را به سوی خدا هدایت می کند و در این میان، تفاوتی بین مسلمان و غیر مسلمان وجود ندارد، بلکه همه انسان ها در آغاز زندگی، از استعداد خاصّی برای حقیقت جویی و نیل به کمال بهره مندند و به فرموده پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)، «کلُّ مولود یُولَد علی الفطرةِ» هر نوزادی با فطرت خدایی زاده می شود.

با وجود این، فطرت و ساختار وجودی انسان در هر شرایطی به صورت یکسان عمل نمی کند و ممکن است عوامل نامساعد بیرونی و محیط ناسالم زندگی مانع از شکوفایی و بروز نقش صحیح آن گردد. بر این اساس، لازم است به این جنبه از وجود آدمی توجه ویژه ای مبذول گردد تا حسّ دینی اش شکوفا گردد، به خصوص در مورد نوجوانان، توجه به این جنبه وجودی آنان اهمیت فراوان دارد; زیرا نسبت به بزرگ سالان تربیت پذیرترند. این کار تنها در سایه تربیت صحیح امکان پذیر است.

● هدایت فطری و هدایت به اصطلاح اکتسابی

انسان ها دارای دو گونه هدایت هستند: هدایت فطری و هدایت به اصطلاح اکتسابی

قرآن می خواهد بگوید که تا کسی چراغ هدایت فطری اش روشن نباشد هدایت اکتسابی برای او فایده ندارد.

این در واقع همان مطلب است که انسان انسانیت فطری خودش را حفظ نکرده باشد تعلمیات انبیا برای اوفایده ندارد، یعنی تعلیمات انبیا برای اشخاص مسخ شده و انسانیت را از دست داده مفید نیست. و تجربه و واقعیت نیز همین را نشان می دهد.

متخصصین تعلیم و تربیت معتقدند که میزان اعتقاد به دین و ثبات و قوام آن در بزرگسالی به میزان کارآمدی آموزش های دینی در دوران کودکی و نوجوانی بستگی دارد. توجه به افزایش آسیب پذیری دینی و مذهبی در میان نسل جدید در جامعه ما، اهمیت توجه به محتوای آموزشهای مذهبی را بیش از پیش روشن می نماید.

از آنجائی که حس دین اساساً در طبیعت و فطرت انسان به ودیعه نهاده شده است تنها زمینه سازی روانی عاطفی لازم است تا خود فرد بدون القا و اجبار بیرونی به کشف و شکوفایی آن دست یابد و آموزش ها و تعالیم مذهبی نیز باید در جهت یاری کردن نوجوان برای چگونگی کشف آن از طریق خویش باشد تا اینکه بطور آماده و از برون در اختیار وی قرار گیرد و در غیر این صورت مطمئناً در پرورش حس مذهبی او اختلال و کندی ایجاد شده، و با ارائه مطالب شبهه‌ برانگیزه گرایش فطری وی کاهش می یابد.

پرستش یکی از ابعاد روح آدمی است. انسان فطرتاً موجودی است خداخواه و خداجوی. موجودی در عالم وجود نیست که پرستنده و پرستشگر نباشد. از نظر قرآن نه تنها انسان، بلکه همه موجودات عالم ثناگوی خدایند و در طریق محبت الهی در حرکتند. «و بعثهم فی سبیل محبته» آن گیاه که حرکت می کند، جز عشق او هیچ در سر ندارد، آن سنگ هم که با قوه جاذبه حرکت می کند در واقع غیر از این که حق و ذات حق را جست وجو می کند و محبت خدا در ذات اوست، چیز دیگری نیست. قرآن می فرماید: «و ان من شیئ الا یسبح بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم» (سوره اسرا-۴۴)

توجه دادن جوانان به فطرت دینی، فطرتی که بر پایه خدا جویی و خدا محوری بنا نهاده شده است می‌تواند نقش بسزایی در تربیت دینی جوانان و نسلهای مختلف بشری داشته باشد. استدلال و احتجاجات کلامی و دینی حضرات معصومین(علیهم‌السلام) در مباحث و ارشادات، و اتکا آن مباحث به مقوله فطرت نشان از اهمیت والای آن در روشهای تربیت دینی دارد.

موارد فوق در روشهای تربیتی نوجوانان اموری کلی و قواعدی جامع است که با توجه به این موارد و به کاربندی مواردی جزئی‌تر ذیل البته راهگشا می‌‌تواند افق روشنی را در تربیت دینی نسل جوان در نظر گرفت.

● انواع روشهای خُرد در تربیت دینی

روشهای تربیتی را از یک منظر می‌توان به دو دسته‌ی کلی «روشهای مستقیم» و «روشهای غیر مستقیم» تقسیم کرد. علاوه بر دسته‌بندی‌های فوق، در این‌جا به منظور آشنایی وتبیین هر چه بیشتر در تربیت دینی، روشهای مناسب و موثر در این امر را فهرست‌وار می‌آوریم و بعضی ازآن‌ها را به اختصار شرح می‌دهیم:

ـ روش توضیحی؛

ـ روش سخنرانی؛

ـ روش پرسشی؛

ـ روش مباحثه‌ای؛

ـ روش الگویی؛

ـ روش قصه‌گویی؛

ـ روش گروه‌های کوچک؛

ـ روشهای کارگاهی؛

ـ روش نمایشی؛

ـ روش‌های مبتنی بر بازی و سرگرمی؛

ـ روش عبادت و نیایش؛

ـ دیدار و مجالست با بزرگان و صالحان ؛

● روش قصه‌گویی

در میان روشهای مختلف، استفاده از قصه‌گویی یا شنیدن قصه‌ها با توجه به مخاطب آن که همان نسل جوان است، از موقعیت خاصی برخوردار است. قصه‌گویی به صورت غیر مستقیم زمینه‌ی آموزشی و تربیتی مناسبی برای مخاطبان ایجاد می‌کند، زیرا اغلب جوانان به شنیدن قصه‌ها و حکایات تمایل فطری دارند و از این کار بسیار لذت می‌برند.

این روش چنان موثر است که قرآن، این کتاب الهی، نیز حاوی داستانهای واقعی فراوان است و بخش قابل توجهی ازآن به نقلِ قصه‌های راستین انبیا و بزرگان اختصاص یافته و این خود نشانه‌ی اهمیتی است که اسلام برای استفاده از این هنر ارزنده در ارتباط با مخاطبان و تفهیم تعالیم ارزشند دینی قائل است.

بسیاری از قصه‌ها و حکایت ‌های دلنشین قرآن با مضمون تربیتی و اخلاقی، همگان را عبرت گیری و پندآموزی از وقایع تاریخی و حقایق زندگی گذشتگان دعوت و می‌کند.

● روش ارائه‌ی الگو

یکی از روشهای بسیار موثر در تربیت دینی روش «ارائه‌ی الگو» و معرفی «اسوه‌های حقیقی» است. مطابق این روش، مربی تلاش می‌کند کسانی را که اندیشه‌ها، گفتار و رفتار آن‌ها می‌تواند قابل الگو گیری برای متربیان باشد معرفی و دانش‌آموزان را به پیروی از رفتار آن‌ها تشویق کند.

«اسوه» یعنی مدل و نمونه. البته نمونه‌ی خوب و «اسوه‌ی حسنه». مثلا وقتی انسان وصف پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم‌» یا علی‌بن ابی‌طالب«علیه‌‌السلام» رامی‌شنود روح ودلش آرزو می‌کند مانند او باشد، وقتی فضایل فاطمه‌ی زهرا «علیها‌السلام»رامی‌شنود که عفیف و ساده بود، با نامحرم چگونه روبرو می‌شد و ..... دوست دارد همان گونه باشد.

استفاده از این روش ازآن جهت کارساز و موثر است که نوجوانان به طور طبیعی دوست دارند خودشان را همانند کسانی قرار دهند که آن‌ها را می‌پذیرد.

حجت الاسلام والمسلمین دارابی

ماخذ:

- قرآن مجید

- نهج‌البلاغه

- محمد‌ی ری شهری، میزان‌الحکمه

- کلینی، ابی‌جعفربن‌اسحاق

- مظلومی،رجبعلی. گامی در مسیر تربیت اسلامی

- مظلومی،رجبعلی. جوان و دین، نشرآفاق

- مظلومی،رجبعلی.تربیت معنایی، انجمن اولیاء و مربیان

- باقری، خسرو. چیستی تربیت دینی، تهران، نشر تربیت اسلامی

- مهندس بیانی، حس مذهبی یا بعد چهارم روح انسانی

- شفیعی، سید‌محمد. فطرت از دیدگاه علم و فلسفه، دفتر نشر و تایپ قلم

- داوودی،محمد. تربیت دینی(سیره‌ی تربیتی پیامبر(ص)

- محمد شفیعی، مبانی تربیتی حضرت امام(رحمه الله)، دفتر تبلیغات اسلامی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.