یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

مال اندوزی تفاخرگران


مال اندوزی تفاخرگران

از نظر آموزه های قرآنی, مال می بایست همواره در گردش باشد تا جامعه بشری از آن بهره مند شود

از نظر آموزه های قرآنی، مال می بایست همواره در گردش باشد تا جامعه بشری از آن بهره مند شود؛ زیرا همه مواهب و نعمت های الهی برای رشد انسان و جامعه بشری به انسان بخشیده شده است. هرگونه رویکرد دیگری به مال از نظر اسلام، رویکردی باطل و نادرست است که می تواند به دو شکل تفریطی و زهدگرایی افراطی یا به شکل افراطی و مال اندوزی و اسراف نمود و ظهور یابد.

● تفاوت زهدورزی و تنبلی

برخی از مردم عادت کرده اند که دست از کار و تولید بشویند و تنبلی را به عنوان زهدورزی تعریف کنند. زهدورزی با تنبلی فرق دارد. زاهد کسی است که با آن که داراست ولی از دارایی خویش کمترین استفاده را می کند و با احسان و ایثار اجازه می دهد تا دیگرانی که نیازمند هستند از آن بهره مند شوند. این نیازمندان ناتوانان و مساکین و فقیرانی هستند که به هر دلیلی چون ناتوانی جسمی یا فقدان سرمایه نمی توانند مال و ثروتی را داشته باشند و از نفقه سالانه خود و عیال خویش عاجز و ناتوان هستند.

اما کسانی که تنبلی را زهدورزی دانسته اند، هم از نظر مفهومی و هم از نظر مصداقی به بیراهه رفته اند. اسلام به شدت با هرگونه تنبلی مبارزه می کند؛ زیرا خلیفه الهی یعنی جانشین او در مسئولیت ها می بایست به وظایف الهی خود قیام کند که سعی و تلاش برای آبادانی زمین با کار و کوشش از جمله این ماموریت ها در راستای ادای وظیفه خلافت است. (هود، آیه ۶۱)

اسلام همه چیز را در دنیا و آخرت در گرو کسب و کار و سعی می داند و از انسان می خواهد که برای دست یابی به کمالات معنوی و مادی و دنیایی و اخروی کار و تلاش کند. (نجم، آیات ۳۹ و ۴۰؛ مدثر، آیه ۳۶)

اسلام همان گونه که خواهان کار و تولید ثروت و سرمایه برای دستیابی به حکمت و فلسفه آفرینش است، همان اندازه از مال اندوزی بیزاری می جوید و هرگونه کنزاندوزی را حرام و گناه برمی شمارد؛ زیرا چنین رویکرد و حرکتی موجب می شود تا ثروت در دست یک عده انباشته شود و دیگران از نعمت و مواهب الهی محروم شده و نتوانند از آن برای رشد و تعالی خویش استفاده کنند و به کمالات شایسته و بایسته خود برسند و از آسایش و آرامش بهره مند شوند. (حشر، آیه ۷)

● هماز و لماز مال اندوز

خداوند در آیات زیادی از قرآن بر تولید ثروت و سرمایه تاکید می کند و کار و تولید اقتصادی را به عنوان قوام جامعه موردتوجه قرار می دهد و به عنوان یک ارزش مهم تشویق و ترغیب می کند. (نساء، آیه ۵) اما از انسان می خواهد که ثروت را به درستی در مورد خود و دیگران به کار ببرد. شکر نعمت آن است که از آن نعمت برای تعالی خود و جامعه استفاده شود. از این رو انفاق یعنی بخشیدن بخشی از مال و ثروت تولیدشده را در دستور کار قرار می دهد و به عنوان زکات و خمس از مردم می خواهد تا آن را به مجموعه نیازمندان با خصوصیات خاصی ببخشند. (بقره، آیات ۲ و ۳ و آیات دیگر) در سوره همزه خداوند به مال اندوزان اشاره می کند و وضعیت ملکوتی و باطنی آنان را در قیامت تبیین می کند و نشان می دهد که چگونه هماز و لماز با مال اندوزی خود آتش دوزخ را در دل و جان خویش ذخیره می کنند؛ چون اگر چشم برزخی و ملکوتی داشتند می توانستند آتشی را در دل های خود ببینند که چگونه از درون این حطام مادی دنیا، شعله می کشد و گر می گیرد و فروزان است.

همز و لمز در لغت به معنای زدن است. تفاوت همز و لمز را می توان در نوع و شکل آن دانست؛ زیرا همز زدن آهسته و نهانی همراه با فشار است هنگامی که مهمیز به شکم اسب زده می شود تا اسب سرعت گیرد و شتاب ورزد. این واژه درباره کسی که عیب جویی نهانی دارد و غیبت می کند به شکل مجاز به کار رفته است؛ زیرا غیبت کننده با عیب جویی در نهان، ضربه ای به حیثیت شخص وارد می سازد.

اما لمز به ضربه ای آشکار و ظاهر گفته می شود، مانند ضربه ای که با تازیانه به اسب زده می شود تا سریع تر حرکت کند و شتاب بگیرد. این واژه نیز درباره کسانی که آشکارا به عیب جویی از دیگران می پردازند به کار رفته است.

اما پرسش این است که در سوره همزه چه ربطی میان هماز و لماز با مال اندوز است؟ هماز و لماز که با چشم و زبان یا اشاره و بیان، غیبت یا عیب جویی می کند با مال اندوزی چه ارتباطی دارد؟

باید دانست که میان این دو اصطلاح یعنی غیبت کننده و عیب جو با بقیه سوره هیچ ارتباطی نیست؛ زیرا خداوند ویل و دوزخ را به هماز و لماز وعده می دهد و ایشان را می ترساند ولی غیبت کننده و عیب جو مگر چه کرده اند که سزاوار دوزخ هستند؟ هرچند که آنان گناهان بزرگی را مرتکب شده اند ولی هرگز منظور سوره بیان این معنا نیست؛ زیرا واژه الذی که صله است برای بیان حقیقت هماز و لماز آمده است.

به نظر می رسد که کاربرد مجازی این دو واژه در غیبت کننده و عیب جو دراین سوره رهزن شده و مفسران را از حقیقت اصطلاح و هدف سوره بازداشته است.

● وای بر مال اندوزان عیب جو

با توجه به اینکه دو واژه هماز و لماز از سوی خداوند در آیات دیگر سوره تفسیر شده می توان گفت که مراد هر عیب جویی نیست، بلکه مراد از آن، مال اندوزانی است که دارای دو خصوصیت و ویژگی همز و لمز هستند. خداوند می فرماید: هماز و لماز کسی است که مال را جمع آوری می کند و سپس به شمارش آن می پردازد و گمان می کند که این ثروت و مال موجب جاودانگی اوست.درحالی که چنین تصوری نادرست است و هماز و لماز بینش و نگرشی نادرست دارند، چرا که این مال چیزی جز حطمه نیست که آتش فروزان است که در سینه ها شعله می کشد.

هماز، مال اندوزی است که در نهان ثروت ها را گرد آورده و در جایی کنز می کند و آن را تبدیل به سکه های زر و سیم کرده و با این کارش به دیگران عیب می زند.چنین شخصی همچون قارون، گنج هایش را در بانکی گذاشته و با تکاثر و نمایش تفاخری گنجینه های خود، مردم را خوار می شمارد و آنان را به مال اندوزی تشویق می کند.

لماز نیز مال اندوزی است که آشکار مال خود را به شکل کاخ ها، ماشین های شیک، هواپیماهای شخصی و مانند آن درمی آورد و با نمایش آن، به عیب جویی مردم ندار می پردازد و آنان را به پیروی از مسلک خود دعوت می کند. در حقیقت هماز و لماز سرمایه داران و ثروتمندانی هستند که با مال اندوزی به دو شکل سکه و اموال منقول یا کاخ و اموال غیرمنقول به نمایش تفاخری از ثروت خود می پردازند و مردم ندار را بدان عیب جویی می کنند. از این رو خداوند به تصویرگری وضعیت آنان می پردازد که برخلاف آنچه که به ظاهر در تفاخر سکه ها و کاخ های آنان به چشم می آید، آنان سوخت آتش دوزخ جان خویش را فراهم می آورند.

به سخن دیگر، دو اصطلاح همزه و لمزه را می بایست با توجه به توصیفاتی مورد ملاحظه و تفسیر قرارداد که در ادامه آیه آمده است. یعنی اینکه مال اندوزان سکه اندوز و کاخ نما که ثروت خویش را به نمایش می گذارند و تنها در فکر گردآوری و شمارش آن برمی آیند و در راه خدا انفاق نمی کنند، جز بدبختی برای خود چیزی نمی اندوزند و این ثروت نه تنها آنان را جاودان نخواهد ساخت و موجب آسایش و آرامش روح و جسم شان نخواهد بود بلکه روح و جسم شان را از درون می سوزاند و آسایش و آرامش ابدی را از آنها سلب می کند.

اکبر معتمدی