یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ازدواج امام زمان عج


ازدواج امام زمان عج

یكی از مباحث پیرامون شخصیّت حضرت مهدی عج , زندگی شخصی و خانوادگی آن حضرت است, سخن از ازدواج یا عدم آن و داشتن فرزند و مكان زندگی و وضعیّت زندگی اولاد او و كیفیّت زندگی آن حضرت از بحثهای جذّابی است

● مقدّمه

یكی از مباحث پیرامون شخصیّت حضرت مهدی (عج)، زندگی شخصی و خانوادگی آن حضرت است، سخن از ازدواج یا عدم آن و داشتن فرزند و مكان زندگی و وضعیّت زندگی اولاد او و كیفیّت زندگی آن حضرت از بحثهای جذّابی است كه احیاناً در اذهان بسیاری از معتقدان به او ابهاماتی وجود دارد، كه معمولا با جوابهای ضدّ و نقیضی نیز مواجه میشوند.

اساساً غیبت طولانی آن حضرت از نگاه زندگانی شخصی و خصوصی وی این سؤال را بوجود میآورد كه آیا در این مدّت، حضرت مهدی(علیه السلام)ازدواج كرده است یا خیر؟

برخی این سؤال را به صورت اشكال مطرح كرده و میگویند: اگر ازدواج كرده و همسر دارد، لازمهاش داشتن فرزند است، و لازمه این نیز فاش شدن اسرار و شناسایی آن حضرت است، كه با حكمت و فلسفه غیبت منافات دارد.

و اگر ازدواج نكرده است، پس به سنّت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) و به امر شرعی مستحب عمل نكرده است، كه اینهم با مقام و شأن آن حضرت نمیسازد، زیرا وی رهبر دینی مردم است و در عمل به مستحبات همچون واجبات، باید پیشقدم باشد، و فرضِ وجود امامی كه مستحب مؤكّد شرعی را ترك كند، و در واقع عمل مكروهی را انجام دهد بسیار مشكل، و جای استبعاد دارد.

پس اگر ازدواج نكرده باشد اشكال ترك مستحبّ از طرف معصوم، و اگر ازدواج كرده باشد اشكال فاش شدن اسرار و تضادّ با فلسفه غیبت پیش می آید، و چون طرفین قضیّه با اشكال مواجه است، عدّهای چنین نتیجهگیری میكنند كه اصلا آن حضرت وجود ندارد.

نكته‌ی دیگر این كه اصل ازدواج یا عدم ازدواج آن حضرت جزء اعتقادات ما نیست، بلكه از مسائل شخصی است كه در روایات نیز به آن تصریح نشده، و مورد بحث امامان قبلی نیز نبوده است، و كسانی هم كه در دوران غیبت توفیق درك حضور آن حضرت را داشته اند آن قدر سؤالات و مشكلات در ذهنشان بوده است كه به اینگونه سؤالات نرسیدهاند.

در دوران غیبت صغری نیز از نائبان خاصّ، در این زمینه سخنی شنیده نشده است.

از سوی دیگر ذهن انسان در كنار سؤال از ازدواج حضرت مهدی(علیه السلام)، سؤالات دیگری نیز میسازد از جمله این كه:

آیا امام مهدی(علیه السلام) دارای فرزند است؟

آیا مكان خاصّی برای زندگی وی و فرزندانش وجود دارد؟

آیا فرض وجود فرزند و همسر برای آن حضرت با حكمت و فلسفه غیبت سازگاری دارد؟

و در صورت ازدواج نكردن، آیا بر خلاف سنّت و دستور پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) عمل نكرده است؟

و سؤالات دیگری كه این مقاله در صدد جواب دادن به بعضی از آنهاست.

بنابراین، پس از طرح سؤال اصلی و بیان دیدگاههای متفاوت و دلائل آنها، و نیز بررسی دلائل، سعی میشود تا به نتیجهای مناسب و جامع برسیم.

آیا حضرت مهدی(علیه السلام) ازدواج كرده و دارای فرزند میباشد؟

در پاسخ به این پرسش، با توجّه به مسائل اعتقادی مانند: حكمت یا فلسفه غیبت، و نیز مسائل فقهی همچون استحباب شرعی ازدواج، و متونی كه مستقیم یا غیر مستقیم دلالت بر ازدواج آن حضرت دارند، سه نظریّه وجود دارد:

۱) نظریّه أوّل: عدّهای معتقدند كه حضرت مهدی(علیه السلام) ازدواج كرده است، و برای اثبات این نظریّه به دلائل ذیل استناد جستهاند.

الف) استحباب ازدواج:

ازدواج و نكاح در اسلام مستحبّ مؤكّد و سنّتی نبوی است، پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) نسبت به امر ازدواج و ترویج آن تأكید داشته، و امّت خود را به این امر تشویق و ترغیب میكردند، و بارها فرمودهاند: «نكاح كنید و با تشكیل خانواده بر تعداد خود بیافزایید، كه من در روز قیامت به شما اگر چه فرزندی سقط شده باشد مباهات میكنم»([۱]).

در احكام دین ازدواج سنّتی حسنه و مورد تأیید، و عزوبت (همسر نداشتن و مجرّد بودن) مكروه است.

و ازطرفی ازدواج نكردن، اعراض از سنّت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) است، چرا كه آن حضرت(صلی الله علیه وآله وسلم)فرمود: «نكاح سنّت من است، و هر كس از آن اعراض كند (روی برگرداند و ازدواج نكند) از من نیست.»([۲])

اكنون كه سالیان متمادی از عمر حضرت مهدی(علیه السلام) میگذرد، آیا می توان گفت: او مستحبّ مؤكّد را ترك، و مرتكب مكروه شده است؟

هرگز نمیتوان اینگونه نتیجه گرفت، چرا كه او امام است، و در عمل به مستحبّات شرعی از همه مردم سزاوارتر است، پس او ازدواج كرده و دارای همسر میباشد.

در كتاب «النجم الثاقب» در پاسخ منكرین وجود اهل و عیال برای امام مهدی(علیه السلام) چنین آمده است: «چگونه ترك خواهند كرد، چنین سنّت عظیمه جدّ اكرم خود را با آن همه ترغیب و تحریص كه در فعل آن و تهدید و تخویف در ترك آن شده، و سزاوارترین امّت در اخذ به سنّت پیغمبر امام هر عصر است، و تاكنون كسی ترك آن سنّت را از خصائص آن حضرت نشمرده است.»([۳])

و نیز در كتاب «الشموس المضیئهٔ» آمده است: «اگر در این زمینه (داشتن همسر و خانواده) هیچ نقل روایی وجود نداشت، و فقط همین مطلبی كه آن حضرت با وجود سنّ زیاد از نظر جسمی جوانی قویّ البنیه است... و نیز میدانیم كه آن حضرت به سنّت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) عمل میكند، در قبول این مطلب كه آن جناب همسر و فرزندانی دارد كافی بود»([۴]).

● نقد و بررسی:

دلیل مزبور شامل دو قسمت است:

۱) قسمت اوّل: ازدواج سنّت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)، و امری نیكو و مستحبّ شرعی است.

۲) قسمت دوّم: امام زمان(علیه السلام) لزوماً به این سنّت و امر شرعی عمل میكند.

هر دو مقدّمه نیازمند بررسی و تأمّل است.

امّا استحباب ازدواج([۵]) از آیات و روایات فراوانی استفاده میشود مانند: آیه شریفه (فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَآءِ)([۶]) و آیه (وَأَنكِحُواْ الاَْیَـمَی مِنكُمْ وَالصَّــلِحِینَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَآلـِكُمْ )([۷]) و همچنین در حدیثی رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) ازدواج را سنّت خود میداند([۸])، و در حدیثی دیگر میفرماید: هر كسی از آن اعراض كند از من نیست.([۹])و در روایاتی دیگر ازدواج امری پسندیده و ممدوح دانسته شده([۱۰]) و بر تولید نسل و بقاء آن توصیه شده و كثرت مسلمین مایه مباحات پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) شمرده شده است.

در اهمیّت و تشویق به ازدواج چنین آمده است: «هر كس ازدواج كند نصف دینش را بدست آورده است»([۱۱])، و نیز امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «دو ركعت نماز كسی كه ازدواج كرده با فضیلتتر است از هفتاد ركعت نماز كسی كه بدون همسر است»([۱۲])، و همچنین در روایات فراوانی نقطه مقابل ازدواج یعنی ترك ازدواج مذمّت شده و از ناحیه ائمّه(علیهم السلام) امری مكروه و ناپسند شمرده شده است.([۱۳]) كه این روایات نیز به قرینه مقابل دلالت بر استحباب ازدواج دارند.

با توجّه به آیات و روایات فوق و وجود كلمات امر مانند «انكحوا» در آیات، و تشویق به ازدواج در روایات، و توصیه كردن در عمل به سنّت رسول خدا، فقهای بزرگوار اسلام، استحباب شرعی ازدواج را استنباط كرده و بر طبق آن به استحباب([۱۴])، و بعضی به استحباب مؤكّد فتوی دادهاند، و برخی آن را در شرایطی واجب میدانند([۱۵]).

و از سوی دیگر از عمومات و اطلاقات ادلّه استحباب ازدواج بدست میآید كه

۱) اوّلا: ازدواج چه به صورت دائم و چه به صورت غیر دائم (موقّت) مستحب شرعی است.

۲) ثانیاً: استحباب ازدواج مخصوص مشتاقان و كسانی كه نیازمند به همسر میباشند نیست، بلكه شامل غیر مشتاقان و كسانی كه در خود احساس نیاز به همسر نمیكنند نیز میباشد.([۱۶])

چرا كه علّت این حكم شرعی در اشتیاق به جنس مخالف و یا اطفاء (خاموش كردن) غریزه جنسی خلاصه نشده است، تا گمان شود ازدواج برای غیر مشتاقان استحباب ندارد، بلكه مواردی از قبیل: تكثیر نسل، و ابقاء نوع انسانی، و كثرت تعداد موحّدین، در استحباب شرعی ازدواج دخالت دارند.([۱۷])

پس اگر ازدواج برای تأمین این اغراض هم باشد، از جهت شرعی مستحب است، و دارای مطلوبیّت شرعی است.

بدیهی است كه استحباب ازدواج فقط مختصّ به ازدواج دائم نیست، بلكه شامل غیر دائم و مِلك یمین (كنیزان) نیز میشود.([۱۸]) و به همین جهت اینگونه به نظر میرسد كه تحقّق یك مرتبه از ازدواج در طول عمر برای عمل كردن به این مستحبّ شرعی كافی است، اگر چه بنا به عللی([۱۹]) بین زوج و زوجه جدایی حاصل شده باشد.

امّا با تأمّل در روایاتی كه در آن عزوبت (همسر نداشتن) مكروه دانسته شده است حتّی برای مدّتی اندك([۲۰])، معلوم میشود كه مقصود از استحباب ازدواج، استمرار آن تا پایان عمر است.

پس عمل كردن به استحباب ازدواج در صورتی كافی است كه استمرار و دوام داشته باشد نه فقط صرف تحقّق آن، همانطور كه این استحباب فقط به داشتن یك همسر نیست بلكه تعدّد آن نیز مستحب شرعی است.([۲۱])

● بنابراین در باره مقدّمه أوّل (ازدواج سنّت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)، و امری مستحب است) چنین نتیجه میگیریم:

۱) ازدواج مستحب شرعی است، خواه نیاز به ازدواج باشد و خواه نباشد، خواه دائم و خواه موقّت.

۲) این استحباب دوام و استمرار دارد، و شامل تمام عمر انسان میشود.

۳) تعدّد همسر نیز مستحب شرعی است.

و امّا مقدّمه دوّم (لزوم عمل امام(علیه السلام) به امر شرعی و سنّت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) ) در اذهان سؤالاتی را به وجود میآورد، از جمله اینكه:

با كثرت امور مستحبّی، آیا امام(علیه السلام) به همه آنها عمل میكند؟ یا اینكه از آن امور انتخاب كرده و گزینشی عمل میكند؟ آیا لزوم عمل به امور مستحب برای امام ضروری است؟

بدون تردید امامان مانند پیامبران چون هدایت مردم را بعهده دارند، و رهبران الهی محسوب میگردند، همیشه در عمل به احكام الهی پیشقدم بودهاند، و اساساً رسالت آنان ایجاب میكرد كه أوّل خودشان عامل به احكام الهی باشند، و از دستورات الهی سرپیچی نكنند، و در صحنه عمل برای دیگران الگو و نمونه باشند، لذا عمل نكردن به اوامری كه حكایت از محبوبیّت نزد خداوند دارد (خواه واجب و خواه مستحب) برای رهبران دینی مذموم است، و شأن و رسالت آنان اقتضاء دارد كه آنها به دستورات واجب و مستحب عمل كنند، پس امام(علیه السلام) نیز به آنها عمل میكند.

● بنابراین، دو نكته در لزوم عمل كردن امام به مستحبّات وجود دارد.

۱) هدایت و رهبری و الگوی كامل بودن برای مردم كه ایجاب میكند امام در زندگی و معاشرت و در برخورد با دیگران به نحو احسن عمل كند، و در عمل به دستورات دینی (واجب و مستحب ) پیشقدم باشد.

۲) اقتضای شأن و منزلت انسان كامل ایجاب میكند كه به مستحبّات عمل كند، بدون تردید نكته أوّل در زمان غیبت امام(علیه السلام) موضوعیّت ندارد، زیرا امام(علیه السلام) در مرأی و منظر مردم نیست، و امامت وی در باطن است، نه در ظاهر.([۲۲]) ولی نكته دوّم در رسیدن به مطلوب (امام پایبند به مستحبّات شرعی است، و سزاوارتر از دیگران است) كافی است.

با توجّه به دو مقدّمهای كه گذشت، عدّهای معتقدند كه امام زمان(علیه السلام) در عصر غیبت ازدواج كرده و صاحب همسر و فرزند است.

ب) استدلال به روایات:

دلیل دیگر معتقدین به ازدواج حضرت مهدی(علیه السلام) تمسّك به بعضی از روایات است، از جمله:

۱) مفضّل بن عمر از امام صادق(علیه السلام) نقل كرده است كه فرمود: «... از مكان او هیچ یك از اولاد و دیگران اطلاع نمییابد، مگر مولایی كه متولّی امر اوست»([۲۳])، در این روایت وقتی كه سخن از جا و مكان و محلّ زندگی آن حضرت میشود، امام صادق(علیه السلام) میفرماید: كسی از مكان او اطلاع ندارد حتّی اولادش، پس معلوم میشود او اولادی دارد، و داشتن اولاد حاكی از ازدواج امام است.

امّا با تأمّل در این روایت نكاتی به نظر میرسد كه مانع از استدلال بر ازدواج آن حضرت است، آن نكات عبارتند از:

الف) این روایت در كتاب الغیبه نعمانی نیز نقل شده است، با این تفاوت كه به جای كلمه «ولد» كلمه «ولی» آمده است : «ولا یطّلع علی موضعه أحد من ولیّ ولا غیره;([۲۴]) از مكان او كسی از ولی و غیر ولی اطّلاع نمییابد»، یعنی دوست و غیر دوست، آشنا و غیر آشنا، از مكان او خبری ندارند، و نمیدانند او كجاست.

در این روایت هیچ سخنی از فزرند و فرزندان نیست، بنابراین، با توجه به این نقل اعتمادی بر آن روایت نیست.

ب) در روایت سخن از فرزند است، ولی از این جهت كه بگوییم الآن امام(علیه السلام) دارای فرزند و همسر باشد نیست، و به اصطلاح مجمل است، چرا كه امكان دارد منظور فرزندانی باشند كه در آستانه ظهور و یا پس از ظهور امام(علیه السلام) به دنیا میآیند.

ج) ممكن است این روایت و امثال آن بیانگر مبالغه در خفای شخص باشد، یعنی هیچ كس نمیداند كه او در كجاست، حتّی اگر دارای فرزند هم باشد، فرزندانش نیز از جایگاه او اطّلاع ندارند.([۲۵])

د ) از جهت سند مخدوش است، زیرا یكی از راویان آن ابراهیم بن مستنیر و در جای دیگر عبد اللّه بن مستنیر است و هر دو مجهولاند.

با توجّه به نكات فوق، استدلال بر ازدواج امام(علیه السلام) در عصر غیبت مشكل، بلكه بعید به نظر میرسد.

ن ) سیّد ابن طاوس از امام رضا(علیه السلام) نقل كرده است، كه آن حضرت فرمود: «... خدایا، مایه چشم روشنی و خوشحالی امام زمان(علیه السلام) را در او و خانواده و فرزندان و ذرّیه و تمام پیروانش فراهم فرما»([۲۶]).

در این روایت سخن از خانواده و فرزندان آن حضرت است، ولی چون معلوم نیست كه وجود این فرزندان پیش از ظهور است یا پس از آن، از این جهت مجمل است، و نمیتوان به آن استناد كرد.

«كتابنامه»

۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار،مؤسسه الوفاء، بیروت / ۱۴۰۴.

۲. نوری طبرسی، میرزا حسین، نجم الثاقب، انتشارات مسجد جمكران، چ دوم / ۷۷.

۳. سعادتپرور، علی، الشموس المضیئهٔ، نشر احیاء كتاب، چ أوّل / ۸۰، مترجم: سید محمدجواد وزیری.

۴. حرّ عاملی، محمّد بن الحسن، وسایل الشیعه، مؤسسه آل البیت، قم / ۱۴۰۹.

۵. مكی عاملی، محمّد بن جمال، اللمعهٔ الدمشقیهٔ، ۱۰ جلدی، دار العالم الاسلامی بیروت.

۶. نجفی، محمّد حسن، جواهر الكلام.

۷. طباطبایی یزدی، محمّدكاظم، عروهٔ الوثقی.

۸. طباطبایی، محمّد حسین، شیعه در اسلام، انتشارات جامعه مدرسین، چ دوازدهم / ۷۶.

۹. نعمانی، ابن أبی زینب، الغیبهٔ، انتشارات صدوق.

۱۰. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی، انتشارات مسجد جمكران، چ أوّل / ۸۴.

۱۱. سیّد ابن طاووس، جمال الاسبوع، انتشارات رضی، قم.

۱۲. حرّ عاملی، محمّد بن الحسن، اثبات الهداهٔ، ۳ جلدی، مكتبهٔ العلمیهٔ قم.

۱۳. عاملی، جعفر مرتضی، دراسهٔ فی علامات الظهور والجزیرهٔ الخضراء، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم ترجمه محمّد سپهری.

۱۴. تهرانی، آغابزرگ، الذریعهٔ إلی تصانیف الشیعهٔ، دار الاضواء، بیروت.

۱۵. قمی، عباس، مفاتیح الجنان، ناشران قم، چ أوّل .

۱۶. باقی، محمدرضا، مجالس حضرت مهدی(علیه السلام)، نشر صدر، چ أوّل / ۷۸.

۱۷. طوسی، محمّد بن حسن، الغیبهٔ، انشتارات بصیرتی، چ دوم.

۱۸. صدوق، محمّد بن علیّ، كمال الدین، نشر اسلامی ۲ جلدی.

۱۹. صدوق محمّد بن علیّ علل الشرایع، دار احیاء التراث العربی، چ دوم.

۲۰. صدر، سیّد محمّد، تاریخ الغیبهٔ الكبری، دار التعارف سوریه.

۲۱. عیاشی، محمّد بن مسعود، تفسر القرآن، نشر علمیه قم.

۲۲. كلینی، محمّد بن یعقوب، اصول كافی، دار التعارف، لبنان.

۲۳. افتخارزاده، سیّد حسن، گفتارهایی پیرامون امام زمان(علیه السلام)، نشر شفق، چ چهارم / ۷۹.

۲۴. سیّد ابن طاووس، الامان، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، قم / ۱۴۰۹ هـ.

۲۵. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، انتشارات جامعه مدرسین، ۴ جلدی، ۱۴۱۳ هـ.

۲۶. إبراهیم بن علیّ، كفعمی، المصباح، انتشارات رضی، قم / ۱۴۰۵ هـ.

منبع:www.valiasr-aj.com


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید