شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

مکانیسم دفاعی و نشانه های بیماری در انسان


مکانیسم دفاعی و نشانه های بیماری در انسان

انسان موجودی جدا از محیط و الزاما مربوط به خود نیست

انسان موجودی جدا از محیط و الزاما مربوط به خود نیست. تولد، زندگی و مرگ هر فردی به طور جداناشدنی تحت تاثیر موقعیت های گسترده فیزیکی، اجتماعی، سیاسی و نیز تاثیرات روحانی است. قوانین حاکم بر جهان فیزیکی با قوانین حاکم بر عملکردهای موجودات زنده جدا نیست. تاثیرات محیط بر انسان و تاثیرات او به نوبه خود بر محیط را به روشنی می توان درک کرد. طراحی ساختار انسان به گونه ای است که بر پایه هماهنگی و سازگاری با محیط زیست عمل می کند و یک هدف متقابلا سودمند را با ایجاد تعادلی پویا بین هم فرد و هم محیط زیست به وجود می آورد. هر عدم تعادلی بی شک به ویرانی منجر می شود و این فرآیند، هم بشر و هم جهانی را که در آن زندگی می کند تضعیف خواهد کرد. زیرا بشر چه به صورت جمعی و چه انفرادی، خود به خود هم از محیط زیست اثر می پذیرد و هم بر آن تاثیر می گذارد.

بعضی از مردم در برابر فشارهای بیرونی و یا درونی نسبتا تاثیر ناپذیرند، گویا ساختار آنها در حالتی از تعادل نسبی قرار دارد که با کمترین تلاش تنظیم می شود. از سوی دیگر غالب مردم درجاتی از عدم تعادل را از کمترین تا بیشترین حد تجربه می کنند. این ها افرادی هستند که ما آنها را در مفهوم کلمه بدون آسایش یا بیمار در نظر می گیریم. باید به این نکته توجه کرد که اختلال در این افراد، به راه های گوناگون و بسیار منحصر به فرد و غالبا به صورت عدم تعادل در توانایی ارگانیسم برای کنار آمدن با تاثیرات داخلی و خارجی است.

چگونه است که بعضی از مردم قادرند بدون تلاش قابل توجهی با تنش ها روبه رو شوند در حالی که سایرین به سادگی آشفته شده و در هم می ریزند؟ آنچه فرد را قادر می سازد که با وجود تاثیرات زیان آور ، سلامتی خود را حفظ کند چیست؟ حقیقت این است که تمامی ارگانیسم ها دارای یک مکانیسم دفاعی هستند که به طور مستمر با محرک های بیرونی و درونی روبه رو می شوند. این مکانیسم مسوول حفظ حالتی از تعادل دارد که این حالت موازنه ای است میان فرآیندهایی که از یک سو به این بی نظمی در ارگانیسم و از سوی دیگر به حفظ نظم گرایش دارند. هر اختلافی در عملکرد مکانیسم دفاعی به سرعت منجر به عدم تعادل و سرانجام مرگ می شود. تمام محرک های زیست محیطی اثرات خاصی ایجاد می کنند. این اثرات به وسیله گیرنده های ارگانیسم در سطح ذهنی، احساسی، فیزیکی دریافت می شود. هسته وجودی انسان به توانایی ارگانیسم در حفظ تعادل پویا با حداقل آشفتگی و حداکثر ثبات، وابسته است. مکانیسم دفاعی دائما سعی در ایجاد و حفظ این تعادل دارد، اما همیشه موفق نیست. اگر مکانیسم دفاعی همواره به طور کامل عمل می کرد تقریبا چیزی به نام رنج، نشانه های بیماری و بیماری وجود نداشت. اجازه دهید برای مثال اثر هوای مرطوب را بر افرادی که در سطوح متفاوتی از سلامتی قرار دارند بررسی کنیم.

۱) یک فرد کاملا سالم، با ایجاد کمترین اختلال در حالت تعادل خود، در برابر رطوبت مقاومت کرده و بدون علامت بارزی، بهبود می یابد.

۲) فردی که از درجه سلامتی کمتری برخوردار است، ممکن است دچار سختی عضلات شده، احساس درد در مفاصل کرده، سینوس ها و مخاط بینی وی تحریک شده و یا دچار آسم شود. در چنین مواردی اساسا اختلال در سطح فیزیکی متمرکز خواهد شد.

۳) فردی دیگر که دارای کیفیت سلامتی پایین تری است ممکن است در چنین آب و هوایی دچار اضطراب یا حتی افسردگی شود. در اینجا اختلال در سطح احساسی - عاطفی متمرکز شده است.

۴) فردی که کمترین درجه سلامتی را دارد، ممکن است دچار کندی ذهن و عدم تمرکز شود. در این مورد اختلال در سطح ذهنی متمرکز شده است. در هریک از نمونه ها، محرک بیماری زا (رطوبت) به وسیله گیرنده هایی در سطح فیزیکی ارگانیسم دریافت شده اند. تاثیر محرک به وسیله کل ارگانیسم در تمامی سطوح احساس می شود. ولی بسته به نقطه ضعف استعداد فردی، عدم تعادل یا اختلال در یکی از سطوح سه گانه نمایان می شود. مثال دیگر برای نشان دادن تاثیر خانواده در سلامت فرد و اینکه ویژگی های فردی چگونه می تواند با شرایط محیط در هم آمیزد. برای نمونه از رابطه تنش زا، میان یک مادر و دختر و تنها با در نظر گرفتن تاثیر آن روی دختر مورد بررسی قرار می دهیم. در چنین شرایطی کلمات و اعمال ناخواسته از جانب مادر می تواند باعث تنش احساس - عاطفی عمیقی در دختر شود، که اگر چنین وضعی برای مدت طولانی ادامه پیدا کند ممکن است دختر، یکی از عکس العمل های زیر را بروز دهد.

۱) اگر دختر کاملا سالم باشد، ممکن است تاثیر مادر را نادیده گرفته و به آن اعتنایی نکند. او کل موقعیت را درک کرده و لذا تنش اصلی به راحتی آزاد می شود. در این مورد محرک بر مقاومت طبیعی ارگانیسم غلبه نمی کند و عدم تعادلی به وجود نمی آید.

۲) اگر ارگانیسم دختر از نظر جسمانی کاملا سالم نباشد ممکن است اختلال در جسم به صورت جوش های شدید بر روی صورت، اگزما یا زخم اثنی عشر و غیره نمایان شود. در این حالت محرک از مکانیسم دفاعی قدرتمندتر بوده و توسط گیرنده های احساسی - عاطفی دریافت می شود ولی تنها در سطح فیزیکی نمایان می شود.

۳) اگر سطح سلامت دختر از این پایین تر باشد ممکن است دچار بیماری های جدی تر شود. در ابتدا اعتماد به نفس خود را در موقعیت های اجتماعی از دست می دهد و سرانجام به افسردگی دچارمی شود. پس اثر محرک توسط گیرنده های احساسی - عاطفی دریافت شده و اختلال در همان سطح آشکار می شود.

۴) اگر سلامتی دختر به دلیل استعدادها و زمینه های ارثی سیر قهقرایی بیشتری را طی کرده باشد، تنش با همان میزان، مقاومت ارگانیسم را حتی شدیدتر به هم می ریزد و سبب بروز اختلال ذهن می شود. دختر در مدرسه قادر به تمرکز نبوده و به تدریج سطح نمره های او افت می کند، تا جایی که در درک مطالب درسی ممکن است دچار مشکل شود، در حالی که قبلا براحتی می توانست آنها را درک کند. اگر این وضع ادامه پیدا کند ممکن است به روان پریشی منجر شود. این مورد بیانگر این است که تنش به وسیله گیرنده های احساسی - عاطفی دریافت و به مرکز ارگانیسم فرد یعنی سطح ذهن ارسال شده است.

نویسنده : سعید تهرانی