یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
مجله ویستا

رابطه عشق و عقل


رابطه عشق و عقل

▪ پرسش:
معنای «عشق» از نظر قرآن و روایات چیست و رابطه آن با «عقل» چگونه است؟
ـ پاسخ:
«عشق» به معنای محبت شدید و علاقه خاص است. در قرآن کلمه عشق به صراحت نیامده، اما از مفاهیم دیگری که معنای …

پرسش:

معنای «عشق» از نظر قرآن و روایات چیست و رابطه آن با «عقل» چگونه است؟

ـ پاسخ:

«عشق» به معنای محبت شدید و علاقه خاص است. در قرآن کلمه عشق به صراحت نیامده، اما از مفاهیم دیگری که معنای عشق را می رساند، نام برده شده است: «بعضی از مردم معبودهایی غیر از خداوند، برای خود انتخاب می کنند و آنها را چون خدا دوست می دارند، اما آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا (از مشرکان نسبت به معبودهاشان) شدیدتر است.» (بقره۱۶۵)

در این آیه شریفه، شدت حب و علاقمندی به عشق تفسیر شده است.

در روایات و احادیث، از «عشق» نام برده شده است.

پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: «با فضیلت ترین مردم کسی است که عاشق عبادت است و با عشق عبادت کند.» (بحارالانوار، ج ۶۷، ص۲۵۳، حدیث۱۰)

علامه مجلسی بعد از ذکر حدیث می فرماید:

عشق به معنای زیاده روی در دوست داشتن و محبت است. گاهی خیال می شود عشق، مخصوص علاقه داشتن به امور باطل است، به همین جهت در علاقه به خدا به کار نمی رود، اما این حدیث برخلاف پندار مزبور است؟ آن چه در مورد مذمت و سرزنش است، عشق جسمانی، حیوانی و شهوانی است و آن چه مورد مدح و ستایش قرار گرفته، عشق روحانی و انسانی می باشد. عشق نوع اول به مجرد وصال و رسیدن به آن، فانی شده و از بین می رود و عشق از نوع دوم تا ابد باقی و پایدار است.

(بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۵۴)

درباره رابطه عقل و عشق نیز باید گفت که وادی عقل با فضای عشق متفاوت است؛ در این باره سه نکته قابل ذکر است:

۱) عقل فقط راهنما است

مولا علی(ع) می فرمایند: «عقل هدایت بخش و نجات دهنده است...»، (میزان الحکمه، ج ۶، ص ۳۹۷) و نیز می فرمایند: العقل یصلح الرویه ؛ عقل جهان بینی و منش را اصلاح می کند (همان، ص ۳۹۶)

۲) عقل عشق آفرین است

امام علی(ع) می فرمایند: العقل رقی الی اعلی علیین؛ عقل باعث ترقی انسان به اعلی علیین می باشد (همان). وقتی انسان عقل خود را به کار گیرد، راه را از چاه می شناسد؛ سلوک سعادت را از سقوط شقاوت باز می یابد؛ خانه جانان را از کاشانه شیطان جدا می سازد و حتی عشق حقیقی را از عشق مجازی متمایز می کند. انسان در پرتو عقل، راه اعلی علیین را می جوید و لذت تشخیص و ترسیم چنین راهی، کام تشنه را برای وصول به گوارایی آب تحریک می کند و با تکرار تصور ضرورت پیمودن راه عشق، دل را با خود همراه می سازد. از این رو می گوییم: عقل عشق آفرین است.

۳) مرکب وصول و معرفت قلبی عشق است نه عقل عقل چون پلیس، فقط راهنمای خوبی است وگرنه هرگز توان و پای پیمودن راه وصال را ندارد. وقتی با جرقه های راه بخش عقل، عشق در دل زبانه کشید؛ دل عاشق گام های نخستین راه معرفت را بر می دارد و کم کم به حالاتی بلند می رسد که از عقل نشانی نمی ماند.

جناب عشق را در گه بسی بالاتر از عقل است

کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد (حافظ)

در آن حالات بلند، عقل محو می شود؛ گرچه آن حالات بعد از سال ها ریاضت به دست می آید پس عقل در دو مرحله اول، نه تنها زایل کننده عشق نیست؛ بلکه می تواند راه عشق حقیقی را بنمایاند و در مرحله سوم هم در بعضی از حالات بلند عرفانی و عشق حقیقی، اصلا جایی برای عقل و توجه به آن نمی ماند. به لحاظ این مرتبه بالا، می توان گفت: عقل خود حجاب عشق است.

به عبارت دیگر عقل و عشق را اگر به خوبی بشناسیم با هم تقابل ندارند. عقل انسان را تا مرحله ای راهنمایی می کند و برای سیر بالاتر باید از نردبان عشق بهره گرفت. در عین حال عقل می تواند مراقبت کند که انسان در مسیر عشق به بیراهه نیفتد.

پس عقل و عشق می توانند در کمال انسان با هم مشارکت داشته باشند، بی آنکه یکی را بگیریم و دیگری را طرد کنیم. البته این بحث جای تفصیل بیشتری را دارد که در آینده امید است به آن پرداخته شود.