سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
یازده مغالطه در باب «خشونت»
مقاله پساز مرور سریع بر تاریخچهٔ بحث تساهل و خشونت در غرب، خاستگاه اندیشهٔ «تولرانس» را در سه عامل معرفتشناختی، كلامی و اجتماعی، بررسی نموده و پس از ارائه چند نمونه از دعوت اسلام به مدارا، یازده مغالطه كه برای نسبت دادن خشونت به فرهنگ دینی و حكومت دینی صورتبندی شده را به نقد گذارده و عاقبت با چهار نتیجه روشن، بحث را سامان میدهد.
● تعریف «تساهل» و «خشونت»
تولرانس در سیر تاریخی اندیشه اروپائی و مسیحی، از میان حوزههای مختلف، در حوزه مذهب از قدمت بیشتری برخوردار است. مسیحیان اولیه كه از سلطه امپراطوری روم نجات یافتند بیشتر از مسیحیان بعدی اهل تساهل بودند و در جنبش رفورم دینی به دلایلی این بحث به اوج خود رسید.
جان لاك در اروپا به مفهوم تساهل پرداخت تا بقبولاند كه دولت، كلیسا و افراد جامعه در كار یكدیگر مداخله نكنند گرچه در نظریه حكومت دینی، به تحدید حقوق و آزادیها و به تساهل و مدارا از سوی قوانین طبیعی و الهی اعتراف داشت. او در رساله خود بیشتر به «تساهل منفی» یعنی عدم مداخله در امور دیگران یا رها كردن همه به حال خود، تكیه میكرد با این پیشفرض كه هر كسی مستقلاً به ترسیم طرح زندگی خویش بپردازد و هیچ ضابطهای بر او تحمیل نشود و باب هر دخالتی مسدود شود.
مفهوم خشونت نیز در تاریخ غرب، همواره مورد بحث بوده است. افلاطون، خشونت سیاسی را زایدهٔ تمایل طبقات زیرین جامعه به كسب قدرت نامشروع دانسته كه مخروط سیاسی را بنفع عوام و علیه حكیمان، با استفاده از قوهٔ قهریه تغییر شكل دهند و بر این باور است كه خشونت، گاه نیز محصول نارضایتی و خشم مردم در اثر ناتوانی حاكمان سیاسی است و راه حل آن، تبعیت حاكمان از آرای حكیمان است.۱ ارسطو در تحلیل پدیده خشونت در قالب فتنه و شورش، تصریح میكند كه براساس تجربه تاریخی، علاوه بر خشونت سیاسی، از راه نیرنگ نیز برای رسیدن به قدرت استفاده شده و لذا او برای تعادل حكومت، بیش از نوع حكومت، اهمیت قایل شده و استبداد را خطرناكترین نوع حكومت میداند.۲
توماس آكویناس، فیلسوف و متفكر دینی ایتالیایی نیز مفهوم فتنه و خشونت سیاسی را به معنای مخالفت با وحدت و صلح گرفت و تنها بروز خشونتهای سیاسی را جهت شورش علیه رژیم استبدادی تجویز میكرد زیرا رسالت حكومتها در شهر زمینی، فراهم آوردن سعادت عمومی انسانهاست ولی رژیمهای فاسد و استبدادی، آنرا برای تحقق منافع شخصی، فدا میكنند.۳
پس از دوران رنسانس، توماس هابز با فرض گرفتن این كه انسانها گرگ یكدیگرند و حالت طبیعی آنها ستیزگری و خشونت طلبی است، پیشنهاد سلب حق اعمال خشونت از افراد را داد و برای تحقق این پیشنهاد، دولت مقتدر و مطلقه را مطرح ساخت كه خود، تجویز اعمال خشونت از سوی دولت است. جان لاك نیز كوشیده است از راه تفكیك قوا و قرارداد اجتماعی، این مشكل را حل كند. منتسكیو با ارایه مكانیسم تفكیك قوای سهگانه مجریه، قضائیه و مقننه و حاكمیت اشرافگرا از استبداد و خشونت سیاسی پرهیز میداد. هگل و هگلیان چپ، تاریخ را دارای حركتی به سوی تكامل و وحدت با آرمان مطلق میدانستند. گرچه هگل، آرمان مطلق را پروردگار میدانست ولی هگلیان الحادی، آنرا به آرمان ایدئولوژیك بشری بدل كردند و همین در نیمه قرن نوزدهم، اروپا را دچار تنشها و بیثباتیهای سیاسی و اجتماعی زیادی كرد و به دنبال آن ماركسیسم و آنارشیسم شكل گرفت كه هر دو از سوی شاگردان هگل یعنی ماركس و انگلس و نیز اشیترنر و با كونین، فعلیت یافت و با نظام سرمایهداری مخالفت ورزیده و هر كدام مدلی متفاوت در تحقق آرمان خود ارایه كردند. ماركسیستها در پی براندازی سرمایهداری و جایگزینی دولت كمونیستی به نام دیكتاتوری پرولتاریا و آنارشیستها در پی راهاندازی یك سازمان اجتماعی غیرمتمركز بودند و این راهبردها با قهر، توأم میشدند.
● خاستگاههای تساهل در غرب:
۱) عامل معرفت شناسی: شكاكیت، نسبیگرایی و انحصار معرفت در متد تجربه و مخالفت با عقلگرایی توسط پوزیتویستها، انكار «علم حضوری» و نفی دو وجهی «حق-باطل»، رها كردن عقل در حوزه حكمت نظری و عملی و غلبهٔ «پدیدارشناسی كانت»، یك باور را در میان متفكران مغرب زمین رواج داد و آن انسداد باب علم و علمی و بستن راه معرفت به حقیقت است. این اندیشه، همه چیز را به سمت تساهل در عقیده و عمل، پیش راند زیرا دیگر هیچ روش و ابزار داوری در مسایل عقلانی و اخلاقی یا حقایق و ارزشها در دست نماند. در گذشته تفكر یونانی نیز چنین گرایشاتی وجود داشت. برای نمونه پروتاگوراس در كتاب «حقیقت یا بطلان»، استدلال میكرد كه «انسان، مقیاس همهٔ چیزهاست، مقیاس هستی چیزهایی كه هست و مقیاس نیستیِ چیزهایی كه نیست، زیرا اعمالی كه بنظر یك جامعه درست و پسندیده میآید برای آن جامعه، چنین است مادامی كه آنان چنین معتقد باشند.»
كاپلستون در شرح این نظریه میگوید: از نظریه نسبی گرایانه چنین برمیآید كه دربارهٔ هر موضوعی بیش از یك عقیده ممكن است.۴ سایر سوفسطائیان مانند پرون آلیسی، تیمون فلیوسی، آركز یلاوش نیز به همین دیدگاه گرایش داشتهاند.۵ این رویكرد در دوران جدید، نقش تعیینكنندهای در صحنه اجتماع و سیاست، بروز داد. شكاكیت دكارت نسبت به همه حقایق، تنها به عنوان یك پدیده شخصی و فردی مطرح نیست بلكه زاییده نظریهٔ شكاكیت بعنوان ایدئولوژی است كه بعدها كسانی چون «كانت» با انسداد عقل نظری در امور ماورأ طبیعی و «هیوم» با انسداد باب علم در تمام حوزههای معرفتی، به آن دامن زدند.
آزمونپذیری پوپر در دوران معاصر نیز از این طرز تفكر نشأت میگیرد و گرایش سیاسی افرادی چون جانلاك و جان استوارت میل به مسئله تساهل نیز چنین منشأ معرفتشناختی داشته است.
البته شایان ذكر است كه نسبیت، تنها مبنای فكری برای تسامح و تساهل نیست بنابراین هر نسبیگرا، متسامح است ولی عكس آن صادق نیست.
۲) عامل اجتماعی: سرمایهداری و اصالت منافع دنیوی و فردگرایی و لذتطلبی نیز از عوامل مؤثر در ترویج نظریهٔ تساهل اجتماعی بوده است.
۳) عامل كلامی: تفكیك «ایمان» از «معرفت»، و تعارض میان «علم جدید» و «دین مسیحیت» و بیاعتباری متون مقدس مسیحیان و خارج ساختن كلیسا از حوزهٔ مسایل اجتماعی در اثر رفتار ارباب كلیسا، هم دفاع از عقاید دینی و هم تعصب نسبت به باورهای دینی را بیمعنا كرد و همهٔ آنها نوعی لجبازی و نادانی و دفاع از خرافه و اوهام تلقی گردید و این نیز در ترویج نظریهٔ تولرانس، مؤثر افتاد.
● مدارا در اسلام
توصیههای مكرر قرآن در باب تعقل، تدبر و تفكر، نشان دهنده عدم پذیرش تولرانس و خشونت، هر دو است و در هر حال، مدارای منطقی و مستدل، مورد سفارش حق تعالی است.
همچنین در آیات فراوانی از «جدال باطل» پرهیز داده شده و «جدال احسن» همراه با سعهصدر، اخلاق نیكو، ترك دشنام به رقیب، تحمل یكدیگر، احترام به اصول و عقاید مخالفان و پرهیز جدل باطل و «مرأ» دائماً مورد سفارش پیشوایان دین بوده است. آیاتی چون «وجادلهم بالتی هیاحسن» (نحل ۱۵۲) «ولاتجادلوا اهلالكتاب الابالتی هی احسن» (عنكبوت ۴۶) «قالو ایانوح جادلتنافا كثرت جدالنا» (هود ۳۲) و... همچنین آیاتی بسیار كه از جدال باطل، نهی میكنند چون: «و جادلوا بالباطل لید حضوا بهالحقَّ» (غافر) و به باطل، جدال نموده تا حقیقت را با آن پایمال كنند.
یا اهل الكتاب لم تلبسونالحق بالباطل و تكتمون الحق و انتم تعلمون» (آل عمران ۷۱)
ای اهل كتاب، چرا حق را به باطل درمیآمیزید و حقیقت را كتمان میكنید با اینكه خود میدانید؟
«ها انتم هؤلأ جادلتم فیما كان لكم به علم فلم تحاجون فیما لیس لكم به علم والله یعلم و انتم لاتعلمون» (آل عمران ۶۶)
هان شما (اهل كتاب) همانان هستید كه درباره آنچه نسبت به آن دانشی داشتید. محاجه كردید پس چرا در مورد چیزی كه بدان دانشی ندارید، محاجه میكنید؟ با آنكه خدا میداند و شما نمیدانید.
بنابراین مدارا و عفو و گذشت وكظم غیظ و فرو بردن خشم و مدارا با مردم از توصیههای اكید اسلام است و به تعبیر قرآن، پیامبر چنین بود: ولو كنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولك.
نیز رسول خدا میفرماید: «المؤمن هینٌ لین سمحٌ»: «مؤمن، آسانگیر و ملایم و باگذشت است.» و «بُعثت بالحنفیهٔ السمحهٔ السهلهٔ.» در باب توضیح و تبیین این حدیث باید به شأن صدور حدیث توجه داشت: روزی همسر عثمان بن مظعون نزد همسر رسول خدا رفت و خبر داد كه عثمان، روزها را به روزه و شبها را به عبادت، سپری میكند و از اهل و عیال خویش غافل است. حضرت فرمود: ای عثمان، خداوند مرا به رهبانیت برنیانگیخت، مرا به شریعتی سهل و آسان مأمور كرد. یعنی احكام اسلامی، حرجآور نیستند و لذا قرآن میفرماید «ما یریدالله لیجعل علیكم من حرج (مائده ۶) و «لله علیالناس حجالبیت من استطاع الیه سبیلاً» (آل عمران ۹۷) و...
اسلام، نه تساهل با مفهوم تولرانس و نه خشونت و ناسزاگوئی و صدمه زدن به انسانهای بیگناه، هیچیك را برنمیتابد. آیات و احادیث بسیاری دال بر وجوب یا استحباب مدارا رسیده است اما به هیچوجه تأئیدی بر «تولرانس» بمعنای پذیرش عقاید و رفتارهای غیردینی یا نقد نكردن آنها نیست همانگونه كه در اسلام، مدارای منطقی، مورد پذیرش قرار دارد، امر به معروف و نهی از منكر و اصل تبری و تولی و احكام جهاد و حدود و قصاص و دیات نیز مورد تأكید میباشد. بنابراین «مدارای اسلامی» با «غیرت دینی»، جمع میشود همچنانكه سیرهٔ عملی اهل بیت(ع) همواره با روحیه دفاع از دین و زنده نگهداشتن آرمانهای اسلامی و عدالت اجتماعی و مبارزه با ظالمان و كافران، همراه بوده است.۶
«غیرت دینی»، و «مدارای اسلامی» هیچگاه در اسلام، متناقض نمیشوند. خداوند در سوره طه (آیات ۴۳ و ۴۴) به موسی(ع) و هارون(ع) امر میكند كه ابتدا، حتی با فرعون به نرمی و مدارا سخن بگوئید تا شاید متأثر شود و اصلاح گردد.
نویسنده:عبدالحسین خسروپناه
پینوشتها :
.۱ گزنفن افلاطون، جان استوارت میل، زبانهای استبداد، ترجمه جواد شیخالاسلام، تهران، توس، ۱۳۷۶ و افلاطون دورهٔ آثار، ترجمه محمدحسین لطفی، تهران، خوارزمی، چاپ دوم ۱۳۶۷ جلد دوم، جمهوری صص ۱۲۸۷-۸۶۱
.۲ ارسطو، سیاست، حمید عنایت، تهران، خوارزمی.
.۳ ناصر فكوهی، خشونت سیاسی، تهران، نشر قطره، چاپ اول ۱۳۷۸ ص ۳۱
.۴ تاریخ فلسفه كاپلستون، ج ۱، ص ۱۰۶-۱۰۹
.۵ همان ص ۴۷۴۴.۷۵
.۶ نیز ر.ك به توبه ۹۱-۹۲ نسأ ۲۸ بقره ۱۸۵ نسأ ۱۰۲ نور ۵۸
.۷ مجلهٔ كیان شماره ۴۵ ص ۱۶ - محمد مجتهد شبستری
.۸ كیان شماره ۴۵ ص ۱۴-۱۵
.۹ كیان شماره ۴۵ ص ۱۷
.۱۰ كیان شماره ۴۵ ص ۱۴-۱۵
.۱۱ كیان شماره ۴۵ ص ۲۰۲.۱ - عبدالكریم سروش
.۱۲ كیان شماره ۴۵ ص ۳۳
.۱۳ كیان شماره ۴۵ ص ۳۳
.۱۴ همان ص ۳۱
.۱۵ همان ص ۴۵
.۱۶ همان ص ۳۵.
.۱۷ همان ص ۳۶
.۱۸ همان ص ۴۷ مقاله دین ایدئولوژیك و انتحار معنوی
.۱۹ همان ص ۴۷
منبع:www.porsojoo.com
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
رافائل گروسی اسماعیل هنیه عراق رهبر انقلاب حج نیچروان بارزانی مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان دولت سیزدهم
حجاب قتل تهران شهرداری تهران قوه قضاییه وزارت بهداشت فضای مجازی آموزش و پرورش سلامت سیلاب سازمان هواشناسی شهرداری
مسکن قیمت خودرو مالیات ایران خودرو خودرو قیمت دلار قیمت طلا بانک مرکزی بازار خودرو دلار حقوق بازنشستگان قیمت
تئاتر دفاع مقدس محمدعلی علومی تلویزیون نمایشگاه کتاب سینمای ایران مسعود اسکویی صدا و سیما سریال
دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان
حماس اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه آمریکا روسیه رفح اوکراین طوفان الاقصی نوار غزه
استقلال فوتبال پرسپولیس لیگ برتر ذوب آهن نساجی لیگ برتر ایران لیگ برتر فوتبال ایران بازی سپاهان رئال مادرید جواد نکونام
هوش مصنوعی اپل سامسونگ آیفون باتری گوگل مایکروسافت ناسا تلفن همراه ماهواره
آب معدنی آب بیماران خاص کاهش وزن زیبایی چای بیمه دندانپزشکی فشار خون سبزیجات