شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تحصیلات در میان فوتبالیست های قدیمی و جدید


تحصیلات در میان فوتبالیست های قدیمی و جدید

بعد از انقلاب مدیریت فوتبال دوران پرفراز و نشیبی طی کرد آدم های فرهیخته دهه ۵۰ از فوتبال کناره گیری کردند

در دهه ۵۰ روزگاری که جمعیت باسواد در ایران از ۴۰ درصد فراتر نمی رفت و ارزش مدرک تحصیلی دیپلم از لیسانس امروز بالاتر بود و ورزشکاران را همینطور مجانی و بدون کنکور وارد دانشگاه های مختلف نمی کردند و اصولاً ورود به دانشگاه برای خودش قداستی داشت، آدم های تحصیلکرده فوتبال بسیار زیاد بودند.

فقط در یک تیم پرسپولیس به جز محراب شاهرخی، جهانگیر فتاحی مابقی، تحصیلکرده های درجه اولی بودند. از هادی طاووسی گرفته تا رضا وطنخواه، جعفر کاشانی، مسیح مسیح نیا، جواد الله وردی، ابراهیم آشتیانی، فریدون معینی، اصغر ادیبی، همایون بهزادی، حسین کلانی، صفر ایرانپاک، محمود خوردبین، محمد مایلی کهن و دادکان، زادمهر و ذوالفقارنسب که این سه نفر آخر به مدرک تحصیلی دکترا هم رسیدند.

مساله یی که باعث شکاف بین نسل فوتبال امروز و دیروز شده است در واقع تداوم حضور آدم هایی با جنس مخالف در این دو نسل است. نسلی که آنگونه طلایه دار دانش بود، خاستگاه اجتماعی و فرهنگی غنی و شناسنامه داری داشت. آنهایی که از شاهین قدیم به پرسپولیس آمده بودند تعلیمات اخلاقی دکتر عباس اکرامی بنیانگذار شاهین را باور داشتند.

شعار نخ نمای امروز یعنی تقدم اخلاق بر علم و فوتبال و رجحان علم بر فوتبال در آن سال ها یک شعار رویایی و انسانی بود. فرهیختگان نسل اول شاهین از لحاظ مدارک تحصیلی به دسته انسان های درجه اول جامعه تعلق داشتند؛ آدم هایی مثل دکتر برومند، مرحوم امیر عراقی، هادی طاووسی و... آنها به شاگردان آینده خود هم تعلیمات اخلاقی اکرامی را نسل به نسل و پشت به پشت منتقل می کردند. اکرامی به دهداری می آموخت. دهداری به همایون بهزادی یاد می داد و بهزادی هم اگر به دنبال جذب نیرو برای پرسپولیس می رفت سراغ آدم هایی مثل جواد الله وردی، زادمهر، دادکان و ذوالفقار نسب می رفت.

می گویند زادمهر برای ورود به دانشگاه رشته تربیت بدنی را انتخاب کرد. به توصیه برخی از دوستانش مثل جواد الله وردی وارد دانشکده دندانپزشکی شد- در این دوران بهترین مشوقان او برای تحصیل همین یاران او در پرسپولیس بودند- به نحوی که زادمهر حتی وقتی روی نیمکت پرسپولیس می نشست در حال درس خواندن بود.

ببینید تعالیم یک مربی چقدر می تواند مهم باشد که وقتی دهداری از پرسپولیس به تیم گارد رفت همان شرایط را در تیمی که بعدها تبدیل به «هما» شد نیز برقرار کرد و همایی ها یک نسل ادب آموخته و صاحب فضل و کمال و دانش شدند. خوب، قاعدتاً وقتی شاگردان اکرامی و دهداری و همایون بهزادی، اینگونه در آسمان دانش می درخشند و مردان متمدن دوران فیلمفارسی می شوند، اوضاع در شرایط متفاوت هم کاملاً متفاوت است.

این آدم های صاحب کمال در دورانی دکتر و مهندس می شدند که هنرپیشه بی سواد فیلمفارسی به علت حافظه پایین نمی توانست دیالوگ خود را از بر کند. او فقط لب می زد تا دوبلورهای توانای سینما، جای آن حرف بزنند، در چنین دورانی کسب دانش واقعاً رویایی است اما زمانی که زمام امور از دست اکرامی ها و دهداری ها خارج می شود .

شاگردان چنین نسلی آنهایی می شوند که ما در سه دهه اخیر با آنها زندگی کرده ایم.خیلی ها سمبل این نسل اند. وقتی در سال ۵۸ تیم پرسپولیس برای انتخاب مدیریت جدید خود جلسه گذاشت، جواد الله وردی حرف از ورود علم و دانش به فوتبال زد و گفت؛ مربی امروز فوتبال باید فرق عضله بایسپس و ترای سپس را بداند و علی پروین که با نگاه معترض حرف الله وردی را گوش می کرد برآشفته پاسخ داد که مگر حشمت خان فرق بین عضله ها را می شناخت که ایران را به جام جهانی برد.

بعد از انقلاب مدیریت فوتبال دوران پرفراز و نشیبی طی کرد. آدم های فرهیخته دهه ۵۰ از فوتبال کناره گیری کردند. به هر حال سال های اول بعد از انقلاب سال های تصفیه ارزشی بود. همایون بهزادی که می توانست لیدر بعد از انقلاب تیم باشد به خاطر عضویت های قبل از انقلاب مدتی در زندان بود، پروین هم مدت زیادی آفتابی نشد تا سروصداها بخوابد و آب ها از آسیاب بیفتد.بعد که برگشت اطراف خود را خالی دید. ظرف دو سه سال اطراف او خالی تر شد، دیگر آشتیانی، معینی، الله وردی، دادکان، بهزادی، کاشانی و ... نبودند.

سیستم فکری علی پروین مدت ها اکسیر حیات پرسپولیس دهه ۶۰ بود. اکسیری که آخرین نشانه های شفابخش آن تا لیگ اول حرفه یی در سال ۸۰ ادامه داشت.این هم داستان و حکایت تاریخ است. آری، در فوتبال امروز حتی دو درصد آدم را پیدا نمی کنی که در رشته یی به جز تربیت بدنی تحصیل کند و حضورش در دانشگاه را مدیون شرکت در کنکور سراسری دانشگاه ها باشد.



همچنین مشاهده کنید